پس از فرار شاه در 26 دى ماه 1357، میلیونها تن از مردم ایران در راهپیمایى سراسرى 29 دى ماه خواستار بازگشت امام شدند .(1) حضرت امام طى پیامى (30/10/57) خطاب به ملت ایران، نوشتند: «من با توفیق خداوند تعالى پس از چند روزى در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازى خود ادامه خواهم داد.»(2) کمیتۀ استقبال، مرکب از شخصیتهاى روحانى و سیاسى(3) ، در تهران تشکیل شد و با صدور اطلاعیههایى از جریان ورود امام گزارش مىداد. با مشورت حضرت امام، مدرسۀ رفاه به عنوان محل استقرار ایشان در نظر گرفته شد. در نخستین مرحله، اعلام گردید که حضرت امام روز جمعه 6 بهمن ماه با یک فروند هواپیماى ایرفرانس به تهران عزیمت خواهند کرد. روز دوم بهمن ماه کارکنان اعتصابى هواپیمایى ملى ایران (ایران ایر) آمادگى خود را براى ترتیب و تدارک پرواز ویژۀ امام خمینى اعلام داشتند. در حالى که بسیارى از شهرستانیها و اهالى روستاها از سراسر کشور کاروانهاى اعزام به تهران و شرکت در مراسم استقبال را تدارک مىدیدند، شایعۀ کودتا به شدت مطرح بود و در مطبوعات و رسانههاى خبرى جهان، انعکاسى وسیع داشت.(4) ژنرال هایزر، که پس از فرار شاه همواره در گزارشهاى خود به وزیر دفاع امریکا مصرانه خواستار اقدامات همه جانبه براى پیشگیرى از سفر امام و یا ـ دست کم ـ تأخیر در مراجعت ایشان تا زمان آمادگى براى کودتا شده است،(5) احساس خود را از شنیدن خبر ورود امام چنین بیان مىکند:
«تیتر روزنامه این بود: «امام خمینى جمعه مىآید»... این خبر تأثیر زیادى در من داشت؛ این مطلب در خور توجه فورى بود. آدرنالین خون من به جریان افتاد. همه اعضاى گروه (6)، استدلال مىکردند که اگر خمینى جمعه یعنى تا پنج روز دیگر برگردد، همه چیز تمام است .»(7)
در جاى دیگر، ضمن پیام خود به ژنرال هیگ فرمانده نیروهاى امریکا در ناتو مىنویسد: «فکر مىکردم که واشنگتن باید تهدید واقعى را بفهمد؛ تهدیدى که من به آن، عنوان زیر را دادم: «اکنون نوبت آخرین انفجار است.» گفتم بزرگترین تهدید فاجعهآمیز، بازگشت زودرس خمینى است .»(8)
سیل کاروانهاى استقبال، از سراسر کشور به سوى تهران سرازیر شدهاند. روز 4 بهمن فرماندارى نظامى تهران در نخستین ساعات بامداد مکرراً اعلام داشت که فرودگاه مهرآباد به روى کلیه پروازهاى داخلى و خارجى بسته است. مطبوعات نوشتند: «فرودگاه مهرآباد، تا شعاع 3 کیلومتر، با استقرار تانک و مأموران فرماندارى نظامى محاصره شده است».
دربارۀ این تصمیم که ستاد مشترک ارتش و دولت بختیار، با رایزنى یکدیگر گرفته بودند، در یادداشتهاى ژنرال هایزر مىخوانیم: «وقتى در مورد اعتصاب خلبانان هواپیمایى ایران (ایران ایر) صحبت کردیم، گفته شد که بعضى از آنها گفتهاند که به پاریس خواهند رفت و خمینى را با یک هواپیماى 707 به تهران خواهند آورد. همۀ ما از این نظر ناراحت شدیم... گفتم مطمئن هستم تیمسار ربیعى قادر خواهد بود از این اتفاق جلوگیرى کند؛ اما چه کنیم اگر خمینى خود یک هواپیما بگیرد؟
تیمسار ربیعى طرفدار این بود که یک سرى اقداماتى به عمل آوریم که از ورود هواپیما در تهران جلوگیرى کند. او 3 راه پیشنهاد کرد: جلوى هواپیما را در هوا بگیریم و آن را از مسیرش منحرف کنیم. سعى کنیم
کشور سومى جلوى مسیر هواپیما را سد کرده و آن را نابود کند. راه سوم بلوکه کردن باند فرودگاه خواهد بود. باید اعتراف کنم که برایم مشکل بود که با تمام وجود به این تاکتیکهاى جنگى دل بسپارم و آن را قبول کنم اما به نظر مىرسید که بلوکه کردن باند فرودگاه، کار عاقلانه ترى باشد.(9)
علت این ارزیابى ژنرال 4 ستاره امریکایى را از گزارش سرى و مستقیم وى در 23 ژانویۀ 1979 (3 بهمن ماه 1357)، که خطاب به ژنرال هیگ از تهران مخابره کرده است، مىتوان دریافت: «... نکتهاى که در حال حاضر در مورد بازگشت خمینى وجود دارد این است که استقرار کافى (پیاده شدن نیروها) براى مقابله با واکنشهاى احساساتى که ممکن است ایجاد شود، وجود ندارد. فکر مىکنم مرحلۀ بسیار سختى است، امکان دارد همه چیز به نابودى و فاجعه ختم شود ».(10) دیدگاه هایزر با نظر سولیوان، سفیر کبیر امریکا در ایران، در مورد وضعیت نابسامان ارتش و آماده نبودن آن براى کودتا، یکسان است با این تفاوت که هایزر هنوز کاملاً قطع امید نکرده و معتقد است که اگر از مراجعت امام در این ایام جلوگیرى شود، او قادر است ارتش را براى کودتا و به دست گرفتن کامل قدرت سازمان دهد. در همین حال اعلام گردید که بختیار طى نامهاى، از امام خمینى درخواست کرد که سه هفته مراجعت خود را به تعویق اندازند. همان روز آیتاللّه دکتر مفتح،سخنگوى جامعۀ روحانیت مبارز تهران، اعلام کرد که امام خمینى تصمیم قطعى دربازگشت به وطن، به محض امکان نشستن هواپیما در فرودگاه مهرآباد، دارند و پیشنهاد تعویق سفر را قاطعانه رد کردهاند. طبق قرار و اعلام اولیه بنا بود امام در روزجمعه 6 بهمن به ایران وارد شوند؛ از این رو حدود 5/1 میلیون نفر از مردم تهران درمسیر خیابان انقلاب و آزادى (آیزنهاور سابق) به سمت فرودگاه راهپیمایى کرده فریاد مىزدند:
«خمینى، خمینى، قلب ما باند فرودگاه توست».
تانکهاى ارتشى ازنزدیک شدن جمعیت به حوالى فرودگاه ممانعت کردند و در طول خیابان انقلاب (شاهرضا) دهها تن با گلولههاى امریکایى دولت بختیار شهید و مجروح شدند. درتظاهرات 8 بهمن، که به دلیل اعتراض به بسته شدن فرودگاه و در تداوم راهپیمایى روز جمعه صورت گرفته بود، در خیابانهاى مرکز شهر (میدان انقلاب و اطراف دانشگاه) درگیریهاى خونینى به وقوع پیوست که طى آن دهها تن کشته و صدها نفر زخمى شدند. روزنامۀ کیهان با چاپ عکسهایى تکان دهنده از صحنههاى این
کشتار، نوشت: «اینجا میدان 24 اسفند (انقلاب). رگبار مسلسلها گروهى را بر زمین ریخته است. شهدا بر جا ماندهاند. زخمىها خود را بر زمین مىکشند. آنها که زندهاند خمیده و سینهخیز از مهلکه مىگریزند تا آنچه را شهدا به خاطرش جان سپردند، حفظ کنند: آزادى ».(11)
خبرگزارىها، شهداى هشتم بهمن را 38 نفر اعلام کردند. از شهرستانهاى سراسر کشور نیز گزارشهاى مشابهى مىرسد. در روز 8 بهمن 1357 اعلام شد که بختیار براى دیدار با امام به پاریس مىرود.
امام خمینى همان روز طى بیانیهاى خطاب به علماى ایران نوشتند: «آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخستوزیرى من مىپذیرم، دروغ است بلکه تا استعفا ندهد او را نمىپذیرم؛ چون او را قانونى نمىدانم.»(12)
بختیاز نیز، با اتکا به امیدهایى که ژنرال هایزر توسط قره باغى ـ رئیس ستاد ارتش ـ به وى مىداد، اعلام کرد که استعفا نخواهد داد.از زمانى که بستن فرودگاه مطرح شد، جمع زیادى از شخصیتهاى برجستۀ روحانى در مسجد دانشگاه تهران متحصن شده، اعلام داشتند که تا باز شدن فرودگاه و بازگشت امام به تحصن خود ادامه خواهند داد. در حمایت از روحانیون متحصن در دانشگاه تهران، علما و روحانیون قم نیز در مسجد اعظم این شهر تحصن اختیار کردند و نمایندگان آیات عظام نیز به آنان پیوستند. اقدام روحانیون در تهران، مورد استقبال بسیارى از گروهها و شخصیتهاى سیاسى و دانشگاهى قرار گرفت و لحظه به لحظه بر تعداد تحصنکنندگان افزوده مىشد.
خیابانهاى تهران هر روز شاهد تظاهرات اعتراضآمیز صدها هزار تن از مردم شهرستانها است که براى استقبال امام به تهران آمدهاندو در کنار مردم تهران از ادامۀ مسدود بودن فرودگاه به شدت خشمگیناند. وضعیت تهران کاملاً بحرانى است. در بسیارى از شهرهاى کشور نیز تظاهرات عظیمى در اعتراض به اقدام دولت بختیار برپاست.
آخرین تلاش تبلیغاتى ژنرال امریکایى با شکست کامل مواجه گردید. وى مجموعه امکانات ارتش و وابستگان رژیم را به کار گرفت تا در 5 بهمن به نفع بختیار و قانون اساسى شاهنشاهى، راهپیمایى برگزار شود. هایزر خود در این باره ىنویسند:«مطمئن نبودم چه مقدار از جمعیت را مىتوانیم به صحنه بیاوریم ». اما با همه امکانات و توانى که به کار گرفته شد، خبرگزاریها حداکثر تعداد این جمعیت را - که به گفتۀ قره باغى بیشترشان خانوادههاى پرسنل ارتش بودند ـ بین 100 تا 150هزار نفر برآورد کردند.
نه تنها بختیار و ارتش ـ که این یک با تهدیدها و تطمیعهاى ژنرال هایزر بر سر پا مانده بودـ از کنترل مردم و تسلط بر اوضاع مأیوس شده بودند که همان خود هایزر نیز، علیرغم مخابرۀ گزارشهاى موفقیتآمیز به واشنگتن در روزهاى نخست ورودش به ایران، اینک دانسته بود که دستى بر اوضاع ندارد. تفصیل فرار وى از ایران، که در کتابش مندرج است ، گویاى همین حقیقت است. سرانجام بختیار چارهاى جز تسلیم ندارد و در روز 9 بهمن ماه 1357 طى مصاحبهاى اعلام مىدارد که در بازگشت امام خمینى به کشور مانعى وجود ندارد و فرودگاه اینک باز است.
همزمان با گسترش تظاهرات مردم، آتشسوزیهاى مشکوکى در این ایام در مناطق مختلف تهران و برخى شهرها رخ مىدهد. روزنامهها در روزهاى 10 و 11 بهمن از این آتشسوزیها خبر مىدهند. کیهان مىنویسد: «... بر اثر این حملات،چندین مغازه و چند خانه سوخت. در این وقت مأموران آتشنشانى... به خاطر جلوگیرى از گسترش آتش و خاموش کردن خانهها و مغازههاى مردم... به محل رفتند ولى وقتى مأموران به محل آتشسوزیها نزدیک شدند، مورد حملۀ عدهاى قرار گرفتند... افراد ناشناس، وسایل مغازهها را به وسط خیابانها ریختند تا ماشینهاى آتشنشانى قادر به رسیدن به محل حریق نشوند ». روحانیون متحصن در دانشگاه تهران در دومین بیانیۀ خود که در یازده بهمن منتشر ساختند، اینگونه اعمال را توطئه عدهاى برشمردند که با ایجاد تشنج مىخواهند زمینۀ ورود امام را نامساعد سازند. نوع تأکید ژنرال هایزر در خاطراتش از این حوادث مىتواند روشنگر باشد.
در حادثۀ کشتار 8 بهمن، که از سوى ژاندارمرى (واقع در میدان انقلاب) به سوى مردم تیراندازى شده بود، یک افسر ارشد به نام سرلشکر «لطیفى»، مورد حملۀ مردم قرار گرفته به شدت زخمى شده بود. هایزر در خاطراتش با اشاره به این حادثه اعتراف تکان دهندهاى دارد که مبین دستور مستقیم او در کشتار مردم است. او مىنویسد: «تیمسار قرهباغى کمى دربارۀ حادثۀ روز قبل ستاد ژاندارمرى احساساتى شد. آنها وقتى دیده بودند که با یک افسرى در سطح ژنرال اینگونه رفتار مىشود، خود را به جاى او قرار داده و احساس مىکردند ممکن است براى هر یک از آنها هم اتفاق مشابهى بیفتد. او داد و فریاد راه انداخت و سعى مىکرد گناه آن را به گردن من که دستور داده بودم سربازان لولههاى تفنگ خود را پایین آورده و به سوى جمعیت شلیک کنند، بیندازد... بناچار مجبور شدم یکبار دیگر صدایم را بلند کنم و تند شوم ».(18)
برژینسکى، مشاور امنیت ملى رئیس جمهور امریکا، در یادداشتهاى خود پیرامون این ایام و ورود حضرت امام مىنویسد: «دور نماى بازگشت آیتاللّه خمینى متضمن فاجعه عظیم کامل و بالقوهاى براى ماست و مراجعت او خروج بختیار را از صحنه تسریع خواهد کرد. هایزر عقیده داشت که بازگشت آیتاللّه خمینى به سقوط حتمىالوقوع بختیار خواهد انجامید و زمان اقدام نظامى همین موقع است... به رئیس جمهور (در یک یادداشت خصوصى و مفصل) نوشتم که این احتمال وجود ندارد که در ایران فقط حالت دوگانۀ سیاه و سفیدى در مقابل ما قرار گیرد بلکه با وخامت تدریجى مواجهیم که در پایان، براى ایالات متحده مصیبتى بینالمللى به بار خواهد آورد... موقعیت ما در خلیج فارس تضعیف خواهد شد، مقام ما در سراسر جهان عرب تنزل خواهد کرد، اسرائیلىها بیشتر نگران امنیت و از این رو کمتر مایل به سازش خواهند شد، متحدانمان ما را بىکفایت خواهند شمرد و... من طرح کلى اقدامات آلترناتیو را ریختم و آن را اساساً به این صورت تعریف کردم: ادامۀ تلاش در حال حاضر، با فعالیت بیشتر، براى ایجاد یک ائتلاف یا انجام یک کودتاى نظامى به رئیس جمهور گفتم که من براى اتخاذ تصمیم فورى در مورد اقدام به کودتا مجادله نمىکنم... روزهاى 23 و 24 ژانویه (3 و 4 بهمن 1357) جلسات متعددى براى بحث و گفت و گو در این مورد، بین خودمان و نیز با حضور رئیس جمهورى داشتیم. هنگامى که من رئیس جمهور را از طرح بختیار (ایستادگى در برابر آیتاللّه خمینى) آگاه ساختم، واکنش اولیهاش بسیار مثبت بود و گفت «عالى» است. اما ونس به شدت مخالفت کرد... ما تمام آن روز به
گفت و گو ادامه دادیم. براون و من گفتیم اگر بختیار قصد دارد خمینى را توقیف کند، باید بدین کار تشویق شود و افزودم: هرگونه اشارۀ مخالفى علیه آن از سوى ما، اشتباه بزرگى خواهد بود... رئیس جمهور با پیشنویس پیشنهاد ونس مبنى بر اجرا نکردن طرح بختیار موافقت نکرد و طرح پیشنویس من و براون را با مختصر تغییراتى انتخاب نمود؛ در حقیقت به بختیار براى اجراى پیشنهادش چراغ سبز داده شد. متأسفانه خمینى بازگشت خود را به تأخیر نینداخت؛ هر چند بختیار در کشمکشهاى اولیه به پیروزى روانى محدودى دست یافت اما موضوع همچنان لاینحل باقى ماند ».(19)
هر چند امریکا، دولت بختیار و فرماندهان ارتش شاه، واقعیت اجتنابناپذیر حضور امام در ایران را ـ که براى تحقق این آرزو یک ملت با تمام وجود حاضر به هرگونه فداکارى بود ـ ناگزیر پذیرفته بودند اما هنوز امیدهایى وجود داشت. شاپور بختیار چشم به مذاکرات پشت پرده با عناصر ملىگراى مطرح در صحنه انقلاب داشت و بر این گمان بود که امام خمینى در ایران آزادى عمل خارج از کشور را ندارد و محدود کردن فعالیتهاى وى امکانپذیر است. پیشنهاد ایجاد مرکزیتى
مذهبى شبیه واتیکان در قم به رهبرى امام و روحانیت که بختیار در مصاحبهاش عنوان مىکرد.(20)نمونهاى از همین دلخوشیها بود. در صورت مقاومت امام، او به راه حل نظامى و سرکوبى خونین نهضت و دستگیرى سریع رهبران آن که اینک این راه حل با حضور فعالانۀ ژنرال هایزر در تهران تقویت شده بود، امید بسته بود.
مردم اینک در روز 12 بهمن، امام و رهبرشان را پس از سالها دورى در جمع خود داشتند و این خود دلگرمى بزرگى براى ادامۀ راه بود، اما شایعۀ کودتا، مبهم بودن روند حوادث، تحلیلهاى نومیدکنندۀ سیاست بازان و احزاب حرفهاى و بیم در خطرافتادن جان رهبر، هالهاى از نگرانى و اضطراب پدید مىآورد. با چنین پیش زمینهاى بود که امام خمینى تصمیم گرفته بود به محض ورود به ایران برنامههاى مرحلهاى تشکیل دولت اسلامى را اعلام دارد. جالب آنکه حضرت امام با آگاهى از شرایط روانى موجود حتى پیش از آنکه خستگى یک سفر طولانى و ساعتها حضور در مراسم استقبال را از تن بدر کنند مستقیماً به بهشتزهرا رفتند و سخنرانى خود را که نقطۀ عطف برجستهاى در کل نهضت اسلامى محسوب مىشود، ایراد نمودند. قاطعیت و صلابت سخن و بیان مواضع صریح در این سخنرانى از نقطه نظر روانى نقش بسیار مؤثرى در تثبیت موقعیت انقلاب و زدودن جو تردیدها و ابهامها داشت و امکان برنامهریزى و عکسالعمل را از هایزر و بختیار گرفت.
سخنرانى امام در بهشتزهرا در حقیقت محاکمه علنى رژیم پهلوى و بیان کارنامه سیاه 57 ساله حکومت پهلوى در نابود کردن استقلال و فرهنگ و اقتصاد کشور و وابسته کردن همه جانبه آن به امریکا بود. امام خمینى در این سخنرانى بار دیگر بر ایدۀ خود که بابى جدید در تحلیل نظامهاى سیاسى مىگشود، تأکید کرد و آن اینکه اساساً تداوم نظامهاى سلطنتى و تحمیل شخصى از پیش تعیین شده بعنوان شاه براى آیندگان خلاف قوائد عقلى و حقوق بشر است که در آن یک نسل با تعیین جانشین و ولیعهد براى نسلهاى پس از خود سرنوشتى نامعلوم رقم مىزند و حق انتخاب را از آنان مىستاند بدون آنکه چنین حقى داشته باشد. در همین سخنرانى بود که امام خمینى عزم راسخ خود را بر تعیین دولت موقت انقلاب اعلان داشتند که با فریادهاى شورانگیز ملت همراه بود. طنین آواى امام آنگاه که فرمود: «من دولت تعیین مىکنم! من تو دهن این دولت مىزنم! من دولت تعیین مىکنم! من به پشتیبانى این ملت دولت تعیین مىکنم».برای ملت ایران همواره یادآور آن روزتاریخی است که آغازی شد بردهه فجرانقلاب اسلامی.
توضیحات:
1-اطلاعات 30/10/57، ص 6 .
2-صحیفه امام؛ ج 5، ص 502 .
3-تنى چند از اعضاى اصلى و مسئولیتهاى آنها در «کمیتۀ استقبال از امام خمینى» بدین قرار بود. آیتاللّه مطهرى: سرپرست ـ حجت الاسلام مفتح: سخنگو ـ حجت الاسلام محلاتى: رابط روحانیت ـ آقاى تهرانچى: مسئول انتظامات ـ آقاى هاشم صباغیان: برنامهریزى ـ آقاى شاهحسینى: تدارکات ـ آقاى توسلى: تبلیغات و...
4-گزارشات و تحلیلها از کودتاى نظامى به عنوان آخرین راه حل بنبست امریکا در برخورد با ایران ماهها پیش
از ورود امام به ایران در مطبوعات داخلى و رسانههاى جهان مطرح بود اما با شروع مأموریت ژنرال هایزر در تهران این موضوع بطور وسیعترى مطرح شد و در آستانۀ ورود امام به ایران شایعه کودتا به اوج خود رسید. نگاهى به تیتر خبرها و مقالات روزنامه اطلاعات ـ از 16 دیماه تا 12 بهمن 57 گستردگى این شایعه را آشکار مىسازد:
«16 دى: آینده رژیم سیاسى ایران و چند راه ممکن که آخرین راه حل حکومت نظامى است.
16 دى: کودتاى دست راستى به شوروى بهانه مداخلۀ نظامى مىدهد.
17 دى: مذاکرات محرمانۀ امریکا با نظامیان ایران.
19 دى: طراح نقشۀ کودتاى مصر به تهران آمد.
19 دى: کودتا مهمترین مسئلۀ روز.
20 دى: با کودتا مقابله خواهیم کرد.
23 دى: خبرگزارى تاس از شوروى، پنتاگون را به آماده شدن جهت انجام یک کودتاى نظامى در ایران متهم ساخت.
24 دى: فرماندهان ارتش به شاه پیشنهاد دادند براى بازگرداندن قدرت مطلق به مقام سلطنت از نیروهاى مسلح 430000 نفر استفاده شود.
28 دى: شایعه قوى یک کودتا در تهران.
30 دى: بختیار: مقاومت کنم خونریزى مىشود؛ استعفا کنم کودتا مىشود.
1 بهمن: بختیار: مسئولیت هرگونه عملى که موجب کشتار مردم یا نظامیان گردد، بعهده کسانى است که از این پس موجبات آن را فراهم کنند.
1 بهمن: امریکا: امکان وقوع حوادث ناگوار در ایران.
2 بهمن: دکتر مبشرى: آمدن امام خمینى به تهران خطرناک است.
2 بهمن: ارتشبد جم: آینده ایران تاریک و خونآلود است.
3 بهمن: امام خمینى براى مقابله با توطئه کودتا به ایران مىآیند.
3 بهمن: آیتاللّه طالقانى: اگر ارتش کودتا کند، مردم از خود دفاع خواهند کرد.
4 بهمن: اشغال نظامى مهرآباد براى جلوگیرى از پرواز انقلاب.
5 بهمن: خطر کودتا پس از برگشتن اوضاع به حال عادى وجود دارد.
8 بهمن: تدارک کودتاى شبه شیلى در ایران
10 بهمن: رادیو لندن: ایران به سرعت به سوى هرج و مرج پیش مىرود.
11 بهمن: حرکت وسایل سنگین نظامى و شایعۀ کودتا در تهران.
11 بهمن: پراودا، ارگان حزب کمونیست شوروى: کودتاى امریکایى در شرف انجام است. دستور تخلیه امریکاییها از ایران صادر شد.»
5-نگاه کنید به گزارشهاى روزانه هایزر در کتاب مأموریت در تهران خاطرات ژنرال هایزر.
6-فرماندهان نظامى ارتش مضمحل شاه: ارتشبد قره باغى رئیس ستاد، سپهبد ربیعى فرماندۀ نیروى هوایى، سپهبد بدرهاى فرماندۀ نیروى زمینى، دریا سالار حبیباللهى فرماندۀ نیروى دریایى، ارتشبد طوفانیان دلال خرید اسلحه. هایزر این جمع را در کتاب خود مأموریت در تهران معمولاً «گروه» یا «گروه 5» مىنامد.
7- همان جا، ص 271 و 272.
8- همان جا، ص 280.
9- همان جا، ص 299.
10- همان جا، ص 307.
11- کیهان، دوشنبه 9/11/57.
12- صحیفۀ امام، ج 5، ص 536 .
13- مأموریت در تهران، ص 317.
14- اعترافات ژنرال، ص 213.
15- مأموریت در تهران، ص 425 ـ 437.
16- کیهان 10/11/57، ص 3.
17- هایزر مىنویسد: «پیشنهاد کردم همه سربازان را از خیابانها جمعآورى کرده و حضور آنها را محدود به
مناطق حساس نظامى و غیرنظامى بنمایند، اگر مردم خود به جان هم بیافتند و یکدیگر را بکشند آنها را آزاد بگذاریم. اگر بخواهند ساختمانها را آتش بزنند بگذاریم آتش بزنند...» مأموریت در تهران، ص 370 و 371
منصور رفیعزاده، از مسئولان ساواک در امریکا، در خاطرات خود به سفر سپهبد مقدم به امریکا یاد کرده است که مهمان او بوده. مقدم از نصیرى عصبانى بوده و در جواب میزبان مىگوید! «او چه حقى دارد که نظامىها را به کار آتش زدن به اماکن و غارت بانکها مىکشاند؟» ماهنامۀ روزگار نو چاپ لندن، ش 112، خرداد 70، ص 102.
18- مأموریت در تهران، ص 374 و 375.
19- خاطرات برژینسکى، ترجمۀ فارسى، ص 51 ـ 58.
20- شاپور بختیار در مصاحبه با روزنامه لومتن ـ چاپ پاریس ـ در پاسخ به این سؤال: اگر آیتاللّه خمینى دولتى موقت اعلام کند چه خواهد کرد؟ جواب داد: «اگر او مىخواهد در قم دولتى ایجاد کند، اجازه خواهم داد. دیدنى خواهد بود. ما هم واتیکان کوچکى خواهیم داشت. اما جدى من حاضر نیستم بگذارم او دولتى واقعى تشکیل دهد». و او این را مىداند. کیهان 15/11/57، ص 4.
21- اشاره به دولت دستنشاندۀ بختیار.
22- صحیفه امام؛ ج 6، ص 16 .