انتخابات های اخیر در اسپانیا و ایتالیا دولت های متفاوتی ایجاد کرده که اتحادیه اروپا باید مراقب آنها باشد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه نیویورک تایمز در سرمقاله خود نوشت: ایتالیا و اسپانیا، دو کشور واقع در جنوب اروپا، هفته گذشته دولت های جدیدی را تشکیل دادند؛ هر یک ترکیب هایی از احزاب متخاصم و نه با ثبات. این جایی است که شباهت ها به پایان می رسد.

در ایتالیا، دو حزب ضد مهاجر و ضد اروپایی که به طور معمول با هم دشمن هستند - جنبش پنج ستاره و حزب لیگ - بالاخره سه ماه پس از برگزاری انتخابات در این کشور توانستند نظر مساعد رئیس جمهور این کشور را جلب کنند. رئیس جمهور اولین انتخاب آنها را که به شدت مخالف منطقه یورو بود، رد کرد. با این وجود، مقابله با اتحادیه اروپا به نظر می رسد اجتناب ناپذیر باشد.

سناریوی اسپانیا کاملا متفاوت بود. در آنجا یک رهبر سوسیالیست که حزبش کمتر از یک چهارم کرسی های مجلس نمایندگان را کنترل می کرد، به اندازه کافی متحد شد تا دولت محافظه کار«ماریانو راخوی» را کنار بگذارد. او نخستین رهبر در دموکراسی مدرن اسپانیا بود که رای عدم اطمینان را از دست داد. این شاهکار بسیار شگفت انگیز بود زیرا «پدرو سانچز» که در روز شنبه به عنوان نخست وزیر جدید سوگند یاد کرد، در اکتبر 2016 شکست تلخی را در حزبش تجربه کرده و یک سال پیش بازگشت شگفت انگیزی را آغاز کرده بود. او حتی در پارلمان هیچ کرسی ای ندارد.

آینده خیلی مشخص نیست، اما بر خلاف واکنش دولت ایتالیا، اتحادیه اروپا و بازارهای مالی، نگرانی کمتری نسبت به اسپانیا داشتند.

راخوی با توجه به رهبری اسپانیا در دوره ریاضت اقتصادی تحت حمایت اتحادیه اروپا اعتباری برای خود کسب کرد و هرچند نرخ بیکاری اسپانیا یکی از بالاترین رقم ها در اروپا محسوب می شود، این کشور سه ساله رشد اقتصادی بالاتر از 3 درصد داشته است. سانچز، یکی از بازیکنان سابق بسکتبال که به نام «آقای خوش تیپ» معروف است، یک اروپایی است که قول داده است بودجه دولت را حفظ کند و به تعهدات خود نسبت به اتحادیه اروپا احترام بگذارد.

بزرگترین چالش فوری برای سانچز جنبش جدایی طلب در کاتالونیا است. مراسم تحلیف او در روز شنبه همزمان با انتصاب یک دولت جدید در کاتالونیا تحت ریاست «کوئیم تورا» بود که به سرعت اعلام کرد که او همچنان بر استقلال از اسپانیا تاکید خواهد کرد. سال گذشته یک اعلامیه یکجانبه استقلال توسط دولت کاتالان، جرقه یک بحران قانون اساسی را زد که در آن رهبران کاتالان دستگیر و یا فراری شدند و دولت اسپانیا کنترل مستقیم کاتالونیا را برعهده گرفت. سوسیالیست ها در آن زمان از دولت حمایت می کردند، اما احزاب کاتالان بخشی از ائتلاف سانچز هستند، بنابراین او ممکن است از مذاکرات حمایت کند.

هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که آیا سانچز تا زمان انتخابات بعدی در دو سال آینده در قدرت باقی خواهد ماند یا خیر، اما در هر صورت او احتمالا هیچ کاری برای بی ثبات کردن اقتصاد و یا جایگزینی اسپانیا در اتحادیه اروپا انجام نمی دهد، تنها به این دلیل که او رایی در پارلمان برای این کار ندارد.

دولت ایتالیا موضوع دیگری است. ائتلاف پوپولیستی در آنجا متعهد به کاهش مالیات و هزینه های رفاهی شده، که می تواند بدهی ملی را تشدید کند، و هر چند این دو حزب تهدید به ترک منطقه یورو را کنار گذاشته اند، اما متهم کردن اتحادیه اروپا پیام اصلی آنهاست. با این حال، چرخاندن یک دولت، راهی برای تعدیل تندروی های پوپولیستی است.

در هر زمانی از آشفتگی سیاسی، دلیل زیادی برای بقیه اروپا وجود دارد که احتیاط کنند و مراقب باشند. اما سرپرستی های کوچک آخرین چیزی است که بروکسل باید انجام دهد. این یک داستان دو دموکراسی است که مشکلات خود را برطرف می کنند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.