فائزه اسماعیلی*

«مسئله کشف حجاب نمونه‌ای از اقدامات اصلاحی پدرم بود و همین‌ که پدرم از ایران خارج شد در اثر پاشیدگی اوضاع در دوران جنگ بعضی از زنان مجدداً به وضع اول خود برگشتند و از مقررات مربوط به کشف حجاب عدول کردند. ولی من و دولت من از این تخطی چشم‌پوشی کردیم و ترجیح دادیم که این مسئله را به سیر طبیعی خود واگذاریم و برای اجرای آن به اعمال زور متوسل نشویم. امروز در شهرها و قصبات ایران زنان با حجاب دیده می‌شوند ولی روز به روز از عده این زنان می‌کاهد و به تدریج از میان می‌رود.»(به نقل از کتاب مأموریت برای وطنم اثر محمدرضا پهلوی،468:1341)

دوران رضاشاه نخستین بزنگاه تاریخی ایران است که حکومت درباره نوع پوشش زنان اِعمال قدرت می‌نماید. مهم‌ترین ویژگی‌ اِعمال قدرت در این دوره استفاده از اِجبار در حذف چادر و پوشش در مورد زنان است که با نام «کشف حجاب» از آن یاد می‌شود. اما اِعمال نظر دولت درباره پوشش زنان در دوره پهلوی اول پایان نمی‌یابد، بلکه در دوران حکومت پهلوی دوم نیز پیگیری می‌شود تا جایی که می‌توان نام «کشف حجاب دوم» را بر آن نهاد. سیاست اجتماعی حذف چادر در حکومت رضاشاه در دوران حکومت محمدرضاشاه به سیاستی فرهنگی تبدیل می‌شود که نه فقط پوشش زن که بدن وی را نشانه ‌می‌گیرد.

اجرای این سیاستگزاری فرهنگی در دوران پهلوی دوم با عبور از استراتژی اجبارِ پهلوی اول، فاز دومی را در پپش می‌گیرد. به سلطنت رسیدن محمدرضا در سال 1320 در حالی رخ داد که ایران در شرایط ویژه‌ای به سر می‌برد و به بیان فوران(1382) نیروهای اجتماعی ایران که تا آن زمان در منگنه فشار بودند، آزاد شدند. بنابراین در خصوصِ موضعِ حکومت درباره­‌ی حجاب نیز آنچه در بدو امر در اذهان عمومی می‌نشیند، آزادی در پوشش است. با این حال باید توجه داشت که در جریان اجرای سیاست‌های حجاب در دوران پهلوی دوم باید در نظر داشت که در سیاست حکومت نسبت به مذموم شمردن حجاب، تغییر بنیادینی رخ نداده‌ است.

بلافاصله پس از برکنار شدن رضاشاه مخالفان کشف حجاب اعتراض و نامه‌نگاری به شاه جدید را آغاز نمودند، هر چند، برخورد حکومت با مخالفین و متخلفین در دوره پهلوی دوم، کاملاً با دوره قبل متفاوت است. این تغییرِ رویه درباره حجاب به وضوح در نامه‌نگاری‌های وزارت کشور و نخست‌وزیری در فاصله سال‌های 1321 و 1322دیده‌ می‌شود. به کار بردن لغت «تذکر» یا «حسن سلوک و از روی تدابیر» پس از 1320 به جای «برخورد» یا «جلب متخلفین» در بخشنامه‌ها که پیش از 1320 معمول بود، حاکی از تغییر سیاست حکومت است.

به نظر می‌رسد در تاریخ 10 دی 1322 اولویت سیاست ممنوعیت حجاب حذف می‌شود، چنانچه وزارت کشور به نخست‌وزیر نامه‌ای در اعتراض به رعایت‌نکردن استفاده از لباس متحدالشکل می‌نویسد. وی آشکارا اشاره می‌کند تا شهریور 1320 این قانون کاملاً رعایت می‌شده و متخلفین به جزای نقدی یا حبس محکوم می‌شدند. نکته مهم در این نامه، اشاره وزیر کشور به عدم جلوگیری از حجابِ زنان است. وی پیشنهاد می‌کند متخلفین در رابطه با قانون متحدالشکل نمودن لباس طبق قانون «جداً تعقیب و به کیفر خود» برسند. اما در ادامه می‌نویسد: «بدیهی است این ترتیب شامل حال مردان بوده و مربوط به چادر نماز و چادر سیاه نیست که بنا به مقتضیات وقت فعلاً به هیچ وجه جلوگیری نمی‌شود» (خشونت و فرهنگ،1371:33). این مطلب در هیئت وزیران مطرح می‌شود و در نهایت پاسخ می‌دهند که «فعلاً بماند». بنابراین اِجرای سیاست متحد‌الشکل شدن لباس مردان و ممنوع بودن چادر زنان در سکوت فرو می‌رود.

با وجود آنکه پس از آزادی مجدد حجاب بعد از شهریور 1320 عده‌ای از زنان مجدداً به چادر روی می‌آورند تا جایی که مورد اعتراض فعالین زنان از جمله اعضای کانون بانوان قرار می‌گیرد، اما برخورد حکومت جدید، نوعی عبور از مرحله حجاب زنان را تلقین می‌کند. دهه 1350-1340 به اصلاحات محمدرضا اختصاص دارد. اصلاحات وی در دو بخش فرهنگی-اجتماعی و اقتصادی سازمان یافته‌بود. به نظر می‌آید سیاست‌های فرهنگی-اجتماعی تحت ریاست فرح پهلوی اِجرا شدند. دفتر مخصوص یا همان بنیاد فرح از سال 1338 تاسیس شد. نزدیک به 40 سازمان فرهنگی، اجتماعی و هنری تحت سرپرستی ملکه بود. فرح نقش مهمی در سیاست‌های فرهنگی بر عهده ‌می‌گیرد و تلاش می‌کند بازنمایی متفاوتی از ترکیب فرهنگ، سنت و مدرنیسم ارائه دهد. بسیج همگانی برای از بین بردن بی‌سوادی همراه با مشارکت زنان آغاز می‌شود و از سوی حضور زنان در رده‌های شغلی مختلف نمایان می‌گردد.

در این دوره پوشش زن در برنامه‌ای نسبتاً صامت پیگیری می‌شود. ارائه تصویر زن مدرن در مجلات، رسانه‌های صوتی و به ویژه تصویری، جشن‌ها و مراسم فرهنگی شکل جدیدی به خود می‌گیرد. امر جنسی، بدن و زن محوریت می‌یابد. دیگر بحث بر سر برداشتن پوشیه و نقاب نیست، بلکه تصاویر و کلمات یکی پس از دیگری بخش‌هایی از پوشش زن را حذف می‌کنند.

کارگزاران دولتی سیاست‌های حجاب، از برنامه‌های تلویزیون، سینما و برگزاری جشن‌ها و اقدامات فرهنگی در جهت بازنمایی تصویر زن مدرن ایرانی بهره می‌گرفتند. تلویزیون و سینما نقش مهمی در ایجاد این تصویر جدید ایفا می‌کنند. چنانچه موارد سانسور بین سال‌های 1321(تصویب اولین آیین‌نامه رسمی سینما‌ها و مؤسسات نمایشی) تا 1344(تصویب آیین‌نامه نظارت بر نمایش فیلم و اسلاید) نیز تغییر می‌کند. در آیین‌نامه سال 1321 درباره صحنه‌های مربوط به عریانی زن و مرد نشان‌دادن صحنه‌های حاوی «روابط نامشروع زنان شوهردار»، «زنان لخت»، «زن و مرد در یک بستر در صورتی که زن و مرد برهنه باشند و فقط پوشش روی تخت خواب حجاب آن‌ها باشد»(مهرابی،525:1368)، منع شده‌‌اند. در سال 1344 بندهای مذکور به موارد «جزئیات روابط جنسی منحصراً به منظور ارضای خواست‌های پست و جلب مشتری» و «آن قسمت از اندام برهنه زن یا مرد، دختر یا پسر که عیان ساختن آن عفت عمومی را جریحه‌دار می‌کند» (همان:530)، تقلیل می‌یابند. نمایش صحنه‌هایی از روابط جنسی و بدن برهنه زنان در فیلم‌های داخلی و خارجی در سینماها تا جایی پیش می‌رود که سازمان امنیت و اطلاعات کشور در گزارشی در تاریخ 28/9/1351 می‌نویسد: «اخیراً سینماهای تهران فیلم‌هایی که باعث تحریک جوانان به فساد می‌شود برروی اکران سینما آورده و این موضوع باعث عصبانیت اکثر مردم شده است» (به نقل از اسناد منتشره مؤسسه مطالعات پژوهش‌های سیاسی).

از دیگر برنامه‌های فرهنگی که مستقیماً فرح پهلوی ریاست آن را بر عهده داشت جشن‌های هنر شیراز بود که اولین دوره آن در سال 1346 برگزار شد. بخش­های مهم این جشن به موسیقی و تئاتر اختصاص داشت. برهنه‌شدن بازیگر تئاتر ملوس­ها ونسناس‌ها، در جشن هنر هفتم و «درگیری ایرانیان و خارجیان»، عریان شدن بازیگری به نام «آشور بانیپال بابلا» پشت ویترین یک مغازه، عریان شدن بازیگران زن و مرد در نمایش دیگر و روی صحنه رفتن زنی کاملاً عریان در نمایش «کشتی جنون» (کسری،293:1380) در دوره‌های دهم و یازدهم این جشن‌ها در سال­های 1355 و 1356 (همزمان با ماه رمضان) از جمله برنامه‌هایی است که مسیر سیاست‌های پوشش را آشکار می‌سازد.

به نظر می‌آید نامأنوس بودن این صحنه‌ها در فضای فرهنگی ایران، پارسونز، سفیر انگلیس در ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده ‌بود. وی این نمایش را در خاطرات خود چنین شرح می‌دهد:

«جشن هنر شیراز در سال 1977 از نظر کثرت صحنه‌های اهانت‌آمیز به ارزش‌های اخلاقی ایرانیان، از جشن‌های پیشین فراتر رفته‌ بود... صحنه نمایش، نیمی در داخل مغازه و نیمی در پیاده‌رو مقابل آن بود. یکی از صحنه‌ها که در پیاده رو اجرا می‌شد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشی و وانمودسازی) ... در مقابل چشم همه صورت می‌گرفت... واکنش مردم عادی شیراز که ضمن گردش در خیابان یا خرید از مغازه‌ها با چنین صحنه مسخره و تنفرانگیزی روبرو می‌شدند، معلوم است، ولی موضوع به شیراز محدود نشد و طوفان اعتراضی که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به خاطر دارم که این موضوع را با شاه در میان گذاشتم و به او گفتم اگر چنین نمایشی به طور مثال در شهر وینچستر انگلیس هم اجرا می شد؛ کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به سر نمی بردند. شاه مدتی خندید و چیزی نگفت.» (پارسونز،91:1363)

همزمان با اِجرای سیاست‌های فرهنگی، زنان و دختران به شیوه‌های مستقیم یا غیر‌مستقیم از استفاده ‌چادر در مکان‌های آموزشی منع می‌شدند. اما به نظر می‌رسد حذف چادر با سیاست‌ فرهنگی مورد نظر پیش نرفت و در نهایت در شورای هماهنگی امور اجتماعی نخست‌وزیری مورخ 10/9/1355 طرحی ‌برای حذف چادر از پوشش زنان ارائه می‌شود (به بخشی از این سند در پایان متن اشاره می‌شود). این بخشنامه در دو بخش (راهکارهای درازمدت و کوتاه‌مدت) و بندهایی متعدد تدوین یافت. اقدامات طولانی‌مدت در راستای اهداف فرهنگی مطرح شده و رئوس اصلی آن‌ بهره‌گیری از خدمات رسانه‌های گروهی، استفاده از نفوذ روحانیون و سپاهیان دین، بهره‌گیری از فعالیت‌های سازمان‌های اجتماعی و آموزشی بوده‌‌ است. اهداف کوتاه‌مدت در واقع حاکی از قدم‌های اِجرایی طرح بود که شامل یازده بند تحریمی-تنبیهی و دو بند تشویقی برای حذف چادر از پوشش زنان بود. برخی از بندهای این بخش مواردی شامل محرومیت‌های تحصیلی، محروم بودن از استفاده از خدمات عمومی، اجبار در استفاده از لباس متحدالشکل یا تحریم‌های شغلی است. به نظر می‌رسد حکومت پهلوی دوم برای حذف نهایی چادر خود را ناچار به استفاده از اقدامات پهلوی اول می‌‌بیند و در نهایت آشفتگی وضعیت سیاسی کشور در سالهای 1355 تا 1357 مانع از اجرای این طرح می‌شود.

 

متن کامل سند "طرح حذف چادر در دوران پهلوی دوم، سال 1355 (زهیری،1379:295):"

برای مبارزه با این پوشش حقیرکننده این راه‌ها پیشنهاد می شود:

1) اقداماتی که در درازمدت مؤثر خواهد بود:

1- بهره‌گیری از خدمات رسانه‌های گروهی

الف) ایجاد هماهنگی لازم بین رسانه‌های گروهی و متون کتاب‌های درسی برای دگرگونی باورداشت‌های فعلی در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی.

ب) ایجاد هماهنگی کامل بین برنامه‌های تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون کتب درسی در تغییر تصویر ذهنی از زن در جهت ارتقای مقام و نقش او در پیشبرد هدف‌های توسعه اقتصادی و اجتماعی.

ج) بهره‌گیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشان‌دادن جنبه‌های دست و پاگیر چادر.

2- استفاده از نفوذ روحانیون و سپاهیان دین

الف) انتشار مقالات و نشریات مخصوص و اشاعه محتوای این نشریات توسط روحانیون معتبر و سپاهیان دین.

ب) بهره‌گیری از نفوذ کلام روحانیون دانشمند و شناخته‌شده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر

3- بهره‌گیری از فعالیت‌های سازمان‌های اجتماعی و آموزشی

ج) آموزش غیر مستقیم کودکان مدارس به منظور انتقال این دریافت‌ها به بزرگتر‌ها.

د) گنجاندن مواد خاص در آموزش‌های جنبی کانون‌ها.

2- اقداماتی که در کوتاه‌مدت مؤثر خواهد بود:

با استفاده از روند گسترش همه جانبه خدمات بخش عمومی برای همگان و افزایش گروه‌های استفاده‌کننده از خدمات مزبور می‌توان به اتخاذ تدابیر مطلوب، تعداد استفاده‌کنندگان از چادر را در گروه‌هایی مانند دانش‌آموزان، کارمندان، کارگران کاهش داد.

2-1)ممنوع بودن چادر برای دانش‌آموزان و دانشجویان.

2-2) استفاده از پوشاک متحدالشکل برای مدارس.

2-3) اجرای کامل قانون تعلیمات اجباری در مورد خانواده‌هایی که از مدرسه دختران خود جلوگیری می‌کنند.

2-4) ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده از چادر.

2-5) محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده می‌کنند، از دسترسی به مقام و موقعیت‌ها و همچنین از تشویق.

2-6) تشویق کارمندان زن به برگزیدن لباس متناسب با کار و شرایط محیط.

2-7) صدور بخشنامه به کلیه کارخانجات و ملزم کردن کارگران به پوشیدن لباس متحدالشکل، متناسب با کار و شرایط محیط.

2-8) تشویق کارگران زن به استفاده از لباس متناسب با لباس متحدالشکل خود.

2-9) ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارت‌خانه‌ها و سازمان‌های دولتی.

2-10)ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران.

2-11) ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوس‌های شرکت‌های واحد.

2-12) ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها.

2-13) ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاه‌های شرکت‌های تعاونی شهرو روستا.

2-14) ممنوعیت زنان چادری از استفاده از خدمات سازمان‌های اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان.

2-15) ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادر به سر به کتابخانه‌ها.

2-16) محرومیت از شرکت در هرگونه مجامع عمومی.

3- اقدامات جنبی

اجرای مطلوب تصمیمات کوتاه‌مدت مستلزم اقداماتی به شرح زیر است:

3-1) همکاری وسایل ارتباط جمعی در توجیه مقام زن و برداشت همه‌جانبه در این زمینه.

3-2) همکاری وسایل ارتباط جمعی در ارائه جنبه‌های منفی چادر و ارتباط آن با عقب‌ماندگی.

3-3) همکاری وسایل ارتباط جمعی در ایجاد برداشت صحیح از لباس متناسب.

3-4) تحقیق، نگارش و مقالات مستند در زمینه‌های مربوط.

3-5) توسعه کارخانجات پوشاک و در دسترس قرار دادن لباس‌های ارزان‌قیمت همراه با روسری که جایگزین چادر گردد.

شورای هماهنگی امور اجتماعی مورخ 10/9/(1355)2535- جلسه31، ص1

منابع:

  1. فوران، جان (1377) .مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران از سال 1500 میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب. ترجمه احمد تدین. تهران: رسا.
  2. کسری، نیلوفر(1380)، زنان ذی‌نفوذ در خاندان پهلوی، تهران، نشر نامک، چاپ دوم
  3. مدیریت پژوهش انتشارات و آموزش سازمان اسناد ملی ایران (1371) .خشونت و فرهنگ (اسناد کشف حجاب).
  4. مهرابی، مسعود(1368)، تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال 1357، تهران: انتشارات فیلم، چاپ فیلم
  5. زهیری، علیرضا(1379)، عصر پهلوی به روایت اسناد، تهران: دفتر نشر معارف، چاپ اول
  6. پارسونز، آنتونی (1363)، غرور و سقوط، ترجمه: منوچهر راستین، تهران: کتاب هفته

* دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.