سی و پنج سال پیش در چنین روزی امام امت در حالی حکم عزل اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران را صادر کردند که نظام نوپا و درگیر جنگ، یک سلسله مناقشات و اختلافات داخلی را از سر گذرانده بود.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران/ محمود عارفی قوچانی- سی و پنج سال پیش در چنین روزی امام امت در حالی حکم عزل اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران را صادر کردند که نظام نوپا و درگیر جنگ، یک سلسله مناقشات و اختلافات داخلی را از سر گذرانده بود.
پس از مدتها اختلاف بین مسئولان انقلابی نظام اسلامی و بنی صدر ، سوء مدیریت وی در جنگ و موضعگیری علیه اهداف نظام اسلامی، حضرت امام خمینی(س) در 20 خرداد 1360 و به استناد بندهای ذیل اصل 110 قانون اساسی، که نصب و عزل فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از وظایف و اختیارات رهبری انقلاب است و براساس اختیارات مندرج در همین اصل، وی را از فرماندهی کل قوا، بر کنار کردند.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
ستاد مشترک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
آقای ابوالحسن بنی صدر از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار شده اند.
روح اللّه الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج14، ص: 420)
این عمل حضرت امام، واکنش منفی بنی صدر را برانگیخت و به جای آن که وی در صدد اصلاح خود و پایان دادن به کارشکنی ها و مخالفت های خود باشد، به حکم امام بی اعتنایی کرد که این امر بر نمایندگان مجلس شورای اسلامی گران آمد. از اینرو در 24 خرداد، درخواست طرح عدم کفایت سیاسی او را در مجلس عنوان کردند. در 20 خرداد 1360، مهدی نصیری لاری برای نخستین بار در مجلس درباره عزل رئیسجمهور سخن گفت و پس از آن 120 نفر از نمایندگان مجلس طرح بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر برای ریاست جمهوری را به مجلس ارائه کردند.
این طرح که با اکثریت 2/3 آرای نمایندگان به مجلس تقدیم شده بود نشان میداد که نظر اکثر نمایندگان بر عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور است.
پس از تصویب طرح بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر از سوی مجلس، تعداد زیادی از مردم مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و خواهان رسیدگی فوری به مسئله کفایت سیاسی بنیصدر شدند.
بر این اساس طی چند روز، موضوع کفایت سیاسی رئیس جمهور و اداره کشور پس از عزل وی در مجلس مورد بررسی قرار گرفت.
روز سرنوشت ساز مجلس
روز شنبه ۳۰ خرداد ۶۰، طرح بررسی عدم کفایت بنیصدر در مجلس آغاز شد. مجاهدین خلق(منافقین) در روزهای قبل بارها نسبت به بروز وقایعی که در صورت سقوط دولت بنیصدر محتمل است، هشدار داده بودند. برخی با توجه به نپذیرفتن خلع سلاح از سوی مجاهدین(منافقین)، بیانیههای آخر سازمان را اعلان جنگ به نظام و زمینهچینی برای آغاز مبارزه مسلحانه علیه انقلاب ارزیابی میکردند. در این شرایط بود که صبح روز سی ام خرداد نمایندگان در مجلس گردهم آمدند.
بعد از قرائت قرآن اولین نفر نماینده تربت جام بود که برای نطق پیش از دستور پشت تریبون قرار گرفت. علی اکبر دهقان در سخنانی از تلاش دشمن برای جدایی انداختن میان مردم و روحانیت سخن گفت، حرف و حدیثها درباره خفقان و عدم اجازه پاسخگویی به رییسجمهوری را رد کرد و از حق بنیصدر برای پاسخگویی که بارها داشته و از آن استفاده نکرده است، سخن به میان آورد و به نقل برخی سخنان بنیصدر در مصاحبه با رسانههای خارجی پرداخت و بر اساس آن از سیاهنمایی وی علیه نظام گفت. وی گفت آقای بنیصدر در مصاحبهای با روزنامه لوماتن چاپ پاریس ۱۵ می۱۹۸۱میفرمایند: «در زمان انقلاب برای تشریح حکومت اسلامی آن را حکومت قانون مینامیدند، لکن امروز دیگر قانونی وجود ندارد، مانند گذشته دستگیر و شکنجه میکنند. تا آنجا که میگویند، بنابراین وضع همچون گذشته است و انسان هیچگونه حقی ندارد. او را دستگیر میکنند و به مانند آشغال دور میریزند. لااقل در گذشته دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت. امروز حتی آن هم وجود ندارد. یک لطیفهای در میان مردم رایج شده است. چنین میگوید طالقانی از بهشت تلگرامی به امام خمینی فرستاد و گفته است، من شاه را ملاقات کردم، اما از شهدای انقلاب خبری نبود» البته این هولناک است، لکن پرمعنا است. و اضافه کرد: «ایشان یعنی رئیس جمهور اسلامی ما با این جملهشان بیان میکنند که شکنجه از زمان شاه بیشتر است. زمان شاه امیدوارکنندهتر بود. لااقل آنجا دورنمای تمدن بزرگ وجود داشت. امروز آن هم نیست و مضحکتر از همه این است که شاه را از همه شهدای انقلاب اسلامی بالاتر میدانند طوری که در لطیفهشان میگویند آقای طالقانی در بهشت شاه را ملاقات میکنند اما از شهدا خبری نیست...». (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
پس از نطق نماینده تربت جام، عطاری دیگر نماینده مجلس از آنچه در مجلس در حال بررسی است به عنوان «تشییع جنازه» نحوهای از اندیشه سیاسی نام برد. وی گفت:« به گمان بنده مسالهای که الان ملت ما را به خودش مشغول کرده است مساله کنار گذاشتن یک فرد یا دسته نیست. بلکه صحبت از تشییع جنازه نحوهای از اندیشه سیاسی هست که فکر میکند ومیپندارد که مردم با انتخابشان از حق دیدن و اندیشیدن خودشان صرف نظر کرده اند. مردم ما بهر تقدیر از تحمل وحل این مصیبت هم برآمدند. ولی این تجربه بسیار دردآور بود. اما در عین حال گرانقدرتر از تجربه شکستن نظام شاهان. مقتضای عبرت از تاریخ آن هست که مردم شیوه حضور مستمر و کنترل دائم آنهایی را که به حسب ظاهر قدرتمند تلقی می شوند را تلطیف کنند و تدقیق کنند برای صاحب منصب هایی که بجا ماندهاند و آنهایی که جایگزین رفتگان می شوند. این واقعه مثل همه وقایع دیگر انقلاب عبرتآموز است آنها بایست بیاموزند که اگر بجای خدمت به مردم به منیتها، به تشدید اختلافات و خودتخریبی بیندیشند، این صحنه مکرر خواهد شد و اگر به رضای خدا فکر کنند خدا دوستیشان را در دل مردم خواهد انداخت...»(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
سپس میربهزاد شهریاری نماینده رودباران بوشهر سخنانش را با شعر آغاز کرد و از «انتظار ملت رزمنده ایران» برای رای عدم کفایت سیاسی به بنیصدر خبر داد و با بیان اینکه اکثر نمایندگان مجلس بعد از سخنرانیهای آقای رئیس جمهور در میدان ۱۷ شهریور، میدان آزادی و مراسم ۱۴ اسفند دانشگاه تهران رای به عدم کفایت سیاسی او داده بودند، تاکید کرد: « ... بنایشان بر این بود که حکومت اسلامی را تضعیف کنند و بالمآل نظام جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرند، ولی اینها کور خوانده اند، هر کسی که در مقابل ولایت فقیه قد علم کند محو و نابود خواهد شد. مساله بعدی، بنده احتمال نمی دادم که رئیس جمهور در مقابل امام بایستد، یعنی تا این حد احتمال نمیدادیم، ولی متاسفانه ایشان در مقابل امام ایستاد و ضربهای را بر پیکر خودش زد که تا ابد فراموش نخواهد کرد. به خدا قسم ملت ایران ناراحت و متاسف است از اینکه اولین رئیس جمهور به این نحوه درمی آید و سرنوشتش چنین خواهد شد. ما خوشحال نیستیم. متاسفیم. » (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
همتی نماینده مشکینشهر در مجلس هم با بیان اینکه از همان ابتدا مخالف بنیصدر بوده و در شهر خود ۱۲ هزار رای در مخالفت با او جمع کرده است، گفت: «امروز دیگر بر کسی مخفی نیست که بنیصدر با به زیر چتر حمایت خود گرفتن گروهکها و گروههای مخالف با خدا و نوشتن آن نامههای سر تا پا آشوبانگیز و اهانتبار و قرائت بعضی از آنها توسط یکی از دوستانش در مجلس و آن مکاتبه و روابط سیاسی که با منافقین خلق و تمامی گروههای منافق داشته و دارد میخواست امت نه شرقی نه غربی را مجددا به دامن شرق و یا غرب بیندازد.»
بعد از سخنان نماینده مشکین شهر نوبت به مجید انصاری نماینده زرند کرمان رسید. او از سفر به کرمان و دیدار با مردم برای طرح عدم کفایت سیاسی بنیصدر سخن گفت و اینکه مردم جلوتر از مسئولان حکم بنیصدر را صادر کردهاند، گفت:« ... من هم به کرمان رفتم در بعضی از شهرستانها که مردم را نسبت به عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر توجیه کنم. دیدم قبل از اینکه من بخواهم صحبت بکنم، مردم جلوتر از ما رای عدم کفایت سیاسی را که صادر کردند هیچ با صدای بلند فریاد میزنند، دادستان ، دادستان ، ابوالحسن درنرود. و یا فریاد میزنند بنیصدر، بنیصدر، بنیصدر ، اعدام باید گردد. ما دیدیم که این ملت جلوتر از مسوولین ، همینطوری که از اول بودند ، رای خودشان را صادر کردند. لذا من ضمن تشکر از اینکه ملت قهرمان ایران در صحنه هستند و همینطوری که خود بنی صدر هم میگفت شما در صحنه حاضر باشید، در صحنه حاضر شدند برای رسوا کردن منافقین ومدعیان دروغین طرفدار آزادی ومردم ، هشداری میدهم به وزارت کشور و مسؤولین فرودگاهها و مرزها، من وقتی که آقای بنی صدر دستور آزادی تیمسار باقری کذائی وآنچنانی و همچنین دستور آزادی خسروخان قشقائی را صادر کرد از همین تریبون هشدار دادم که این بر تعداد توطئهگران علیه جمهوری اسلامی میافزاید و چرا آنها را آزاد کردید؟» (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
پس از سخنان مجید انصاری، رئیس مجلس(آیت الله هاشمی) سخنانی را ایراد کرد و دوباره بحث پیرامون طرح دوفوریتی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور ادامه پیدا کرد.
عزت الله سحابی به عنوان اولین مخالف این طرح در جایگاه قرار گرفت اما با توجه به مشکلات پیش آمده در نام نویسی سخنرانی نکرد. وی گفت:« من با توجه به اینکه روز چهارشنبه اعلام شد که آن نوبتهایی که در روز چهارشنبه گرفته شده بود ملغی است و دوباره روز شنبه نوبت باید گرفته بشود، امروز آمادگی نداشتم که برای نفر اول صحبت کنم . خواهش میکنم نوبت بنده را عقب بیاندازید ونفر بعدی، مثل اینکه آقای مهندس معین فر آماده است که صحبت کند.» (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
علیاکبر معینفر هر چند حامی بنیصدر به حساب نمیآمد اما از زاویهای با برکناری اولین رییسجمهوری از در مخالفت درآمدند. معینفر در سخنان خود درباره طرح بررسی عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس گفت: «مخالفین آقای بنیصدر که از ابتدا در مقام عزل ایشان بودند با اغتنام از فرصت از جو خاصی که پس از برکناری ایشان از فرماندهی نیروهای مسلح بوجود آوردهاند، میخواهند برای برکنار ساختن وی از مقام رئیس جمهوری حداکثر استفاده را به عمل آورند، اگر امام حسب وظیفهای که طبق اصل یکصد و دهم قانون اساسی برعهده دارند در موقع زمانی خاصی مصلحت بدانند که سمت فرماندهی را شخصا و بدون واسطه برعهده گیرند، اولا این موضوع دلیل عدم کفایت و عدم کفایت کسی که قبلا به نمایندگی ایشان این مقام را داشته نیست، بلکه ایشان چنین مصلحت دیدهاند و ثانیا بر فرض هم که این برکناری به معنی عدم شایستگی آقای بنیصدر به فرماندهی کل نیروهای مسلح باشد، عدم شایستگی در منصب فرماندهی کل نیروهای مسلح، دلیل بر عدم کفایت سیاسی در مقام رئیس جمهوری نمیباشد».(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
پس از سخنان حامیان بنیصدر، دکتر ولایتی نماینده مردم تهران، بهعنوان موافق طرح برکناری رئیس جمهور، دلایلی در موافقت با این طرح اعلام کرد: ۱- ایشان به جای تنظیم کننده روابط قوا, تفکیک کننده قوا بودند، موارد اتهام را عرض میکنم. ۲- رفتار ایشان در طول این مدت و با استناد به دلایل ذکر شده حاکی از دوروئی و دوچهرگی و غدر و حیله بوده و با توجه به اینکه رئیس اجرائیه این کشور اسلامی باید تجسم عینی اسلام باشد، ایشان خلاف این بود. ۳- عدم صداقت سیاسی. ۴- رفتار و سلوک غیراسلامی و بی توجهی به احساسات مردم. (یادتان میآورم ماجرای عاشورا را)۵- ترویج اخلاق استکباری.۶- فقدان مراعات وانصاف و فتوت ۷- ترویج و اعمال خودمحوری که همه زحمات و صدمات و تلفات و خلاصه حاصل تلاش مردم انقلابی را این خودمحوریها به باد می دهد. ۸- اتحاد با دشمنان قسم خورده داخلی وخارجی اسلام. شما ببینید که رادیو بغداد هم حتی میگوید (آنجایی که اسم امام را با ا هانت میبرد) که پرزیدنت بنی صدر چطور.۹- تلاش برای بی اعتبار کردن نهادهای انقلابی که استوانه های این انقلاب هستند. ۱۰- بی اعتبار کردن اسلام و رشد ملی گرائی وهر نوع مکتب وتفکر ضد اسلامی در مقابل اسلام .۱۱- بی اعتبار کردن یاران امام.۱۲- متشکل کردن ضد انقلاب زیر چتر دفتر هماهنگی . (اسنادی که از دفتر هماهنگی بدست آمده این را نشان میدهد). ۱۳- ایجاد جو روانشناسی تخریب.۱۴- منکر جلوه داده معروف و معروف جلوه دادن منکر. ۱۵- تلاش برای بی اعتبار کردن رهبر و سرانجام بزرگترین دلیل برای اینکه ایشان کفایت سیاسی ندارد،این است که همان مردمی که به ایشان رای دادهاند ، اکنون قیام کردهاند که رای خود را پس بگیرند. چه بیکفایتی از این بالاتر؟ والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته.
وی در بخشی از سخنان خود گفت: «ایشان بجای اینکه موجب حفظ آبروی مملکت بشوند نه تنها معایب را زیر ذرهبین می گذاشتند، بلکه آن چیزهایی که اصلا وجود نداشت بعنوان یک عیب به این سیستم میچسبانیدند ، مسأله شکنجه یکی از آن چیزهایی است که تمام رادیوهای خارجی به نقل ازایشان نقل میکردند و تکیه شان روی مصاحبه وصحبتهای ایشان بود.» (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، ۱۰۶۲۱)
همزمان با آنچه در صحن میگذشت بیرون ساختمان پارلمان نیز فضای خاصی حاکم بود. از یک سو گروههای حامی بنیصدر خود را برای راهپیمایی و رویارویی خیابانی در بعدازظهر سیام خرداد آماده میکردند و از دیگر سو گروههای مدافع انقلاب با تجمع در مقابل مجلس خواستار تسریع برکناری رییسجمهوری بودند.
پایان یک رئیس جمهور در مجلس
روز ۳۱خرداد ۱۳۶۰ مجلس شورای اسلامی با حضور ۱۸۳ نفر رسمیت پیدا می کند و ادامه بحث درباره عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در دستور کار قرار می گیرد.
اولین ناطق، علیاکبر معصومی نماینده شاهرود است که مهمترین دلیل بر عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر را جهت گیری ایشان علیه نظام جمهوری اسلامی و اتحاد نامقدس با کلیه نیروهای ضد انقلاب وابسته به شرق وغرب جهت نابودی این نظام می داند.
وی در ادامه درباره التقاط فکری بنیصدر صحبت می کند و می گوید:« ... در سال ۵۴ یک روز جمعه در خدمت جناب حجت الاسلام سید منیرالدین حسینی شیرازی نماینده مردم شیراز در مجلس خبرگان بودم و صحبت بر سر انحراف مجاهدین خلق و مارکسیست شدن آنها بود. جناب حسینی فرمودند خطرناکتر از مجاهدین خلق برای اسلام طرز تفکر انحرافی است که بوسیله شخصی بنی صدر از فرانسه القاء میشود و متاسفانه در بین دانشجویان کم اطلاع خارج از کشور طرفدارانی هم پیدا کرده ودر آینده بزرگترین خطر برای اسلام و ایران خواهد بود.»(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، 10627)
پس از او خلخالی به شورشهای مسلحانه تهران و لزوم رسیدگی به پرونده بنی صدر اشاره کرد. علاوه بر این، ارتباط رئیس جمهور با آمریکا و نیز اغتشاشات روزهای گذشته به عنوان دلایلی بر عدم کفایت سیاسی بنی صدر مطرح شد.
در ادامه موسوی خوئینی ها در موافقت با عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر به اسناد لانه جاسوسی اشاره می کند.
وی در این باره 12 دلیل خود را بیان می کند و در پایان می گوید: «... اما مطلب اینها نیست نمایندگان محترم ، ملت ایران، مصیبت بزرگتر از اینهاست هیچیک از اینها مصیبت اصلی نیست که اینها همه میوههای تلخ شجره خبیثهای است که باید نمایندگان محترم و مهمتر ملت ایران بدان توجه اکید نماید. ملت ایران، این جا بحث از یک فرد نیست اگر مساله یک فرد بود اینهمه جنجال نداشت اینجا بحث از یک جریان است جریان آمریکایی ضداسلام امروز در اینجا تنها بحث عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر نیست بحث عدم صلاحیت حاکمیت خط امریکا بر کشور جمهوری اسلامی ایران است زیرا که دشمن اصلی و شماره یک این انقلاب است، نمایندگان محترم به شکست جریان امریکایی ضد اسلامی در اینجا رای میدهند نه به عدم کفایت سیاسی فقط آقای بنی صدر.»(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، 10627)
مهمترین نطق روز دوم که به نوعی مواضع حزب جمهوری اسلامی را در قبال بنیصدر و طرح عدم کفایت سیاسی وی بیان میکرد، نطق آیتالله سیدعلی خامنهای بود. این نطق در حقیقت فضای مجلس را برای رای عدم کفایت سیاسی رییسجمهوری وقت آماده کرد و تیر خلاص را شلیک کرد.
آیت الله خامنه ای سخنان خود را با آیهای از قرآن به این مضمون شروع کرد که « لوخر جوافیکم مازادوکم الا خبالا ولا وضعواخلالکم اگر منافقان در کنار شما بمانند و به جهاد با دشمن بیایند جز بر سستی و ناتوانی شما نخواهند افزود و در میان صفوف شما تفرقه و تشتت خواهند افکند.»
ایشان سپس ادامه داد: «در این لحظات حساسی که یکی از سرنوشتسازترین صفحات تاریخ ایران رقم زده میشود، از خدا میخواهم که مرا به آنچه رضای او است هدایت کند و از طغیان زبان و دل و غلبه هوی و هوس نگه دارد و اکنون که پس از یک سکوت و بردباری طولانی و دردناک فرصت و تکلیف گفتن و افشا کردن داده است نیز مانند گذشته ما را مدد رساند و یاری کند. مخاطب این سخن شما نمایندگان مردمید و آنگاه همه ملت ایران و بالاخره تاریخ و نسلهای آینده که در کار ما به دقت و طلبکارانه نظر خواهند کرد و من با این توجه در محضر خدا و در حضور شما و همه کسانی که این سخن را خواهند شنید اعلام میکنم که اینجانب آقای بنیصدر رئیس جمهور را دارای کفایت سیاسی برای اشغال پست خطیر ریاست جمهوری نمیدانم.»
آیت الله خامنه ای در بخشی از سخنانش به اظهارات مخالفان طرح عدم کفایت سیاسی اشاره کرد و گفت: «یکی از مخالفان طرح به عنوان دفاع از آقای بنیصدر اظهار کردند که مخالفان وی برکناری او از فرماندهی کل قوا را مورد بهرهبرداری قرار داده و جو را متشنج کردهاند و مجال سخن برای او نگذاشتهاند، این برادر محترم گویا فراموش کرده است که آقای بنیصدر در پاسخ به اقدام امام در برکناری وی اعلامیهای داد که با اینکه سرشار از کذب و قلب حقیقت بود و در آن مردم را تحریک بر مقاومت در برابر دولت و شورش و بر هم زدن نظم عمومی کرده بود اجازه یافت که از همین تریبون مجلس خوانده و از طریق رسانههای گروهی در سراسر کشور پخش شود و البته پیش از آن از بسیاری از رادیوهای وابسته به شبکه تبلیغاتی صهیونیستی پخش شده بود. اگر آقای بنیصدر در مجلس حضور ندارد هستند آقایانی که همان ادعاهای بیدلیل و تهمتهای ناروائی را که بیش از یکسال است آقای بنیصدر به استفاده از همه وسائل ارتباط جمعی و بسیاری شیوههای تبلیغاتی کوشیده تا بر ذهن مردم تحمیل کند و بارها در سخنرانی و مصاحبه و مطالب گفته و نوشته و کوشیده تا به خورد ذهن بسیاری از بیخبران دهد و البته هرگز موفق هم نشده باز هم تکرار کنند و غیرمنصفانه دیگران را شکنجه گر و او را فریاد کننده و دیگران را متعرض و او را مدافع جلوه دهند بله، آقایان جای آقای بنیصدر خالی نیست بجز شما که بلندگویان او هستید.»
آیتالله خامنهای با بیان اینکه ما از ابتدا هم آقای بنیصدر را صالح برای احراز این پست نمیدانستیم، خاطرنشان کرد:«با این وجود پس از آنکه انتخاب شد، از او دفاع کردیم. اینجانب در نماز جمعه بارها و بارها از او حمایت کردم و مردم را به حمایت از او دعوت کردم و علیرغم آن همه فشار تبلیغاتی او نسبت به جریان خط امام عکسالعمل نشان ندادم اما جان کلام اینجا است که وقتی وجود او با استفاده از انواع روشهای تخریبی برای همین جمهوری به صورت آفتی بیعلاج درمیآید و او در مقام ریاست جمهوری بزرگترین مدعی جمهوری اسلامی و تحقیرکننده آن به بلندگوی مخالفان آن میشود، آیا باز هم حمایت از او به معنای حمایت از جمهوری اسلامی است؟»(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، 10627)
بعد از سخنان آیتالله خامنهای، دیالمه نماینده مشهد هم سخنانی را درباره بنیصدر مطرح و اتهاماتی را متوجه او کرد.
اینچنین بود که تنها موافق بنیصدر در مجلس آن روز به صرافت افتاد تا پشت تریبون برود. او که در مخالفت با طرح عدم کفایت سیاسی در جلسه روز دوم سخن گفت کسی جز صلاحالدین بیانی نماینده خواف در مجلس اول و همکلاسی دوران مدرسه بنیصدر نبود. بیانی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه «خدایا بمن توانائی آن را بده که حقیقت را بگویم و از این جوی که در اینجا ایجاد شده است نترسم. من تا همین ساعت که اینجا بودم قصد صحبت بعنوان موافقت از آقای بنیصدر نداشتم. شاید رای بعنوان موافقت با بنی صدر میدادم. چون برای من الان ثابت است که ملت ایران هنوز بنی صدر را میخواهد (همهمه نمایندگان) و اما آنچه که مرا وادار کرد که در اینجا صحبت کنم، این بود که در اینجا آقای دیالمه اسنادی را ارائه داد که آقای بنی صدر در ۱۵ سال قبل فلان و فلان بوده عضو جبهه ملی بوده، با فلان شخص رابطه داشته. با فلان کس چکار کرده است. من میخواهم ببینم وقتی که ما امام را مدیر و مدبر میدانیم وقتی که به امام معتقدیم که حکم ریاست جمهوری بنی صدر را که امضاء کرده اند حتما تحقیق کرده اند. حتما در مورد سابقه و علم و تدبیر ایشان در تمام این موارد تحقیق کرده اند. یا ما باید در تدبیر امام شک بکنیم و یا در سیاست بنیصدر ما در تدبیر امام هیچ شک نداریم. امام هم تا بحال ایشان را رد نکرده است. اگر نظری دادهاند بعنوان یک نظر مشورتی دادهاند در اسلام نظر مشورتی تمام نظرها مساوی است. در آن جائی که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) جلسه تشکیل میداد از همه یاران مشورت میخواست هر کس هر نظری را که داشت میداد هیچوقت پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نظر خودش را از نظر دیگران برتر نمیدانست گاهی نظر علی بن ابیطالب (علیه السلام) گاهی نظر فاروق اعظم ، و گاهی نظر بقیه اصحاب را قبول میکرد. در اینجا در این چندروز و از صبح افرادی که اینجا صحبت کردند گفتند که امام ایشان را رد کرده است. خیر، امام رد کردن ایشان را به نظر ما نمایندگان ملت واگذار کرده است. ما در اینجا باید خودمان تحقیق و بررسی بکنیم و به نتیجه برسیم که آیا ملت هواخواه بنی صدر هست یا نیست؟ ما باید در این مورد تحقیق بکنیم که آیا بنی صدر عدم سیاست داشت یا افرادی که با او درگیر بودند؟»
وی در بخشی دیگر از سخنانش تاکید کرد: «من با عدم صلاحیت سیاسی بنیصدر موافق نیستم و هنوز او را سیاستمداری مدبر برای ایران میدانم.»(مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، 10627)
تنها یک رای کبود
اینچنین بود که رایگیری درباره سرنوشت رییسجمهوری آغاز شد و آیت الله هاشمی با پایان رای گیری، اینچنین اعلام کرد:
« بسم الله الرحمن الرحیم. انافتحنالک فتحا مبینا لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ماتأخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطا مستقیما. جمع افرادی که در مجلس حاضر بودند ۱۹۰ نفر . آرائی که موافق عدم کفایت سیاسی آقای بنی صدر به صندوق ریخته شده ۱۷۷ نفر . (حضار : الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان، مرگ بر بنی صدر صد درصد اعدام باید گردد، بدست حزب الله، پیشمرگ روح الله، انشاءالله انشاءالله ) رای مخالف یک نفر آقایان دیگر از این ببعد آقای بنی صدر بعنوان رئیس جمهور از قاموس جمهوری اسلامی حذف شده شعارها برگردد بطرف آمریکا (حضار: مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا) تماشاچیهای ما از آقای خلخالی هم بیشتر شلوغ میکنند. رای ممتنع که به گلدان انداخته شده است یک نفر ویازده نفر هم که در مجلس حاضر بودند رای ندادند که آنها هم ممتنع بحساب میآیند بنابراین آقای ابوالحسن بنی صدر کفایت سیاسی جهت تصدی سمت ریاست جمهوری، جمهوری اسلامی ایران را ندارد (حضار:الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه ، درود بر رزمندگان اسلام، سلام بر شهیدان مرگ بر بنیصدر صددرصد اعدام باید گردد. همین جا ، بدست حزب الله ، پیش مرگ روح الله ، انشاءالله ، انشاءالله، مرگ بر آمریکا) ما طبق قانون باید رای مجلس را به محضر امام امت اطلاع بدهیم واین از اختیارات امام است که باید رئیس جمهور را عزل بکنند.
و اکنون تذکراتی به برادران مسلمان انقلابیمان که در مجلس هستند یادر خارج از مجلس صدای بنده را میشنوند، خواهش من بعنوان مدیر این مجلس از طرف برادران نماینده که از من خواستند بگویم اینست که نزاکت وآرامش را حفظ کنند و در برخوردهایشان و در اظهار احساساتشان از حدود شرع تجاوز نکنند که البته نمیکنندولی این تذکر از طرف ما لازم است امیدواریم که در آینده با تجربه گذشته یک رئیس جمهور موافق باانقلاب انتخاب کنیم. » (مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای اسلامی، جلسه ۳۰ خرداد 1360، روزنامه رسمی، 10627)
در نهایت ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر تصمیم مجلس مبنی بر تصویب عدم کفایت بنیصدر با ۱۷۷ رای موافق، ۱۲ رای ممتنع و یک رای مخالف اعلام شد.
به دنبال عزل بنیصدر، حجتالاسلام قدوسی دادستان انقلاب اسلامی حکم دستگیری وی را صادر کرد.
به دنبال رأی اکثریت قاطع نمایندگان مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی بنیصدر، حضرت امام خمینی(س) روز نخست تیرماه سال 1360 وی را از ریاست جمهوری عزل کردند.
به موجب بند پنج اصل 110 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، عزل رئیس جمهور پس از حکم دیوان عالى کشور و یا رأى مجلس شوراى اسلامى، از وظایف و اختیارات رهبرى است.
آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در نامه ای به حضرت امام نتایج رای گیری مجلس درباره کفایت بنی صدر را به اطلاع ایشان می رسانند:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
محضر شریف حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- ادام اللَّه ظله. محترماً به عرض مى رساند، رأى مجلس شوراى اسلامى در جلسه مورخ 31/ 3/ 1360 پس از بحث و بررسى با حضور 190 نفر به شرح زیر:
آراى موافق: 177
رأى مخالف: یک نفر
آراى ممتنع: دوازده نفر
در مورد آقاى سید ابو الحسن بنى صدر بر این قرار گرفت که «آقاى ابو الحسن بنى صدر براى ریاست جمهورى اسلامى ایران کفایت سیاسى ندارد» به موجب اصل 110 قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران مراتب براى اتخاذ تصمیم به خدمت امام عظیم الشأن گزارش مى گردد.
رئیس مجلس شوراى اسلامى.
31/ 3/ 60- اکبر هاشمى رفسنجانى
حضرت امام(س) در پاسخ نوشتند:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
پس از رأى اکثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى مبنى بر اینکه آقاى ابو الحسن بنى صدر براى ریاست جمهورى اسلامى ایران کفایت سیاسى ندارد، ایشان را از ریاست جمهورى اسلامى ایران عزل نمودم.
اول تیر ماه 60
روح اللَّه الموسوی الخمینى(صحیفه امام، ج14، ص: 480)
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در همین روز ضمن سخنانی به بنیصدر فرمودند:
«من بسیار متأسفم از اینکه کوشش کردم که در این دوره اول جمهورى اسلامى این طور مسائل پیش نیاید، و این طور عزل و نصبها نشود؛ لکن با کمال کوششى که کردم اینها نتوانستند بفهمند. من با زبان هاى مختلف آنها را دعوت کردم به اینکه رها کنند این راهى را که در پیش دارند و با ملت ایران این طور نکنند.» (صحیفه امام، ج14، ص 486)
امام همچنین از نصیحت و خیرخواهی برای بنیصدر فروگذار نکردند:
«من الآن هم نصیحت مى کنم آقاى بنى صدر را به اینکه نبادا در دام این گرگ هایى که در خارج کشور نشستند و کمین کردند بیفتید، و این آبرویى که از دست دادید بدتر بشود.» (صحیفه امام، ج14، ص 492)