پایگاه خبری جماران: هجوم سراسری ارتش عراق به خاک ایران، تنها 19 ماه پس از وقوع انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 رخ داد. امروز با گذشت 40 سال از آغاز جنگ، کیفیات تأثیر واقعه بزرگ انقلاب اسلامی بر جنگ تحمیلی، همچنان از پرسشهای مهم و اساسی تاریخ جنگ است که اندیشهورزی پیرامون آن، میتواند به الگویی مناسب برای روایت جنگ عراق با ایران منتهی شود. در واقع تحلیل تاثیرات وقوع انقلاب اسلامی با ابعاد گستردهای که دارد نه تنها در فهم علل «آغاز جنگ» موثر است، بلکه در تحلیل پدیده «دفاع ملی» ایران در مقابل عراق و در سراسر جنگ هشتساله نیز به ما یاری میرساند.
در گام اول این یادداشت باید به تاثیرگذاری وقوع انقلاب اسلامی ایران در اندیشه تجاوز حکومت وقت عراق یعنی حزب بعث و به ویژه شخص صدام حسین پرداخت. این گام در واقع بیشتر بر مولفه "آغاز جنگ" تمرکز دارد. در گام دوم به لایه محتواییتر موضوع یعنی شکلگیری روحیه "دفاع ملی" توسط مردم ایران و متاثر از انقلاب اسلامی میپردازیم.
تاثیر وقوع انقلاب اسلامی در «آغاز جنگ» توسط صدام
ریشههای نزاع میان ایران و همسایه غربی خود که امروز به نام عراق شناخته میشود، به چند قرن پیش از تولد و شکلگیری کشوری به نام عراق باز میگردد. سرزمینهای فعلی عراق تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود و حکومتهای صفویه، افشاریه و قاجار هر کدام در شرایط خاص خود با عثمانیها تنشهایی داشتند. وقوع جنگهایی همچون چالدران در زمان شاه اسماعیل صفوی و جنگ نادرشاه با عثمانیها که منجر به تصرف کربلا، نجف، سامراء و دیگر شهرهایی از عراق فعلی شد؛ بیانگر تاریخ 300 ساله نزاع است. البته در کنار نبردهای نظامی، تاریخی از عهدنامهها نیز میان دو کشور دیده میشود. پیمان صلح آماسیه پس از جنگهای بیستساله میان ایران و عثمانی، عهدنامه کردان میان نادرشاه افشار و حکومت عثمانی و نهایتاً عهدنامه دوم ارزنةالروم که توسط حکومت قاجار و به تدبیر میرزا تقیخان امیرکبیر صورت گرفت از مهمترین عهدنامهها و صلحنامهها میان ایران و عثمانی هستند.
اگرچه نمیتوان نقش عوامل تاریخی در تجاوز صدام را نادیده گرفت، اما مناسبات جدیدی که در قرن بیستم و در خاورمیانه رخ عیان کرد، قابلیت بیشتری برای تحلیل جنگ ایران و عراق دارند. از جمله این مناسبات جدید میتوان به تشکیل کشور عراق، شکلگیری اندیشههای ناسیونالیستی عرب، وقوع جنگ سرد میان بلوک غرب و شرق، به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق و النهایه پدیده انقلاب اسلامی ایران، اشاره داشت.
به قدرت رسیدن حزب بعث در عراق که با مجموعهای از کودتاها حادث شد و سپس تداوم یافت، کلید زدن پروژه برتریجویی نظامی و سیاسی ناسیونالیست عربی بود. در این دوران که با حکومت محمدرضا پهلوی در ایران مقارن است درگیریها به اوج میرسد و به نوعی صحنه تقابل شوروی و آمریکا در منطقه خاورمیانه نیز نقش میبندد. به هر حال با عیان شدن غلبه نظامی و تسلیحاتی ایران بر عراق که با حمایتهای همهجانبه از سوی آمریکا برای رژیم شاه (ژاندارم منطقه) فراهم میشود، موازنه بر قرار میشود، عراق پای میز مذاکره میآید و آتش جنگ فروکش میکند. احمد حسن البکر رییس حزب بعث و رییس جمهوری عراق، میلی به جنگ و تقابل با ایران (متعاقب آن آمریکا) نداشت و این دقیقا برخلاف روحیه جنگافروزی و خود بزرگبینی جانشیناش صدام حسین بود. کودتای آرام صدام علیه حسن البکر، با توجه به ویژگیهای شخصیتی او و میل وافری که به خشونت و شرارت داشت، آتشی زیر خاکستر برای حمله به ایران بود. این ظرفیت بالقوه با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 برای شخص صدام به فعلیت رسید و او از دیدگاه خود، موقعیتی تاریخی برای حمله به ایران و تبدیل شدن به قهرمان عرب را پیدا کرد. وقوع انقلاب اسلامی به ایران و نظام نوپای جمهوری اسلامی، چه ویژگیای بخشیده بود که اندیشه تجاوزگری صدام را عملی کرد؟
پیروزی انقلاب اسلامی، ساختار دفاعی ایران را کاملاً دگرگون کرد و باعث شد تا ایران از حلقه متحدان غرب در منطقه خارج شود، هزینههای نظامیاش کاهش پیدا کند، سفارشهای تسلیحاتیاش در دوران رژیم پهلوی ملغی شود و بسیاری از ردههای بالای نظامی که در سرکوب مردم و انقلاب نقش داشتند پالایش شوند. با این توصیفات، ایران در ذهن و دیدگاه صدام حسین، اولاً پشتوانه مستحکم نظامی خود (که از سوی بلوک غرب تدارک میشد) را از دست داده بود، ثانیاً، ساختار بهظاهر مقتدر ارتش شاهنشاهی نیز فرو ریخته بود.
با توجه به مشکلاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در زمینه سیاسی و نظامی وجود داشت، تهاجم عراق در شهریور ماه سال 1359 نشان داد که استراتژی بازدارندگی ایران در مقابل عراق از بین رفته است، اما این به اندیشه دفاعی و نظامی ایران که در دوران پهلوی و با رویکردی غربی اتخاذ شده بود باز میگشت. در واقع محاسبهای که صدام و ارتش بعث در حمله به ایران کرده بودند و با اتخاذ تهاجم برقآسا در پی آن بودند که طی سه روز به تهران برسند در آن الگوی نظامی که رژیم پهلوی دنبال میکرد، محاسبه بینقصی بود. به بیان دیگر محمدرضا پهلوی با ابتنای امنیت ملی بر کمکهای تسلیحاتی کشورهای خارجی، خود موجب یک نقصان دفاعی گسترده شد که به تجاوزگری مانند صدام این اجازه را میداد که با یک دگرگونی سیاسی در راس هرم حاکمیت، کشور را وارد جنگی خانمانسوز کند. او مفهوم گسترده امنیت ملی را تنها به شخص خودش وابسته کرده بود.
اگرچه امروزه بسیاری از عوامل همچون دخالت در امور داخلی عراق، صدور انقلاب توسط ایران، ضعف در دیپلماسی برای جلوگیری از شروع جنگ و ... به عنوان دلایلی بر آغاز جنگ معرفی میشوند، اما به نظر میرسد در این تحلیلها، واکاوی ذهنیت صدام حسین با توجه به سابقه تاریخی موضوع، غایب است. صدام در هر حال و با استقرار هر نوع حکومتی در ایران، مترصد فرصتی برای آغاز تجاوز بود و با مشاهده وضعیت به وجود آمده پس از انقلاب که شرح آن رفت، جسارت تجاوز به ایران در آن مقطع تاریخی را پیدا کرد.
تاثیرگذاری انقلاب در شکلگیری روحیه دفاع ملی
یک روی سکه در تاثیر انقلاب اسلامی بر جنگ تحمیلی، مساله «آغاز جنگ» از سوی صدام بود، که با توجه به مناسبات جدید حاکم بر ایران صورت میپذیرفت. اما روی دیگر سکه: در کنار تمام آنچه صدام دید، مناسبات جدید ایران که با وقوع انقلاب اسلامی شکل گرفته بود را فهم نکرد و این گام دوم پرداختن به تاثیر انقلاب اسلامی بر جنگ تحمیلی با تمرکز بر پدیده دفاع ملی در مقابل تجاوز صدام است.
صدام حسین، اگرچه فرو ریختن ساختار پیشین را به درستی درک و بر مبنای آن عمل کرد، اما پیریزی ساختار نو و اندیشه دفاعی اسلامی و ملی ایران که منبعث از انقلاب اسلامی بود، راهی به فهم و اندیشه او پیدا نکرد. نادیده گرفتن این روی سکه، موجبات شکست، عقبنشینی و استفاده از ظرفیتهای جهانی برای آتشبس با ایران، توسط صدام شد. در واقع تاثیر اصلی وقوع انقلاب اسلامی بر پدیده جنگ تحمیلی، نه آغاز جنگ توسط صدام (که میتوانست در هر زمان دیگری حادث شود) بلکه تولد اندیشه توحیدی برای مبارزه و مقابله با تجاوز و خشونت افسار گسیخته ارتش بعثی عراق بود.
آنچه در 22 بهمن ماه سال 57 روی داد، ظاهراً پایانی بر یک رژیم شاهنشاهی وابسته به کشورهای خارجی بود و البته پایانی بر 2500 سال حکومتهای سلطنتی؛ اما در باطن، پیروزی انقلاب اسلامی، آغازی بر تبلور نفوذ اندیشههای دینی در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و نظامی بود. امری که در طول جنگ باعث شد تا اندیشه نظامی جدید ایران رفته رفته شکل بگیرد، به انسجام برسد و نهایتا با بلوغی خلاقانه سرزمینهای اشغالشده را از عراق پس گرفته و با ورود به خاک عراق، متجاوز را تنبیه کند.
بسیاری از محورهای اساسی و پراهمیت کشور با وقوع انقلاب و فروپاشی رژیم شاه، دچار خلاء و یا فقدان استراتژی، اندیشه و نیروی انسانی شده بودند که شاید مهمترین این محورها، محور نظامی و امنیت ملی بود. این خلاء که گفته شد در نقطه ثقل اشتیاق به تجاوز قرار گرفت؛ اگرچه در بادی امر، نقطه ضعف و یا تهدید تلقی میشد، اما به تدریج همین خلاء تبدیل به فرصت و برتری ایران برای پیریزی ساختار دفاعی نو برای دفع تجاوز عراق شد. به بیان دیگر، نیروهای انقلابی و مکتبی، در جنگی نابرابر با عراق، اسیر دانستهها و دانش کلاسیک نظامی نشدند و با خودباوری، خلاقیت، استقامت و شهامت توانستند راه رهایی از بنبستهای جنگ را کشف کنند و به کار ببندند.
غفلت عراق از موقعیت جدید دفاعی در ایران موجب شد که جنگ با تمام دشواریها و هزینههایی که به کشور ما وارد کرد، فهم جدید دفاعی و امنیت ملی برای ما به ارمغان داشته باشد و به تعبیری امنیت ملی ما طی دهههای آینده تا حدود زیادی تامین شود. این بخشی از برکات جنگی بود که عرصه استقامت، خلاقیت و عقلانیت نیروهای مردمی و نظامی ایران شد. این برکات در واقع، ماحصل محک مردمی بود که انقلاب کرده بودند و با شروع جنگ، تمام آن باورها و آرمانهای بلند دینی و ملی را اینک پیش روی خود میدیدند. با مطالعه آنچه در هشت سال جنگ با تمام پستی و بلندیهای آن گذشت، امروز میتوان گفت: مردم ایران در مقابل این آزمون دشوار، تا حدود زیادی سربلند بودند و این سربلندی با سرنگونی رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی، ارتباطی تنگاتنگ و درهمتنیدگی مفهومی دارد.
در چهلمین سال آغاز تجاوز همه جانبه عراق به مرزهای ایران که طولانیترین جنگ قرن بیستم را پدید آورد، از کارویژههای اصلی روایت جنگ ایران و عراق تاثیر «گفتمان» انقلاب اسلامی بر هشت سال جنگ تحمیلی و تمرکز بر این مساله است. روایت جنگ عراق با ایران در معنایی موسع، اگر نخواهد تنها به بیان حوادث بسنده کند و ماموریتی اساسیتر برای خود قائل است، باید به بازشناسی روح حاکم بر دفاع ملی مردم ایران بپردازد. در این صورت است که این روایت میتواند در کالبدهایی دیگر (به جز جنگ) خود را بازتعریف کند و حیاتی بسیار طولانیتر از نسل جنگ و نسل پس از آن داشته باشد. کالبدهای دیگری که میتواند محتوای دفاع مقدس یعنی روح استقلال و عزتخواهی، پشتکار همراه با اتکاء به خداوند و دیگر عناصر معنابخش این عرصه را در قالبهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دیگر متبلور کند.