سوم شعبان المعظم سال چهارم هجرت بود که آخرین فرد اهل کسا پا به عرصه گیتی نهاد. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم چون قنداقه شان را در آغوش گرفتند، پس از گفتن اذان و اقامه گریستند.
به گزارش خبرنگار جماران، سومین روز از ماه شعبان المعظم به نام پنجمین فرد از اهل کسا رقم خورده یعنی کوچکترین فرد این جمع نورانی. بنا بر منابع مشهور سال ولادت حضرت را چهارمین سال هجرت ثبت کرده اند. به مناسبت زادروز فرخنده حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه مروری کوتاه بر زندگی نامه شان خواهیم داشت:
«بنا بر اکثر منابع و مشهورترین روایات، سال ولادت امام حسین(ع) سال چهارم هجرى است و عمر ایشان در وقت شهادت، پنجاه و هفت سال بوده است.»
در مورد تاریخ ولادت ایشان «تتبّع در منابع تاریخى و حدیثى، نشان مى دهد که پنجم ماه شعبان، از شهرت بیشترى برخوردار است»
«در زیارت سیّد الشهدا(ع) که از امام صادق(ع) روایت شده، مى خوانیم: أشهَدُ أنَّکَ کُنتَ نورا فِی الأَصلابِ الشّامِخَةِ ، وَالأَرحامِ المُطَهَّرَةِ، لَم تُنَجِّسکَ الجاهِلِیَّةُ بِأَنجاسِها ، ولَم تُلبِسکَ مِن مُدلَهِمّاتِ ثِیابِها .گواهى مى دهم که تو نورى در پشت هاى والا و رَحِم هاى پاک بودى. جاهلیت با پلیدى هایش تو را نیالود و جامه هاى سیاه و تیره آن، تو را به خطا نینداخت.»
چگونگی نام گذاری امام حسین (ع)
«بر پایه شمارى از روایات، نام گذارى امام حسن و امام حسین علیهما السلام، به وسیله پیامبر(ص) و با وحى الهى صورت گرفت. این نام ها، نام فرزندان هارون، جانشین حضرت موسى(ع) است؛ همان «شَبَّر» و «شَبیر» که در زبان عربى، به «حسن» و «حسین» ترجمه مى شوند. گفتنى است نام هاى «حسن» و «حسین»، در میان اعراب جاهلى وجود نداشته است. کنیه عام ایشان، ابو عبداللّه و کنیه خاصّ شان ابو على است. القاب ایشان، بسیار است، از قبیل: رشید، طیّب، وفىّ، سیّد، زکىّ، مبارک، مطهّر، سِبط رسول اللّه، سیّد الشهدا، سیّد شباب أهل الجنّه.
در کتاب علل الشرائع به نقل از زید بن على، از پدرش امام زین العابدین(ع) آمده است: «چون حسین(ع) متولّد شد، خداى متعال به جبرئیل(ع) وحى کرد که: «پسرى براى محمّد، متولّد شده است. بر او فرود آى و شاد باش گو و به او بگو على براى تو، مانند هارون براى موسى است. پس، او را به نام پسر هارون، نام بگذار». جبرئیل(ع) فرود آمد و از جانب خداى متعال به او شادباش گفت و سپس گفت: «خداى عزوجل به تو فرمان مى دهد که او را به نام پسر هارون بنامى». پیامبر(ص) فرمودند: نام او چه بوده است؟ جبرئیل گفت: «شَبیر». پیامبر(ص) فرمودند: زبان من، عربى است. جبرئیل گفت: «او را حسین بنام».
عقیقه که رسول خدا(ص) برای حسین(ع) کرد
در کتاب الأمالى شیخ طوسى با سندی از امام(ع) نقل شده است: «اسماء بنت عُمَیس خَثعَمى برایم گفت: روز هفتم تولّد حسین(ع) ، پیامبر(ص) نزد من آمدند و فرمودند: «پسرم را بیاور». او را آوردم و با او همان گونه کردند که با حسن(ع) کرده بودند و یک قوچ سپید براى او عقیقه کردند، همان گونه که براى حسن(ع) کرده بودند و رانش را به قابله دادند و سرش را تراشیدند و هم وزن مویش، نقره مسکوک صدقه دادند و بر سرش عطر مالیدند و فرمودند: «خون مالیدن بر سر، سنّت جاهلى است»
گریه حضرت رسول(ص) برای سیدالشهدا(س)
در کتاب عیون أخبار الرضا(ع)، با سندی از امام زین العابدین(ع) نقل شده است: «اسماء بنت عمیس برایم نقل کرد: پس از یک سال، حسین(ع) متولّد شد و پیامبر(ص) آمد و فرمود: «اى اسماء! پسرم را به من بده». او را در پارچه سفیدى به ایشان دادم. پیامبر(ص) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و او را در دامنش نهاد و گریست. گفتـ[م]: پدر و مادرم فدایت! چرا مى گِریى؟ پیامبر(ص) فرمود: «بر این پسرم مى گِریم». گفتم: ای پیامبر خدا! او الآن متولّد شده است، فرمود: «پس از من، گروه ستمکار، او را مى کُشند. خداوند، شفاعتم را به آنان نرساند!». سپس فرمود: «اى اسماء! این را به فاطمه مگو، که او را تازه به دنیا آورده است.»
در کتاب المعجم الکبیر به نقل از محمّد بن ضحّاک بن عثمان حزامى آورده است: «پیکر حسین(ع)، شبیه پیکر پیامبر(ص) بود.»
اهتمام پیامبر به امام حسن و حسین علیهما السلام
«گزارش هاى اهتمام پیامبر(ص) به پرورش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، على رغم همه تلاش ها براى محو فضایل اهل بیت علیهم السلام، در تاریخ، ثبت است. این فصل، گزارشى از این نمونه هاى ثبت شده در تاریخ است، مانند: غذا دادن پیامبر(ص) به امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، بازى کردن پیامبر(ص) با آنها، بر دوش گرفتن آنها توسّط پیامبر(ص)، کُشتى گرفتن آنها در حضور پیامبر(ص) و موارد دیگر. این همه، به علاوه ابراز محبّت عمیق پیامبر(ص) به آنان، حاوى درس هاى آموزنده اخلاقى و تربیتى است.»
در کتاب الأمالى شیخ صدوق به نقل از زید شحّام، از امام صادق(ع)، از پدرش امام باقر(ع) آورده است: «پیامبر(ص) به حسن و حسین علیهماالسلام فرمود: «برخیزید و کُشتى بگیرید». برخاستند و کُشتى گرفتند. فاطمه علیهاالسلام براى برخى نیازهایش بیرون رفته بود و چون وارد شد، شنید که پیامبر(ص) ، حسن(ع) را تشویق مى کند و مى فرماید: «هى ، حسن! بر حسین، زور بیار و زمینش بزن». فاطمه (ع) به پیامبر(ص) گفت: اى پدر! شگفتا! آیا حسن را در برابر حسین، بر مى انگیزى؟ آیا بزرگ را در برابر کوچک، بر مى انگیزى؟ پیامبر(ص) به فاطمه(س) فرمود: «دختر عزیزم! آیا خشنود نیستى که من بگویم اى حسن! بر حسین، زور بیار و زمینش بزن و این دوستم جبرئیل(ع) بگوید: اى حسین! بر حسن، زور بیار و زمینش بزن؟»
برگرفته از دانشنامه اسلامی