امام فلسفه را نزد مرحوم آیتالله رفیعی فرا گرفت و به گفته خود ایشان، به مدت چهار سال از محضر مرحوم رفیعی در تحصیل «منظومه» بهره میگیرند...
پایگاه خبری جماران- محمد رجایی نژاد، نشریه حریم امام در شماره 352، به مناسبت 24 دیماه سالروز ارتحال آیتالله رفیعی قزوینی، به زندگی استاد فلسفه حضرت امام پرداخته است.
زندگی علمی آیتالله رفیعی قزوینی
او سال 1268ش در قزوین به دنیا آمد. مقدمات و سطح علوم حوزوی را همانجا فرا گرفت. برای تکمیل و تحصیل دیگر علوم به تهران رفت. افزون بر فقه و اصول، حکمت، ریاضی، هیئت، اسطرلاب و... را نزد استادان بنام آن دیار آموخته و خود نیز به یاددادن فقه و اصول و حکمت (شرح منظومه و اشارات...) پرداخت. با بنیانگذاری حوزة علمیة قم، به این شهر آمد و از آموزههای حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج شیخ ابوالقاسم کبیر و مسجد شاهی بهرهها برد. همزمان خود نیز به آموزش مقطع سطح حوزه و دروس حکمت و فلسفه و تفسیر همت گماشت. از آن میان شرح منظومه و اسفار اربعه بود که امام خمینی نیز از آن بهرهمند شد. در این باره یادگار امام، حاج سید احمد آقا میگوید:
«امام فلسفه را نزد مرحوم آیتالله رفیعی فرا گرفت و به گفته خود ایشان، به مدت چهار سال از محضر مرحوم رفیعی در تحصیل «منظومه» بهره میگیرند. پس از اتمام آن، امام در درس «اسفار» آقای رفیعی شرکت میکنند، اما ادامه نمیدهند و در این مورد میفرماید: دو یا سه جلسه رفتم، ملتفت شدم درس ایشان را میدانم و نیازی به خواندن اسفار ندارم.»
رفیعی قزوینی سال 1308ش، با گرفتن حکم اجتهاد از مراجع وقت؛ شیخ عبدالکریم حائری، سید ابوالحسن اضفهانی و شیخ محمدرضا مسجدشاهی، به قزوین برگشت و تا سال 1341ش، مرجعیت عامة مردم و کرسی تدریس علوم مختلف را عهدهدار شد. روزگار اقامت سیودو سالهاش در قزوین، گروهی از طلاب علوم عقلی و پژوهندگان حکمت به قزوین مهاجرت کرده و از مکتب فلسفی وی بهره میبردند. پس از سال 1341 به تهران رفت. آیتالله سید جلال آشتیانی یکی از شاگردان فلسفه و علاقهمندان آیتالله رفیعی بود که مدتها به قزوین رفته و از درس استاد استفاده میکرد. حسرت میخورد که چرا ایشان در قم نمانده است تا همة طلاب علاقهمند به حکمت بتوانند بهرهمند شوند. وی میگوید: امام خمینی میگفت اگر دو سال هم بتوانید حاج سید ابوالحسن را در قم نگه دارید، غنیمت است.
برآیند 85 سال زندگی آیتالله رفیعی تربیت عالمانی برجسته (در قزوین و قم و تهران) همچون: امام خمینی، حسنزاده آملی، سید جلالالدین آشتیانی، دکترغلامحسین دینانی، مهدوی کنی، امامی کاشانی، سید حسین نصر، سید رضی شیرازی و... همچنین نگارش بیش از 50 اثر علمی در علوم گوناگون است.
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی سرانجام نیمة شبِ سهشنبه 24دی 1353ش، سن 85 سالگی در تهران درگذشت و سپس مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
امام خمینی و استادش
امام خمینی نخستین بار بهطور رسمی فلسفه را نزد علامه رفیعی فرا گرفت. پیش از آن استادی ندیده بود. او علاوه بر سمت شاگردی، پیوند عمیق دوستی نیز با استادش داشت. طوری که نخستین سند (نامه) کتاب 22 جلدی «صحیفه امام» اختصاص به یک نامة خصوصی ایشان به آیتالله رفیعی دارد. در این نامه که سال 1312ش، نوشته شده، آمده است:
«قربانت شوم، کراراً متذکر حضرت عالى بوده و دعاگو بودم. امیدوارم ان شاء اللَّه دائماً به سعادت و سلامت بوده و خوش و خرّم باشید. خیلى دلم براى شما تنگ شده... شما که بکلى از رفقا دست کشیده و در گوشه عزلت خزیده اید؛ و الّا راه بین قم و قزوین زیاد نیست... چون حضرت آقاى آقا سید ابو تراب قزوینى- دامت برکاته- عازم بودند بدین دو کلمه مصدع شدم. امید دعا از جنابعالى دارم... ایام عزت مستدام باد.»
شهید مرتضی مطهری در کتاب «خدمات متقابل اسلام و ایران» مینویسد: «استاد بزرگ ما، آیتالله خمینی مدّظله، شرح منظومه و قسمتی از اسفار را در نزد او [رفیعی قزوینی] خواندهاند و او را بالخصوص از نظر حُسن تقریر و بیان میستودند.»
پیوند شاگردی و استادی دوسویه بود. علامه رفیعی نیز شاگردش، امام خمینی را به هوشمندی و فطانت ستودهاند؛ چنانکه آیتالله حسنزاده آملی آوردهاند: «حضرت آیتاللّه رفیعی کسی بوده است که پیش از ما، مرحوم امام خمینی (ره) در محضر انورش زانو زده است و معارف اندوخته است. یک روز در درس مصباح الانس به مناسبتی سخن از آن جناب به میان آورد و فرمود: آقای خمینی خیلی باهوش بود.»
آیتالله رفیعی قزوینی با اینکه بیشتر در وادی علم و درس و بحث بود و سیاست به دور، اما از مسائل سیاسی و روز جامعه به دور نبود. از زمانی شاگرد درس فلسفهاش، حضرت امام مبارزه را آغاز کرد، ایشان نیز او را همراهی کرده و در جریان لایحة انجمنهای ایالتی ولایتی، با ارسال نامه به نخستوزیر وقت، اعزام طلاب به سربازی، و... اعتراض کردند. پس از تبعید حضرت امام به ترکیه نیز با نوشتن نامه به سفیر ترکیه پیگیر جریان تبعید بود.
تأثیرپذیری فلسفی امام خمینی از چه کسی؟
در دهههای نخست سدة کنونی (1300ش به بعد) با این که علومی چون حکمت و فلسفه و عرفان مطرود بود و کسانی که در پی آن علوم بودند سرزنش میشدند، اما بودند عالمانی که بر تدریس آنها همت گمارده و شاگردانی را تربیت میکردند. کسانی چون: میرزا علیاکبر حکمی یزدی، سید کاظم عصار، سید احمد آشتیانی، میرزا مهدی آشتیانی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و ...
در این بین طلاب و علاقهمندانی نیز بودند که سختی و نکوهش همسلکان خود را به جان خریده و پای درس و بحث حکمت و فلسفه و عرفان حاضر میشدند؛ از جمله امام خمینی. ایشان شرح منظومة ملاهادی سبزواری را به مدت چهار سال نزد رفیعی قزوینی و حساب و هیئت را پیش حکمی یزدی درس گرفته و در مکتب عرفانی محمدعلی شاهآبادی حاضر میشدند. اما آنچه از آثار و گفتههای امام خمینی و دوستان و شاگردانش بر میآید؛ درست است که استاد حکمت و فلسفه امام خمینی آیتالله رفیعی قزوینی بوده، اما کمتر از او اثر پذیرفته است. به گونهای که شرح منظومة سبزواری را خواندهاند، اما علاقه و گرایش به حکمت متعالیة ملاصدرا داشتند و نظراتش به وی نزدیکتر بود.
حضرت امام یک دوره در قم به تدریس فلسفه پرداختند که آنچه از درسشان در دسترس است، یادداشتهای شاگردش آیتالله سید عبدالغنی اردبیلی است که در سه جلد به نام «تقریرات فلسفه» چاپ شده است. افزون بر این، مطالب مختلف و پراکندهای نیز در دیگر آثار و بیاناتشان وجود دارد. اثری که بیش از همه دارای مبحث فلسفی است، کتاب «الطلب و الاراده» است و دیگری پاسخ یک پرسش فلسفی که پرسش و پاسخ آن، همراه شرح و توضیح در اثری به نام «الحجه البالغه فی عینیه العلم و الاراده» تالیف دکتر ضیایی منتشر شده است. همچنین برای اطلاع از دیدگاه های فلسفی امام میتوان به کتاب «نهضت فلسفی امام خمینی(س)» تالیف آقای ضیایی مراجعه کرد. با این اوصاف باز این پرسش پیش میآید که امام خمینی در علم فلسفه و بیان نظرات فلسفی از چه کسی متأثر بوده است؟
هرچند امام خمینی در مکتب صدرائی و در محضر رفیعی قزوینی فلسفه خوانده، ولکن فلسفة او متأثر از عرفان اوست. یعنی خودجوش است تا متأثر از استادش. ایشان فلسفة صدرائی را با قلم عرفانی تفسیر میکرد. چنانکه این مطلب در آثاری همچون شرح دعای سحر، تعلیقه بر فوائد رضویه و مصباح الهدایه به روشنی آمده است.
منابع در نشریه موجود است.