اشاره: آنچه می آید، یادداشتی است به قلم دکتر حمید انصاری درباره سیر زندگی آیت الله توسلی که چندی بعد از ارتحال آن مرحوم فقید در 28بهمن 88 به رشته تحریر آمده است و در کتابی با عنوان "همیشه با امام" منتشر شده است. همینک در سالگرد ارتحال آیت الله توسلی، این یادداشت بار دیگر منتشر می شود.
مهم نقطه آغاز است؛ و داستان دلدادگی مردی که تمام زندگی خویش را وقف اعتلای نام و تحکیم راه خمینی کبیر کرد به روایت خود او از اینجا آغاز میشود: «در یکی از سفرهایشان به محلات، که مصادف با ماه مبارک رمضان سال 1321 یا 1322 بود، عصرها در مسجد جامع شهر برای مردم درس اخلاق میگفتند. یک بار که برای گفتن درس اخلاق وارد شدند، متوجه شدند که تشکی را برای نشستن ایشان انداختهاند. فوراً آن را کنار زدند و مانند بقیه مردم روی زیلوی مسجد نشستند. یک بار نیز به یاد دارم که در مسجدی دورافتاده، متروک و بسیار کوچک در محلات که بیش از یک اتاق گلی نداشت به اقامه نماز جماعت پرداختند. این در حالی بود که عدهای از علما به ایشان پیشنهاد کردند که در مسجد جامع شهر اقامه جماعت کنند اما آن بزرگوار قبول نکردند و فرمودند: در مسجد جامع کسی هست که اقامه نماز جماعت کند، ولی در این مسجد کسی نیست که نماز بخواند. از این رو، این مسجد را باید احیا کرد.[1] منهم که در این جلسههای درس اخلاق شرکت می کردم شیفته اخلاق و معنویات ایشان شدم». (از خاطرات آیتالله توسلی)
این چنین بود که جذبه معنوی امام و شور بیان عارفانه آن واصل بالله که دهها تن از فرزانگان همچون استاد شهید مرتضی مطهری و فیلسوف نامدار مرحوم آقاجلال آشتیانی را شیدای خویش ساخته بود، ضمیر پاک آیتالله توسلی را در آغاز جوانی مفتون خود کرد و غوغای هجرت به حوزه نو تاسیس قم در دلش افکند. و از آن پس او نه تنها شاگرد امام بلکه مرید دلباخته او شد: «ارتباط من با حضرت امام گذشته از ارتباط شاگردی و استادی، یک ارتباط مرید و مرادی بوده است» آخرین برگ از صحیفه وفاداری این عالم مجاهد وارسته به امام خمینی را کیفیت مرگ شگفتانگیز او در حالیکه آخرین کلماتی که بر زبانش جاری میشد نام مبارک امام بود، در انظار دهها تن از برجستهترین چهرههای نظام جمهوری اسلامی در مجمع تشخیص مصلحت نظام در صبحگاه 27 بهمن 86 گواهی داد.
در حلقه شاگردان و یاران امام
مرحوم آیتالله حاج شیخ محمدرضا توسلی محلاتی (متولد 1309 ش) پس از هجرت به قم و پس از فراگیری علوم لازم برای بهرهمندی از دروس خارج فقه و اصول مراجع عظام، در زمره شاگردان درس خارج آیتالله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی(س) قرار گرفت. سالهای متمادی استفاده از مکتب فقه ناب اسلامی در محضر امام خمینی(س) و سالها حضور در حلقه نخستین یاران پیوسته به نهضت الهی امام در بیت ایشان در قم که کانون قیام علیه دودمان استبداد شاهنشاهی بود و دوستی و مصاحبت با یاد گاران امام: مرحوم آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی و حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی، آیتالله توسلی را چنان پرورش داد که وقتی شعلههای انقلاب در سال 57 همگانی شد و ثمره جهاد امام و یارانی چون او به بار نشست و طومار دودمان ستم را در هم پیچید، او شایستگی آنرا یافته بود تا در جمع نزدیکترین اصحاب امام در دفتر امام خمینی(س) وکیل امین امام و مصاحب و مجاور همیشگی او تا آخرین لحظه حیات امام باشد. روایت این ارتباط طولانی مدت را در کلام آن مرحوم در بیانی بیتکلف چنین میخوانیم: «در سال 1324 و 1325 (شمسی) که وارد حوزه علمیه قم شدم، بعد از تحصیلات مقدمات و سطوح عالیه به درس مرحوم آیتالله العظمی بروجردی رفتم و تا زمانی که حضرت امام در قم تشریف داشتند درس فقه و اصول ایشان را هم میرفتم و از زمانی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند با عدهای از دوستان بحثهای خودمان را ادامه میدادیم تا اینکه انقلاب پیروز شد و حضرت امام از پاریس به ایران مراجعت کردند و من در دفتر ایشان مشغول به کار شدم. ارتباط من با حضرت امام گذشته از ارتباط شاگردی و استادی، یک ارتباط مرید و مرادی بوده است. ما سالها در بیت امام رفت و آمد داشتیم بخصوص اینکه از دوستان و رفقای صمیمی مرحوم شهید آیتالله حاجآقا مصطفی بودیم و حتی قسمتی از مقدمات را هم مدت کوتاهی هم بحث بودیم. سابقه آشنایی من هم با حاج سیداحمد آقا از زمان طفولیت ایشان بود. هنوز ایشان در دبیرستان تحصیل میکردند که ما در بیت حضرت امام و در محضر امام در خدمتشان بودیم و وقتی هم که ایشان به لباس روحانیت ملبس شدند با ایشان مانوس بودم و این آشنایی تا آخرین لحظاتی که در قید حیات بود، ادامه داشت...»[2]
در سنگر مبارزه
درباره سابقه مجاهدات مرحوم آیتالله توسلی رساترین تعبیر را رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتشان فرمودند:
«از نخستین پیوستگان به نهضت عظیم آن بزرگوار بودند و پس از انقلاب تا آخرین لحظات حیات مبارک آن قائد عظیم الشأن در خدمت ایشان حضور داشتند...». سابقه همراهی آیتالله توسلی با نهضت امام خمینی به دوران اوج گرفتن نهضت در سال 57 باز نمیگردد که نشانههای پیروزی آشکار شده و موج ادعاهای انقلابیگری حتی از ناحیه کسانی که در سالهای سخت غربت و مظلومیت امام کنج سکوت و بعضاً سازش با رژیم و حتی مخالفت با امام را برگزیده بودند، فراگیر شده بود بلکه آن عالم مجاهد از اولین لحظههایی که امام خمینی(س) قصد خویش را در قیام علیه رژیم ستمشاهی با نخستین یارانش در میان گذاشت، به مقتدای خود لبیک اجابت گفت. ایشان همراه با جمعی از علمای بزرگ و مدرسان حوزه علمیه قم در قیام علیه تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی و در قیام خونین 15 خرداد و پس از آن در تمام سالهای سخت خفقان ساواک با امضای اعلامیهها و ارسال تلگرافها و نامه به رهبر محبوب خویش در تبعیدگاه و با همراهی در اقدامات یاران اولیه نهضت علیه رژیم شاه مشارکت فعال داشت. امضای آن مرحوم را در پای بسیاری از اعلامیههای آن دوران میتوان مشاهده نمود و امیدوارم که در آینده نزدیک اسناد مبارزاتی این یار باوفای رهبر کبیر انقلاب اسلامی منتشر شود تا جوانان و نسلهای آینده بدانند که استقامت و حقگویی و شجاعت در بیان حقایق که از ویژگیهای آیتالله توسلی بود که آخرین نمونه آن را در سخنان هشداردهندهاش در مجمع تشخیص مصلحت نظام مشاهده کردیم ریشه در تجربههای گرانبهایی دارد که او از نزدیک و با تمام وجود خویش در روزهای سخت نهضت، در کنار امام و در همراهی با یادگار امام اندوخته بود. گرم نگه داشتن محفل اصحاب خاص امام در منزل ایشان در قم پس از تبعید امام علیرغم مخاطرات فراوان، کوشش برای فراهم ساختن هزینههای نهضت و بخصوص تداوم شهریه امام، ترویج مرجعیت و زعامت دینی امام، مقابله با جریانات متحجر، کج اندیش و یا وابسته به دستگاه حکومت در حوزه علمیه، مراوده با علما و روحانیت مبارز در جهت استمرار پیوند حوزههای علمیه با قیام امام، و فعالیتهای خاص مبارزانی با همکاری برادر مبارزش مرحوم حاج علیاصغر توسلی از بازاریان انقلابی تهران، عناوینی از مشارکت طولانی مدت آن مرحوم در همراهی با نهضت امام هستند که تفصیل هر یک خارج از روال این نوشته است. در مجموعه اسناد مبارزاتی امام در ساواک که اخیراً در 22 مجلد منتشر شده است اسناد ساواک گویای دستورالعملهای دوایر امنیتی بر لزوم مراقبت شدید از فعالیتهای ایشان میباشد.
نامهای به دیار کعبه آمال
نمونه زیر سندی گویاست از رابطه عمیق عاطفی آیتالله توسلی با رهبر و مراد خویش در زمانیکه امام از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شده است. عبارات این نامه که خطاب به آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی میباشد بسیار جالب توجه است، هر چند که متاسفانه طبق گزارش اسناد، ساواک از طریق کنترل مکاتبات نامه را ضبط کرده و از ارسال آن جلوگیری کرده است. ایشان در این نامه از شدت شوق هجرت به نجف و به تعبیر خودشان به «دیار کعبه آمال» و اینکه به خاطر تذکر امام مبنی بر لزوم ماندن طلاب و علمای قم ناگزیر از تحمل فراق است سخن میگوید. همچنین اشارتی دارد به بیم پیش آمدن رنجهایی که در حوزه سرد و ساکن آن روزهای نجف در روابط بین امام و مراجع آن دیار، محتمل است و این نکته نیز حاکی از تیزبینی و شناخت صحیح او از وضعیت افکار حاکم بر حوزه آن زمان است، همان رنجهایی که در آخرین سخنان بغض آلود آن مرحوم نیز در دفاع از حقانیت امام و یادگاران امام از آن یاد کرد. (متن نامه ایشان به حاج آقا مصطفی را در مجموعه اسناد مبارزاتی امام در ساواک (22 جلدی) جلد 5 صفحه 324 بخوانید.[3]
30 سال افتخار عضویت در دفتر امام خمینی(س)
از نخستین روزهای بازگشت امامخمینی(س) به ایران، حضرت آیتالله توسلی به عنوان عضو شاخص جامعه مدرسین حوزة علمیه قم و از یاران اولیّه نهضت امام افتخار عضویت در دفتر امامخمینی(س) را به عنوان مسئول تنظیم ملاقاتهای امام و وکیل امین امام و پاسخگوی مسائل شرعی مراجعین بر هر مسئولیت و سمت دیگری ترجیح داد. مردم ایران چهرة نورانی او را در تمامی دیدارهای امام در کنار یادگار امام همواره بیاد دارند. بدین ترتیب پس از پیروزی انقلاب اسلامی سه دهه پایانی عمر پربرکت این فقیه مجاهد مستقیماً و به صورت تماموقت در دفتر امام خمینی سپری گردید و با احتساب سالهای حضور مؤثر وی در بیت امام در قم این عضویت به پنجاه سال میرسد. بیش از نیم قرن مصاحبت با بزرگمردی که خلقاً و خُلقاً و فکراً، تالیتِلو اهل بیت رسول خاتم(ص) و میراثدار نهضت علوی و قیام حسینی بود و سرانجام نیز با رستاخیز عظیمی که با انقلاب رهاییبخش اسلامی خویش در ایران و جهان برپا کرد، فصلی جدید در تاریخ تمدن اسلامی گشود، افتخاری است که تنها نصیب چند تن انگشتشمار شده است.[4] آن مرحوم از صمیمیترین دوستان یادگار امام بود و حضورش در دفتر امام، گرمابخش اعضای کمتعداد این دفتر مبارک و پرثمر بود. در این باره سخن فرزند برومند یادگار امام در پیام تسلیت، اشاره به همین حقیقت دارد: «هرگز نمیتوان حضور مؤثر ایشان را در دفتر امام، چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و چه در زمان حیات و چه پس از رحلت امام عظیمالشان از یاد برد و هرگز نمیتوان فراموش کرد روزهایی را که او در مقابل پیشنهاد مسئولیتهای مختلف با وفاداری مثالزدنی، اتاق کوچک و محقر دفتر امام را بر هر امری ترجیح داد و به حق زندگی و مرگ او در دفاع از امام و راه امام و در کمال غیرتمندی و مسئولیتشناسی سپری شد.»
آری مرحوم آیتالله توسلی سراسر زندگانیاش آنچنان با امام خمینی انس گرفته بود که داغ طاقتفرسای فراق امام را پس از رحلت، تنها با حضور مداوم و منظم روزانه در همان اطاقک کوچک و دهمتری کارش در دفتر امام در جماران و در پاسخگویی به مراجعات و سؤالات مقلدین امام و در دفاع از مواریث فکری و ترویج مرام سیاسی و منهج فقهی امام التیام میبخشید. پر کشیدن زودهنگام و ناباورانة عزیز امام؛ حاج احمدآقا سایه سنگین رنج هجران و فراق را در جمع محدود اعضای دفتر امام سنگینتر نمود و چهره مصمّم و متبسم آیتالله توسلی و چراغ دفتر کوچکش که همواره روشن بود، عزم تداوم راه امام و دفاع از وصایا و خط امام را در دلهایمان زنده نگاه میداشت. امکان نداشت که سخنی بگوید مگر آنکه بارها از امام و مقلدانش یاد نکند. هر بار خاطرهای ناگفته از امام میگفت و در هر موضوع و موضعی به سیره امام و کلام او استناد میکرد.
مسئولیتها، خدمات و افتخارات
مدالهای افتخار علمای اصیل اسلام از جنس و نوع مدالهای دیگر مناصب نیست، در این قبیله افتخارات منحصر به مسئولیتها و خدماتی است که نصیب دنیایی آن رنج و زحمت است ونتیجه آن گرهگشایی از کار خلق و جلب رضای خالق و ترویج دین خدا. اینگونه افتخارات در کارنامه عمر با برکت آیتالله توسلی فراوان است. افزون بر سالها مجاهدت علمی و همراهی با نهضت امام، تقوا و شایستگی آن مرحوم نزد رهبر کبیر انقلاب بدان پایه بود که بسیاری از علمایی که از امام اجازه امور حسبیه گرفتهاند با معرفی ایشان بوده است که در میان ایشان چهرههایی همچون عضو سابق شورای نگهبان نیز به چشم میخورد.[5]
صدور اجازه نامه مطلق وکالت در امور حسبیه و شرعیه از سوی امام خمینی(س) به آیتالله توسلی که در تمام دوران مرجعیت و رهبری امام تنها برای چند نفر معدود اتفاق افتاده است نشانگر رفعت جایگاه ایشان است:
تعابیر امام خمینی در این حکم وثیقترین مستند بر صحت اوصافی است که درباره ایشان در این نوشته آوردم. امام مینویسد: «... جنابعالی سالیان دراز مشغول درس و بحث بوده و از شروع انقلاب اسلامی تا پیروزی و پس از پیروزی انقلاب تاکنون زحماتی کشیده و از افراد صالح و مورد علاقه اینجانب میباشید. شما از دوستان متدین، با صفا و پاک اینجانب میباشید. جنابعالی از طرف اینجانب وکیل بوده تا تمامی امور شرعیه را بدان صورت که دستور شرع است انجام دهید...»[6]
دقت و آشنایی آن مرحوم به مبانی فقهی و فتاوای امام بدان حد بود که در 31 خرداد سال 62 حضرت امام مسئولیت پاسخگویی به مسائل شرعیه در دفتر امام را منحصراً به ایشان و حضرات آیات صانعی و رسولی و کسانی که این سه نفر تعیین میکنند محول نمودند.[7] این حکم مبنای تشکیل بخش پاسخ به سئوالات شرعی در دفتر امام ـ علاوه بر هیئت استفتائات امام که در قم مستقر بودند ـ گردید و این دفتر تا به امروز به صورت تمام وقت سئوالات مقلدین امام را با نظارت مرحوم آیتالله توسلی پاسخگو بوده است.
آیتالله توسلی سالهای متمادی در برنامههای منظم روزانه صدای جمهوری اسلامی با بیانی شیوا و همه فهم به تبیین مسائل شرعی و نقل فتاوای امام میپرداخت و از این ناحیه نیز ایشان در راهنمایی شرعی مقلدان بیشمار امام سهمی منحصر به فرد داشته است.
آیتالله توسلی افتخار منصب خطیر اولین سرپرست حجاج (امیرالحاج) باتوجه به اهمیتی که برگزاری حج ابراهیمی در فرهنگ امام خمینی داشت با حکم امام در سال 1359 را نصیب برده است.[8] در آن سال اینجانب نیز توفیق حضور در بعثه امام را داشتم و از نزدیک شاهد تلاش آن مرحوم در تحقق سفارشات امام بودم. در اوج آغاز جنگ تحمیلی بود و تعداد حجاج به دلیل قطع پروازها کمتر از ده هزار نفر، اما با درایت و حمایت ایشان، نخستین تظاهرات برائت در مواقف مختلف اعمال حج برگزار شد و پیامهای انقلاب اسلامی در سطحی وسیع از طریق ارتباط با حجاج کشورهای مختلف منتشر گردید. ایشان علیرغم فضای شدید پلیسی و تنگناهای فراوانی که در آن زمان در عربستان پدید آورده بودند با جدیت و شجاعت در آزاد ساختن دستگیرشدگان در تظاهرات ـ و از آنجمله اینجانب و جمعی از دوستان که شبی در منی میهمان زندان سعودی بودیم ـ ایستادگی کرد. در سال بعد (1360) نیز ایشان به همراه چهار تن از علما حکم هیئت سرپرستی حجاج را از امام دریافت نمود.[9]
مرحوم آیتالله توسلی بعنوان یکی از اعضای هیئت چهارنفره (ایشان و حضرات آقایان مهدویکنی، صانعی و کروبی) در سال 1366 در جلسه بسیار مهمی که برای تحویل وصیتنامه بازنگری شده و لاک و مهر شده امام خمینی تشکیل شد و مراسم آن از تلویزیون نیز پخش شد انتخاب گردید تا نسخه وصیتنامه را به آستان قدس به امانت ببرد.[10]
آیتالله توسلی در سال 1363 به همراه حضرات آیات، صانعی، ابطحی کاشانی، رسولی، کشمیری و قاضی عسکر از سوی امام خمینی به عنوان عضو شورای مرکزی دبیرخانه ائمه جمعه برگزیده شد.[11]
در همین سال (31/5/1363) ایشان به همراه آقایان فاضل لنکرانی، مشکینی، موسوی اردبیلی، صانعی، جنتی، فاضل و شرعی از سوی امام خمینی به عنوان هیئت موسس جامعةالزهرا که بزرگترین حوزه علمیه بانوان در قم میباشد منصوب شد.[12]
در باب درایت سیاسی و مصلحتیابی مبتنیبر موازین شرعی حضرت آیتالله توسلی همین بس که وی در کنار مسئولان بلند پایه نظام جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی به عنوان عضو هیئت تدوین متمم قانون اساسی در 14 اردیبهشت 1368 منصوب گردید.[13]
بعد از تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از آغاز تا زمان رحلت، ایشان عضو ثابت ادوار مجمع از سوی حضرت امام[14] و رهبری معظم انقلاب بوده است و واقعه تلخ سکته قلبی در حین سخنرانی ایشان نیز در همین مجمع به وقوع پیوست.
خدمات دینی و فرهنگی و خیریه در مسجد جامع قلهک
مرحوم آیتالله توسلی به عنوان امام جماعت و مسئول مجموعه بسیار فعال فرهنگی و دینی مسجد جامع قلهک سالهای طولانی منشأ خدمات ارزندهای در یکی از حساسترین نقاط شهر تهران و تجریش بود. برگزاری جلسات منظم روشنگری دینی و بیان احکام شرعی و مراسم مذهبی در مناسبتهای مختلف مذهبی سال با حضور چهرههای برجسته از سخنرانان انقلابی، این مسجد را خصوصاً در سالهای اخیر به عنوان یکی از کانونهای فعال دینی شهر تهران تبدیل کرده بود. گرهگشایی ازکار محرومان و رفع نیازهای شرعی اهالی منطقه از دیگر خدمات مستمر ایشان در این مسجد بوده است. تقید به برگزاری نماز جماعت و رفت و آمدهای منظم و مکرر روزانه ایشان از دفتر امام به مسجد، علیرغم بیماری و خستگی کار روزانه از ویژگیهای ایشان بود.
حمایت اصولی و مستحکم از ارکان نظام جمهوری اسلامی
روح نقاد و صراحت بیان مرحوم آیتالله توسلی و نقدها و تذکرات دلسوزانه، و در موارد لزوم نیز روشنگریهای جسورانه او هرگز سبب نمیشدند تا وی از اصول آرمانهایی که امام خمینی همگان و به ویژه اصحاب خویش را بدان سفارش اکید فرموده است غفلت کند بدین جهت وی با همان صراحتی که از آزادی به عنوان ودیعه الهی و از حق تعیین سرنوشت و از «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» و از دخالت رای مردم در مشروعیت تولی امور مسلمین دفاع میکرد، به مراتب صریحتر و مستحکمتر، از اسلامیت نظام و ارکان آن و از وجوب اطاعت از ولی فقیه سخن میگفت. وی در سال گذشته در مصاحبهای ضمن تاکید بر جایگاه نظارتی مجلس خبرگان و وجوب مشورت در امر حکومت، در دفاع از نظریه امام خمینی(س) چنین میگوید: «عقیده بنده براین است که پیامبر خود دارای مقام ولایت است و به مصداق آیه شریفه النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم در موارد متعددی حضرت امیر و 11 اولاد معصوم خود را از سوی حق تعالی به منصب امامت تعیین فرمود و طبق همین اعتقاد در عصر غیبت امام دوازدهم، این ولایت به صالحترین فرد جامعه یعنی فقیه جامعالشرایط واگذار شده است... حق ولایت از سوی خداوند به فقیه واگذار شده و این حق به لحاظ عقلی قابل توجیه است. در نگاه حضرت امام، ولایت فقیه همان ولایت مطلقه رسول اکرم(ص) بر جامعه است که از طرف خداوند به پیغمبر واگذار شده بود.»[15] در عین حال ایشان به استناد پاسخ صریح و مکتوبی که امام خمینی(س) خطاب به نامه مشترک وی و به برخی دیگر از اعضای دبیرخانه ائمه جمعه دادند، بین قول به استناد اساس مشروعیت ولایت فقیه به اذن و نصب شارع مقدس و دخالت رأی و انتخاب مردم در مشروعیت اعمال ولایت منافاتی قائل نبود و بلکه در مصاحبهای دیگر تصریح کرده است: «این خلاف نظر امام است که بخواهیم جمهوریت را نادیده بگیریم. اصل اول قانون اساسی در مورد جمهوری اسلامی است و اصل آخر آن نیز تأکید بر همین مطلب است. جمهوری اسلامی تغییرناپذیر است... ما صحبتهای فراوانی از حضرت امام داریم که به رأی مردم اهمیت قائلند و آن را منشأ مشروعیت میدانند لذا آنهایی که اعتقادی به جمهوریت امام ندارند حرفشان مغایر با نظر امام و مردم است.»[16] به هرحال، آیتالله توسلی بعد از رحلت امام، از چهرههای مورد اعتماد و احترام خاص مقام معظم رهبری بود. انتصاب مجدد ایشان چندی قبل به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام نشانه آن است.
همه جا با امام
به راستی که داستان پیوند روح و ضمیر این مرد خدا با امامخمینی داستانی شگفت است:
محل تولدش نزدیکترین شهر به زادگاه مرادش: امام؛ تصمیم تاریخی در انتخاب سلوک روحانیت و هجرتش به قم محصول تأثیر درس اخلاق و رؤیت منش علیگونه امام؛ کسب معارف دینی و فقهیاش محصول سالها تلمذ در محضر امام، پیوستنش به کاروان مجاهدان و مبارزان، پیروی از قیام تاریخی امام، حضور مؤثرش در بیت امام در دوران غربت و تبعید امام، سراسر به یاد امام و در انتظار بازگشت امام؛ و آنگاه 11 سال، جداییناپذیر در کنار امام، و منزلش نیز در مجاورت دفتر و بیت امام؛ و پس از امام همه فکر و ذکرش دفاع شجاعانه از مواضع امام؛ و سرانجام آخرین ثانیههای عمر پربارش با چشمانی اشکبار سخن گفتن از حقانیت امام و دفاع از وصیتنامه امام؛ و آخرین ضربان قلبش توأم با عبارت: «این بود حرف امام»؛ و آخرین صفحه از صحیفه پیوند او با امام در این جهان نیز به تقدیر الهی چنین رقم خورد که مدفنش در جوار ضریح نورانی امام و مضجع شریف یادگار امام باشد.
گویی حرم، حسینیه جماران است و امام در حال سخن گفتن با مردم آزاده و شریفی که آنان را بهتر از مردمان عصر رسولالله(ص) و وفادارتر از اصحاب امیرمؤمنان(ع) میدانست، و چهره سراپا غرق در جمال کلام پدر، یعنی احمد آقای عزیز که در کنارش نشسته است و آیتالله توسلی آنطرفتر چشم و قلبش متوجه امام است و آقای انصاری که مراقب صوت و همه چیز است تا وقفهای در شکوه دیدار امت و امام حاصل نیاید و آیتالله حاج شیخ حسن صانعی، که با سابقهترین دوست صمیمی امام است و سینهاش به گنجایش یک دنیا از اسرار ناگفته امام را جای داده و همچنان کتوم و رازدار، لب به نقل آن نمیگشاید، با همان چهره مصمم و کیاست شگفتش در تلاش برای عملی شدن مواضع و سخنان امام در همان جایگاه بلندی که او برای مقتدای خود قائل بود؛ یکایک اعضای باوفای دفتر امام در تکاپو برای تحقق آمال امام و البته در این صحنه در چهره اصحاب امام، تفاوتی با حسینیه جماران در آن سالها به چشم میخورد و آن نگرانی از اینکه مبادا غبار فراموشی بر ذهنها اثر کند و شعارهای وحدت بخش به تفرقه تبدیل، و وصایای صریح امام به ضدش تأویل؛ و اصحاب و یاران امام در کشاکش تقلب ایام و فشارهای مخالفین دچار سستی و تحلیل؛ و مباد آنکه فرداهایی بیاید که همراهی با امام، جرم و خطا محسوب شود و معیار صلاحیتها و انتخابها از معیارهای امام به ملاکهای مخالفین امام تحول یابد و جمهوریت و اسلامیت نظام مطلوب امام دستخوش تحلیلهای خلاف هدف امام گردد و «میزان» آنگونه که امام میگفت و میخواست، از رأی عموم آحاد ملت به رأی محافل خاص و جمعی محدود از خواص ملت تنزل یابد. آری نگرانی از بازگشت ارزشهای پیش از امام و انقلاب امام، دغدغهای است که حتی در مورد بعثت جهانی نبیخاتم(ص) نیز در قرآن کریم نسبت به آن هشدار داده شده: افان مات اوقتل انقلبتم علی اعقابکم؟ نگرانی از اینکه تفکر به انزوا رفته حجتیه و لیبرالیسم تهی از روح اسلام ناب دوباره جولان دهند و در از بین بردن میراث عظیمی که امام به برکت خون دهها هزار شهید برپا داشته است همنوا شوند و نگرانی از رواج افکار متحجران ایستاده در برابر نهضت امام و رواج خرافات و عوامزدگیها و سطحینگریهای بیبنیادی که روح و حیثیت گوهر شریعت و ارزشهای دینی را میرباید و به جای آن هیاهوهای بیمعنا و تخدیرگونه مینشاند، نگرانی از انحراف در تفسیر فلسفه انتظار و مهدویت و نگرانی از تخریب چهرههای فداکار پیشگامان نهضت امام و نگرانی از گسترش فرهنگ تهمت و افترا به جای محبت و اخوت و معنویت؛ و خلاصه، نگرانی از دوباره زنده شدن جریانهایی که امام راحلمان با خون دل و یک عمر مجاهده و افشاگری آنها را به انزوا فرستاد، دغدغههایی هستند که نسل اول و دوم انقلاب نسبت بدان بیمناکند و مرحوم آیتالله توسلی در سالهای اخیر مکرر و شجاعانه از این نگرانیها سخن گفته و هشدار داده است که نمونههایی اندک از آن را در همین ویژهنامه میخوانید. البته امید پیروان امام در پیشگیری از تحقق این دغدغهها به الطاف بیکران الهی و انفاس قدسی امام و حضور آگاهانه مردم در صحنهها و بویژه امیدمان به پرچمدار ادامه نهضت امام که خود از همان دودمان و نسلی است که امام بدان نسب میبرد، خلف شایسته امام، رهبر فرزانه انقلاب است. آری کسانی که نص سخنان امام را در حساسترین مبانی انقلاب اسلامی و آموزهها و وصایای صریح ایشان برخلاف منظور امام تفسیر میکنند و حتی برخلاف آن تجهیز میشوند و عمل میکنند باید در ادعایشان در طرفداری از ولایت و رهبری تجدید نظر کنند.
آنچه که گفته شد نمونهای از تذکرات، دغدغهها، بیمها و امیدهایی بود که مرحوم آیتالله توسلی در سالهای اخیر در مصاحبهها و نوشتههایش به بیانهای مختلف و مکرر بازگو کرده است.
به هرحال، صحیفه حیات اجتماعی، معنوی، علمی و مبارزاتی حضرت آیتالله توسلی همان گونه که با نام و یاد امام خمینی(س) آغاز شده و بدان گره خورده بود سرانجام پس از یک عمر همراهی صادقانه و حقیقتاً وفاداری مثال زدنی وی به امام، در صبحگاه 27 بهمن 1386 در حالیکه زمزمه نام امام بر لب و بغض فرو برده از تعرض و اهانت جاهلان و مغرضان در گلو داشت و حکایت رنجهای ناگفتة خمینی کبیر را سوزمندانه روایت میکرد، آخرین تقدیر الهی در باب زندگانی این جهانی او رقم خورد و ندای «ارجعی الی ربک» را آسان و شتابان به فاصله دقایقی چند اجابت گفت و جان به معبود و معشوق حقیقی خودش که یک عمر در تهجدهای شبانهاش بر درگاه عبودیت او به مناجات نشسته بود، سپرد. رحمت و رضوان الهی براین عالم متقی و مجاهد باد که حقیقتاً آن زندگانی سرشار از ایمان و تعهد و علم و روشنگری، چنین مرگ شگفت و افتخارآمیز فراموش ناشدنی را نیز طلب میکرد. رضوانالله علیه. انشاءا... در برزخ و قیامت نیز همچون سراسر زندگی دنیاییاش در جوار امام و یادگار امام از زلال کوثر ولایت مقتدایش امیر مؤمنان(ع) و آل مطهر او بهرهمند و غریق رضوان بیکران الهی باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. امام خمینی، در آینه اسناد، ج 2 ص 116.
[2]. همان، ج 14، ص 68.
[3]. همان، ج 5، ص 324.
[4]. حضرات آیات و حجج اسلام آقایان: سیدمهدی امام جمارانی، سیدهاشم رسولی محلاتی، سیدمحمد هاشمی، علیاکبر آشتیانی، سیدسراجالدین موسوی، محمدعلی رحمانی، شهید فضلالله محلاتی، شهید سلیمی و شهید موسوی، محمدحسن رحیمیان، سیدهادی موسوی، ایوبی، جماعتی، امامی، محسنی، باقری، رشیدی و... .
[5]. ر.ک: صحیفه امام، ج 1، ص 507 و ص 486.
[6]. همان، ج 21، ص 207.
[7]. همان، ج 17، ص 504.
[8]. متن حکم را در صحیفه امام، ج 13 ص 37 ببینید.
[9]. همان، ج 14، ص 410.
[10]. همان، ج 17، ص 335.
[11]. همان، ج 19، ص 16.
[12]. همان، ج 19، ص 17.
[13]. همان، ج 21، ص 363.
[14]. همان، ج 20، ص 464.
[15]. خبرگزاری ایسنا، 21 آذر 1385.
[16]. ر.ک: روزنامه شرق، مورخ 12/11/84، ص 6.