پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادی از مرحوم وزیری یزدی؛

وزیرى بى وزارت

حجت الاسلام و المسلمین مهدی حاضری

بعضى از انسان‏ها توان تأثیرگذارى بسیار بالایى در میان جامعه خود داشته و مى‏توانند تحولى شگرف ایجاد کنند. البته میزان این تحول بستگى به جامعیت آنها و فرصت و ظرفیت جامعه و افراد آن دارد. یکى مانند امام خمینى(س) کشورى و حتى منطقه‏اى را متحول مى‏کند و جهانی را از خود متأثر مى‏سازد. به طورى که مسیر و جهت تاریخ را عوض مى‏کند، یکى در محدوده شهر و دیار خود و دیگرى در میان اقران و همسالان این تحول را به وجود مى‏آورد. البته این تحول دو سویه است. اگر این فرد صالح و نیک اندیش باشد. جامعه‏اى را به صلاح و سلامت مى‏کشاند و اگر فرد فاسق و فاسدى یا داراى اندیشه‏اى منحرف باشد. جامعه و جهان را به فساد مى‏کشاند نظیر هیتلر، سید على محمد باب و صدام حسین و....

حضرت امام در یکى از بیانات خود با اشاره به تأثیرگذارى علماى صالح در میان جامعه خود مى‏فرمایند: «در بعضى از شهرستان هایى که در ایام تابستان ما مى‏رفتیم. بعضى از شهرستان‏ها را من مى‏دیدم که اینها بسیار مؤدب به آداب جامعه آنجا، مؤدب به آداب شرع هستند ـ مثل محلات که آن وقت‏ها اینجورى بود ـ انسان وقتى ملاحظه مى‏کرد مى‏دید که عالم خوبى آنجا بوده، چند تا ملاى متدین خوب اگر در یک جامعه‏اى، در یک شهرى، چند ملاى متوجه به دیانت، عاقل و عامل به علم خودش باشد، لازم نیست موعظه کند اصلاً، خود وجود او موعظه است.» (صحیفه امام، ج 2، ص 17)

یکى از اینگونه افراد که مى‏توان گفت تأثیر شگرفى بر مردم دیار خود داشته و توانسته با رفتار و کردار خود تحولى بزرگ در فرهنگ و دیانت و سعادت مردم شهر خودش ایجاد نماید و یادگارهاى ماندگارى بر جاى گذارد که شاید اثرات آن تا قرن‏ها باقى بماند و به عنوان صدقه جاریه همواره بدرخشد. مرحوم حجة الاسلام والمسلمین حاج سید على محمد وزیرى یزدى است. که تاکنون کمتر از وى نامى برده شده و به جامعه شناسانده شده است. البته در میان مردم یزد کمتر فردى را مى‏توان یافت که با نام وى آشنا نباشد. علاقه‏مندان و شیفتگان به امام خمینى(س) و کسانى که دستى در تاریخ انقلاب اسلامى دارند نیز با این نام بیگانه نیستند. و براى آنها وزیرى نامى آشناست و شاید در بین آنها فردى نباشد که خدمت وزیرى به امام و انقلاب را فراموش کند. چون قدیمى‏ترین و گویاترین سند مبارزاتى حضرت امام ـ که قریب به بیست سال قبل از آغاز قیام امام خمینى(س) و در سال 1321 نوشته شده و مضبوط است ـ به زمانى برمى‏گردد که کمتر کسى از شخصیت و اندیشه مبارزه جویى آن رادمرد فرزانه آگاهى داشته و حضرت امام در گمنامى به دنبال اهداف عالى خود قدم برمى‏داشته است. آرى اگر به جلد اول صحیفه امام نظر بیفکنى در صفحات ابتدایى آن به مکتوبى برمى‏خورى که در سال‏هاى ابتدایى دهه بیست شمسى نوشته شده و به نحوى بسیار گویا و شیوا بیانگر اندیشه و آرمان امام خمینى(س) است ما در این مقال جهت آشنایى علاقه‏مندان به تاریخچه این نوشته و تأثیرات عمیقى که این مکتوب در روح و روان مرحوم وزیرى ایجاد نموده است. ابتدا به معرفى کوتاهى از وزیرى پرداخته و سپس به اصل نوشته امام و خدمات مرحوم وزیرى مى‏پردازیم.

در سال 1272 شمسى کودکى در یکى از خاندان اصیل یزد که از فرزندان امام صادق7 محسوب مى‏شوند و به سادات عریضى مشهورند و جدشان همان امامزاده جعفر یزد بوده که حرم شریفش قبله آمال یزدى‏ها بوده و بسیار محترم است به دنیا مى‏آید. وى از اخلاف سید مرتضى وزیر بوده و بدین لحاظ نام خانوادگى وزیرى را انتخاب مى‏کند. وى از دوازده سالگى از نعمت وجود پدر محروم شده و تحت نظارت و آموزش یکى از نزدیکان خود به نام افصح الملک قرار مى‏گیرد. که فردى ادیب، دانشمند و فقیه بوده و جایگاه منیعى در بین فرهیختگان یزدى داشته است. سید على محمد خیلى سریع تحصیلات خود را پشت سر گذاشته و واعظى شهیر مى‏شود. و در فن خطابه سرآمد اقران خود مى‏گردد. وى از حافظه قوى و طبعى روان برخوردار بوده و با رعایت نظافت ظاهرى و لباسى آراسته و بدنى همیشه معطر به بوى خوش و حسن سلیقه در بکارگیرى اشعار و احادیث و آیات در منبر همه را مجذوب خود نموده و در هر محفلى شمع انجمن مى‏گردد. وى ارتباطات و مراودات و مکاتبات زیادى با ادبا و دانشمندان و رجال فرهیخته داشته و در مسافرت‏هاى زیادى که به شهرها و بلاد مى‏کرده در دیدار با افراد مختلف از بزرگان علم و ادب و سیاست درخواست مى‏نموده است. در دفترش یادداشتى بنویسند. مجموعه این دفتر در چهارصد و سى برگ و در چهار مجلد گردآوری شده است و شامل مقالات و دستخط بزرگان با تمثال ایشان، همراه با نکات علمى، ادبى، روایت و مسائل سیاسى ـ اجتماعى، دینى، اخلاقى، تاریخى، فلسفى و نیز برخى مکاتبات خصوصى است که از نظر آشنایى با روحیه و طرز تفکر نویسندگان در اوضاع و احوال زمان تحریر براى اهل تحقیق در خور توجه است. در میان اسامى افرادى که در این دفتر مطلبى نوشته‏اند، به اسامى مرحوم حضرت امام، مرحوم آیت اللّه‏ سید روح اللّه‏ خاتمى، مرحوم استاد محمد تقى شریعتى، مرحوم مهندس مهدى بازرگان، مرحوم دکتر ید اللّه‏ سحابى، مرحوم آیت اللّه‏ سید محمود طالقانى و... برخورد مى‏کنیم که حاکى از حضور همه نوع اندیشه در این دفتر است. این دفتر که مجمع الجواهر نامگذاری شده هم اکنون در کتابخانه وزیرى یزد نگهدارى مى‏شود و قرار است منتشر گردد.

حضرت امام نیز یادداشتى در این دفتر نوشته بودند و کسى از این نوشته آگاه نبود. در سال 1355 زمانى که حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانى مشغول جمع آورى و تدوین کتاب بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى(س) در نجف اشرف بود. حضرت امام به وى مى‏گویند حال که درصدد جمع آورى همه اسناد و مدارک هستید، من نوشته‏اى در دفتر آقاى وزیرى یزدى نوشته‏ام آن را هم به آن اضافه کنید. و ایشان به دوستانش در ایران پیغام مى‏دهد. حجت الاسلام والمسلمین على اکبر ناطق نورى به یزد مسافرت نموده به محضر مرحوم وزیرى مى‏رسد، در حالى که وى روزهاى پایان عمر خود را سپرى مى‏کرد و در بستر بیمارى بود. با راهنمایى وى رونوشتی از این یادداشت که در تاریخ 15/2/1321 نوشته شده است. در اختیار آقای ناطق نوری قرار می گیرد. با توجه به اینکه عمده فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى و خدمات فرهنگى وزیرى مربوط به سال‏هاى 1324 به بعد می‌شود. می‌توان گفت اندرزها و سخنان حضرت امام که با تأکید «بخوانید و بکار ببندید» نوشته شده است تأثیری شگرف بر روحیه وزیرى گذاشته است. چرا که حضرت امام در این یادداشت ضمن فراخواندن همگان به قیام براى خدا به صورت فردى و گروهى با استناد به آیة شریفه )قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادى( و با اشاره به صدمات و آسیب هایى که به اسلام و مسلمین وارد شده است. خطاب به مرحوم وزیرى مى‏گویند.

اى آقاى محترمى که این صفحات را جمع آورى نموده‏اید. و به نظر علماى بلاد و گویندگان رساندید. خوب است یک کتابى هم فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامى همراه کرده از همه امضا مى‏گرفتید که اگر در یک گوشة مملکت به دین جسارتى شد. همه یکدل و یک جهت از تمام کشور قیام مى‏کردند. (صحیفه امام، ج 1، ص 23)

جالب این است که همه تشکلها و جمعیت هایى که مرحوم وزیرى تأسیس مى‏کند نظیر تشکل جامعه مسلمین یزد، انجمن حامیان مسجد جامع، انجمن واعظین یزد،‌ جامعه تعلیمات اسلامی یزد‌ و انجمن ادبی یزد،‌ که هر کدام منشاء خدمات و برکات زیادى براى مردم یزد شده است از سال 1324 هـ. ش به بعد تأسیس شده است. و می‌توان گفت به احتمال بسیار قوی توصیه و نهیب حضرت امام نقش تعیین کننده‏اى در جهت‏گیرى فعالیت‏هاى سیاسى اجتماعى مرحوم وزیرى داشته است.

خدمات مرحوم وزیری

قبل از بیان خدمات وزیرى باید به این نکته اشاره کنیم که از ویژگى‏هاى منحصر به فرد وزیرى، آینده نگرى و ابداعات فکرى و نوآورى‏هاى شخصى وى در آن دوران بوده است به طوری که در کنار خدمات عمرانى و وظایف عمومى روحانیون و انسانهاى خدوم، نظیر رسیدگى به فقرا و نیازمندان و رفع حوایج شخصى افراد و ساخت مسجد و مدرسه و درمانگاه، دست به اقداماتى زده است. که در آن عصر هیچگونه سابقه قبلى نداشته و بدیع و نوشمرده مى‏شود. و کسى دنبال انجام این امور نبوده است. در حالى که هر یک از این خدمات توانسته منشأ آثار وسیعى در سطح استان یزد و کشور بشود. ما در این نوشتار به اقدامات شاخص و ماندگار آن مرحوم اشاره نموده و علاقه‏مندان به تحقیق بیشتر را به کتب و منابع در دسترس و بازدید از آثار و ابنیه منسوب به وزیرى در استان یزد ارجاع مى‏دهیم.

1. بازسازى و احیاى مسجد جامع کبیر یزد

مسجد جامع کبیر یزد از بناهاى تاریخى و مهم قرن هشتم هجرى است که طى چند دوره تکمیل شده است. و شروع ساخت آن به قرن ششم هجری برمى‏گردد. این بنا که در زمان خود در بهترین نقطه شهر احداث گردیده بود و نمادى از تلاش و کوشش و دیندارى مردم این به شمار مى‏رفت به مرور زمان بر اثر بى توجهى حاکمان و متولیان امر در معرض خرابى کامل قرار گرفته و با توجه به اینکه اکثریت منازل اطراف آن را یهودیان در اختیار گرفته بودند، و به محله جهودها معروف گشته و کمتر مسلمین به آنجا رفت و آمد کرده و تبدیل به زباله دانى محل شده بود. و کلیه موقوفات آن هم به تاراج رفته و درآمدى نداشت. مرحوم دکتر محمود افشار در بازدیدى که در سال 1305 ش از این مسجد داشته در خصوص وضعیت آن روز مسجد جامع مى‏نویسد.

قسمت عمده کاشى‏هاى رنگارنگ روح‏افزا از ستون‏ها، طاق نماها و مناره‏ها افتاده و به جاى آنها آجرهاى خاکى رنگ، منظرة حزن انگیزى نمایش مى‏دهد. حوض بزرگى که در جلوى آن بود با حالت خرابى و بى آبى خود احساسات رقت‏آمیزى در انسان برمى انگیزد. خلاصه من از مشاهدة این بناى عظیم مذهبى و ملى که در حال خراب شدن است انگشت حیرت به دندان گزیده به رفیق خود گفتم. مسلمانان باید برابر سایر ملل دنیا خجالت بکشند که مساجد و ابنیة ملیة آنان به این حال ویرانى افتاده است. (سیماى فضیلت، ص 71).

مرحوم سید عباس آیت اللهى در این خصوص مى‏گوید:

این مسجد با شکوه که روزى در میان شارستان قرار داشت بر اثر گسترش شهر، در این زمان بر کران شمالى دور از مرکز آبادانى و جمعیت غریب وار افتاده بود و کوچه‏هاى تنگ و خاک آلود و پر پیچ و خم، ورود بدان را بر مسافران داخل کشور و جهانگردانى که عظمت و اهمیت آن را در کتابها خوانده و گاه گاه به تماشاى آن از کشورهاى دیگر مى‏آمدند. بسیار دشوار کرده بود. (سیماى فضیلت، ص 60)

در این شرایط و در حالى که فضاى عمومى کشور مملوّ از بى دینى و هجمه به باورهاى دینى بود و قحطى و فقر و ندارى حاصل از جنگ جهانى دوم و اشغال ایران توسط دولت‌های متجاوز فرصت اندیشیدن به یک چنین موضوى به کسى نمى‏داد. خصوصاً اینکه هزینه و توان بسیار بالایى براى بازسازى این مسجد عظیم مورد نیاز بود و این امر خارج از توان یک فرد و مردم یک شهر کوچک و فقیر به شمار می‌رفت. ولى مرحوم وزیرى با تشکیل هیئت حامیان مسجد جامع آستین همت به کمر زده و شروع به بازسازى آن مى‏کند. مرحوم دکتر ایرج افشار مى‏گوید:

آن وضع و حال شکستگى و ویرانگى مسجد جامع را، عکسى که آرتور اپهام پوپ در کتاب معروف «بررسى هنر ایران» به چاپ رسانده است (حدود سال 1935) خوب مى‏نمایاند. تا اینکه مرحوم وزیرى پس از شهریور 1320 قد علم کرد و یک تنه با همتى کم مانند به تشکیل هیأتى از اخیار و دوستداران آثار باستانى پرداخت و با جمع آورى اعانه‏هاى مختصر متدرجاً به مرمت و تعمیر مسجد اهتمام کرد. طبعاً ناگزیر شد که دست طلب و تمنى پیش هر کس که مى‏شناخت دراز کند. با جمع کردن قران قران توانست که خشت به خشت مسجد را به حالت زیباى کنونی‌اش درآورد. سفرها به اصفهان و قم و نواحى دیگر کرد و در تهیة کاشى و آوردن استاد کاشى ساز حوصله‏ها به خرج داد. به راستى کارى کرد که یک وزارتخانه و سازمان در طول چند سال نمى‏کند. در خرج کردن مبالغى که به خون دل جمع مى‏کرد ملاحظه و دقت تمام مبذول مى‏کرد که دینارى بیجا خرج نشود. از پاى ننشست تا مسجد را بیاراست و خوب هم آراست، بدان حد که امروز یکى از سه ـ چهار مسجد دیدنى درجه اول ایران به شمار مى‏آید. (سیماى فضیلت، ص 72)

مرحوم آیت الله سید عباس خاتم یزدى مى‏گوید:

یاد دارم روزى در همان ایامى که مشغول تعمیر مسجد بودند. جلو مسجد مقدار زیادى آجر براى بنایى ریخته بود، شاید قریب صد هزار آجر بود بعد از آنکه نماز جمعه تمام شد ایشان ابتدا خودش شروع کرد به بغل کشیدن آجرها و بردن آنها به پشت بام مسجد و به تبعیت ایشان مردم مشتاقانه کمک کردند و تمام آجرها را بردند پشت بام (سیماى فضیلت، ص 115)

مرحوم وزیرى در ساخت و تعمیر مسجد جامع فقط به ساختمان مسجد اکتفا ننمود بلکه با همت و پشت کار بالایى که از خود نشان داد. خیابانى در مقابل مسجد احداث نمود که دسترسى به مسجد راحت‏تر انجام پذیرد. و آن را از داخل کوچه پس کوچه بیرون آورد. و در ابتداى خیابان مسجد جامع نیز یک برج بلندى تأسیس نمود و در بالاى آن ساعت بزرگى نصب کرد تا رأس هر ساعت صداى ساعت مسجد جامع به گوش مردم برسد. همچنین با پیگیرى‏هاى مداوم و خستگى‏ناپذیر وى کلیه موقوفات این مسجد احیا گردید و چه بسیار موقوفاتى که به کلى از بین رفته و یا دیگران تملک کرده بودند و یا در خیابان افتاده و شهردارى مبلغى بابت آن نداده بود به مصرف اصل خود بازگرداند.

2. حفاظت از میراث فرهنگى

مرحوم وزیرى در حفظ و حراست از میراث فرهنگى بسیار کوشا بود. و هر کجا اثرى از کتب خطى نفیس مى‏دید سر از پا نمى‏شناخت تا آن اثر را از خطر نابودى برهاند. جناب آقاى محمدرضا انتظارى مدیر کتابخانه وزیرى یزد مى‏گوید.

روزى حاجى آقا وزیرى براى عیادت به منزل یکى از دوستانشان که مریض بوده مى‏روند در تالار منزل او نشسته بودند که فرزند صاحب خانه با بسته‏اى وارد مى‏شود. وقتى به حاجى آقا مى‏رسد حاج آقا آن بسته را که لفافه‏اش چند برگ کاغذ بوده است مى‏بینند مى‏فرمایند فلانى بسته را که باز کردى و چیزهاى داخل آن را به زمین گذاشتى کاغذهایش را براى من بیاور زیرا این کاغذها اوراق یک کتاب خطى است. آن جوان به آشپزخانه مى‏رود و پس از مراجعت کاغذها را خدمت حاج آقا مى‏آورد.

ایشان نگاه مى‏کنند مى‏بینند کاغذها قدرى چرب و خونى است مى‏فهمند که گوشت داخل آنها بوده است. سؤال مى‏کنند گوشت را کجا خریده‏اى؟ مى‏گوید مغازه‏اى که در بازارچه نزدیک منزل ماست. حاج آقا فوراً از جاى خود برخاسته خداحافظى مى‏کنند و مى‏گویند کاغذها سه برگ اوّل یک خطى است مى‏روم تا اگر بقیه کتاب وجود دارد آن را بخرم جوان مى‏گوید اجازه بفرمایید من مى‏روم و کتاب را مى‏گیرم حاجى آقا مى‏فرمایند نه خودم باید بروم فوراً به اتفاق جوان مزبور به مغازة قصابى مى‏روند. حاج آقا به قصّاب مى‏فرمایند کتابى که سه برگ آن را لفّاف گوشت این جوان کرده‏اى کجا است؟ آن را مى‏آورد و به حاج آقا مى‏دهد ایشان خوشحال مى‏شوند که فقط همین سه برگ از کتاب کنده شده است مى‏پرسند قیمت این کتاب چقدر است؟ قصاب جواب مى‏دهد حاج آقا قابلى ندارد. حاج آقا اصرار مى‏کنند او مى‏گوید بنده این کاغذ کهنه‏ها را کیلویى پنج ریال خریده‏ام. حاج آقا کتاب را برداشته و سه برگ کنده شده را روى آن مى‏گذارند و به کتابخانه مى‏آورند و به صحاف کتابخانه سفارش مى‏کنند که کتاب را به خوبى صحافى کند. صحاف هم پس از صحافى و تجلید به کتابدار تحویل مى‏دهد که اکنون در مخزن کتب خطى کتابخانه نگهدارى مى‏شود. (سیماى فضیلت ص 86 ـ 85)

از دیگر خدمات مرحوم وزیرى در حفظ میراث فرهنگى کشور اقدامات همه جانبه و پیگیر آن مرحوم در حفاظت از تکیه امیر چخماق یزد است. که به واسطه قرار گرفتن در مسیر خیابان قرار بود تخریب شود. همان بنایى که هم اکنون نماد شهر یزد شناخته مى‏شود و در اکثر عکس‏ها و پوسترهاى مربوط به یزد تصویری از آن یافت مى‏شود. و یکى از میادین زیباى شهر یزد مى‏باشد. معروف است مرحوم وزیرى وقتى متوجه قصد متولیان و شهردارى و شهر یزد مى‏شود، همگان را بسیج مى‏کند و حتى به یونسکو هم نامه مى‏نویسد و از آنان براى حفظ این بناى تاریخى مدد مى‏جوید و در نهایت موفق به حفظ ابن میراث ارزشمند مى‏شود این میدان هم ا‏کنون به صورت میدانى بسیار زیبا و با شکوه باقى مانده است. که دیدارهاى مهم مسئولان کشوری با مردم در این میدان برگزار مى‏گردد.

3. تشکیل جامعه مسلمین یزد

در سال 1327 حادثه هولناکى در شهرستان ابرکوه یزد به وقوع پیوست. که بسیار دلخراش و فجیع بود. بدین صورت که زنى مستمند با پنج فرزند یتیمش مورد تهاجم بهائیان قرار گرفته و ناجوانمردانه با ضربات بیل و کلنگ به قتل مى‏رسند. به طورى که خون و مغز سر آنان به در و دیوار اتاق محل سکونتشان پاشیده شده بود. در آن روزگار چون بهاییان نفوذ قابل ملاحظه‏اى در دستگاه دولت و رژیم پهلوى داشته و بسیارى از سران حکومت رسما ادعاى بهایى گرى مى‏کردند. تلاش مى‏شود که قاتل یا قاتلین از مجازات رهایى یابند. و حتى زنی بهایى در هندوستان مبلغ بیست میلیون ریال از ثروت خود در آن روزگار را اختصاص به رهایى مجرمین داده بود. ولى مرحوم وزیرى با ایجاد تشکل جامعه مسلمین یزد شروع به مکاتبة و نامه نگارى و تلگراف زدن به بزرگان و علماى سراسر کشور نموده و نامه‏اى سرگشاده در روزنامه محلى یزد منتشر مى‏کند و کلیه هیئت‏هاى مذهبى و اصناف شهر یزد را دعوت نموده و بر علیه حکومت یزد بسیج مى‏کند. با اقدامات مرحوم وزیرى ده تن از وکلاى مبرز و طراز اوّل دادگسترى‏تهران وکالت از پرونده مذکور را در دادگاه بر عهده گرفته و با دخالت مستقیم مرحوم آیت الله العظمی بروجردى، حکم به مجازات قاتلین داده مى‏شود و قاتلین در میدان امیر چخماق یزد در ملاء عام اعدام شده و هواداران آنها نیز مجبور به مهاجرت دائمى از این شهر مى‏شوند.

4. تأسیس انجمن وعاظ یزد

یکى دیگر از اقدامات مرحوم وزیرى که مى‏توان آن را در راستاى توصیه حضرت امام به وى دانست تأسیس انجمن وعاظ یزد است. پس از خروج رضاشاه از کشور و اشغال کشور توسط متفقین. هجمه بسیار شدیدى علیه دین و مذهب به راه افتاده بوده به طورى که حضرت امام در جواب سؤال مرحوم حاج سید احمد خمینى از ایشان که مى‏پرسد چرا در کتاب کشف اسرار اینقدر عصبانى هستید. مى‏فرمایند.

آن موقع تو نبودى که چه توهین هایى به اسلام مى‏شد. (پا به پاى آفتاب ج 1، ص 70)

و در یادداشت خود در دفتر مرحوم وزیرى نیز به گوشه‏اى از این توهین‏ها اشاره مى‏کنند. مرحوم وزیرى براى مقابله با این هجوم همه جانبه اقدام به متشکل نمودن وعاظ یزد نموده و هر هفته آنان را دور هم جمع می‌کند تا براى رفع اشکالات و برنامه ریزى جهت تبلیغات بهتر، هماهنگى کنند. همچنین در این انجمن براى رسیدگى به وضع تبلیغ در شهرستان‏ها و روستاها نیز برنامه ریزى می‌شد. و سعى مى‏کنند امر تبلیغ دین را ساماندهى کنند حتى مرحوم وزیرى خدمت حضرت آیت الله بروجردى رسیده، و پیشنهاد ساماندهى به وضع تبلیغ در خارج از کشور مى‏دهد. و نظر موافق ایشان را براى اعزام مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محقق لاهیجى به آلمان و تأسیس مرکز بزرگ اسلامى هامبورگ جلب مى‏نماید. به طوری که مى‏توان گفت تأسیس این مرکز و حضور بزرگانى نظیر شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینى بهشتى و حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمى و... در آن مرکز در قلب اروپا از باقیات الصالحات مرحوم وزیرى یزدى است.

مرحوم وزیرى با همکارى افراد این انجمن اقدام به پایه گذارى مراسم سیزدهم محرم در مسجد ملا اسماعیل یزد مى‏کند. این مراسم که در نوع خود بدیع بوده و منحصر به استان یزد مى‏باشد. مراسمى است که براى سومین روز دفن سید الشهداء در نظر گرفته شده و کلیه هیئات عزادارى از سراسر استان در این روز در این مجلس حضور یافته و همبستگى خوبى بین همه عزاداران به وجود مى‏آورد. و ویژگى جالب این مراسم آن است که در این مجلس روحانیون و وعاظ یزد میزبان مردم عزادار بوده و پذیرایى با قهوه و چایى توسط روحانیون با لباس روحانیت انجام مى‏شود که در نوع خود جالب است و باعث تحبیب قلوب و ترفیع جایگاه روحانیون در بین مردم مى‏شود. مرحوم وزیرى با این اقدام خود توانست این مسجد عظیم را نیز در یزد در کنار احیاى مسجد جامع از غربت بیرون بیاورد به طورى که بعد از پیروزى انقلاب نماز جمعه شهر یزد در مسجد ملا اسماعیل برگزار مى‏گردد. از دیگر اقدامات این انجمن دعوت از مرحوم آیت الله شهید صدوقى به یزد بود که مرحوم وزیرى در استقبال از مرحوم شهید صدوقى در سال 1332 هـ . ش سنگ تمام گذاشت و همه روحانیون و مردم یزد را بسیج نموده در استقبال از ایشان به خارج از شهر بیایند حجت الاسلام والمسلمین سید احمد دعایى. مى‏گوید.

مردم یزد غیر از اهل علم کمتر حضرت آقاى صدوقى را مى‏شناختند وقتى مرحوم صدوقى با آن استقبال بى سابقه وارد یزد شدند.از اوّل ورود به یزد تا منزلى که نزول اجلال کردند ده‏ها مرتبه مرحوم وزیرى در اجتماع مردم آیت الله صدوقى را معرفى و از مقام مقدس روحانیت تجلیل به عمل آردند. (سیماى فضلیت، ص 24)

از دیگر اقدامات این انجمن دعوت و حمایت از مرحوم آیت الله دکتر مهدى حایرى یزدى فرزند حاج شیخ عبدالکریم حایرى یزدى براى شرکت در انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراى ملى بود. که مرحوم وزیرى با همکارى دیگر روحانیون به توصیه مراجع تقلید فعالیت شدیدى براى انتخاب شدن ایشان انجام دادند.

مرحوم وزیرى جدا از اینکه خود مبلغى کم نظیر بود و در فن خطابه و حسن سلیقه منبر نمونه بود. سعى مى‏کرد هر روحانى تازه واردى به شهر را تحویل بگیرد و از او تمجید کند و به مردم معرفى نماید تا منبر او رونق بگیرد و در کارش موفق باشد.

از دیگر اقدامات مرحوم وزیرى با همکارى انجمن وعاظ یزد تکریم و بزرگداشت از علما و بزرگان شهر بود. وی هنگامى که مطلع شد آیت الله حاج میرزا سید على مدرسى لب خندقى که از علماى بزرگ و زهاد به نام زمان بود مرحوم شده است با آن که آن روز برف سنگینى باریده و هوا بسیار سرد بود. و مصادف با روز عاشورا بود بلافاصله خودش در حالى که روى منبر بود مجلس را تعطیل نموده و مردم را براى تشییع جنازه دعوت مى‏کند و به همه مجالس عزادارى دیگر نیز پیغام مى‏دهد مجالس را تعطیل و عموم مردم را در آن هواى سرد و شرایط نامساعد در مراسم تشییع حاضر مى‏کند. مرحوم وزیرى در این مراسم ضمن برشمردن مقامات عالیه علمى و دینى و اخلاقى و این مرد بزرگ تشییع جنازه باشکوهى که کمتر سابقه داشت برگزار مى‏نماید همچنین در زمانى که خبر درگذشت مرحوم آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانى در روستاى ییلاقى طرزجان (در 60 کیلومترى یزد) را به اطلاع او مى‏رساند وزیرى با هماهنگى وعاظ، مردم را براى تجلیل از ایشان دعوت نموده به طورى که شهر یزد تعطیل مى‏شود و جنازه آن مرحوم را مردم بر روى دست از طرز جان تا یزد تشییع نموده و استقبال بى نظیرى در طول مسیر و بیرون از دروازه شهر از جنازه آن مرحوم به عمل می‌آید و مراسم باشکوهى بدین مناسبت برگزار کردند.

5. جامعه تعلیمات اسلامى

از دیگر خدمات بدیع و ماندگار مردم وزیرى به مردم یزد تأسیس جامعه تعلیمات اسلامى بود که در ابتدا نیز با مخالفت مقدسین و متحجرین روبرو شد. ولى مرحوم وزیرى با کسب اجازه از محضر آیت الله العظمى بروجردى و همکارى گروهى از خیّرین اقدام به تأسیس آن نمود وى با گردآوردی کادرى مجرب و کاردان و متعهد فضاى مناسبى براى آموزش و پژوهش فرزندان مردم از ابتداى دوره دبستان تا انتهاى دبیرستان تأسیس نمود. این مدرسه که ابتدا از منزلى کوچک و اجاه‏اى آغاز شد تا اکنون هزارها انسان متعهد و متخصص مسلمان به جامعه اسلامى تحویل داده است. به طورى که اکثریت مسئولان استانى و مسئولان کشورى اهل یزد پس از پیروزى انقلاب تربیت شده این مرکز اسلامى بوده و هستند. و این مدرسه توانست پایه گذار چندین مجتمع آموزشگاهى در سطح استان یزد باشد. در حال حاضر جناب آقاى على اکبر رئوف مدیر مدرسه جامعه تعلیمات اسلامى منصوب از سوى مرحوم وزیرى تاکنون سه مجتمع بزرگ با کلیه امکانات به نام حضرت سید الشهداء شامل مدارس دخترانه و پسرانه از پیش دبستانى تا دبیرستان در استان یزد تأسیس نموده است. و بر اثر همین دست اقدامات است که قریب به بیست سال استان یزد بالاترین رتبه قبولى دانشگاه را در سطح کشور را در اختیار دارد. این مدارس در کنار تربیت اسلامى دانش‏آموزان، در دوران مبارزه در خدمت اهداف امام و انقلاب نیز بوده است. به عنوان نمونه در گزارش مأمور ساواک در سال 1342 می‌خوانیم:

«دستگاه مدرسه اسلامی یزد و دار و دسته تعلیمات اسلامی سالهاست که این مؤسسات را ترتیب داده‏اند تا براى چنین روزى اقدامات خود را انجام دهند، گویا دانش‏آموزان مدرسه تعلیمات اسلامى یزد را جهت مراسم مخصوص براى همین چند روز تربیت کرده‏اند». (سیماى فضیلت، ص 132)

6. تأسیس کتابخانه وزیرى یزد

یکى دیگر از آثار ماندگار و بدیع مرحوم وزیرى احداث کتابخانه وزیری است. لازم به ذکر است ساخت کتابخانه و مدرسه در زمان حاضر امرى عادى است ولى مرحوم وزیرى در زمانى به این فکر افتاده که کمتر کسى در فکر این کارها بوده و کوچکترین امکانات عمومى و اختصاصى هم وجود نداشته است. این کتابخانه که در حال حاضر کم نظیر و در عصر و زمان خود بى نظیر بوده است. حاوى چندین هزاران نسخه خطى است. و یکى از ذخایر بزرگ فرهنگ شیعى به شمار مى‏رود. وى براى تأسیس و گردآورى منابع این کتابخانه تلاش فوق العاده‏اى انجام داد. و حتى در سفرهایى که به کشورهاى خارج از کشور مى‏رفت تنها سوغاتى که مى‏آورد کتاب بود و هر کس هم از او مى‏خواست چه چیزی برایتان سوغاتى بیاورم. مى‏گفت کتاب برایم بیاور، وى در این مسیر با اساتید دانشگاه و بزرگان علم و ادب در سراسر کشور و حتى خارج از کشور مکاتبه نموده و از آنان درخواست کتاب مى‏نمود. و به هر زبانى که مى‏توانست براى غنى‌تر نمودن کتابخانه همه را تشویق مى‏نمود. مرحوم دکتر ایرج افشار در خصوص کتابخانه وزیرى مى‏نویسد.

«همتى قابل تحسین در جمع آورى نسخ خطى و کتب چاپى پراکنده در یزد مصروف کرد. هر کجا که کتابى سراغ مى‏گرفت بدان جا مى‏رفت و با سماجت در به دست آوردن آن کتاب سعى مى‏کرد. اگر نمى‏توانست که کتاب را به رایگان بگیرد آن را یا شخصاً و یا از محل وجوهى که در اختیار داشت مى‏خرید و بر گنجینة کتابخانه مى‏افزود. بالاخره کتابخانه را به وضع کنونى رسانید. این کتابخانه در حال حاضر داراى کتب چاپى و نسخ خطى متعدد و مقادیرى سند و فرمان و نوشته‏هاى دیگر تاریخى است. این خدمت را ارزشى است معنوى که در خور تقویم و تخمین مالى نیست. پنج جلد از فهرست کتب خطى این کتابخانه توسط آقاى محمد شیروانى فاضل گرا نماید، به اعانه انجمن آثار ملى چاپ شده است». (سیماى فضیلت، ص 72)

وى این کتابخانه را پس از به کمال رسانیدن به آستان مقدس امام هشتم على بن موسى الرضا سپرد و وقف آن نمود که به حمد الله هم اکنون به صورت بسیار مناسب آبرومندانه‏اى توسط آن مرکز اداره مى‏شود.

7. انجمن ادبى یزد

قبلاً گفتیم مرحوم وزیرى داراى طبعى روان و حافظه بسیار قوى بود و اشعار زیادى از حفظ داشت و از این نعمت خدادادى به حد اعلى در منابر و مجالس خود استفاده مى‏کرد و سخن یا عملى نبود که از افراد سربزند و مرحوم وزیرى با شعرى آن را بدرقه نکند. و در انتخاب مناسب اشعار بسیار خوش سلیقه بود.

8. سایر خدمات

مرحوم وزیرى با این اندوخته و ذوق شعرى اقدام به تشکیل انجمن ادبى یزد نمود و هر هفته شعرا و مفاخر ادبى شهر را گرد هم جمع مى‏کرد تا افراد تازه‌هاى ادبى خود را قرائت نمایند. این انجمن بعداً مرکز یزدشناسى را تأسیس نموده و موفق به چاپ آثار زیادى از مفاخر یزد شده و پاسداشت مفاخر فرهنگى یزد را بر عهده دارند.

مرحوم وزیرى در کنار این خدمات اساسى به امور دیگر مردم نیز رسیدگى مى‏کرد. وى گروهى را براى گردآورى اطلاعات خانواده‏اى نیازمند و نوع گرفتارى آنها متشکل کرده بود تا ضمن حفظ آبروى اشخاص براى رفع گرفتارى آنها اقدام کنند. و همه نوع امکانات از تهیه ذغال و لحاف و لباس گرفته تا غذا و دارو براى نیازمندان تهیه مى‏کرد. و حواله صادر مى‏کردند تا آنها بتوانند به راحتى و بدون شناخته شدن مایحتاج خود را تهیه کنند و همچنین طلاب و دانش‏آموزان و دانشجویان مستعدى که وضع مالى خوبى نداشتند شناسایى مى‏کرد و تحت پوشش حمایتى قرار مى‏داد. این حمایت‏هاى مرحوم وزیرى همواره با انواع تشویق و اهداء سکه در مراسم و جشن‏هاى مفصلى بود که به هر مناسبت خصوصاً در جشن سوم شعبان روز میلاد امام حسین7 ـ که هر ساله جشن مفصلى برگزار مى‏نمود ـ انجام مى‏داد.

خدمات آن مرحوم اختصاص به مردم یزد نداشته بلکه ابنیه و امکانات متعددى در شهرهاى مختلف نظیر زاهدان، جیرفت و روستاهاى اطراف یزد تأسیس نمود. که عمران و آبادانى این مناطق محروم را به دنبال داشت.

سال‏هاى پایانى عمر آن مرحوم با کسالت شدید وى همراه بود و همواره مردم یزد مجالس دعا براى سلامتى او برگزار مى‏کردند. و حتى در مجلسى که در نجف اشرف براى سلامتى وى برپا شده بود مرحوم آیت الله العظمى سید محسن حکیم نیز شرکت نمود. و بالاخره در سوم اردیبهشت ماه 1356 هـ. ش دعوت حق را لبیک گفته و به سوى معبود شتافت و پیکرش پس از تشییع جنازه با شکوه در جوار مسجد جامع و کتابخانه وزیرى به خاک سپرده شد. یادش گرامى و راهش پر رهرو باد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.