ترامپ با ادامه جنگ تجاری با چین تنها به روابط دو کشور و بازار اشتغال در آمریکا آسیب می زند و در حقیقت بازنده این جنگ خواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه تایمز انگلیس در تحلیلی نوشت: دونالد ترامپ، در تلاش تمام عیار برای متوقف کردن نظم جهانی، تصمیم به راه اندازی یک جنگ تجاری علیه چین گرفته است. این اقدام شامل سه موضوعی است که به هم هیچ ارتباطی ندارند: یکی کسری تجاری 500 میلیارد دلاری بین ایالات متحده و چین است که بیشتر بر اساس کالاهای تولید شده ارزان قیمت است. دوم، سرقت ادعایی از طریق جاسوسی صنعتی و مشاغل اجباری مشترک میان میهمانان آمریکایی و میزبان های چینی، که در آن تکنولوژی ها به دستان چین می افتد.
سومین مورد که بیش از 100 بار در تحقیقات اخیر در مورد اقدامات تجاری چین به آن اشاره شده، استراتژی «ساخت چین 2025» است. این استراتژی که در سال 2015 معرفی شد، شامل تقویت ظرفیت صنعتی چین در 10 حوزه کلیدی - از جمله هوا فضا، انرژی تجدیدپذیر و رباتیک - است تا چین را در صدر زنجیره ارزشی حرکت دهد.
ترامپ حق ندارد در تلاش برای تضعیف رقابت اقتصادی آینده از غول نوظهور آسیا، استراتژی صنعتی خود را به چین دیکته کند. این رقابت در تجارت الکترونیک مشهود است که در آن - در جامعه ای که به طور معمول از گوشی ها برای پرداخت هزینه کالاها و خدمات استفاده می کند - غول رسانه اجتماعی چینی «تن سنت» ارزش بیشتری در بازار از فیس بوک دارد.
استراتژی «ساخت چین» به دنبال ایجاد مارک های معتبر برای مصرف کنندگانی است که گوشی های هوواوی را به اپل ترجیح می دهند.این مسئله در حال حاضر در مورد هواپیماهای بدون سرنشین استفاده شده توسط کارتوگرافرها و جنگل بان هاست، زیرا 80 درصد از آنها توسط شرکت نوآوری «دا -جیانگ» در شنزن چین ساخته، با استفاده از فن آوری پنتاگون ساخته شده است. چین در محاسبات فوق العاده و کوانتومی نیز در حال پیشرفت است.
این چیزی است که واقعا ترامپ و برخی تندروها در دولتش مانند «رابرت لایتیزر» و «پیتر ناوارو» را نگران کرده است. آنها به دنبال حذف شرکت های چینی از بازار تکنولوژی ایالات متحده هستند، نه تنها بر اساس امنیت ملی - که به طور گسترده تعریف شده - بلکه از همه "«تکنولوژی های قابل توجه صنعتی». یکی از شکایات اصلی آنها این است که چین دارای استراتژی های صنعتی و نوآوری است. ظاهرا آنها از این موضوع بی اطلاعند که سیاست های صنعتی دولتی با قوانین سازمان تجارت جهانی ناسازگار نیستند.
«امپراتور ترامپ» در ابتدا به طرز شگفت انگیزی در بین مردم چینی محبوب بود زیرا چینی ها رهبران حامی منافع ملی را تحسین می کنند. اما خبرگزاری های شینهوا در حال حاضر می گوید او «بی رحم، بی پروا، خودخواه و سرخورده» و «احمقی است که به جای پل، دیوار می سازد.»
در مقابل تهدیدهای فریبکارانه ترامپ، رهبران چین تصمیم به اعزام نمایندگانی در سطح بالا مانند «لیو هی» گرفتند تا پیشنهاد خرید ماشین آلات و گوشت بیشتر از آمریکا را بدهد. برخی مدعی اند که چین از این اقدام آمریکا متضرر می شود. اما در اصل چین بزرگترین بازار برای آیفون های اپل (40 میلیارد دلار) است و جنرال موتورز هم در چین خودروهایی بیش از آمریکا به فروش می رساند. بنابراین از این اقدام ترامپ، نه تنها مصرف کنندگان آمریکایی برای لباس و لوازم الکترونیکی باید پول بیشتری پرداخت کنند، بلکه حتی در مورد کالاهایی که چین گفته است که تحت تعرفه قرار خواهد گرفت، این کار می تواند 2.1 میلیون شغل در آمریکا را در مناطقی که بیشتر از 80 درصد به ترامپ رای داده اند، تحت تاثیر قرار دهد.
چین ابزار دیگری نیز در برابر اقدام ترامپ دارد. مهمترین وسیله «شی جینپینگ» رئیس جمهور چین است، که فرماندهی جنگ تجاری را برعهده دارد. سابقه چین در برابر سیاست درهای باز و پیمان های تجاری به این معنی است که شی به احتمال زیاد در برابر قلدرمآبی ترامپ ساکت نخواهد نشست.
شی به مدیران ارشد آمریکا هشدار داد که «اگر یک در بسته شود، در دیگر باز می شود». این بدان معناست که چین ترجیح می دهد با شرکت های اروپایی، کره ای و ژاپنی کار کند. چین همچنین می تواند ادغام، خرید و صدور مجوز توسط شرکت های آمریکایی را به تاخیر اندازد و از ذخایر نقدی 3 تریلیون دلاری خود برای کمک به شرکت ها در برابر تعرفه های آمریکا استفاده کند.
شی همچنین می داند که حزب کمونیست می تواند با تحریم محصولات آمریکایی با خشم مردم در بازار اشتغال چینی مقابله کند. ژاپن و کره جنوبی هم در گذشته به این پاشنه آشیل آمریکا متوسل شده بودند. از سوی دیگر اگر بسیاری از دانشجویان نخبه چینی دیگر به دانشگاه های آمریکا نروند، آنها با کاهش چشمگیر متقاضی مواجه خواهند شد.
جنگ های تجاری ترامپ در حال نزدیک کردن اروپا و چین به یکدیگر است. پکن قبلا موافقت کرده است که لیستی از بخش های منفی را که در آن (اروپایی ها) نمی توانند سرمایه گذاری کنند، تهیه کند. این به ترامپ مربوط نیست: او می خواهد شرکت های آمریکایی در سرمایه گذاری هایشان تجدید نظر کنند.
علی رغم همه چیزهایی که آمریکا در مورد تنش میان قدرت های در حال ظهور و ظهور یافته می گوید، چین و اروپا هیچ اختلافی استراتژیکی ندارد. آنچه که آمریکا نمی تواند با آن مقابله کند، یک رقیب است که دستور کار اصلی اش این است که «تجارت چین، تجارت است» و به قاعده برد - برد برای همه اعتقاد دارد.
علاوه بر این، آمریکا باید دریابد که چرا در جهان در حال توسعه - همان گونه که محافظه کاران تایید کرده اند - کشورها مشتاقانه از مدل های توسعه یافته چینی و ابتکار عمل های آن استقبال می کنند. او شخصیتی برای گذشتگان است، نه برای آینده جهانی سازی شده معمول ما.