حجت الاسلام و المسلمین مهدی حاضری
بعضى از انسانها توان تأثیرگذارى بسیار بالایى در میان جامعه خود داشته و مىتوانند تحولى شگرف ایجاد کنند. البته میزان این تحول بستگى به جامعیت آنها و فرصت و ظرفیت جامعه و افراد آن دارد. یکى مانند امام خمینى(س) کشورى و حتى منطقهاى را متحول مىکند و جهانی را از خود متأثر مىسازد. به طورى که مسیر و جهت تاریخ را عوض مىکند، یکى در محدوده شهر و دیار خود و دیگرى در میان اقران و همسالان این تحول را به وجود مىآورد. البته این تحول دو سویه است. اگر این فرد صالح و نیک اندیش باشد. جامعهاى را به صلاح و سلامت مىکشاند و اگر فرد فاسق و فاسدى یا داراى اندیشهاى منحرف باشد. جامعه و جهان را به فساد مىکشاند نظیر هیتلر، سید على محمد باب و صدام حسین و....
حضرت امام در یکى از بیانات خود با اشاره به تأثیرگذارى علماى صالح در میان جامعه خود مىفرمایند: «در بعضى از شهرستان هایى که در ایام تابستان ما مىرفتیم. بعضى از شهرستانها را من مىدیدم که اینها بسیار مؤدب به آداب جامعه آنجا، مؤدب به آداب شرع هستند ـ مثل محلات که آن وقتها اینجورى بود ـ انسان وقتى ملاحظه مىکرد مىدید که عالم خوبى آنجا بوده، چند تا ملاى متدین خوب اگر در یک جامعهاى، در یک شهرى، چند ملاى متوجه به دیانت، عاقل و عامل به علم خودش باشد، لازم نیست موعظه کند اصلاً، خود وجود او موعظه است.» (صحیفه امام، ج 2، ص 17)
یکى از اینگونه افراد که مىتوان گفت تأثیر شگرفى بر مردم دیار خود داشته و توانسته با رفتار و کردار خود تحولى بزرگ در فرهنگ و دیانت و سعادت مردم شهر خودش ایجاد نماید و یادگارهاى ماندگارى بر جاى گذارد که شاید اثرات آن تا قرنها باقى بماند و به عنوان صدقه جاریه همواره بدرخشد. مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سید على محمد وزیرى یزدى است. که تاکنون کمتر از وى نامى برده شده و به جامعه شناسانده شده است. البته در میان مردم یزد کمتر فردى را مىتوان یافت که با نام وى آشنا نباشد. علاقهمندان و شیفتگان به امام خمینى(س) و کسانى که دستى در تاریخ انقلاب اسلامى دارند نیز با این نام بیگانه نیستند. و براى آنها وزیرى نامى آشناست و شاید در بین آنها فردى نباشد که خدمت وزیرى به امام و انقلاب را فراموش کند. چون قدیمىترین و گویاترین سند مبارزاتى حضرت امام ـ که قریب به بیست سال قبل از آغاز قیام امام خمینى(س) و در سال 1321 نوشته شده و مضبوط است ـ به زمانى برمىگردد که کمتر کسى از شخصیت و اندیشه مبارزه جویى آن رادمرد فرزانه آگاهى داشته و حضرت امام در گمنامى به دنبال اهداف عالى خود قدم برمىداشته است. آرى اگر به جلد اول صحیفه امام نظر بیفکنى در صفحات ابتدایى آن به مکتوبى برمىخورى که در سالهاى ابتدایى دهه بیست شمسى نوشته شده و به نحوى بسیار گویا و شیوا بیانگر اندیشه و آرمان امام خمینى(س) است ما در این مقال جهت آشنایى علاقهمندان به تاریخچه این نوشته و تأثیرات عمیقى که این مکتوب در روح و روان مرحوم وزیرى ایجاد نموده است. ابتدا به معرفى کوتاهى از وزیرى پرداخته و سپس به اصل نوشته امام و خدمات مرحوم وزیرى مىپردازیم.
در سال 1272 شمسى کودکى در یکى از خاندان اصیل یزد که از فرزندان امام صادق7 محسوب مىشوند و به سادات عریضى مشهورند و جدشان همان امامزاده جعفر یزد بوده که حرم شریفش قبله آمال یزدىها بوده و بسیار محترم است به دنیا مىآید. وى از اخلاف سید مرتضى وزیر بوده و بدین لحاظ نام خانوادگى وزیرى را انتخاب مىکند. وى از دوازده سالگى از نعمت وجود پدر محروم شده و تحت نظارت و آموزش یکى از نزدیکان خود به نام افصح الملک قرار مىگیرد. که فردى ادیب، دانشمند و فقیه بوده و جایگاه منیعى در بین فرهیختگان یزدى داشته است. سید على محمد خیلى سریع تحصیلات خود را پشت سر گذاشته و واعظى شهیر مىشود. و در فن خطابه سرآمد اقران خود مىگردد. وى از حافظه قوى و طبعى روان برخوردار بوده و با رعایت نظافت ظاهرى و لباسى آراسته و بدنى همیشه معطر به بوى خوش و حسن سلیقه در بکارگیرى اشعار و احادیث و آیات در منبر همه را مجذوب خود نموده و در هر محفلى شمع انجمن مىگردد. وى ارتباطات و مراودات و مکاتبات زیادى با ادبا و دانشمندان و رجال فرهیخته داشته و در مسافرتهاى زیادى که به شهرها و بلاد مىکرده در دیدار با افراد مختلف از بزرگان علم و ادب و سیاست درخواست مىنموده است. در دفترش یادداشتى بنویسند. مجموعه این دفتر در چهارصد و سى برگ و در چهار مجلد گردآوری شده است و شامل مقالات و دستخط بزرگان با تمثال ایشان، همراه با نکات علمى، ادبى، روایت و مسائل سیاسى ـ اجتماعى، دینى، اخلاقى، تاریخى، فلسفى و نیز برخى مکاتبات خصوصى است که از نظر آشنایى با روحیه و طرز تفکر نویسندگان در اوضاع و احوال زمان تحریر براى اهل تحقیق در خور توجه است. در میان اسامى افرادى که در این دفتر مطلبى نوشتهاند، به اسامى مرحوم حضرت امام، مرحوم آیت اللّه سید روح اللّه خاتمى، مرحوم استاد محمد تقى شریعتى، مرحوم مهندس مهدى بازرگان، مرحوم دکتر ید اللّه سحابى، مرحوم آیت اللّه سید محمود طالقانى و... برخورد مىکنیم که حاکى از حضور همه نوع اندیشه در این دفتر است. این دفتر که مجمع الجواهر نامگذاری شده هم اکنون در کتابخانه وزیرى یزد نگهدارى مىشود و قرار است منتشر گردد.
حضرت امام نیز یادداشتى در این دفتر نوشته بودند و کسى از این نوشته آگاه نبود. در سال 1355 زمانى که حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانى مشغول جمع آورى و تدوین کتاب بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى(س) در نجف اشرف بود. حضرت امام به وى مىگویند حال که درصدد جمع آورى همه اسناد و مدارک هستید، من نوشتهاى در دفتر آقاى وزیرى یزدى نوشتهام آن را هم به آن اضافه کنید. و ایشان به دوستانش در ایران پیغام مىدهد. حجت الاسلام والمسلمین على اکبر ناطق نورى به یزد مسافرت نموده به محضر مرحوم وزیرى مىرسد، در حالى که وى روزهاى پایان عمر خود را سپرى مىکرد و در بستر بیمارى بود. با راهنمایى وى رونوشتی از این یادداشت که در تاریخ 15/2/1321 نوشته شده است. در اختیار آقای ناطق نوری قرار می گیرد. با توجه به اینکه عمده فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى و خدمات فرهنگى وزیرى مربوط به سالهاى 1324 به بعد میشود. میتوان گفت اندرزها و سخنان حضرت امام که با تأکید «بخوانید و بکار ببندید» نوشته شده است تأثیری شگرف بر روحیه وزیرى گذاشته است. چرا که حضرت امام در این یادداشت ضمن فراخواندن همگان به قیام براى خدا به صورت فردى و گروهى با استناد به آیة شریفه )قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى( و با اشاره به صدمات و آسیب هایى که به اسلام و مسلمین وارد شده است. خطاب به مرحوم وزیرى مىگویند.
اى آقاى محترمى که این صفحات را جمع آورى نمودهاید. و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید. خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا مىگرفتید که اگر در یک گوشة مملکت به دین جسارتى شد. همه یکدل و یک جهت از تمام کشور قیام مىکردند. (صحیفه امام، ج 1، ص 23)
جالب این است که همه تشکلها و جمعیت هایى که مرحوم وزیرى تأسیس مىکند نظیر تشکل جامعه مسلمین یزد، انجمن حامیان مسجد جامع، انجمن واعظین یزد، جامعه تعلیمات اسلامی یزد و انجمن ادبی یزد، که هر کدام منشاء خدمات و برکات زیادى براى مردم یزد شده است از سال 1324 هـ. ش به بعد تأسیس شده است. و میتوان گفت به احتمال بسیار قوی توصیه و نهیب حضرت امام نقش تعیین کنندهاى در جهتگیرى فعالیتهاى سیاسى اجتماعى مرحوم وزیرى داشته است.
خدمات مرحوم وزیری
قبل از بیان خدمات وزیرى باید به این نکته اشاره کنیم که از ویژگىهاى منحصر به فرد وزیرى، آینده نگرى و ابداعات فکرى و نوآورىهاى شخصى وى در آن دوران بوده است به طوری که در کنار خدمات عمرانى و وظایف عمومى روحانیون و انسانهاى خدوم، نظیر رسیدگى به فقرا و نیازمندان و رفع حوایج شخصى افراد و ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، دست به اقداماتى زده است. که در آن عصر هیچگونه سابقه قبلى نداشته و بدیع و نوشمرده مىشود. و کسى دنبال انجام این امور نبوده است. در حالى که هر یک از این خدمات توانسته منشأ آثار وسیعى در سطح استان یزد و کشور بشود. ما در این نوشتار به اقدامات شاخص و ماندگار آن مرحوم اشاره نموده و علاقهمندان به تحقیق بیشتر را به کتب و منابع در دسترس و بازدید از آثار و ابنیه منسوب به وزیرى در استان یزد ارجاع مىدهیم.
1. بازسازى و احیاى مسجد جامع کبیر یزد
مسجد جامع کبیر یزد از بناهاى تاریخى و مهم قرن هشتم هجرى است که طى چند دوره تکمیل شده است. و شروع ساخت آن به قرن ششم هجری برمىگردد. این بنا که در زمان خود در بهترین نقطه شهر احداث گردیده بود و نمادى از تلاش و کوشش و دیندارى مردم این به شمار مىرفت به مرور زمان بر اثر بى توجهى حاکمان و متولیان امر در معرض خرابى کامل قرار گرفته و با توجه به اینکه اکثریت منازل اطراف آن را یهودیان در اختیار گرفته بودند، و به محله جهودها معروف گشته و کمتر مسلمین به آنجا رفت و آمد کرده و تبدیل به زباله دانى محل شده بود. و کلیه موقوفات آن هم به تاراج رفته و درآمدى نداشت. مرحوم دکتر محمود افشار در بازدیدى که در سال 1305 ش از این مسجد داشته در خصوص وضعیت آن روز مسجد جامع مىنویسد.
قسمت عمده کاشىهاى رنگارنگ روحافزا از ستونها، طاق نماها و منارهها افتاده و به جاى آنها آجرهاى خاکى رنگ، منظرة حزن انگیزى نمایش مىدهد. حوض بزرگى که در جلوى آن بود با حالت خرابى و بى آبى خود احساسات رقتآمیزى در انسان برمى انگیزد. خلاصه من از مشاهدة این بناى عظیم مذهبى و ملى که در حال خراب شدن است انگشت حیرت به دندان گزیده به رفیق خود گفتم. مسلمانان باید برابر سایر ملل دنیا خجالت بکشند که مساجد و ابنیة ملیة آنان به این حال ویرانى افتاده است. (سیماى فضیلت، ص 71).
مرحوم سید عباس آیت اللهى در این خصوص مىگوید:
این مسجد با شکوه که روزى در میان شارستان قرار داشت بر اثر گسترش شهر، در این زمان بر کران شمالى دور از مرکز آبادانى و جمعیت غریب وار افتاده بود و کوچههاى تنگ و خاک آلود و پر پیچ و خم، ورود بدان را بر مسافران داخل کشور و جهانگردانى که عظمت و اهمیت آن را در کتابها خوانده و گاه گاه به تماشاى آن از کشورهاى دیگر مىآمدند. بسیار دشوار کرده بود. (سیماى فضیلت، ص 60)
در این شرایط و در حالى که فضاى عمومى کشور مملوّ از بى دینى و هجمه به باورهاى دینى بود و قحطى و فقر و ندارى حاصل از جنگ جهانى دوم و اشغال ایران توسط دولتهای متجاوز فرصت اندیشیدن به یک چنین موضوى به کسى نمىداد. خصوصاً اینکه هزینه و توان بسیار بالایى براى بازسازى این مسجد عظیم مورد نیاز بود و این امر خارج از توان یک فرد و مردم یک شهر کوچک و فقیر به شمار میرفت. ولى مرحوم وزیرى با تشکیل هیئت حامیان مسجد جامع آستین همت به کمر زده و شروع به بازسازى آن مىکند. مرحوم دکتر ایرج افشار مىگوید:
آن وضع و حال شکستگى و ویرانگى مسجد جامع را، عکسى که آرتور اپهام پوپ در کتاب معروف «بررسى هنر ایران» به چاپ رسانده است (حدود سال 1935) خوب مىنمایاند. تا اینکه مرحوم وزیرى پس از شهریور 1320 قد علم کرد و یک تنه با همتى کم مانند به تشکیل هیأتى از اخیار و دوستداران آثار باستانى پرداخت و با جمع آورى اعانههاى مختصر متدرجاً به مرمت و تعمیر مسجد اهتمام کرد. طبعاً ناگزیر شد که دست طلب و تمنى پیش هر کس که مىشناخت دراز کند. با جمع کردن قران قران توانست که خشت به خشت مسجد را به حالت زیباى کنونیاش درآورد. سفرها به اصفهان و قم و نواحى دیگر کرد و در تهیة کاشى و آوردن استاد کاشى ساز حوصلهها به خرج داد. به راستى کارى کرد که یک وزارتخانه و سازمان در طول چند سال نمىکند. در خرج کردن مبالغى که به خون دل جمع مىکرد ملاحظه و دقت تمام مبذول مىکرد که دینارى بیجا خرج نشود. از پاى ننشست تا مسجد را بیاراست و خوب هم آراست، بدان حد که امروز یکى از سه ـ چهار مسجد دیدنى درجه اول ایران به شمار مىآید. (سیماى فضیلت، ص 72)
مرحوم آیت الله سید عباس خاتم یزدى مىگوید:
یاد دارم روزى در همان ایامى که مشغول تعمیر مسجد بودند. جلو مسجد مقدار زیادى آجر براى بنایى ریخته بود، شاید قریب صد هزار آجر بود بعد از آنکه نماز جمعه تمام شد ایشان ابتدا خودش شروع کرد به بغل کشیدن آجرها و بردن آنها به پشت بام مسجد و به تبعیت ایشان مردم مشتاقانه کمک کردند و تمام آجرها را بردند پشت بام (سیماى فضیلت، ص 115)
مرحوم وزیرى در ساخت و تعمیر مسجد جامع فقط به ساختمان مسجد اکتفا ننمود بلکه با همت و پشت کار بالایى که از خود نشان داد. خیابانى در مقابل مسجد احداث نمود که دسترسى به مسجد راحتتر انجام پذیرد. و آن را از داخل کوچه پس کوچه بیرون آورد. و در ابتداى خیابان مسجد جامع نیز یک برج بلندى تأسیس نمود و در بالاى آن ساعت بزرگى نصب کرد تا رأس هر ساعت صداى ساعت مسجد جامع به گوش مردم برسد. همچنین با پیگیرىهاى مداوم و خستگىناپذیر وى کلیه موقوفات این مسجد احیا گردید و چه بسیار موقوفاتى که به کلى از بین رفته و یا دیگران تملک کرده بودند و یا در خیابان افتاده و شهردارى مبلغى بابت آن نداده بود به مصرف اصل خود بازگرداند.
2. حفاظت از میراث فرهنگى
مرحوم وزیرى در حفظ و حراست از میراث فرهنگى بسیار کوشا بود. و هر کجا اثرى از کتب خطى نفیس مىدید سر از پا نمىشناخت تا آن اثر را از خطر نابودى برهاند. جناب آقاى محمدرضا انتظارى مدیر کتابخانه وزیرى یزد مىگوید.
روزى حاجى آقا وزیرى براى عیادت به منزل یکى از دوستانشان که مریض بوده مىروند در تالار منزل او نشسته بودند که فرزند صاحب خانه با بستهاى وارد مىشود. وقتى به حاجى آقا مىرسد حاج آقا آن بسته را که لفافهاش چند برگ کاغذ بوده است مىبینند مىفرمایند فلانى بسته را که باز کردى و چیزهاى داخل آن را به زمین گذاشتى کاغذهایش را براى من بیاور زیرا این کاغذها اوراق یک کتاب خطى است. آن جوان به آشپزخانه مىرود و پس از مراجعت کاغذها را خدمت حاج آقا مىآورد.
ایشان نگاه مىکنند مىبینند کاغذها قدرى چرب و خونى است مىفهمند که گوشت داخل آنها بوده است. سؤال مىکنند گوشت را کجا خریدهاى؟ مىگوید مغازهاى که در بازارچه نزدیک منزل ماست. حاج آقا فوراً از جاى خود برخاسته خداحافظى مىکنند و مىگویند کاغذها سه برگ اوّل یک خطى است مىروم تا اگر بقیه کتاب وجود دارد آن را بخرم جوان مىگوید اجازه بفرمایید من مىروم و کتاب را مىگیرم حاجى آقا مىفرمایند نه خودم باید بروم فوراً به اتفاق جوان مزبور به مغازة قصابى مىروند. حاج آقا به قصّاب مىفرمایند کتابى که سه برگ آن را لفّاف گوشت این جوان کردهاى کجا است؟ آن را مىآورد و به حاج آقا مىدهد ایشان خوشحال مىشوند که فقط همین سه برگ از کتاب کنده شده است مىپرسند قیمت این کتاب چقدر است؟ قصاب جواب مىدهد حاج آقا قابلى ندارد. حاج آقا اصرار مىکنند او مىگوید بنده این کاغذ کهنهها را کیلویى پنج ریال خریدهام. حاج آقا کتاب را برداشته و سه برگ کنده شده را روى آن مىگذارند و به کتابخانه مىآورند و به صحاف کتابخانه سفارش مىکنند که کتاب را به خوبى صحافى کند. صحاف هم پس از صحافى و تجلید به کتابدار تحویل مىدهد که اکنون در مخزن کتب خطى کتابخانه نگهدارى مىشود. (سیماى فضیلت ص 86 ـ 85)
از دیگر خدمات مرحوم وزیرى در حفظ میراث فرهنگى کشور اقدامات همه جانبه و پیگیر آن مرحوم در حفاظت از تکیه امیر چخماق یزد است. که به واسطه قرار گرفتن در مسیر خیابان قرار بود تخریب شود. همان بنایى که هم اکنون نماد شهر یزد شناخته مىشود و در اکثر عکسها و پوسترهاى مربوط به یزد تصویری از آن یافت مىشود. و یکى از میادین زیباى شهر یزد مىباشد. معروف است مرحوم وزیرى وقتى متوجه قصد متولیان و شهردارى و شهر یزد مىشود، همگان را بسیج مىکند و حتى به یونسکو هم نامه مىنویسد و از آنان براى حفظ این بناى تاریخى مدد مىجوید و در نهایت موفق به حفظ ابن میراث ارزشمند مىشود این میدان هم اکنون به صورت میدانى بسیار زیبا و با شکوه باقى مانده است. که دیدارهاى مهم مسئولان کشوری با مردم در این میدان برگزار مىگردد.
3. تشکیل جامعه مسلمین یزد
در سال 1327 حادثه هولناکى در شهرستان ابرکوه یزد به وقوع پیوست. که بسیار دلخراش و فجیع بود. بدین صورت که زنى مستمند با پنج فرزند یتیمش مورد تهاجم بهائیان قرار گرفته و ناجوانمردانه با ضربات بیل و کلنگ به قتل مىرسند. به طورى که خون و مغز سر آنان به در و دیوار اتاق محل سکونتشان پاشیده شده بود. در آن روزگار چون بهاییان نفوذ قابل ملاحظهاى در دستگاه دولت و رژیم پهلوى داشته و بسیارى از سران حکومت رسما ادعاى بهایى گرى مىکردند. تلاش مىشود که قاتل یا قاتلین از مجازات رهایى یابند. و حتى زنی بهایى در هندوستان مبلغ بیست میلیون ریال از ثروت خود در آن روزگار را اختصاص به رهایى مجرمین داده بود. ولى مرحوم وزیرى با ایجاد تشکل جامعه مسلمین یزد شروع به مکاتبة و نامه نگارى و تلگراف زدن به بزرگان و علماى سراسر کشور نموده و نامهاى سرگشاده در روزنامه محلى یزد منتشر مىکند و کلیه هیئتهاى مذهبى و اصناف شهر یزد را دعوت نموده و بر علیه حکومت یزد بسیج مىکند. با اقدامات مرحوم وزیرى ده تن از وکلاى مبرز و طراز اوّل دادگسترىتهران وکالت از پرونده مذکور را در دادگاه بر عهده گرفته و با دخالت مستقیم مرحوم آیت الله العظمی بروجردى، حکم به مجازات قاتلین داده مىشود و قاتلین در میدان امیر چخماق یزد در ملاء عام اعدام شده و هواداران آنها نیز مجبور به مهاجرت دائمى از این شهر مىشوند.
4. تأسیس انجمن وعاظ یزد
یکى دیگر از اقدامات مرحوم وزیرى که مىتوان آن را در راستاى توصیه حضرت امام به وى دانست تأسیس انجمن وعاظ یزد است. پس از خروج رضاشاه از کشور و اشغال کشور توسط متفقین. هجمه بسیار شدیدى علیه دین و مذهب به راه افتاده بوده به طورى که حضرت امام در جواب سؤال مرحوم حاج سید احمد خمینى از ایشان که مىپرسد چرا در کتاب کشف اسرار اینقدر عصبانى هستید. مىفرمایند.
آن موقع تو نبودى که چه توهین هایى به اسلام مىشد. (پا به پاى آفتاب ج 1، ص 70)
و در یادداشت خود در دفتر مرحوم وزیرى نیز به گوشهاى از این توهینها اشاره مىکنند. مرحوم وزیرى براى مقابله با این هجوم همه جانبه اقدام به متشکل نمودن وعاظ یزد نموده و هر هفته آنان را دور هم جمع میکند تا براى رفع اشکالات و برنامه ریزى جهت تبلیغات بهتر، هماهنگى کنند. همچنین در این انجمن براى رسیدگى به وضع تبلیغ در شهرستانها و روستاها نیز برنامه ریزى میشد. و سعى مىکنند امر تبلیغ دین را ساماندهى کنند حتى مرحوم وزیرى خدمت حضرت آیت الله بروجردى رسیده، و پیشنهاد ساماندهى به وضع تبلیغ در خارج از کشور مىدهد. و نظر موافق ایشان را براى اعزام مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محقق لاهیجى به آلمان و تأسیس مرکز بزرگ اسلامى هامبورگ جلب مىنماید. به طوری که مىتوان گفت تأسیس این مرکز و حضور بزرگانى نظیر شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینى بهشتى و حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمى و... در آن مرکز در قلب اروپا از باقیات الصالحات مرحوم وزیرى یزدى است.
مرحوم وزیرى با همکارى افراد این انجمن اقدام به پایه گذارى مراسم سیزدهم محرم در مسجد ملا اسماعیل یزد مىکند. این مراسم که در نوع خود بدیع بوده و منحصر به استان یزد مىباشد. مراسمى است که براى سومین روز دفن سید الشهداء در نظر گرفته شده و کلیه هیئات عزادارى از سراسر استان در این روز در این مجلس حضور یافته و همبستگى خوبى بین همه عزاداران به وجود مىآورد. و ویژگى جالب این مراسم آن است که در این مجلس روحانیون و وعاظ یزد میزبان مردم عزادار بوده و پذیرایى با قهوه و چایى توسط روحانیون با لباس روحانیت انجام مىشود که در نوع خود جالب است و باعث تحبیب قلوب و ترفیع جایگاه روحانیون در بین مردم مىشود. مرحوم وزیرى با این اقدام خود توانست این مسجد عظیم را نیز در یزد در کنار احیاى مسجد جامع از غربت بیرون بیاورد به طورى که بعد از پیروزى انقلاب نماز جمعه شهر یزد در مسجد ملا اسماعیل برگزار مىگردد. از دیگر اقدامات این انجمن دعوت از مرحوم آیت الله شهید صدوقى به یزد بود که مرحوم وزیرى در استقبال از مرحوم شهید صدوقى در سال 1332 هـ . ش سنگ تمام گذاشت و همه روحانیون و مردم یزد را بسیج نموده در استقبال از ایشان به خارج از شهر بیایند حجت الاسلام والمسلمین سید احمد دعایى. مىگوید.
مردم یزد غیر از اهل علم کمتر حضرت آقاى صدوقى را مىشناختند وقتى مرحوم صدوقى با آن استقبال بى سابقه وارد یزد شدند.از اوّل ورود به یزد تا منزلى که نزول اجلال کردند دهها مرتبه مرحوم وزیرى در اجتماع مردم آیت الله صدوقى را معرفى و از مقام مقدس روحانیت تجلیل به عمل آردند. (سیماى فضلیت، ص 24)
از دیگر اقدامات این انجمن دعوت و حمایت از مرحوم آیت الله دکتر مهدى حایرى یزدى فرزند حاج شیخ عبدالکریم حایرى یزدى براى شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراى ملى بود. که مرحوم وزیرى با همکارى دیگر روحانیون به توصیه مراجع تقلید فعالیت شدیدى براى انتخاب شدن ایشان انجام دادند.
مرحوم وزیرى جدا از اینکه خود مبلغى کم نظیر بود و در فن خطابه و حسن سلیقه منبر نمونه بود. سعى مىکرد هر روحانى تازه واردى به شهر را تحویل بگیرد و از او تمجید کند و به مردم معرفى نماید تا منبر او رونق بگیرد و در کارش موفق باشد.
از دیگر اقدامات مرحوم وزیرى با همکارى انجمن وعاظ یزد تکریم و بزرگداشت از علما و بزرگان شهر بود. وی هنگامى که مطلع شد آیت الله حاج میرزا سید على مدرسى لب خندقى که از علماى بزرگ و زهاد به نام زمان بود مرحوم شده است با آن که آن روز برف سنگینى باریده و هوا بسیار سرد بود. و مصادف با روز عاشورا بود بلافاصله خودش در حالى که روى منبر بود مجلس را تعطیل نموده و مردم را براى تشییع جنازه دعوت مىکند و به همه مجالس عزادارى دیگر نیز پیغام مىدهد مجالس را تعطیل و عموم مردم را در آن هواى سرد و شرایط نامساعد در مراسم تشییع حاضر مىکند. مرحوم وزیرى در این مراسم ضمن برشمردن مقامات عالیه علمى و دینى و اخلاقى و این مرد بزرگ تشییع جنازه باشکوهى که کمتر سابقه داشت برگزار مىنماید همچنین در زمانى که خبر درگذشت مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانى در روستاى ییلاقى طرزجان (در 60 کیلومترى یزد) را به اطلاع او مىرساند وزیرى با هماهنگى وعاظ، مردم را براى تجلیل از ایشان دعوت نموده به طورى که شهر یزد تعطیل مىشود و جنازه آن مرحوم را مردم بر روى دست از طرز جان تا یزد تشییع نموده و استقبال بى نظیرى در طول مسیر و بیرون از دروازه شهر از جنازه آن مرحوم به عمل میآید و مراسم باشکوهى بدین مناسبت برگزار کردند.
5. جامعه تعلیمات اسلامى
از دیگر خدمات بدیع و ماندگار مردم وزیرى به مردم یزد تأسیس جامعه تعلیمات اسلامى بود که در ابتدا نیز با مخالفت مقدسین و متحجرین روبرو شد. ولى مرحوم وزیرى با کسب اجازه از محضر آیت الله العظمى بروجردى و همکارى گروهى از خیّرین اقدام به تأسیس آن نمود وى با گردآوردی کادرى مجرب و کاردان و متعهد فضاى مناسبى براى آموزش و پژوهش فرزندان مردم از ابتداى دوره دبستان تا انتهاى دبیرستان تأسیس نمود. این مدرسه که ابتدا از منزلى کوچک و اجاهاى آغاز شد تا اکنون هزارها انسان متعهد و متخصص مسلمان به جامعه اسلامى تحویل داده است. به طورى که اکثریت مسئولان استانى و مسئولان کشورى اهل یزد پس از پیروزى انقلاب تربیت شده این مرکز اسلامى بوده و هستند. و این مدرسه توانست پایه گذار چندین مجتمع آموزشگاهى در سطح استان یزد باشد. در حال حاضر جناب آقاى على اکبر رئوف مدیر مدرسه جامعه تعلیمات اسلامى منصوب از سوى مرحوم وزیرى تاکنون سه مجتمع بزرگ با کلیه امکانات به نام حضرت سید الشهداء شامل مدارس دخترانه و پسرانه از پیش دبستانى تا دبیرستان در استان یزد تأسیس نموده است. و بر اثر همین دست اقدامات است که قریب به بیست سال استان یزد بالاترین رتبه قبولى دانشگاه را در سطح کشور را در اختیار دارد. این مدارس در کنار تربیت اسلامى دانشآموزان، در دوران مبارزه در خدمت اهداف امام و انقلاب نیز بوده است. به عنوان نمونه در گزارش مأمور ساواک در سال 1342 میخوانیم:
«دستگاه مدرسه اسلامی یزد و دار و دسته تعلیمات اسلامی سالهاست که این مؤسسات را ترتیب دادهاند تا براى چنین روزى اقدامات خود را انجام دهند، گویا دانشآموزان مدرسه تعلیمات اسلامى یزد را جهت مراسم مخصوص براى همین چند روز تربیت کردهاند». (سیماى فضیلت، ص 132)
6. تأسیس کتابخانه وزیرى یزد
یکى دیگر از آثار ماندگار و بدیع مرحوم وزیرى احداث کتابخانه وزیری است. لازم به ذکر است ساخت کتابخانه و مدرسه در زمان حاضر امرى عادى است ولى مرحوم وزیرى در زمانى به این فکر افتاده که کمتر کسى در فکر این کارها بوده و کوچکترین امکانات عمومى و اختصاصى هم وجود نداشته است. این کتابخانه که در حال حاضر کم نظیر و در عصر و زمان خود بى نظیر بوده است. حاوى چندین هزاران نسخه خطى است. و یکى از ذخایر بزرگ فرهنگ شیعى به شمار مىرود. وى براى تأسیس و گردآورى منابع این کتابخانه تلاش فوق العادهاى انجام داد. و حتى در سفرهایى که به کشورهاى خارج از کشور مىرفت تنها سوغاتى که مىآورد کتاب بود و هر کس هم از او مىخواست چه چیزی برایتان سوغاتى بیاورم. مىگفت کتاب برایم بیاور، وى در این مسیر با اساتید دانشگاه و بزرگان علم و ادب در سراسر کشور و حتى خارج از کشور مکاتبه نموده و از آنان درخواست کتاب مىنمود. و به هر زبانى که مىتوانست براى غنىتر نمودن کتابخانه همه را تشویق مىنمود. مرحوم دکتر ایرج افشار در خصوص کتابخانه وزیرى مىنویسد.
«همتى قابل تحسین در جمع آورى نسخ خطى و کتب چاپى پراکنده در یزد مصروف کرد. هر کجا که کتابى سراغ مىگرفت بدان جا مىرفت و با سماجت در به دست آوردن آن کتاب سعى مىکرد. اگر نمىتوانست که کتاب را به رایگان بگیرد آن را یا شخصاً و یا از محل وجوهى که در اختیار داشت مىخرید و بر گنجینة کتابخانه مىافزود. بالاخره کتابخانه را به وضع کنونى رسانید. این کتابخانه در حال حاضر داراى کتب چاپى و نسخ خطى متعدد و مقادیرى سند و فرمان و نوشتههاى دیگر تاریخى است. این خدمت را ارزشى است معنوى که در خور تقویم و تخمین مالى نیست. پنج جلد از فهرست کتب خطى این کتابخانه توسط آقاى محمد شیروانى فاضل گرا نماید، به اعانه انجمن آثار ملى چاپ شده است». (سیماى فضیلت، ص 72)
وى این کتابخانه را پس از به کمال رسانیدن به آستان مقدس امام هشتم على بن موسى الرضا سپرد و وقف آن نمود که به حمد الله هم اکنون به صورت بسیار مناسب آبرومندانهاى توسط آن مرکز اداره مىشود.
7. انجمن ادبى یزد
قبلاً گفتیم مرحوم وزیرى داراى طبعى روان و حافظه بسیار قوى بود و اشعار زیادى از حفظ داشت و از این نعمت خدادادى به حد اعلى در منابر و مجالس خود استفاده مىکرد و سخن یا عملى نبود که از افراد سربزند و مرحوم وزیرى با شعرى آن را بدرقه نکند. و در انتخاب مناسب اشعار بسیار خوش سلیقه بود.
8. سایر خدمات
مرحوم وزیرى با این اندوخته و ذوق شعرى اقدام به تشکیل انجمن ادبى یزد نمود و هر هفته شعرا و مفاخر ادبى شهر را گرد هم جمع مىکرد تا افراد تازههاى ادبى خود را قرائت نمایند. این انجمن بعداً مرکز یزدشناسى را تأسیس نموده و موفق به چاپ آثار زیادى از مفاخر یزد شده و پاسداشت مفاخر فرهنگى یزد را بر عهده دارند.
مرحوم وزیرى در کنار این خدمات اساسى به امور دیگر مردم نیز رسیدگى مىکرد. وى گروهى را براى گردآورى اطلاعات خانوادهاى نیازمند و نوع گرفتارى آنها متشکل کرده بود تا ضمن حفظ آبروى اشخاص براى رفع گرفتارى آنها اقدام کنند. و همه نوع امکانات از تهیه ذغال و لحاف و لباس گرفته تا غذا و دارو براى نیازمندان تهیه مىکرد. و حواله صادر مىکردند تا آنها بتوانند به راحتى و بدون شناخته شدن مایحتاج خود را تهیه کنند و همچنین طلاب و دانشآموزان و دانشجویان مستعدى که وضع مالى خوبى نداشتند شناسایى مىکرد و تحت پوشش حمایتى قرار مىداد. این حمایتهاى مرحوم وزیرى همواره با انواع تشویق و اهداء سکه در مراسم و جشنهاى مفصلى بود که به هر مناسبت خصوصاً در جشن سوم شعبان روز میلاد امام حسین7 ـ که هر ساله جشن مفصلى برگزار مىنمود ـ انجام مىداد.
خدمات آن مرحوم اختصاص به مردم یزد نداشته بلکه ابنیه و امکانات متعددى در شهرهاى مختلف نظیر زاهدان، جیرفت و روستاهاى اطراف یزد تأسیس نمود. که عمران و آبادانى این مناطق محروم را به دنبال داشت.
سالهاى پایانى عمر آن مرحوم با کسالت شدید وى همراه بود و همواره مردم یزد مجالس دعا براى سلامتى او برگزار مىکردند. و حتى در مجلسى که در نجف اشرف براى سلامتى وى برپا شده بود مرحوم آیت الله العظمى سید محسن حکیم نیز شرکت نمود. و بالاخره در سوم اردیبهشت ماه 1356 هـ. ش دعوت حق را لبیک گفته و به سوى معبود شتافت و پیکرش پس از تشییع جنازه با شکوه در جوار مسجد جامع و کتابخانه وزیرى به خاک سپرده شد. یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.