یادداشت؛
فرق است میان راهپیمایی اربعین و تشییع شهدا
هنوز بعد از سال ها می آیند تا ظرافت هایی را به ما بندگان زمین و زمان یادآوری کنند، می آیند که بگویند شرط شهید شدن، شهید بودن است.
جماران- منصوره جاسبی: چند سالی است که به یمن حضور در راهپیمایی اربعین، مردمان ما نیز سبک های جدیدی از پذیرایی را آموخته اند از چای بر روی زغال افروخته تا خرمای غلتان در کنجد و ارده حتی نوع پذیرایی نیز بسیار به آنان شباهت پیدا کرده طوری که ظرف های پر از نذری را بر روی سینی های بزرگ گذاشته و به میان جمعیت می آیند تا پخش کنند و اکنون به بیشتر ایستگاه های صلواتی موکب می گویند. تا اینجای ماجرا خیلی هم خوب و درست است، رفتار پسندیده را از هر که حتی دشمنت هم بیاموزی عالی است چه برسد به برادر هم کیش و هم عقیده ات و اما قسمت ناجور ماجرا یا بهتر بگویم ناچسب ماجرا:
دیروز ششم دی ماه ۱۴۰۱ که مصادف با روز شهادت صدیقه طاهره سلام الله علیها بود، در تهران دویست شهید دفاع مقدس را تشییع کردند. گُله به گُله موکب برپا بود و به علت سردی هوا بیشتر پذیرایی ها چای بود و عدسی و آش و نان، شیر داغ هم می دادند و دست مریزاد به همه آنانی که در لباس خدمت به خلق خدا خالصند نه اهل ریا.
بالای موکب ها نوشته شده بود: وزارت ارتباطات و فناوری، دیوان عدالت اداری، معاونت فرهنگی اجتماعی راه آهن شهری تهران و....
دریغ از حتی موکبی مستقل به نام یک عشیره و خانواده، همه و همه بوی دولت و ارگان های رسمی کشور را می داد حتی موکب هایی هم که به نام شهدای گرانقدری مانند ابراهیم هادی مزین شده بودند باز هم مستقل نبودند. یک طور وابستگی در همه موکب ها به عیان دیده می شد. نه اینکه وابستگی موکب ها امری ناپسند باشد، خیر، همه برای خدمت به مشایعت کنندگان شهدا آمده اند اما در این میان خلوص را باید با ذره بین جستجو کرد، همان که در میان موکب های اربعین موج می زند و حالت را خوش می کند. آنجا همه برای مراقبت از زائر اباعبدالله الحسین علیه السلام آمده اند چه در خوراک و استراحت، چه در بهداشت و سلامت و هر آنچه در چنته داشته اند به میدان آورده اند نه از بودجه عمومی خرج کرده اند نه قصد نام و نشانی و ارتقای درجه ای دارند و همین فرق میان این مراسم و آن مراسم است.
یادم هست سال ها قبل یعنی آن روزها که نام و نشان در گمنامی بود، نه از ارگانی خبری بود و نه موکبی و نه شهدا پله هایی برای ترقی و پیشرفت عده ای، مردم بودند و مردم؛ و حالا سال ها بعد که دفاع مقدس چهل و چند ساله شده و هنوز شهدایش چشم و چراغ این ملتند، شهدا را میان اینهمه ارگان چه غریب می بینم و دلم سخت می گیرد.
صدای نوحه از میان موکب ها به گوش می خورد اما در این میان پخش سرودهایی با ساز و آواز آن هم در روز شهادت بانوی دو عالم آزاردهنده است حال می خواهد محتوای سرود انقلابی باشد یا هر چیز دیگر، چه فرقی می کند وقتی روز روز ماتم است و غم، موسیقی چه مناسبتی دارد؟! آیا همان مداحی پسندیده تر نیست، آیا برگزارکنندگان مراسم، تشییع شهدا را با بزمی که در سالروز پیروزی انقلاب اسلامی که روز جشن ملی است، بر پا می کنند اشتباه گرفته اند؟!
ای کاش بر می گشتیم به همان سال ها، آن روزهایی که هر چه بر می آمد از دل بود و لاجرم بر دل هم می نشست. اما کاش کاش است و برگشت تقریبا ناممکن.
دیدگاه تان را بنویسید