به گزارش روز پنجشنبه ایرنا از مرکز فرهنگی هنری شهرداری منطقه 8، یکصد و سی و سومین ویژه برنامه در کوی نیکنامان، تجلیل و گرامیداشت خانواده معزز شهدا امروز همزمان با ولادت حضرت عیسی مسیح(ع) پیامبر نور و رحمت و در آستانه سال نو میلادی با حضور خانواده شهدای ارامنه؛ اریک نرسسیان، وارطان آقاخانیان و ویگن گاراپیدی در این فرهنگسرا برگزار شد.
اریک نرسسیان متولد 15 آذرماه 1339 در تهران، پنجم مهرماه 1362 در قصرشیرین، وارطان آقاخانیان متولد 29 بهمن ماه 1344 در تهران، 18 آذر ماه 1364 در جزیره مجنون و ویگن گاراپیدی متولد سوم فروردین ماه 1344 در تهران، هفتم فروردین ماه 1366 در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل شدهاند.
مادر شهید آقاخانیان در این برنامه گفت: پسرم 20 ساله بود که در جزیره مجنون به شهادت رسید.
وی افزود: به غیر ایشان، یک پسر دیگر نیز دارم که اگر باز هم جنگ بشود، سریعا او را هم به جبهه میفرستم، همه ما ایرانی هستیم و فرقی ندارد که چه کسی از ما شهید شود.
خواهر شهید گاراپیدی نیز گفت: برادرم 21 ساله بود که برای خدمت سربازی به جبهه رفت، وقتی که برای اولین بار موضوع جبهه رفتن را مطرح کرد، شناسنامهاش را پنهان کردم تا بتوانم او را از این کار منصرف کنم اما به من گفت که اگر بخواهم بروم، میتوانم بدون شناسنامه هم بروم پس به من اجازه بدهید که بروم.
وی افزود: ایشان در دهلران خدمت کرد و در ماجرای یک حمله از سمت عراقیها، ترکش خورد و به شهادت رسید.
خواهر شهید گاراپیدی ادامه داد: ویگن بسیار شجاع و وطن پرست بود، ممکن است فکر کنید حالا که ایشان شهید شده، چنین حرفی را میزنم اما قسم میخورم که تمام شهدا شجاع هستند چون کسی که شهامت نداشته باشد، هیچگاه به جبهه نمیرود.
وی با بیان اینکه شهدا برای دفاع از مملکت و خانوادههایمان به جبهه رفتند، اظهارداشت: شهیدان زنده هستند و هیچ گاه نمیمیرند، وقتی که برادرم برای آخرین بار قبل از شهادتش به مرخصی آمده بود، مادرم به او گفت که دیگر نیازی نیست بروی اما ایشان قبول نکرد و گفت که دوستهایم در جبهه تنها هستند و باید برای مبارزه با دشمن بروم.
خواهر شهید گاراپیدی در پاسخ به این سوال که چرا برادرتان به جبهه رفت در حالی که مسلمان نبود، گفت: ایران وطن ما است، ما در این کشور به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم پس باید در تمام شادیها و غمهایش شریک باشیم. برادرم چنین دیدگاهی داشت و به همین دلیل به جبههها رفت.
در ادامه برادر شهید نرسسیان گفت: برادرم اریک، دانشجوی دانشگاه شیراز بود و زمانی که انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه بسته شد، داوطلبانه به جنگ رفت.
وی افزود: اریک در کنار درس خود، معلمی هم میکرد و در دبیرستان نایلی معلم ریاضی و ورزش بود، او عضو لشگر 81 زرهی باختران بود و در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید.
برادر شهید نرسسیان ادامه داد: در شبی که رهبر انقلاب، امام خامنهای به منزل ما آمده بودند، مادرم به ایشان گفت که پدران ما 400-300 سال در این کشور زندگی کردند و وظیفه ما بود که برای دفاع از آن فرزندانمان را به جبهه بفرستیم.
وی اظهارداشت: مادرم در آن دیدار به رهبری گفتند که چرا به ما اقلیت مذهبی میگویند؟ ما ایرانی هستیم و با افتخار در این کشور زندگی میکنیم.
برادر شهید نرسسیان در مورد جزئیات این دیدار گفت: سال 62، آقای خامنهای که در آن زمان رئیس جمهور بودند، به منزل ما آمدند، مادرم گفت و گویی با رادیو داشت و آقای خامنهای این صحبت ایشان را شنیده بودند و به همین واسطه به منزل ما آمدند.
وی افزود: در آن گفت و گو مادرم از ماجرایی صحبت کرده بود؛ زمانی که برادرم شهید شده بود و در بحبوحه خاکسپاری ایشان، یکی از همرزمانش به نام شهید فیاض واثقی به تازگی از جبهه برگشته بود، مادرم تصمیم گرفت که همراه با تمام مهمانانی که در منزل ما بودند، به دیدار آن هم رزم برادرم برود.
برادر شهید نرسسیان ادامه داد:این اتفاق بازخوردهای زیادی پیدا کرد و وقتی آقای خامنهای ماجرای این مادر شهید را فهمیدند، گفتند که باید حتما او را ببینم.
ویژه برنامه در کوی نیکنامان با هدف تجلیل از خانوادههای شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مرور آموزههای دینی مناسبتی، ترویج سبک زندگی شهدا، تجدید میثاق با آرمانهای امام (ره) و شهدا، ترویج باورهای دینی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه هر هفته پنجشنبه در فرهنگسرای گلستان برگزار میشود.
تهرام/7245//6139
اریک نرسسیان متولد 15 آذرماه 1339 در تهران، پنجم مهرماه 1362 در قصرشیرین، وارطان آقاخانیان متولد 29 بهمن ماه 1344 در تهران، 18 آذر ماه 1364 در جزیره مجنون و ویگن گاراپیدی متولد سوم فروردین ماه 1344 در تهران، هفتم فروردین ماه 1366 در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل شدهاند.
مادر شهید آقاخانیان در این برنامه گفت: پسرم 20 ساله بود که در جزیره مجنون به شهادت رسید.
وی افزود: به غیر ایشان، یک پسر دیگر نیز دارم که اگر باز هم جنگ بشود، سریعا او را هم به جبهه میفرستم، همه ما ایرانی هستیم و فرقی ندارد که چه کسی از ما شهید شود.
خواهر شهید گاراپیدی نیز گفت: برادرم 21 ساله بود که برای خدمت سربازی به جبهه رفت، وقتی که برای اولین بار موضوع جبهه رفتن را مطرح کرد، شناسنامهاش را پنهان کردم تا بتوانم او را از این کار منصرف کنم اما به من گفت که اگر بخواهم بروم، میتوانم بدون شناسنامه هم بروم پس به من اجازه بدهید که بروم.
وی افزود: ایشان در دهلران خدمت کرد و در ماجرای یک حمله از سمت عراقیها، ترکش خورد و به شهادت رسید.
خواهر شهید گاراپیدی ادامه داد: ویگن بسیار شجاع و وطن پرست بود، ممکن است فکر کنید حالا که ایشان شهید شده، چنین حرفی را میزنم اما قسم میخورم که تمام شهدا شجاع هستند چون کسی که شهامت نداشته باشد، هیچگاه به جبهه نمیرود.
وی با بیان اینکه شهدا برای دفاع از مملکت و خانوادههایمان به جبهه رفتند، اظهارداشت: شهیدان زنده هستند و هیچ گاه نمیمیرند، وقتی که برادرم برای آخرین بار قبل از شهادتش به مرخصی آمده بود، مادرم به او گفت که دیگر نیازی نیست بروی اما ایشان قبول نکرد و گفت که دوستهایم در جبهه تنها هستند و باید برای مبارزه با دشمن بروم.
خواهر شهید گاراپیدی در پاسخ به این سوال که چرا برادرتان به جبهه رفت در حالی که مسلمان نبود، گفت: ایران وطن ما است، ما در این کشور به دنیا آمدیم و بزرگ شدیم پس باید در تمام شادیها و غمهایش شریک باشیم. برادرم چنین دیدگاهی داشت و به همین دلیل به جبههها رفت.
در ادامه برادر شهید نرسسیان گفت: برادرم اریک، دانشجوی دانشگاه شیراز بود و زمانی که انقلاب فرهنگی شد و دانشگاه بسته شد، داوطلبانه به جنگ رفت.
وی افزود: اریک در کنار درس خود، معلمی هم میکرد و در دبیرستان نایلی معلم ریاضی و ورزش بود، او عضو لشگر 81 زرهی باختران بود و در منطقه سرپل ذهاب به شهادت رسید.
برادر شهید نرسسیان ادامه داد: در شبی که رهبر انقلاب، امام خامنهای به منزل ما آمده بودند، مادرم به ایشان گفت که پدران ما 400-300 سال در این کشور زندگی کردند و وظیفه ما بود که برای دفاع از آن فرزندانمان را به جبهه بفرستیم.
وی اظهارداشت: مادرم در آن دیدار به رهبری گفتند که چرا به ما اقلیت مذهبی میگویند؟ ما ایرانی هستیم و با افتخار در این کشور زندگی میکنیم.
برادر شهید نرسسیان در مورد جزئیات این دیدار گفت: سال 62، آقای خامنهای که در آن زمان رئیس جمهور بودند، به منزل ما آمدند، مادرم گفت و گویی با رادیو داشت و آقای خامنهای این صحبت ایشان را شنیده بودند و به همین واسطه به منزل ما آمدند.
وی افزود: در آن گفت و گو مادرم از ماجرایی صحبت کرده بود؛ زمانی که برادرم شهید شده بود و در بحبوحه خاکسپاری ایشان، یکی از همرزمانش به نام شهید فیاض واثقی به تازگی از جبهه برگشته بود، مادرم تصمیم گرفت که همراه با تمام مهمانانی که در منزل ما بودند، به دیدار آن هم رزم برادرم برود.
برادر شهید نرسسیان ادامه داد:این اتفاق بازخوردهای زیادی پیدا کرد و وقتی آقای خامنهای ماجرای این مادر شهید را فهمیدند، گفتند که باید حتما او را ببینم.
ویژه برنامه در کوی نیکنامان با هدف تجلیل از خانوادههای شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، مرور آموزههای دینی مناسبتی، ترویج سبک زندگی شهدا، تجدید میثاق با آرمانهای امام (ره) و شهدا، ترویج باورهای دینی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه هر هفته پنجشنبه در فرهنگسرای گلستان برگزار میشود.
تهرام/7245//6139
کپی شد