روزهای پایانی ماه مبارک رمضان بود. همان دم دمای سحر، دوستی که شاید فقط اسمی از او می دانستم پیامی برایم فرستاد که اشک را مهمان گوشه های چشمم کرد و این یعنی لطفی که خدا هدایتش کرده است.
جماران ـ منصوره جاسبی: اولین بار که شنیدم وجود مبارک امام حسن عسکری(ع) فرصت حضور در صحرای عرفات، سرزمین منا، رمی جمرات و... را نیافته، نمی دانستم خوشحال باشم یا ناراحت. تنها عکس العملی که از خودم نشان دادم، تعجبی بود که انگشت به دهانم کرده بود. بر من خرده نگیرید اگر می گویم خوشحال. خوشحال از این بابت که دلم را خوش می کنم که خب اینهمه خودت را به در و دیوار نزن، ببین امام علیه السلام هم مشرف نشده اند. از خوشحالی و ناراحتی بگذریم. باور نمی کردم شرایط زمانه طوری ترتیب داده شود که یکی از اهل بیت علیهم السلام هیچگاه در طول عمر شریفشان فرصت حج خانه خدا را پیدا نکنند. آخر از این نازنینان مگر کسی نزدیک تر به بارگاه ربوبی پیدا می شود؟ چرا جبر روزگار، چرا دشمنی عباسیان و نقشه هایی که هر روز در ذهن های پلیدشان کشیده می شد باید جلوی حج رفتن حجت خدا را می گرفت؟! به خودم که می آمدم دست از این چون و چراها بر میداشتم و قول می دادم اگر روزی عازم سفر حج شدم، یک بار به نیابت از ایشان در مسجد تنعیم لباس احرام بر تن می کنم و حج به جای می آورم. یادم رفت که بگویم اولین بار این کلام را از خواهرم شنیدم و حتم دارم که خودش در همه سفرهایش حتما به نیابت از ایشان حج به جای آورده است. این قصه گذشت، رسید به همین روزهای ماه مبارک رمضان امسال، یکی از دوستانی که فقط اسمی از او شنیده بودم، برایم پیامی فرستاد که شنیدن صدایش، اشک را مهمان گوشه های چشمم کرد. او بیآنکه خواهرم را بشناسد در مسجد کوفه به نیابتش نماز خوانده بود. و وقتی التماسم را برای حج تمتع دانست، پیام دیگری فرستاد و گفت: برایت هم زیر قبه و هم سامرا دعا کردم. ان شاءالله که بزودی حج روزیات شود. یادت باشد برای حضرت(ع) نیز حجی به جای بیاوری. او من را توصیه کرد که برای گرفتن این حاجت، به وجود نازنینشان متوسل شوم. گفته آخرش راه گلویم را بند آورد؛ آنقدر که دیگر حتی نمی توانستم کلامی بگویم. من حج بروم و نایب امامم باشم. شاید سِری در این امر نهفته است که عقل چو منی از درکش عاجز است؟ شاید خدا می خواهد این توفیق را نصیب شیعیان کند تا در ایام حج طور دیگری امامشان را یاد کنند؟ اصلا اینکه تو حَجَت را به جای امامت انجام دهی، شکل و شمایلش هم فرق می کند. به جای ایشان سنگ بزنی به شیطان، طواف کنی دور خانه خدا، میان صحرای عرفات به دنبال آقایت بگردی، هفت بار همقدم هاجر شوی و... حتما همه اینها حکمتی دارد که در فهم من نمی آید. باشد خدایا تو هم فهمش را روزیمان کن و هم حج خانه ات را نصیب.