اظهارات ترامپ را دیپلماسی ندانید. این مرد معنای این کلمه را نمی فهمد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، گاردین در سرمقاله خود نوشت: این اشتباه است که دیدار بین «دونالد ترامپ» و «کیم جونگ اون» را یک مذاکره فرض کنیم. این دیدار در حقیقت یک شو بود که توسط دو رهبر که اهداف متفاوتی از گفت و گوها دارند، ترتیب داده شده بود.
ترامپ در سنگاپو توییت کرد «هیجان در فضا موج می زند.» این اظهارات را دیپلماسی ندانید. این مرد معنای این کلمه را نمی فهمد. این رویداد را «مذاکره» نخوانید. ترامپ دارای دو حالت است: زورگویی و فریبکاری. حتی اگر در خصوص گام هایی توافق به دست آید، این، در اصل، یک نمایش است. رئیس جمهور آمریکا می خواست با نشستن در کنار رهبر کره شمالی شاید نامش در تاریخ ثبت شود اما او این کار را با این دید انجام می دهد که تنها دست به کاری بی سابقه زده باشد. انگیزه های او برای پیشرفت پایدار اساسا بیش از حد خودخواهانه و بی اهمیت است؛ و دلایل خوبی وجود دارد که چرا پیشینیانش برای اولین بار این کار را انجا نداده اند.
صحبت کردن با دشمنان سخت، اما ضروری است - به خصوص اگر جایگزین آن «آتش و خشم» باشد. با این وجود این کار باید با روح واقع گرایی، با یک هدف جدی و با یک استراتژی انجام شود. کره شمالی ها این ویژگی ها را دارند؛ اما دونالد ترامپ، نه. تلاش های مکرر او برای صحبت کردن در مورد کاهش سطح انتظارات نشان می دهد که او برخی از موانع را درک کرده است. هرچند که او بیشتر اوقات می گوید که این دیدارها نیاز به تدارک آن چنانی ندارد. همان گونه که افرادی که با خود به سنگاپور آورده تاثیری در اقدامات و تصمیمات او ندارند. در حقیقت کیم جونگ اون و دونالد ترامپ دیدار کوتاهی با حضور مترجم ها داشتند.
زمانی که هیجان ها پایان یابد، هر دو طرف احتمالا به دنبال تعهدات ملموسی خواهند بود. کره شمالی اهداف واقعی دارد: به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک قدرت که با او با احترام برخورد شود، «عصر جدید» در روابط با آمریکا که به او اهرم بیشتری با چین اعطا کند؛ لغو تحریم ها به صورتی که کیم بتواند به توسعه اقتصادی داخلی ادامه دهد. اما کره شمالی معتقد است که هویت و بقای آن بستگی به توانایی هسته ای آن دارد. و بعید است که این دیدگاه تغییر کند.
جایی برای بازگشت به قبل وجود دارد: توقف توسعه موشک های بالستیک و آزمایش های هسته ای (کیم قبلا به مردم خود گفته است که آنها نیازی به آزمایش های بیشتری ندارند و این امر می تواند به راحتی برگشت پذیر باشد)؛ از بین بردن تاسیسات هسته ای یونگبیون (اطمینان بخش اما برگشت پذیر است)؛ حتی تحویل برخی تسلیحات. اما همه اینها از «خلع سلاح کامل، قابل تایید، غیرقابل برگشت» که در ابتدا مورد درخواست بود، فاصله زیادی دارد.
بنابراین نپرسید که آیا آنها باید دیدار می کردند یا خیر بلکه بپرسید: این دیدار چه کمکی خواهد کرد؟ آیا می توان به توافق معنی دار و موثری دست یافت؟ آیا چنین توافقاتی می تواند از فیلتر دولت ترامپ از یک سو و کره شمالی ها از سوی دیگر عبور کند؟ هر قطعنامه پایداری چند جانبه خواهد بود؛ اما ترامپ یک جانبه گرا است. او از توافق هسته ای با ایران عقب نشینی کرد. او تندروها را در دولت خود به کار گرفته است. او اخیرا پیونگ یانگ را به تغییر رژیم تهدید کرده است (احتمالا به طور تصادفی). چه کسی می تواند روی تضمین های امنیتی او حساب کند؟
این دیدار بعید است گام های واقعی ای به سمت مقابله با برنامه هسته ای کره شمالی محسوب شود، موضوعی که می تواند همکاری و هماهنگی میان دولت ها را فراهم آورد. این دیدار ممکن است، در بلندمدت، همه چیز را بدتر کند. طرح های ناهماهنگ می تواند در هر دو طرف خصومت را افزایش دهد. بازگشت به حداکثر فشار همچون سابق، غیر قابل باور است. نه پکن و نه سئول احتمالا مجددا از اعمال فشار حداکثری استقبال نخواهند کرد. این نشست قبلا کار سابقه دیپلماتیک کیم را بهبود بخشیده است؛ از آنجایی که اعلام شد، او دو بار با «شی جینپینگ» رئیس جمهور چین دیدار کرده است، و احتمالا به نظر می رسد با «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه نیز دیدار داشته باشد.
این تنها «یک نمایش» بود.