بیست و سوم مهرماه سال 61 بود که شهید عطاءالله اشرفی اصفهانی به دست منافقان به شهادت رسیدند. و ایشان چهارمین شهید محراب در جمهوری اسلامی به حساب آمدند.

به گزارش خبرنگار جماران، بیست و سوم مهرماه سال 61 بود که نام روحانی گرانقدر عطاءالله اشرفی رفت در لیست شهدا و سند چهارمین شهید محراب خورد به نام ایشان. منافقان که دیگر با ترورهای سال 60 چهره کریه شان بر همه مردم ایران نمایان شده بود، باز هم دست بردار نبودند و همچنان ترور را شیوه کار خود می دانستند و می دانند. آنها این بار به سراغ مردی رفتند که تقوا و خلوصش زبانزد بود تا جایی که امام خمینی (س) خود را از ارادتمندان وی دانستند آنجا که در پیامشان نوشتند: «شهید عزیز محراب این جمعۀ ما از آن شخصیت هایی بود که اینجانب یکی از ارادتمندان این شخص والا مقام بوده و هستم.» همین مناسبت امام را بر آن داشت تا در پیامی خطاب به ملت ایران به تجلیل از این شخصیت والامقدار پرداخته و جنایت تروریست های منافق را محکوم کنند. متن پیام امام به شرح زیر است:

 

 

«بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحیم

انا للّه‌ و انا الیه راجعون

چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند، و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءاللّه‌ آرزو می‌ کنند نایل آیند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان که در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر بسته، و پایان زندگانی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدای در راه حق پیوستند. چه سعادتمند و پیروزند آنان که در نشیب و فرازها و پست و بلندی های حیات خویش به دام های شیطانی و وسوسه‌های نفسانی نیفتاده، و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده[1] و به قرارگاه مجاهدین فی‌ سبیل‌ اللّه‌ راه یافتند. چه سعادتمند و خوشبخت‌اند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامۀ جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فائز و به والاترین شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الاشقیا به ملأ اعلا شتافت، ملحق شدند.

 

و شهید عزیز محراب این جمعۀ ما از آن شخصیت هایی بود که اینجانب یکی از ارادتمندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این وجود پربرکت متعهد را قریب شصت سال است می‌ شناختم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت‌ الاسلام والمسلمین حاج آقا عطاءاللّه‌ اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می‌ شناسم، و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهۀ دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایۀ دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللّه‌َ عَلَیْه[2]بود. و رفتن او ثلمه[3] بر اسلام وارد کرد و جامعۀ روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمرۀ شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید.ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست، و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسختر به پیشبرد انقلاب ادامه می‌ دهند. و آنان که به ادعای واهی خود کوس طرفداری از خلق را می‌ زنند و با خلق خدا آن می‌ کنند که همه می‌ دانند، در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب می‌ کنند و چه طرفی می‌ بندند؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح می‌ ریزند و از جریان حکم خدا دربارۀ آنان شکایت دارند، چه انگیزه‌ ای دارند؟ آیا انتقام از جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست، و به آتش کشیدن یک عده کودک و زن و مرد و توده‌ های رنجکش است؟! آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت را به دست آوردن، این نحوه جنایات است؟!

 

بارالها، ملت مجاهد ما در این برهۀ زمان با چه حوادثی و با چه چهره‌هایی مواجه است. عصری که حکومت های مسلمین آنچنانند، و رسانه‌ های گروهی آنچنان، و ابرقدرت ها اینچنین. عصری که باطل را به صورت حق به خورد مردم می‌ دهند و جنایات را به صورت صلح طلبی. عصری که دشمنان اسلام و مسلمین با ملت های مستضعف، آن می‌کنند که چنگیز نکرد، واکثر حکومت های مسلمانان در جنایاتی که بر ملت های خود می‌رود از جانیان طرفداری می‌ کنند. عصری که در خانۀ امن خدا از دشمنان اسلام و جنایتکاران به مسلمین نمی‌ شود شکایت کرد. عصری که فریاد مرگ بر اسرائیل و امریکا بر خلاف اسلام تلقی می‌ شود. و عصری که برای استقرار حکومت اسلامی و پیاده کردن احکام اسلام در یک کشور ، مدعیان اسلام به ستیز نظامی و تبلیغاتی با آن برمی‌ خیزند و با اسلام عزیز به اسم اسلام می‌ جنگند.

 

بارالها، ملت مجاهد ایران در این عصر جاهلیت و تاریک مظلومند، و بجز اتکال به درگاه تو و اعتماد به عنایات تو پناهی ندارند، و از پیشگاه مبارک تو استمداد می کنند. و در راه حق به راه خود ادامه می‌ دهند، و از این وحشیگری هراسی به خود راه نمی‌ دهند. و عزتی که برای تو و رسول تو و مؤمنین است، برای زندگی عاریت چند روزه از دست نمی‌ دهند.

بارالها، از تو رحمت برای شهدای عزیز و بویژه شهید محراب این هفته، و سلامت و سعادت و صبر برای ملت بویژه بازماندگان شهدا و اهالی محترم باختران، و شفای عاجل برای آسیب دیدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم. درود به روان پاک عزیزان شهید. درود بر بازماندگان شهدا. سلام بر آسیب دیدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقیة‌اللّه‌ ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ والسلام علی عباداللّه‌ الصالحین.

روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی»

 

1 ـ خرق نمودن: شکافتن، از میان برداشتن (کنایه از اینکه شهیدان با استقبال از شهادت، لباس «انیّت» و «خودی» را پاره کرده و به مقام فنای فی‌اللّه‌ می‌رسند). 

2 ـ سورۀ احزاب، آیۀ 23:«مردانی که راست گفتند در آنچه با خدا پیمان بستند».

3 ـ رخنه، خلل. 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.