امام خمینى درتاریخ 7/11/57 در پاریس، در پاسخ سؤال یکى از خبرنگاران گفته بود «به محض باز شدن[فرودگاه]، خودم را به هم‏میهنانم خواهم رساند تا در کنار آنان یا پیروز شوم و یا کشته.»(1و2) واکنون به وعدۀ خویش وفا کرده بود و در شرایطى که شایعه کودتا قوت مى‏گرفت و دوست و دشمن هر یک به دلیلى از بازگشت امام در چنین شرایطى بیمناک بودند، به میان ملتش بازگشت تا درروزهایى که سرنوشت نهضت و کشورش رقم مى‏خورد، در کنار آنان باشد. بازتاب ورود امام، در داخل وخارج کشور بسیار گسترده بود و مؤید این حقیقت بود که براى هیچ کس تردیدى درتثبیت رهبرى حضرت امام و سقوط قریب‏الوقوع بقایاى رژیم باقى نمانده است.
خبرگزارى یونایتدپرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر و بهشت زهرا 5/4میلیون نفر تخمین زد. رادیو کلن تعداد جمعیت را 5 تا 6 میلیون نفر گزارش کرد.رادیو لندن مثل همیشه دو پهلو سخن مى‏پراکند و در حالیکه در گزارش خود تأکید مى‏کرد که در تاریخ ایران چنین استقبالى بى‏سابقه بوده است تعداد شرکت‏کنندگان در مراسم را دو میلیون برآورد کرد. (البته در برنامه دیگرش 6 میلیون گفت) نکتۀ بدیع این استقبال که از دید خبرنگاران خارجى نیز دور نماند، این بود که در این مراسم، از پلیس و نیروهاى انتظامى خبرى نبود و مردم با رشد اجتماعى و بلوغ سیاسى خود توانستند بزرگترین استقبال قرن را ـ به تعبیر اغلب خبرگزاریها ـ اداره کنند. به گفتۀ نمایندگان رسانه‏هاى خارجى، در هر استقبال مشابهى با وجود هزاران پلیس، دهها نفر در زیر دست و پا تلف مى‏شدند، در حالیکه در استقبال چند میلیونى پنجشنبه تهران کسى تلف نشد .(3)
از نکات دیگرى که در رابطه با ورود امام حایز اهمیت است آن که دولت بختیار با وعدۀ پخش مستقیم مراسم ورود امام از تلویزیون ـ که در مطبوعات منعکس شده بود ـ ترتیبى اتخاذ کرده بود که جمعیت بیشترى در خانه‏هاى خود بمانند. هایزر درخاطراتش از همین روز مى‏نویسد: «جاى خوشوقتى بود که پوشش زندۀ تلویزیونى و رادیویى از مراسم، میزان جمعیت را مى‏توانست کاهش دهد، امیدوار بودیم که بسیارى از مردم مراسم را از طریق تلویزیون تماشا کنند. » (4)
با ورود امام خمینى به میهن که گامى مؤثر در تثبیت موقعیت انقلاب به حساب مى‏آمد، موضوع صدور پیام انقلاب اسلامى به خارج از مرزها نیز ـ که به شدت مورد توجه و نگرانى جهان غرب بود ـ ابعاد گسترده‏ترى مى‏یافت. به موجب گزارش خبرگزاریها بازگشت امام خمینى در لیبى جشن گرفته شد و رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین اظهار داشت که اثرات پیروزیهاى ملت ایران در مرزهاى این کشور متوقف نخواهد شد »(5)
خبرگزارى رویتر در آستانۀ ورود امام از قول یک مقام اسرائیلى گفت که اسرائیل از هم‏اکنون خود را براى چشم پوشیدن از ایران به عنوان تأمین کنندۀ نفت و خریدار کالا و خدمات، آماده کرده است. وى افزود؛«حالا این خطر واقعى وجود دارد که خاورمیانه و قسمت مهمى از آفریقا با جنبش مذهبى پان اسلامیت‏ها دچار بى‏ثباتى گردد. از هم‏اکنون نشانه‏هایى از افزایش احساسات مذهبى پان اسلامیتى در میان 500 هزار عرب ساکن اسرائیل و میلیونها عرب ساکن نواحى اشغالى به وجود آمده است. این دیگر یک موضع ضد اسرائیلى با تکیه بر سازمان آزادى‏بخش فلسطین نیست. هم‏اکنون عدۀ بیشترى از اعراب،اعم از پیر و جوان ـ به لباس سنتى خود روى مى‏آورند و براى مشورت و راهنمایى پیش رهبران مذهبى مى‏روند. این حادثه کاملاً نوینى است که فقط مى‏توان آن را به حوادث ایران نسبت داد. »6)
انور سادات رئیس جمهور مصر، دوست نزدیک شاه و اولین میزبان او پس ازگریز شاه از کشور نتوانست نگرانى خود را از تأثیرات انقلاب ایران مخفى نگاه دارد.به گزارش خبرگزارى فرانسه، بازگشت امام به ایران سادات را سخت به وحشت افکنده بود. وى در یک جلسۀ سرى به شدت با سیاسى کردن اسلام در مصر مخالفت کرده و گفته بود: «من با دخالت مذهب در سیاست مخالفم.» سادات همچنین به ـ قول خودش ـ به «آیت‏اللّه‏»هاى احتمالى مصرى هشدار داد و گفت «به هر کس که بخواهد از مذهب به عنوان وسیلۀ خدا در زمین بهره‏بردارى کند، اخطار مى‏کنم. »(7)

از سوى دیگر روزنامۀ لبنانى النهار نوشت که امام خمینى از قبول یک هیئت مذهبى مصرى که از سوى انور سادات مأمور شده بود امام را به قبول اصل رژیم سلطنتى در ایران ترغیب کند خوددارى کرده است .(8) هفته نامۀ عربى المستقبل چاپ پاریس، به تاریخ 13 بهمن 57 گزارش داد که یک مقام بلند پایۀ عراقى که مایل نیست نامش فاش شود، گفته است که بهتر است شاه به ایران برگردد. ادامۀ توضیحات مقام عراقى به خوبى علل نگرانیهاى این رژیم را روشن مى‏سازد، این مقام مسئول عراقى گفت: «مى‏توان قانون اساسى ایران را به نحوى اصلاح کرد که شاه حکومت نکند و فقط سلطنت کند. عراق با تغییر رادیکال رژیم ایران خیلى موافق نیست. ما کلیۀ مسائل موجود در مرز مشترک دو کشور، مسئلۀ کردها و مسئلۀ آب [اروند رود] را با شاه ایران حل کرده بودیم و به همین دلیل است که به آیت‏اللّه‏ خمینى، که به عراق تبعید شده بود توصیه کردیم عراق را ترک کند تا بتوانیم با ایران روابط دوستانه داشته باشیم». اظهارات این مقام عراقى که طبعاً بیانگر موضع حزب بعث عراق در این زمان مى‏باشد از لحاظ پیگیرى روند حرکت حزب بعث که یک سال و نیم پس از این تاریخ به تحمیل هشت سال جنگ بر ایران منجر شد، حایز اهمیت مى‏باشد.
خبرگزاریها گزارش مى‏دهند که سفارتخانه‏هاى ایران در کشورهاى مختلف که علیرغم فرار شاه از کشور هنوز بعنوان نمایندگیهاى سیاسى شاه مشغول فعالیتند، مورد تهاجم و اشغال دانشجویان مسلمان ایرانى قرار گرفته است. حدود 200 دانشجوى ایرانى، درست یک روز پس از ورود امام به میهن در مقابل سفارت ایران در واشنگتن علیه دولت بختیار شعار دادند و تظاهراتى به راه انداختند که بدنبال آن، پلیس امریکا 62 دانشجو را دستگیر کرد. در همان روز سفارت ایران در بیروت نیز بوسیله دانشجویان مسلمان اشغال شد و آن را «سفارت جمهورى اسلامى ایران نام گذاشتند. در کانبرا پایتخت استرالیا نیز ایرانیان مخالف رژیم شاه به سفارت ایران در این کشور حمله کردند . (9)مطبوعات از ترور رئیس شهربانى کرمان و یک شکنجه‏گر ساواک در تهران سخن مى‏گویند.
در همین حال، استعفاى نمایندگان مجلس ادامه دارد و اعلام گردید که در پى استعفاى جلال‏الدین تهرانى رئیس شوراى سلطنت که چندى پیش در پاریس صورت گرفته بود، یکى دیگر از اعضاى این شورا نیز استعفا داده است. سقوط هواپیماى نظامى امریکا در نطنز و کشته شدن پنج نظامى امریکایى، بحران حضور مستشاران امریکا در ایران را بیش از پیش دامن زد. هر چند ژنرال هایزردر گزارشهاى روزانه‏اش به مسئولین کاخ سفید از پیشرفت برنامه‏ها و آمادگى براى کودتا سخن مى‏گوید اما در واقع دغدغه اصلى او در این روزها بسیج امکانات براى خروج تعداد بیشترى از مستشاران امریکایى و نجات آنها از مهلکۀ احتمالى و خروج وسایل و ابزار پیشرفته نظامى و اطلاعاتى مستقر در پایگاههاى امریکا در ایران است .(10)
گروههاى مختلف مردم، چه در اجتماعات خویش و چه در اطلاعیه‏ها، خواستار خروج هایزر از ایران شده‏اند و این در حالى است که سخنگوى وزارت خارجۀ امریکا رسماً اعلام داشته است که دولت امریکا به پشتیبانى از دولت بختیار همچنان ادامه مى‏دهد . حرکتهاى مشکوک و انحرافى نیز در این لحظات سرنوشت‏ساز، از یک سو به قصد ایجاد تفرقه و تزریق روحیۀ یأس و از دیگر سو به قصد زمینه‏سازى براى تحریکات بعدى و محکم کردن جاى پا در شرایط آتى خودنمایى مى‏کنند. رادیو لندن از قول آقاى شریعتمدارى ـ که تا دیروز از قانون اساسى سلطنتى حمایت آشکار مى‏کرد ـ گفته است که در تبدیل سلطنتى به جمهورى، باید احتیاط به عمل آید! یک عضو جبهۀ ملى نیز در جلسه‏اى اظهار داشته است که تنها در اتحاد بزرگى که جبهۀ ملى ایران مى‏تواند شکل دهندۀ صادق آن باشد، مبارزه مردم در دراز مدت خواهد توانست در روال منطقى حرکت اجتماعى، بازسازیها را آغاز کند ! (12)در همین حال جمعى از عشایر فارس طى نامه‏اى به آیت‏اللّه‏ طالقانى، ضمن اعلام همبستگى خود با انقلاب از همسویى خوانین وابسته به بیگانگان با عناصر مشکوک مذهبى و اخلال آنها در تظاهرات عشایر خبر دادند .(13)
در سمت دیگر این حرکتها، «تاس» خبرگزارى رسمى شوروى سراسیمه خبر بازگشت امام خمینى را اعلام کرد و تلویحاً به نفع انقلاب اسلامى موضع گرفت. و این در حالى است که کمیتۀ مرکزى حزب توده طى اعلامیه‏اى که در پاریس منتشر ساخت، خطاب به نیروهایى که در داخل کشور دست به اعتصاب غذا و اقداماتى از این قبیل زده‏اند، نوشت: «با اعتصاب غذا کوششهاى شما مؤثر نخواهد بود ولى با حملۀ مسلحانه، با تسلط بر واحدهاى نظامى و اشغال پایگاههاى مهم دشمن، شما دستگاه نظامى دشمن را خرد خواهید کرد .»(14) قابل توجه است که موضع جدید و فرصت طلبانۀ حزب توده به کلى با مواضع پیشین حزب مغایرت داشت. حزب توده در ابتدا ـ در سال 42 ـ به تأیید اصلاحات بندى در ایران پرداخت و در سالهاى بعد نیز هر گونه خشونتى را در مبارزه نفى مى‏کرد و انقلابیون را با عناوینى همچون «ماجراجویى» «آنارشیسم و آوانتوریسم» متهم مى‏ساخت، و اینک در حالى اعلامیه حمله به پایگاههاى نظامى را صادر مى‏کند که امام خمینى در ادامۀ پیامهاى مکرر با اعلام مواضع دور از انتظار در برابر ارتش موفق شده است خیل عظیمى از نیروهاى مردمى ارتش را با انقلاب همراه سازد و هرگونه کارآیى را از ماشین نظامى رژیم شاه سلب کند. توصیۀ حزب توده، در واقع دستورالعملى تشکیلاتى است خطاب به هوادارانش براى غارت سلاحهاى ملت، و حفظ و انبار آنها براى فرصت مناسب، اقدامى که در روزهاى آینده، هر یک از گروهکها به نوعى بر یکدیگر سبقت خواهند گرفت.
امام خمینى یک روز پس از ورود به میهن، در جمع عده‏اى از روحانیون سخنانى ایراد کرد که تکمیل کنندۀ بیانات ایشان در بهشت‏زهرا بود. تشریح جنایات شاه در بیانات امام پاسخى است به همه سازشکارانى که هنوز امید به مصالحه را از دست نداده‏اند و با این استدلال که ما تجربۀ حکومت نداریم و انتظام امور را از دست مى‏دهیم، از این ایده که توبه شاه پذیرفته شود و در چارچوب قانون اساسى سلطنت کند نه حکومت، جانبدارى مى‏کنند. بخش دیگر از بیانات امام این واقعیت را توضیح مى‏داد که دولت بختیار على‏رغم ادعاهاى ملى‏گرایى و آزادى‏خواهى‏اش نه تنها غیرقانونى است بلکه این دولت جز حربه‏اى موقت در دست استعمار غرب و امریکا براى فروکش ساختن احساسات مردم، موجودیت دیگرى ندارد. اسناد بسیارى که در رابطه با انقلاب اسلامى منتشر شده است آشکار مى‏سازد که اگر دوراندیشى امام در آن شرایط نبود، خروج شاه از کشور و حربۀ نمایش بختیار با آن کارنامۀ ملى که برایش درست کرده بودند و هم سویى و اشتراک او در ایدئولوژى حزبى و سیاسى با احزاب مطرح در صحنۀ انقلاب، بدون تردید مؤثر مى‏افتاد و ملت ایران را درست در شرایطى که مى‏رفت که تا انقلابشان به نتیجه برسد، در دامى جدید گرفتار مى‏ساخت. امام خمینى ـ در سخنرانى حاضر ـ ادعاى ملى‏گرایى بختیار را که مکرراً در مصاحبه‏هایش عنوان مى‏کرد چنین پاسخ مى‏دهد: «اگر ملى بود که محال بود که امریکا تأییدش بکند، انگلستان تأییدش بکند. حالا اینها یک اشخاص «ملى» شدند دلسوز به حال ملت ما یا خیر، همان چپاولگرى و همان خیانت و همان بساطى که محمدرضا خان مى‏کرد حالا با دست اینها مى‏کنند». (15)
تبیین چگونگى انتخابات «شاه فرموده» و غیرقانونى بودن مجلسین ـ سنا وشوراى ملى ـ فرازى دیگر از بیانات امام خمینى بود. در این ایام نمایندگان مجلس که اغلبشان منتخبین ساواک و دربار بودند، چهرۀ دلسوز مردم به خود گرفته و درنمایشى که از مدتها پیش آغاز شده بود و دولت بختیار نیز صحنه‏گردان آن بود شرکت داشتند و ژست انتقادگرى و آزادیخواهانه به خود گرفته بودند. حضرت امام با آگاهى از سابقه امر و با تیزبینى خاص خود تکلیف کردند که اگر اینها در ادعاى خود صداقت دارند باید از نمایندگى مجلس غیرقانونى استعفا کنند. ادامه بیانات امام در حقیقت اتمام حجتى بود به دولت، سران ارتش و آن دسته از احزاب و روحانیونى که هنوز از تذبذب دست برنداشته و خود را در هر دو جبهه جا زده‏اند.
این سخنرانى ثابت کرد که ورود امام به ایران نه تنها آن گونه که بختیار و همفکرانش تصور مى‏کردند، محدودیتى براى امام ایجاد نکرد و رهبر انقلاب کمترین عقب‏نشینى از مواضع خود نشان نداد بلکه او آمده است تا در روزهاى آینده تکلیف نهضت را با نظام سلطنتى یکسره کند.
پیش درآمد:در این دیدار ابتدا واعظ شهیر انقلاب، جناب آقاى فلسفى به ایراد سخن پرداخت و در آغاز با بیان این مقدمه که «اگر بخواهید مسافرى بزرگوار و با احترام را تکریم کنید، دسته گل هدیه مى‏برید و من در این مجلس یک شاخه گل از گلستان رسول اکرم آورده‏ام» به قرائت روایتى از رسول اکرم پرداخت و آنگاه به تشریح حوادث انقلاب پرداخت که فرازهایى از آن ـ با تلخیص ـ بدین قرار بود:براى انقلاب دو مطلب لازم است یک مطلب وجود نیروى انقلابى، یک مطلب رهبر انقلاب. اما وجود نیرو، در مملکت ما پنجاه سال است ظلم و ستم و تجاوز رژیم استبدادى و برنامه‏هاى حکومت طاغوتى سینه تمام مردم را یک انبار باروت ساخته. این باروت روز به روز زیادتر مى‏شد و مى‏شود. این نیرو موجود است و این نیرو در طول این بیست و پنج سال آخر خیلى شدیدتر شد و خیلى سخت‏تر شد.
یک زندگى کثیف پلیسى در این مملکت ایجاد شد که اصلاً تمام مردم را به هم بدبین کرد. زن به شوهر بدبین، شوهر به زن بدبین، برادر به برادر بدبین، کارمند به مدیر کل بدبین... نفسها در سینه‏ها خفه مى‏شد و همه چیز زندان و مرگ بود. تا بالاخره در این اواخر یک مرتبه منفجر شد و انفجار هم به فضل الهى با نیروى انسانیت شروع شد، البته ماده‏ها موجود بود. از پنج سال پیش، ده سال پیش، پانزده سال پیش، بیست سال پیش همینطور موجود بود تا بالاخره یک مقاله نوشته شد که این مقاله جسارت به مقام شامخ روحانیت بود و اسائه ادب به مقام شامخ حضرت آیت‏اللّه‏العظمى بود این مقاله جرقۀ انبار باروت شد. طلاب را در حوزۀ قم به هیجان آورد. یک موج ایجاد شد. دستگاه نادان تصور کرد با گلوله مى‏تواند نفسها را خفه کند، اما این بار غیر از آن بار بود. طلاب عزیز را به مسلسل بست، بچه‏ها را کشت،موج ایجاد شد. موجش به تهران آمد، موجش به ولایات رفت. حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى آقاى خمینى [صلوات حضار] از نجف اعلامیه داد. آقایان علماء و مجتهدین قم از داخل یک جنبش به رهبرى روحانیت در مملکت به راه افتاد بعد چهلم آمد چهلم گرفتند باز دولت دیوانه مردم را با گلوله هدف قرار داد، مطلب داغ‏تر شد. هر روز خبر رسید: تبریز به هم خورد، مشهد به هم خورد، خبر رسید اصفهان به هم خورد، شیراز به هم خورد. کم‏کم قراء و قصبات. آن ضرباتى که در طول 24 سال زده بودند که باعث انفجار شد، این نادانها در یکسال معادل آن 24 سال ضربه زدند. هى بنزین روى آتش ریختند مردم هم دیگر عجیب هیجان کردند. اصلاً نه تانک، نه توپ، هیچ دیگر وحشت نداشتند. من مى‏توانم بگویم زبان حال مردم این بود:
اى کاش غم و فغان فزون گردد
تا کاخ کذا واژگون گردد
...
هر چند غم و فغان فزودند ما را
اى کاش فزونتر از فزون گردد
...
و اما مسئله رهبرى. بدون رهبرى نیروى انقلابى فایده ندارد، نیرو باید در کانال صحیح رهبرى شود، رهبرى با اراده.من در محضر مبارکتان از روى کمال انصاف مى‏گویم که در این رهبرى مراجع معظم قم سهمى قوى داشتند. براى انجام وظیفه علماء ولایات، وعاظ محترم، خطبا و گویندگان. ولى بطور مسلّم این رهبرى در درجۀ اول به عزم آهنین ارادۀ تزلزل‏ناپذیر و شخصیت نیرومند حضرت آیت‏اللّه‏العظمى خمینى [صلوات حضار] بستگى داشت. هر اعلامیه‏اى که مى‏آمد به واعظ نیرو مى‏داد، به روحانى نیرو مى‏داد، به تاجر، به کاسب، به ادارى نیرو مى‏داد. مگر ممکن است به آسانى آزادى به دست آورد. آقایان عزیز شماها روحانیین درجه فشار و سختى و بدبختى را در مجامع و مجالس دیده بودید، این مقدارى آزادى موجود نتیجۀ آن مبارزه است، مگر مى‏شود بدون ارادۀ قطعى این موفقیت پیدا شود؟ غیر ممکن است.
پیدایش ملل نه به بخت است و اتفاق
کس موج بى‏وسیله فراهم ندیده است
حاشا که از نظام جماعت بَرَد نصیب
قومى که اجتماع منظم ندیده است
حاشا که سر به عزت و شادى برآورد
که روز محنت و ماتم ندیده است
حاشا که در قیامت ملى کند قیام
قومى که پیشواى مصمّم ندیده است
طوفان روزگارش چو خس دهد به باد
برگ
گلى که جز نم شبنم ندیده است
آقا الآن مردم آماده شده‏اند. مرگ حل شده براى مردم. یک ارادۀ آهنین در تمام قشرهاى مملکت وجود دارد، از همه طبقات. علما، طلاب، منبرى، تاجر، کاسب، دانشگاهى، دانشجو، دبیر، آموزگار، دانش‏آموزان، وکیل دادگسترى، قاضى، خلاصه حقوق‏دان، تمام طبقات اداریها، کارمندان دولت، فرهنگیان، کشاورزان، کارگران، بخصوص کارگران نفت همه و همه در حد اعلاى همبستگى عمل کردند تا اینجا رسیده‏اند و تا این حدّى که الآن آمده پیروزى و موفقیت بسیار درخشان ولى از الآن وظیفه باز خیلى سنگین است و باید همبستگى بین تمام طبقات مردم و بین همۀ قشرها برقرار باشد... آقایان طلاب، آقایان علما، آقایان وعاظ و اهل منبر در این یک سال اخیر خیلى مبارزه کردند. زندان رفتند، زجر دیدند، بلا دیدند و وظیفه‏شان را انجام دادند و حالا باز هم به فضل الهى این وظیفه را هم انجام مى‏دهند.
شما ملاحظه کنید شرایط سابق چه گونه بود. در زمان شاه سابق یا اسبق اداره‏اى بود به نام ادارۀ اطلاعات براى مجوز چاپ یک کتاب باید مهر مى‏زدند. یک کتابفروش گفت: آقا حافظ را چاپ کنید، بردیم آنجا و گفت باید بخوانیم. گفتم این حافظه نامه است. حافظ خواندن نمى‏خواهد گفت نمى‏شود، باید بخوانیم و هر صفحه را مهر بزنیم. گفت: رفتیم چندین روز بعد. بعد آمدیم گفت اینجا نوشته «رضا، بر جبین گره بگشا»، گفت «رضا» نباشد. گفتم آقا شعر است. گفت نمى‏شد! گفت یک اسم دیگر بگذار، حسن بگذار! تقى بگذار! نقى بگذار! گفتم آقا این شعر است! گفت: فقط همینکه مى‏گویم! آنوقت حالا تفاوت را ببینید، جنبش به جائى رسیده است دو میلیون جمعیت حداقل در تهران فریاد مى‏زند: رژیم شاهنشاهى نابود باید گردد. (حضار شعار را تکرار مى‏کنند) در هر حال مبارزه تا اینجا آمده اما در عین حال مطلب هنوز مشکل است مشکل همبستگى، «ناگسستنى شاه و ملت» دروغ در آمد، این پاره شد. اما همبستگى ناگسستنى «شاه و ارتش» یک قدرى پاره شد،. اما «همبستگى ناگسستنى شاه و کارتر» چطور؟... حالا الآن باز دارند کارشکنى مى‏کنند به هوش باشید متوجه باشید و البته حتماً با مدد الهى با یارى پروردگار و با اتحاد مردم و همبستگى و پیوند محکم مردم پیروزى قطعى نصیب خواهد شد. (آمین حضار). من معذرت مى‏خواهم حضرت آیت‏اللّه‏العظمى در دیروز و امروز از بس مورد مراجعه واقع شدند و یک مقدارى صحبت کردند و یک مقدارى صحبت دیگران را استماع کردند حتماً خسته هستند. ایشان الآن آمدند توى این مملکت یعنى از بندر فرودگاه پیاده شدند آمدند در اقیانوس کشور، اما امواج پشت امواج، حوادث پشت حوادث. آنچه وظیفه ماست کشتى بحر پیما باید منظم و مرتب باشد و کشتى بحر پیما خود ملت است. ملت با اراده به راهنمائى این مرد بزرگ.
و اینک همه از خدا استمداد مى‏کنیم و سرود فتح مى‏خوانیم. و چون پیغمبر ایستاده بودند و همۀ مسلمانان ایستاده بودند با اجازه همه بایستید و با یک توجه قلبى همه با هم این سروده اسلامى فتح مکه را بخوانیم: (سپس همۀ حضار دعاى وحدت را خواندند: لااله لااله لااله الااللّه‏،...) (16)

توضیحات:
1-مصاحبۀ امام خمینى با خبرنگاران رادیو مونت کارلو و 18 روزنامۀ جنوب فرانسه ـ 7/11/57.
2- صحیفه امام؛ ج 5، ص 541 .
3- کیهان 14 بهمن ماه / 1357، ص 4.

4- مأموریت در تهران، ص 406.
5-کیهان 14/11/57، ص 8 و 4.
6- همان مأخذ، ص 1.
7- روزنامه‏هاى 14/11/1357.
8-کیهان 14/11/1357، ص 8.
9- همان جا، ص 4.
10-ر.ک: مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، گزارشات مربوط به روزهاى 12 بهمن به بعد.
11- روزنامه‏هاى 12 و 14 بهمن ماه 1357.
12- گفتۀ ناصر تکمیل همایون در سخنرانى براى کارکنان یکى از بانکها، کیهان 14/11/57، ص 5 آسوشیتدپرس نیز از تهران گزارش داد که کریم سنجابى رهبر جبهۀ ملى گفت: «پیشواز پرشور میلیونها ایرانى از آیت‏اللّه‏ خمینى نشانۀ رأى اعتماد مردم به طرحهاى ایشان دربارۀ ایجاد یک جمهورى اسلامى است... صریحاً اعلام مى‏کنم جبهۀ ملى به جنبش ملى ایران و به رهبرى حضرت آیت‏اللّه‏ خمینى وفادار است و این رسالت را همچنان ادامه خواهد داد. اطلاعات 14/11/57.
13-کیهان 12/11/57، ص 6.

14-کیهان 14/11/57، ص 2.
15- صحیفه امام؛ ج 6، ص 31 .
16- به نقل از نوار موجود در مؤسسه.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.