نظام جمهوری اسلامی در دوازدهم فروردین ماه سال 58 مستقر شده بود و با استعفای دولت موقت، کشور با خلا دولت مواجه بود هر چند که شورای انقلاب این ماموریت را بر دوش می کشید، دی ماه بود که تحرکات انتخاباتی کاندیداهای احتمالی آغاز شد و سرانجام در پنجم بهمن 58 اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، اولین انتخابات ریاست جمهوری کمتر از یک سال از گذشت پیروزی انقلاب اسلامی در پنجم بهمن ماه سال 58 در ایران برگزار شد. در آن مقطع زمانی دولت موقت استعفا داده و شورای انقلاب کارها را پیش می برد.

ماه ها قبل از برگزاری انتخابات، گمانه‌زنی‌ها درباره کاندیداهای احتمالی آغاز شده بود اما چهارم دی ماه سال 58 یعنی چیزی حدود یک ماه پیش از برگزاری انتخابات برای اولین بار روزنامه کیهان از چند کاندیدای احتمالی مانند سید ابوالحسن بنی‌صدر، صادق قطب‌زاده، بازرگان و غلامحسین صدیقی نام برد.

از آن پس گروه‌ های سیاسی وارد میدان رقابت شدند و با انتشار بیانیه‌ هایی، نامزد منتخب خود را به مردم معرفی و با برشمردن اوصاف و شایستگی‌ های او، خواستار حمایت مردم از نامزد مورد نظرشان برای پیروزی در انتخابات شدند. ابوالحسن بنی‌صدر، وزیر اقتصاد و دارایی نیز در همین ایام به صورت تلویحی اعلام کرد که ظرف چند روز آینده، رسماً دست به فعالیت انتخاباتی خواهد زد. روزنامه‌ های مختلف آن زمان به ویژه کیهان و اطلاعات در یک ماه منتهی به برگزاری انتخابات پر از آگهی‌ ها، مصاحبه‌ ها و گزارش میتینگ‌ های تبلیغاتی نامزدهای متعدد اولین انتخابات ریاست‌ جمهوری بودند.

 

روز نهم دی‌ ماه بود که خبر رسید سید احمد مدنی و ابوالحسن بنی‌صدر هر دو ستادهای انتخاباتی‌شان را راه‌اندازی کرده‌اند. ستاد انتخاباتی بنی‌صدر که به صورت دفتری برای هماهنگی شروع به کار کرد فردای آن روز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد: بدون پرداختن توهین به دیگر نامزدها، تنها برنامه‌ ها و اصول و عقاید و نظرات و شخصیت بنی‌ صدر را به همگان معرفی می‌ کنیم.

در همین روزها بود که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم پس از چند نشست ابوالحسن بنی‌صدر را کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کرد. البته بعدها مشخص شد که این توافق اولیه بوده و بخشی از جامعه مدرسین با این نظر موافق بوده‌ اند و بالاخره پس از رایزنی‌ های فراوان، از نظر اول خود عدول کرده و به نامزدی جلال‌الدین فارسی ابراز تمایل کردند. بازار شعارهای انتخاباتی داغ شد و بنی‌صدر مهم‌ ترین برنامه‌ های خود را وحدت ملی، بازسازی اقتصاد، امنیت و معنویت برشمرد.

جامعه روحانیت مبارز نیز در تاریخ ۱۲ دی ۵۸ بنی‌صدر را کاندیدای مورد حمایت خود معرفی کرد و در بیانیه‌ ای دلایل خود را برای حمایت از این نامزد اینگونه برشمرد:

۱- رئیس‌ جمهور باید در برابر تمام مواد قانون اساسی جمهوری اسلامی خاضع و در اجرای آن ملتزم باشد.

۲- انقلاب اسلامی ایران مکتبی است و طرز تفکر رئیس‌ جمهور باید مکتبی باشد.

۳- مراعات ضوابط اسلامی را در انتخاب همکاران خود ملتزم باشد.

۴- از هرگونه گرایش که با روح اسلام سازگار نیست، مبری باشد.

۵- در برابر اعمال تخریبی تبهکاران و دشمنان انقلاب اسلامی که به امنیت و تمامیت ارضی ایران لطمه وارد می‌ کنند دارای موضع باشد.

۶- از اعمال روش‌ های مستبدانه در برابر نمایندگان ملت به دور و از رهنمودهای امام امت الهام بگیرد.

این مساله نشان می‌ داد که جامعه روحانیت مبارز با حزب جمهوری اسلامی اختلافاتی داشت و به این دلیل بود که از نامزدی بنی‌صدر حمایت می‌ کرد. در این میان، آیت‌ الله مهدوی کنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز نسبت به این انتخاب نظر خوشی نداشت و به حسن حبیبی دیگر نامزد انتخاباتی تمایل داشت و او را برای ریاست جمهوری فرد صالحی می‌ دانست. اما با این وصف، نظر او در اقلیت قرار داشت و البته مخالفت‌ های خود را با بنی‌صدر بروز نمی‌داد.

 

صادق خلخالی اولین حاکم شرع پس از انقلاب، از اولین کسانی بود که آمادگی خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود، اما مدتی بعد به نفع بنی‌صدر کنار رفت. وی در تاریخ ششم دی‌ ماه ۵۸ در گفت‌وگو با «کیهان» گفت: برای نشان دادن اتحاد و هماهنگی و جلوگیری از هرگونه توطئه، اینجانب به نفع جناب آقای بنی‌صدر کناره‌گیری می‌ کنم و به همه افرادی که به اینجانب لطف و مرحمت دارند، عرض می‌ کنم که با قاطعیت رای خود را به جناب بنی‌صدر بدهند. شورای مرکزی ستاد فداییان اسلام نیز به پیروی از خلخالی از بنی‌صدر حمایت کرد. خلخالی اما با فاصله اندکی در یک اظهارنظر رسمی گفت: در وضع فعلی که هرج و مرج مصنوعی به وسیله ایادی خودفروخته و وابسته به ایالات متحده آمریکا و صهیونیسم بین‌المللی در کشور هر روز گسترش می‌یابد، با توجه به قاطعیت فوق‌العاده مجددا کاندیداتوری خود را اعلام می‌ کنم.

 

در همین روز خلخالی بار دیگر تغییر موضع داد و در مصاحبه با «کیهان» گفت: من هیچ کس را در مقابل خودم برای احراز این پست قبول ندارم، ولی به حکم اجبار بنی‌صدر را مورد تایید قرار می‌دهم و به احتمال ۹۰ درصد بنی‌صدر رئیس‌جمهور خواهد شد، لیکن مدت زیادی در این پست دوام نخواهد یافت؛ چرا که یک صدم قاطعیت مرا ندارد.

 

امام خمینی (س) در چهاردهم دی ماه سال 58 در پیامی خطاب به ملت ایران از آنان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دعوت کردند و از کاندیداها خواستند که اخلاق اسلامی انسانی را در تبلیغات خود به کار گیرند. متن پیام امام به شرح زیر است:

 

"‌‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌

‌‌     در این موقع که به خواست خداوند متعال یکی دیگر از مراحل استقرار نظام‌‎ ‎‌جمهوری اسلامی در دست تحقق است؛ و ملت مبارز بیدارِ ایران در صدد تعیین و‌‎ ‎‌انتخاب رئیس جمهور می باشد، لازم است تذکراتی داده شود:‌

‌‌     1ـ با اینکه در این دوره به حسب قانون اساسی مصوب از ناحیۀ ملت، تصدیق‌‎ ‎‌صلاحیت رئیس جمهور و واجد بودن شرایط او به عهدۀ اینجانب است، به واسطۀ بعضی‌‎ ‎‌مصالح و جهات لازم المراعاة، از آن جمله وضع استثنایی که کشور دارد، لازم است در‌‎ ‎‌این امر مهم حیاتی تأخیر نشود. از طرفی شناسایی بیش از 120 نفر محتاج به زمانی‌‎ ‎‌طولانی است؛ و تأخیر در این حالِ استثنایی به صلاح ملت و کشور نیست، به این جهت و‌‎ ‎‌جهات دیگر اینجانب امر صلاحیت و انتخاب را به ملت واگذار نمودم که خود سرنوشت‌‎ ‎‌خود را تعیین کنند.‌

‌‌     2ـ در دوره های آینده که ان شاء الله استقرار کامل حاصل شد، به حسب قانون اساسی‌‎ ‎‌باید این امر به وسیلۀ شورای نگهبان عمل؛ و آنان هستند که باید تشخیص صلاحیت‌‎ ‎‌رئیس جمهور را به حسب موازین قانونی بدهند.‌

‌‌     3ـ اینجانب از ملت شریف ایران تقاضا می کنم که در این امر مهم حیاتی، سستی و‌‎ ‎‌بی تفاوتی از خود نشان ندهند. و انتظار دارم همان طوری که با شور و شعف به پای‌‎ ‎‌صندوق های رأی برای تصویب جمهوری اسلامی رفتند، در این امر نیز با جدیت و علاقه‌‎ ‎‌به اسلام، شرکت کنند؛ که خداوند متعال با آنان است و پیروزی نصیب ملت شریف‌ مسلمان است.‌

‌‌     4ـ ملت شریف با کمال هوشیاری و توجه به توطئه ها و بند و بستها که در دست‌‎ ‎‌اجراست، و می خواهند نگذارند ملت در این مرحلۀ مهم پیروز شود، و در صدد ایجاد‌‎ ‎‌انحراف هستند، مراعات شرایطی را که در قانون اساسی ذکر شده است با کمال دقت‌‎ ‎‌بنمایند.‌

‌‌     5ـ از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی ـ انسانی را در‌‎ ‎‌تبلیغ برای کاندیدای خود مراعات؛ و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف‌‎ ‎‌و هتک حرمت باشد خودداری نمایند، که برای پیشبرد مقصود، ولو اسلامی باشد،‌‎ ‎‌ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزه های غیر اسلامی است.‌

‌‌     6ـ اینجانب بنا ندارم از کسی تأیید نمایم، چنانکه بنا ندارم کسی را رد کنم. و از تمام‌‎ ‎‌احزاب و گروه ها و افراد می خواهم از نسبت دادن کاندیدای خود به من که از آن استفادۀ‌‎ ‎‌تأیید و یا تعیین و یا رد شود، خودداری کنند. من بسیار مایل هستم که گروه هایی که متعهد‌‎ ‎‌و معتقد به جمهوری اسلامی و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتی کمال‌‎ ‎‌آرامش را در تبلیغ کاندیداهاشان رعایت نمایند، و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و‌‎ ‎‌اُخوت اسلامی داشته باشند، و از تفرقه و کدورت شدیداً احتراز کنند که تفرقه و تشتت،‌‎ ‎‌دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب می کند و موجب تبلیغات سوء می شود. از خداوند‌‎ ‎‌متعال عظمت اسلام و مسلمین را خواستارم.‌

‌‌15 صفر 1400 / 14 دی ماه 58‌

‌‌روح الله الموسوی الخمینی‌" (صحیفه امام؛ ج 12، ص 12)

 

در این میان و در مقابل بنی‌صدر، جلال‌الدین فارسی نامزد مورد اقبال حزب جمهوری اسلامی بود اما بخت با او یار نبود چرا که ۱۰ روز مانده به برگزاری انتخابات خبری درباره او منتشر شد که سرنوشت سیاسی‌ اش را تغییر داد. خبر از این قرار بود که جلال‌الدین فارسی اصالتاً افغانی است و بنابراین طبق قانون حق نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری ایران را ندارد. در پی انتشار این خبر موجی از نگرانی در میان حامیان حزب جمهوری اسلامی پدید آمد و آن‌ها به فکر چاره افتادند. این چنین بود که در روز ۲۵ دی ‌ماه ۵۸ خبر احتمال کناره‌گیری فارسی به خاطر شبهه قانون اساسی و ایرانی‌الاصل نبودن او مطرح شد. این مساله حزب جمهوری اسلامی را با وضعیت دشواری مواجه کرد. از طرفی می‌ دیدند که رقیب اصلی انتخاباتی آنان یعنی ابوالحسن بنی‌صدر از حمایت گسترده برخوردار است و از سوی دیگر فکر نمی‌کردند بتوانند جایگزین مناسبی را برای فارسی انتخاب کنند. با کنار رفتن جلال‌الدین فارسی، شانس دکتر حسن حبیبی افزایش پیدا کرد و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حضرات آیات صدوقی و مدنی از او حمایت کردند.

 

مرحوم آیت الله مهدوی کنی از یک دیدار خصوصی با امام درباره انتخابات ریاست جمهوری اینطور نقل کرده است:

وقتی موقع اولین انتخابات رسید، ما خدمت امام رفتیم در راهرو میان بیرونی و اندرونی ایستاده صحبت کردیم به خصوص من خیلی اصرار کردم که اجازه بدهید آقای بهشتی کاندیدا بشوند اما امام فرمودند: نه، من آقای هاشمی، آقای باهنر را یکی پس از دیگری بر شمردم و پیشنهاد دادم تا شاید امام یکی را قبول کنند که ایشان قبول نکردند علت آن را از حضرت امام سوال کردیم که چرا اجازه نمی دهید ما که نمی گوییم بنی صدر نباشد ایشان هم یکی از کاندیداها باشد امام فرمودند: من که  نمی گویم روحانیت سر کار نباشد و روحانیت منزوی شود. من به دو جهت مصلحت نمی بینم  اول مردم فکر می کنند ما دنبال حکومت و سلطه هستیم دوم حکومت معمولا مشکلاتی دارد مخصوصا حکومت نوپا و ما به واسطه کنار بودن می توانیم به دولت تذکر  و راهنمایی کنیم. (خاطرات آیت الله مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ص283)

 

بدین ترتیب ابوالحسن بنی‌صدر وزیر وقت دارایی، داریوش فروهر، صادق قطب‌زاده، حسن ابراهیم حبیبی وزیر وقت علوم و آموزش، کاظم سامی که ریاست سازمان شیر و خورشید سابق را عهده دار بود، صادق طباطبایی خواهرزاده امام موسی صدر و برادر همسر احمد خمینی، مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، محمد مکری اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در شوروی سابق، صادق قطب‌زاده رئیس وقت رادیو و تلویزیون، احمد محسن استاندار وقت خوزستان و دریادار احمد مدنی اولین وزیر دفاع پس از انقلاب به عنوان کاندیداهای شاخص اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری مطرح شدند، که از این میان مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به دلیل مخالفت علنی با قانون اساسی و اعلام عدم تقید به آن، از شرکت در رقابت بازماند و از انتخابات کناره‌گیری کرد.

 

امام خمینی در چهارم بهمن ماه سال 58 در پیامی رادیو تلویزیونی خطاب به ملت ایران، بر لزوم مشارکت فعال در انتخابات تاکید کردند. متن پیام رادیو ـ تلویزیونی‌ امام به شرح زیر است

"‌‌بسم الله الرحمن الرحیم‌

‌‌بهره مندی یکسان همه از خدمات دولتی‌‌ ‌

‌‌     من دو کلمه می خواهم صحبت کنم: یکی راجع به حال خودم که الحمدلله بد نیست و‌‎ ‎‌شاید تشریفات زیاد برای من مهیا کردند آقایان اطبا، آقای وزیر بهداری. تشریفاتی که ما‌‎ ‎‌عادت به آن نداریم. ما طلبه ها عادی نیستیم به آن. و من وقتی خوشحال می شوم که‌‎ ‎‌بفهمم آقایان در صدد این هستند که به این زاغه نشینان شهرها، به این چادرنشینهای‌‎ ‎‌شهرها که در زمان طاغوت به آنها هیچ عنایتی نشده بود، در این زمان عنایت بشود.‌‎ ‎‌بهداری که اول مرتبه احتیاجی است که مردم به آن دارند طوری باشد که برای همه مهیا‌‎ ‎‌باشد. برای یکی تشریفات و برای یکی هیچی نباشد. و من امیدوارم که آقایان اطبا هرجا‌‎ ‎‌که هستند، و دولت و وزیر بهداری و خود ملت عنایت به این مطلب داشته باشند که این‌‎ ‎‌زاغه نشینها، این فقرا، اینهایی که عیال خدا هستند اینطور ابتلائات را نداشته باشند.‌

‌‌لزوم مشارکت فعال در انتخابات ریاست جمهوری‌‌ ‌

‌‌     این یک کلمه. کلمۀ دیگر اینکه فردا روز جمعه است و روز مبارک در ماه مبارک.‌‎ ‎‌تولد با سعادت رسول اکرم در او اتفاق افتاد. و باز مبارک است از باب اینکه ملت ما به‌‎ ‎‌یک آرزوی دیگری که داشتند رسیدند و آن تعیین رئیس جمهور. در این زمینه من چند‌‎ ‎‌تا مطلب دارم که اگر آن مطالب تحقق پیدا بکنند، من خوشحال می شوم و بیماری من هم‌‎ ‎‌مهم نیست اینقدر.‌

‌‌     یکی اینکه فردا همۀ ملت بی استثنا به پای صندوق ها بروند. بی عنایتی نکنند به یک‌ مطلبی که کشور آنها به آن احتیاج دارد. سرنوشت ملت و اسلام به او بسته است. همچو‌‎ ‎‌نباشد که اگر یک کسی مثلاً میل داشت رئیس جمهور بشود و حالا احتمال می دهد که‌‎ ‎‌نشود، کنار برود. یا اشخاصی که با او رفیق هستند کنار بروند و رأی ندهند. بهتر این است‌‎ ‎‌که آنهایی که می دانند که نمی شوند، آنها متصل بشوند به بعض آنهایی که می دانند‌‎ ‎‌می برند. تا اینکه ان شاءالله یک رأی کافی تحقق پیدا کند و ما سرشکسته نشویم به اینکه‌‎ ‎‌ملت اعتنایی به این مسائل ندارد. اعتنایی به سرنوشت خودش و سرنوشت اسلام ندارد.‌‎ ‎‌همه با هم به پای صندوق بروید. مطلب دیگر اینکه پای صندوق ها که می روید اینطور‌‎ ‎‌نباشد که با هم اختلاف پیدا بکنید یک مسئله ای است که برای کشور است. هر یک از‌‎ ‎‌اینها که ببرند، برای کشور لابد خدمت خواهند کرد. و اگر خدمت نکنند ملت هست و‌‎ ‎‌آنها را بر کنار خواهد کرد. از این جهت به طور خصمانه با هم رفتار نکنید. برادر باشید با‌‎ ‎‌هم. اگر یکی رئیس جمهور شد، شما هم به او اعانت کنید. اینطور نباشد که قبل از اینکه‌‎ ‎‌رئیس جمهور بشود بریزید به جان هم. فردا پای این صندوق ها بریزید به جان هم. یا بعض‌‎ ‎‌از قشرها شرکت نکنند. من از همۀ قشرهای ملت، چه فارس، چه ترک و چه کرد و چه‌‎ ‎‌بلوچ و چه ترکمن و چه بختیار‌‌[‌‌ی‌‌]‌‌ و چه سایر قشرهایی که و طوایفی که هستند در ایران،‌‎ ‎‌از اینها تقاضا می کنم، عاجزانه تقاضا می کنم که طوری نکنید که در خارج منعکس بشود‌‎ ‎‌که شما یک مردمی هستید که تربیت اسلامی ندارید. شما یک مردمی هستید که با هم‌‎ ‎‌سردنیا نزاع می کنید. ریاست جمهور‌‌[‌‌ی‌‌]‌‌ چیزی نیست که شما به آن اهمیت بدهید. اگر‌‎ ‎‌ریاست جمهور خوب باشد، آن است که خدمت به ملت می کند و اگر بد باشد، آن است‌‎ ‎‌که راه جهنم را باید بپیماید. خیلی در صدد این نباشید که برای خاطر اینکه یکی بیشتر‌‎ ‎‌می خواهد رأی ببرد، یکی کمتر می خواهد رأی ببرد به هم بریزید و جنگ و نزاع باشد، و‌‎ ‎‌اسباب ناراحتی همه را فراهم کنید. و من هم که اینجا هستم و در بیمارستان هستم از این‌‎ ‎‌جهت، ناراحت و ناراضی باشم. یکی دیگر اینکه بعد از اینکه رئیس جمهور به مبارکی‌‎ ‎‌ان شاءالله تعیین شد، هر کس باشد، دیگران قهر نکنند و عقب بنشینند. کشور، کشور خود‌‎ ‎‌شماست. رئیس جمهور باشید، کشور است. پاسبان باشید، کشور است. طلبه مثل من‌ باشید، کشور خود شماست. بعد از اینکه رئیس جمهور تعیین شد همه اعانت کنید از او.‌‎ ‎‌همه وارد بشوید در کار و اعانت کنید از او. کنار ننشینید. قهر نکنید و رشد خودتان را نشان‌‎ ‎‌بدهید به دنیا که شما رشید هستید، و شما می توانید که یک مملکتی را با هم اداره بکنید.‌‎ ‎‌وقتی که بنا شد یکی رئیس جمهور شد، دیگری هم یک کار دیگر. دیگری هم یک کار‌‎ ‎‌دیگر. و کارها را به سلامتی انجام بدهید. و من مجاز نیستم که بیش از این با شما صحبت‌‎ ‎‌کنم. ان شاءالله خداوند همۀ شما را حفظ کند و موفق باشید.‌

‌‌والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‌" (صحیفه امام؛ ج 12، ص 126-128)

‌‎ 

مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی نقل می کند:

چند ساعت قبل از آغاز رأی‌ گیرى اولین انتخابات ریاست جمهورى، حال امام بسیار بد بود؛ یعنى چند ساعت قبل از آوردن صندوق رأى، یک شوک به امام دست داده بود. این را فراموش نمی‌‌ کنم که در همان حال که دکترها اجازه نمی‌‌ دادند که امام حرف بزنند، ایشان با چشم به من اشاره کردند، من گوشم را بردم نزدیک دهانشان، ایشان به سختى فرمودند: «اگر حادثه‌ اى اتفاق افتاد تا شب کسى را مطلع نکنید.» در آن حال که فشار امام پنج بود با تمام وجود می‌‌ خواستند انتخابات به صورتى عادى پایان پذیرد.

منبع: روزنامه اطلاعات- 9 / 2 / 61

 

در روز ۵ بهمن ۱۳۵۸ میلیون‌ها ایرانی پای صندوق‌های رای رفتند تا اولین رئیس جمهوری تاریخ ایران را انتخاب کنند. در این انتخابات که ۶۷/۴ درصد واجدین شرایط در آن شرکت کردند، در مجموع ۱۴ میلیون و ۱۵۲ هزار و ۸۸۷ رای از مردم اخذ شد که از این تعداد، ابوالحسن بنی‌صدر با کسب ۱۰ میلیون و ۷۵۳ هزار و ۷۵۲ رأی و با شکست سید احمد مدنی که پس از وی در جایگاه دوم ایستاد، به عنوان نخستین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. بعد از بنی‌صدر و مدنی، حسن حبیبی رتبه سوم را کسب کرد و پس از او به ترتیب محمد صادق طباطبایی، کاظم سامی، صادق قطب‌زاده و داریوش فروهر رتبه‌های چهارم تا هفتم را کسب کردند.

 

بنی‌صدر فارغ‌التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه‌های فرانسه بود. او که ۲۰ سال از عمر خود را در فرانسه گذرانده بود، در بهمن ۱۳۵۷ با پرواز انقلاب به تهران آمد و پس از آن از طریق مصاحبه‌ها و مناظره‌های سیاسی متعددی که گزارش آن‌ها هر روز در روزنامه انقلاب اسلامی متعلق به خودش منتشر می‌شد، به چهره‌ای شاخص تبدیل شد.

بنی‌صدر روز ۱۵ بهمن ۱۳۵۸ سوگند ریاست جمهوری خورد و کار خود را در این سمت رسماً آغاز شد. در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری، امام خمینی تاکید کرد: «من از آقای بنی صدر می‌خواهم که ما بین قبل از ریاست جمهور و بعد از ریاست جمهور در اخلاق روحی‌شان تفاوتی نباشد. تفاوت بودن دلیل بر ضعف نفس است.» (صحیفه امام، ج 12، ص141)

 

رضا فراهانی از افرادی که از همان روزهای اول خدمت حضور در محضر امام را داشت، در خاطره ای درباره کاندیداهای ریاست جمهوری دوره اول و برگزاری آن اینگونه نقل کرده است:

سه روز طول کشید تا‌‎ ‎‌آقا‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌به تهران بردند. بعد از سه روز اولین دوره ‎‌انتخابات ریاست جمهوری بود. بعد از ‌‌قضیه آقای جلال الدین فارسی یک‌‎ ‎‌سری از علما‌‎ ‎‌تصمیم گرفتند دکتر حبیبی را‌‎ ‎‌کاندید کنند. من به حاج ‌‎ ‎‌احمد آقا‌‎ ‎‌گفتم به کی رای می دهید. ایشان فرمودند از قول من به کسی‎ ‎‌نگویید ولی رای من به آقای حبیبی است و شما‌‎ ‎‌هم به دکتر حبیبی رای ‌‎ ‎‌بدهید. علمای جامعه مدرسین و شهید بهشتی در جلساتی که داشتند ‌‎ ‎‌همه متفق بودند که به دکتر حبیبی رای بدهند. من این اسرار را‌‎ ‎‌وقتی ‌‎ ‎‌می فهمیدم که حاج احمد آقا‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌به آن جلسات می بردم.‌

 

‌‌روز انتخابات به اتفاق خانم حضرت امام و خانم حاج احمد آقا‌‎ ‎‌و ‌‎ ‎‌خانواده آقای اشراقی دو تا‌‎ ‎‌ماشین راه انداختیم که به تهران بیاییم. چون‎ ‎‌روز انتخابات بود گفتند اول برویم رای بدهیم. به مسجد چهارمردان قم‎ ‎‌رفتیم و رای دادیم. خانم حضرت امام و خانواده آقای اشراقی رایشان را‌‎ ‎‌دادند و من و خانم حاج احمد آقا‌‎ ‎‌و ننه عذری هم رای دادیم. سپس به‌‎ ‎‌تهران به منزل آیت الله ثقفی، پدر خانم امام که زنده بودند رفتیم. ناهار‎ ‎‌آنجا‌‎ ‎‌بودیم پس از آن به بیمارستان قلب رفتیم. من اولین بارم بود که به‎ ‎‌آن بیمارستان می رفتم. وقتی رسیدیم به طبقه بالا‌‎ ‎‌و به بخش قلب رفتیم.‎ ‎‌بخشی که الان هم شخصیت ها‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌آنجا بستری می کنند. البته امام آن موقع‎ ‎‌آنجا‌‎ ‎‌نبودند در بخش آی سی یو یا سی سی یو بودند. خانم امام پیش ایشان‎ ‎‌می رفتند. کسی را به آسانی راه نمی دادند. به آقای اشراقی گفتم‎ ‎‌می خواهم آقا‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌ببینم. ایشان گفت حالا‌‎ ‎‌که خانم آنجاست بیا‌‎ ‎‌ببرمت. مرا‌‎ ‎‌برد و در فاصله دو متری آقا‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌به من نشان داد. یک ماسک اکسیژن به ‌‎ ‎‌آقا‌‎ ‎‌زده بودند. بعد برگشتم و آمدم.‌

‌‌روز انتخابات، بنی صدر این آدم خبیث کلک زده بود و صندوق را‌‎ ‎‌به داخل بیمارستان فرستاده بود که امام رای بدهند و سپس در صندوق را‌‎ ‎‌باز کنند ببینند امام ‌‌به کی رای داده است. صندوق را‌‎ ‎‌که آوردند من بیرون‎ ‎‌بودم. راوی اینجا‌‎ ‎‌حاج آقامصطفی رنجبر است. ایشان می گفت: صندوق ‌‎ ‎‌را‌‎ ‎‌که آوردند من آن را‌‎ ‎‌گرفتم و کسی را راه ندادم. داشتم آن را‌‎ ‎‌به داخل‎ ‎‌می بردم که آقای صانعی آن را‌‎ ‎‌از من گرفت و برد. در همان حال حاج ‌‎ ‎‌احمد آقا آمد و صندوق را‌‎ ‎‌از آقای صانعی گرفت و گفت من صندوق را‌‎ ‎‌می برم. صندوق خالی خالی بود. آقا‌‎ ‎‌فرمودند: کسی رای انداخته. گفتند:‎ ‎‌نه. آقا‌‎ ‎‌فرمودند که صندوق را‌‎ ‎‌ببرید تمام افراد بیمارستان رای بدهند،‎ ‎‌سپس پیش من بیاورید. این کار انجام گرفت سپس صندوق را‌‎ ‎‌پیش امام‎ ‎‌آوردند و ایشان رایشان را‌‎ ‎‌نوشتند و به داخل صندوق انداختند. صندوق ‌‎ ‎‌نیمه پر بود و آقا‌‎ ‎‌فرمودند که صندوق را‌‎ ‎‌تکان بدهید تا‌‎ ‎‌برگه ها‌‎ ‎‌مخلوط ‌‎ ‎‌شود. آقا‌‎ ‎‌می خواستند کسی نفهمد که رای ایشان به چه کسی بوده است.‎ ‎‌سپس صندوق را‌‎ ‎‌به بیرون از بیمارستان فرستادند.‌ (کتاب خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی (س)؛ ص 123-125)

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.