یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

یادداشت جماران؛

طالقانی؛ مجاهد سلول‌های نمور

مردان مجاهد را نه شکنجه و زندان، نه تبعید و دوری از خانه و خانواده، هیچ یک از پای در نمی آورد. مردان مجاهد جان و مال و آبرویشان را با خدا معامله کرده اند. معامله ای برد - برد. سید محمود طالقانی هم مردی مجاهد بود.

دی ماه 1357. آیت‌الله سید محمود طالقانی در حال سخنرانی در جمع عظیم دانشجویان و مردم دردانشگاه تهران

جماران ـ منصوره جاسبی: سال 41 بود که شاه و رژیمش انقلابی با عنوان انقلاب سفید راه انداخته بودند. امام خمینی(س) سکوت را جایز نشمرد و واکنش نشان داد، واکنشی که رسوایی شاه را در پی داشت. آیت الله طالقانی هم وارد عمل شد رژیم که مجری سیاست های امریکایی ها بود اما کوتاه نیامد و آیت الله طالقانی را روانه زندان کرد. چند ماه بعد او را آزاد کرد و بهانه ای می طلبید تا بار دیگر راهی زندانش کند.

 

مسجد هدایت شده بود پایگاه فعالیت هایش. از زندان می گفت، از واقعیت هایی که در کشور در حال جاری شدن بود، از انقلابی که نامش را انقلاب سفید گذاشته بودند، از قیامی که باید علیه رژیم راه انداخت. آن دهه محرم، یازده شب سخنرانی کرد. به گوشش رساندند که ساواک می خواهد دستگیرش کند. لواسانات را انتخاب کرد. شب دوازدهم محرم که همان شب 15 خرداد سال 42 بود امام را دستگیر کردند. دستگیری ایشان، خروش مردمی را به دنبال داشت. خروشی که منجر به خون و خون ریزی شد و قیامی که شد مبدا چشم انتظاری امام برای ظهور حضرت حجت(عج). اعلامیه ای در سراسر کشور با عنوان «دیکتاتور خون می ریزد» منتشر شد که ساواک عاملش را او می دانست. وجودش را تاب نیاوردند و لواسانات را شخم زدند، پیش از آنکه حمله وحشیانه شان ادامه دار شود، آیت الله خود را برای جلوگیری از خطری که جان مردم را تهدید می کرد، تسلیم کرد

چهار ماه از بازداشتش می گذشت، یعنی از بیست و سوم خرداد 42 تا سی ام مهر همان سال تا موعد دادگاه نظامی فرا رسید، این قصه چندین و چند بار تکرار شد تا در شانزدهم دی ماه 42 ده سال زندان را برایش بریدند.

در زندان اما همه هم و غمش را گذاشت برای برگزاری تفسیر قران و نهج البلاغه و گفتن از تاریخ اسلام. او دغدغه وحدت میان مبارزان مسلمان را داشت و خدا هم خوب به ندایش پاسخ می داد.

فشار افکار عمومی و واکنش های بین المللی که بالا گرفت، رژیم مجبور شد آزادش کند و سال 46 زندان را ترک گفت. باز هم آزادی اش را تاب نیاوردند و سال 50 دستگیرش کردند. سه سال او را به زابل تبعید کردند و از آنجا بافت و بعد هم آزاد شد.

پاییز 54 بود که بار دیگر دستگیر شد. بدون اینکه او را محاکمه کنند. دو سال او را در بدترین شرایط نگه داشتند. به سال 56 که رسیدیم، فشارهای بین المللی او را به مدت ده سال محکوم کرد. سه سال را در سلولی نمور و تاریک گذراند. موج اعتراضات مردمی در سال 57 که بالا گرفت او و بسیاری از زندانیان سیاسی در پاییز همان سال آزاد شدند.

پیام های متعددش در پاییز 57 و به مناسبت محرم سیدالشهدا(س) همگام با پیام های امام، بر تنور مبارزه دمید.

 

با پیروزی انقلاب اسلامی، آیت الله طالقانی اطاعت امام را بر همه واجب دانست و خودش هم پشت سر ایشان حرکت کرد. اما بدخواهان مدام تلاش داشتند تا نشان دهند که میان ایشان و امام اختلاف وجود دارد و امام نگاه مثبتی به آیت الله طالقانی ندارد. 

پنجم مرداد ماه سال 58 بود که ایشان از طرف امام اولین نماز جمعه تهران را در دانشگاه تهران برگزار کرد. هفت نماز جمعه به وسیله ایشان اقامه شد و آخرینش شانزدهم شهریور ماه 58 بود. سه روز بعدش یعنی در نوزدهم شهریور ماه او دعوت حق را لبیک گفت. حضرت روح الله در پیامی فقدان ایشان را تسلیت گفت: 

 

"بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌

إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‌

19 شهریور 58- 18 شوال 99

فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى‌ نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَنْ یَنتَظِرُ. عمر طولانى این عیب را دارد که هر روز عزیزى را از دست مى‌ دهد و به سوگ شخصیتى مى‌ نشیند و در غم برادرى فرو مى‌ رود. مجاهد عظیم الشأن و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى طالقانى از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و به ملأ اعلى با اجداد گرامش محشور شد. براى آن بزرگوار، سعادت و راحت و براى ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه.

آقاى طالقانى یک عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند. او یک شخصیتى بود که از حبسى به حبس و از رنجى به رنج دیگر در رفت و آمد بود؛ و هیچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکى پس از دیگرى از دست بدهم. او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود؛ زبان گویاى او چون شمشیر مالک اشتر بود؛ بُرنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او، که در رأس پرهیزکاران بود، و بر روان خودش که بازوى تواناى اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائله ارجمند و بازماندگان او، این ضایعه بزرگ را تسلیت مى‌ دهم. رحمت بر او و بر همه مجاهدان راه حقّ. و السلام على عباد اللَّه الصالحین.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‌"

(صحیفه امام، ج‌9، ص 486)

 

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
4 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.