در نگاه امام خمینی به همان اندازه که ضد انقلاب سزاوار سرکوب بودند، خدمت به مردم محروم کرد در کردستان و استان های همجوار، رسالت مهم انقلاب اسلامی بود و در این هدف تفاوتی میان اقوام و پیروان مذاهب وجود نداشت، ایشان پس از سرکوب ضدانقلاب در غائله پاوه و نجات کردستان از سقوط، در تاریخ 31 مرداد 58 در پیامی خطاب به ملت ایران و اهالی کردستان مرقوم داشتند:«به مردم شریف کردستان اعلام میکنم که شما را برادر و برابر خود میدانیم، و از حقوقی برابر با سایر برادران ایرانی تان، در هر کجا که باشید برخوردار خواهید شد و در جمهوری اسلامی هیچ فرقی بین ترک، کرد، لر و عرب و فارس و بلوچ نمی باشد.
پایگاه خبری جماران: کشور ایران محل زیست و زندگی اقوام متنوعی طی قرنها و هزاره ها بوده و می باشد، و قوم کرد به عنوان قومی اصیل و از نژاد آریایی در این جغرافیا زندگی کرده است. تا زمان جنگ جهانی اول، مناطق کردنشین در قلمرو دو حکومت ایران و عثمانی قرار می گرفت، اما پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی مناطق کردنشین میان چهار کشور ایران، ترکیه، عراق و سوریه تقسیم گردید. در مقطع جنگ جهانی دوم و اوضاع نابسامان ایران در آن روزگار، حرکت های استقلال طلبانه ای درکردستان رخ داد که البته این اقدام تجزیه طلبانه، دولت مستعجل بوده و با توافق قوام السلطنه با استالین در مسکو، بساط این تجزیه طلبی برچیده شد تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی و مشارکت تمامی اقشار و اقوام ایران اسلامی به پیروزی رسید و دست استبداد داخلی و پای استعمار خارجی را از این سرزمین قطع کرد.
طبیعی بود که تحقق اهداف انقلاب اسلامی متوقف بر استقرار نظام جمهوری اسلامی و وجود امنیت و آرامش لازم برای سازندگی های مادی و معنوی بوده باشد.
اما متأسفانه برنامه های سلطه جویانه قدرت های خارجی و دسیسه های افراد و احزاب مفسده جو، از فردای پیروزی انقلاب اسلامی کردستان را مکان مناسب برای اقدامات مفسده جویانه خود دیدند و به نام دفاع از خلق کُرد و با شعار آزاد کردن و مستقل نمودن آنها، دست به مفاسد و جنایات فراوان زدند.
در حالی که تمام انرژی امام خمینی و یاران نزدیک ایشان و ملت ایران معطوف به استقرار ارکان نظام جدید می شد، در کردستان «جبهه ضد انقلاب» دست به آشوب و بلوا می زدند و تمامی اقدامات صلح جویانه و هیئت های حسن نیت را به ناکامی می کشاندند. در واقع توطئه های رژیم بعثی عراق و نقشه های افسران فراری ارتش شاه و عناصری از ساواکی های سفاک به نام خلق کُرد، برای نابودی انقلاب اسلامی اتحاد نامقدسی را تشکیل داده بودند.
کشتار پاسداران کُرد محلی در مریوان یکی از جنایات ضد انقلاب در کردستان بوده که با درایت دکتر مصطفی چمران، فرستاده دولت موقت، به صلح و آرامش ختم شد. ولی ضد انقلاب دست بردار نبود و پس از ناکامی در مریوان فاجعه بزرگ پاوه را به وجود آورد. شهری که در جنوبی ترین منطقه کردستان قرار دارد و اکثریت مردم پاوه همراه انقلاب اسلامی شدند تا در سایه عدالت و سازندگی آن از ظلم های حکومت و ارباب ها و خان های منطقه نجات یابند.
به روایت قهرمان میدان نبرد پاوه شهید چمران؛ «حدود 250 پاسدار کرد محلی از پاوه پاسداری می کردند.»(کردستان، ص 46)
و این برای ضد انقلاب، غیرقابل تحمل بود لذا مرداد ماه 1358 بود که از هر سو به سمت پاوه حمله کردند و دست به کشتار زدند و این پاوه مظلوم و مردمان محروم و پاسداران آن بودند که آماج رگبار ضد انقلاب قرار گرفتند.
شهید چمران که به همراه شهید فلاحی و پاسداران همراه، نخست به پاسگاه ژاندارمری بیرون شهر، سپس به پاوه وارد شدند، وضعیت خانه پاسداران پاوه را چنین به تصویر می کشد:
«خداوندا! چه منظره ای داشت این خانه پاسداران! چه دردناک! چه مصیبت زده! و چقدر شلوغ و پلوغ! گویی صحرای محشر است، کردهای مؤمن پاوه از زن و مرد به استغاثه به این خانه پناه می آورند اما جز یأس و ناامیدی ثمره ای نمی گرفتند،انبوهی از کردهای مسلح و غیر مسلح در پشت در به انتظار کمک ایستاده بودند، ... نه پزشکی بود نه داروئی ... وارد خانه پاسداران شدیم، مجروحین در هر گوشه و کناری پراکنده بودند، ... از 60 پاسدار غیرمحلی فقط 16 نفر باقی مانده بودند و آن هم 6 یا 7 نفر مجروح که قادر به جنگ نبودند، و بقیه نیز خسته و کوفته و دل شکسته و گرسنه که به مدت یک هفته تحت محاصره در سخت ترین شرایط با مرگ دست و پنجه نرم می کردند، و اکثر دوستان خود را از دست داده بودند، ... در مقابل آنها نیرویی بین 2000 تا 8000 نفر از همه گروههای چپی و راستی، با اسلحه سبک و سنگین ...»(کردستان، ص 57-59)
در آن شرایط آتش و خون، جبهه گسترده ضد انقلاب در کردستان با ادعای دروغین دفاع از حقوق و آزادی های خلق کُرد، به مصاف انقلاب اسلامی برخواسته بودند و در مقابل شهید چمران با عده ای محدود و در بدترین شرایط شعر شهادت می سرود و در پی خلق حماسه ای عاشورایی بود.
در چنین رویارویی ضد انقلاب با ملت ایران و در حالی که سقوط پاوه، معنای سقوط کردستان و جدا شدن این قطعه از ایران اسلامی را داشت، امام خمینی با قاطعیت و صلابت علی گونه فرمان داد، فرمانی تاریخی و آزادی بخش:
«به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار میکنم اگر با توپ ها و تانک ها و قوای مجهز تا 24 ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول میدانم. من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور میدهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند ... تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی میدانم و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی میکنم. ... من اگر تا 24 ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول میدانم.»(صحیفه امام، ج 9، ص 285)
ایشان در حکمی دیگر به رئیس کل ستاد ارتش و رئیس کل ژاندارمری و رئیس پاسداران انقلاب، دستور اکید دادند که اشرار و مهاجمین و سران آن ها که در حال فرار هستند را «با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند.»(همان، ص 286)
اما نتیجه این فرمان تاریخی را باید از توصیف از دل برآمده شهید چمران مشاهده کرد:
«من اصلاً خبر نداشتم که اخبار هولناک پاوه به کسی می رسد، و امام خمینی و ملت از جریان پاوه با خبرند، فکر میکردم که در محاصره ضد انقلاب در آن شب وحشتناک به شهادت می رسیم... اما بی سیم چی شجاع ژاندارمری در حالی که اطاقش زیر رگبار گلوله ها فرو میریخت، خود به زیر میز رفته و درازکش میکروفون به دست، همه جریانات را به کرمانشاه مخابره می کرده و بدین وسیله مردم خارج، از وضع وخیم مظلومان پاوه و وحشیگری های ضد انقلاب با خبر می شوند. موجی از هیجان سر تا سر ایران را فرا می گیرد... تا آن لحظه که فرمان تاریخی امام صادر شد، ما حالت تدافعی داشتیم ... اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جای سکوت و تماشا نبود، وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود، امام بزرگ امت فرمانی انقلابی صادر کرده بود، و این فرمان باید به طور انقلابی پیاده شود، و من می دانستم و می توانستم و مسئولیت داشتم که این فرمان انقلابی امام را به بهترین وجه انقلابی که در تاریخ نظیر نداشته باشد، به مرحله عمل درآورم... آری آنجا بود که تصمیم به هجوم گرفتیم تا به دشمن نشان دهیم که اگر امام فرمان دهد، آن چنان معجزه ای خلق خواهیم کرد که در تاریخ به یادگار بماند... برادران ما از سه طرف هجوم بردند و دشمن نیز از مقابل آنها می گریخت». (کردستان، ص 84 تا 96)
او از میدان پاوه در پیامی به ملت شریف و قهرمان ایران می گوید:
«راستی که شب پیش که شب شهادت، شب ناامیدی، شب شکست و سقوط بود، با فرمان امام، آن چنان تغییر کرد که شب بعد به شب آرامش، شب امید و شب پیروزی مبدل شد... خوب احساس میکردند که فقط یک قدرت روحی بزرگ در یک ابر مرد تاریخ قادر است چنین معجزه ای کند.»(همان، ص 98)
فرمان آزادیبخش امام خمینی تنها پاوه را آزاد نکرد بلکه حتی پیش از ورود ارتش به پاوه در همان بازه زمانی که فرمانده کل قوا تعیین کرده بود؛ شهید چمران با همراهی بعضی از نیروهای مخصوص شهر نوسود را نیز آزاد کرد و این نوار پیروزی ادامه یافت و « بعد از نوسود مریوان، بعد از مریوان بسطام، بعد از بسطام بانه، بعد از بانه سردشت، و بالاخره مهاباد و بوکان و سقز و نقاط دیگر یکی پس از دیگری به تصرف ارتش در می آید، در عرض ده روز سرتاسر کردستان آزاد می شود». (همان، ص 105-106)
در نگاه امام خمینی به همان اندازه که ضد انقلاب سزاوار سرکوب بودند، خدمت به مردم محروم کرد در کردستان و استان های همجوار، رسالت مهم انقلاب اسلامی بود و در این هدف تفاوتی میان اقوام و پیروان مذاهب وجود نداشت، ایشان پس از سرکوب ضدانقلاب در غائله پاوه و نجات کردستان از سقوط، در تاریخ 31 مرداد 58 در پیامی خطاب به ملت ایران و اهالی کردستان مرقوم داشتند:«به مردم شریف کردستان اعلام میکنم که شما را برادر و برابر خود میدانیم، و از حقوقی برابر با سایر برادران ایرانی تان، در هر کجا که باشید برخوردار خواهید شد و در جمهوری اسلامی هیچ فرقی بین ترک، کرد، لر و عرب و فارس و بلوچ نمی باشد.»(صحیفه امام، ج 9، ص 317)
از نظر امام، کشور شدیداً نیازمند به «اجرای اصلاحات» بوده ولی «این توطئه گران و وابستگان به اجانب» بودند که «مانع اجرای اصلاحات» بوده اند.(همان)
ایشان در 29 مرداد 58 پیامی خطاب به «اهالی محترم کردستان» نوشتند و از آنان با تعبیر «دوستان معظم من» یاد کردند و به آنان اعلان کردند:
«در جمهوری اسلامی همه برادران سنی و شیعه در کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوی هستند. هر کسی خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است و برادران کرد باید این تبلیغات غیر اسلامی را در نطفه خفه کنند». (همان، ص 312)
امام خمینی در پیام های متعددی در ایام بحران در کردستان -که ساخته و پرداخته ضدانقلاب مورد حمایت دشمنان خارجی انقلاب اسلام بوده است- با صراحت و تأکید حساب ملت شریف و محروم و با وفای کرد را از حساب ضد انقلاب جدا میداند و همه گونه عطوفت با ملت کرد ابراز میشود و البته با قاطعیت به سرکوبی ضدانقلاب فرمان داده میشود. ایشان در پیام 12 شهریور 58 خطاب به علما، روحانیون و مردم مسلمان کردستان چنین نوشتند:
«از اول پیروزی انقلاب تاکنون در هر موقعیتی که پیش آمده است، اعلام کرده ایم که در اسلام کرد و ترک و فارس و بلوچ و لر و ترکمن و غیر اینها مطرح نیست. اسلام برای همه است، و جمهوری اسلامی حق همه گروهها را با عدالت اسلامی ادا خواهد کرد.»(همان، ص 388)
حضرت امام با برشمردن شمّه ای از جنایات ضد انقلاب در کردستان میگوید:
«این خائنان به ایران ـ خصوصاً کردستان ـ دست از خیانت و جنایت برنداشته و طرح های مسالمت آمیز را با اسلحه هایی که از کشورهای خارجی و یا از غارتگری به دست آورده اند، جواب داده اند و برادران ما که برای حفاظت برادران کردستانی خود بسیج شده اند، با کمال بی رحمی و شقاوت به آتش کشیده اند و سر بریده اند. حتی به برادران کردستانی ما و به کسانی که برای جهاد سازندگی و کمک به کردستان آمده بودند رحم نکردند و آنان را اعدام کردند... ما که تصمیم گرفته ایم که آن سامان را به بهترین وجه آباد کنیم و مقدماتش را فراهم کرده ایم با کُرد مخالفیم؟ یا شما که اسلحه به دست گرفته و به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمی کنید طرفدار کرد هستید؟»(همان، ص 388 ـ 389)
همین سیاست اصولی نظام جمهوری اسلامی با قوم اصیل ایرانی کرد، در سال های دفاع مقدس و یاری و کمک به مردم مظلوم کردستان عراق که گرفتار ظلم های صدام و ارتش جنایتکار او بوده اند و پناه دادن به انبوه آوارگان کرد عراقی، خود را نشان داد تا همگان بدانند که «حساب ملت کُرد از ضد انقلاب جدا است».