سی و یکم شهریور ماه 1359، پس از برخی اختلافات مرزی بین ایران و عراق که رنگ و روی جدی تری به خود گرفته بود، یورش ناگهانی نیروی هوایی و زمینی ارتش عراق به چند پایگاه نظامی و غیر نظامی ایران آغاز شد.
ساعاتی پس از هجوم ارتش صدام به خاک ایران، حضرت امام خمینی(س)، طی پیامی رادیو-تلویزیونی، ضمن اشاره به تحرکات برخی گروهک های سیاسی علت درنگ در پاسخگویی به دولت عراق را آسیب نرسیدن به مردم بیگناه عراق و عدم گسترش دامنه برخورد نظامی ذکر نمود و افزود: «بعض نکات باید گفته بشود: یکى اینکه گمان نکند ملت ما که دولت ایران و ارتش ایران عاجز از این است که جواب به اینها بدهد. هر وقتى که مقتضى بشود من پیامى به ملت خواهم داد و به صدام حسین و امثال او ثابت خواهم کرد که اینها، این اذناب امریکا قابل ذکر نیستند و ما همیشه بنا داریم که در این برخوردها، طورى برخورد بشود که جواب برخورد آنها داده بشود که به ملت عراق -خداى نخواسته- صدمهاى وارد نشود. لکن ما عازم بر این هستیم، مصمّم بر این هستیم که اگر عراق حدّ خودش را نداند و تجاوز را تکرار بکند، ما دستور بدهیم و ملت ما بسیج بشوند و آن وقت براى ملت عراق معلوم باشد که ما با آنها هیچ کار نداریم، بلکه این صدام حسین است که به واسطه تحریک امریکا به ما تجاوز کرده است و ما اگر جوابى به او بدهیم، هرگز به ملت عراق، که برادر ما هستند، مربوط نیست.
ایشان می افزاید: «این صدام حسین، من از اول وقتى که روى کار آمد تنبّه دادم که این دیوانه است، این عقلش درست کار نمى کند، و لهذا، با دیوانگى دارد عمل مى کند و خودش را به هلاکت مى رساند.»
امام خمینی(س) در پایان ملت عراق را به پیروی از ملت ایران فرا میخواند و از آنها میخواهد علیه صدام، این دشمن بزرگ اسلام، قیام کنند و خود سرنوشت خود را به دست بگیرند: «ملت عراق باید بدانند که این جرثومه فساد همان طورى دارد با شما عمل مىکند که محمدرضا با ایران عمل مىکرد. ما محمدرضا را بیرون کردیم و شما هم باید این شخص را بیرون بکنید از عراق. تا قیام نکنید و تا مقابله نکنید با این جرثومه فساد، این مىخواهد اسلام را از بین ببرد و مى خواهد عربیّت را به خیال خودش -آن هم نه اینکه واقعاً عقیده دارد به او- مىخواهد او را جانشین کند و همچو خیالى هم ندارد. مىخواهد امریکا را دستش را باز کند در این ممالک اسلامى و ما جرممان این است که با امریکا مخالف هستیم. این جرمى که پیش صدام حسین بخشودنى نیست این است که ما بر خلاف امریکا هستیم و لهذا، ما را هر چه مىخواهد، مىگوید؛ ما را مجوس مىگوید هستیم. ما که داریم در مملکتمان قرآن را ترویج مىکنیم، در مملکتمان احکام اسلام را داریم ترویج مىکنیم و پیاده مىکنیم به جاى آن احکامى که در سابق بوده است، این آقا ما را مجوس مىداند و خودشان که بر ضد اسلام و بر ضد مسلمین هستند، خودشان را طرفدار على بن ابى طالب -سلام اللَّه علیه- و اصحاب رسول اللَّه مىدانند. باید ملت عراق بداند که این آدم، آدم خطرناکى است براى ملت عراق و خطرش بر ملت عراق زیاد است و الّا به ملت ما، او که نمىتواند صدمهاى بزند. او بر ملت عراق خطرناک است. ملت عراق باید با تمام قوا، کوشش کنند که این شخص فاسد را از بین ببرند و این جمعیتى که بر خلاف اسلام و بر خلاف مصالح اسلام و قرآن دارند عمل مىکنند، آنها را از بین ببرند. و سربازهاى ارتش عراق و صاحب منصبهاى ارتش عراق باید بدانند که جنگ با ایران، جنگ با اسلام است، جنگ با قرآن است، جنگ با رسول اللَّه است و این از اعظم محرّماتى است که خداى تبارک و تعالى نمىگذرد از او. شما هم همان کار را بکنید که ارتش ایران نسبت به شاه سابق کردند؛ همان طورى که آنها رها کردند او را و متصل شدند به ملت و سربازها فرار کردند از پادگانها و متصل شدند به ملت. شما هم فرار کنید و قواى خودتان را صرف این کنید که این جرثومه فساد را از بین ببرید. خدا به شما تأیید مى کند، اگر قیام کنید و این شخص را از بین ببرید و یکى را خودتان به جاى او بگذارید. [...] با همه قوا، قیام کنید بر ضد این آدمى که الآن قیام بر ضد اسلام کرده است. قیام این نسبت به ایران، قیام کافر بر مسلم است و قیام لشکر کفر بر لشکر اسلام است. باید با همه قوا با این شخص مقابله کنید و مقاتله کنید. من چنانچه -خداى نخواسته- دامنه پیدا کرد این کارهاى صدام حسین و ارباب هاى صدام حسین، تکلیف ملت ایران را تعیین خواهم کرد و امیدوارم به آنجا نرسد و اگر برسد، دیگر بغدادى باقى نخواهد ماند.
برگرفته از: صحیفه امام، ج13، صص226-221