جان بولتون به عنوان سومین مشاور امنیت ملی در دولت دونالد ترامپ رسما کار خود را از امروز 9 آوریل آغاز می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه واشنگتن پست در وب سایت خود نوشت: «جان بولتون» امروز به عنوان مشاور امنیت ملی جدید در حالی کار خود را آغاز می کند که یک بحران امنیتی ملی جدید مطرح شده است: یک حمله شیمیایی دیگر در سوریه. «دونالد ترامپ» با لحنی تند هم «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه و هم «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه را سرزنش کرده و به آنها هشدار داده است.
بولتون به دلیل دیدگاه های جنگ طلبانه و باورش در مورد استفاده از قدرت نظامی پیشگیرانه شناخته شده است. دیدگاه های ترامپ در مورد درگیری های مشابه در سوریه، متناقض بوده است. برای مثال وی هفته گذشته ظاهرا با پنتاگون مخالف بود، زمانی که گفت ایالات متحده باید بلافاصله از سوریه خارج شود. با این حال، او در یکی از توئیت های خود در این هفته گفت که برای توقف اسد، به اقدامات قوی تری از سوی آمریکا نیاز است.
اما قضیه سوریه، آخرین بحران کنونی است. بولتون و دولت ترامپ همچنین با بحران دیپلماتیک با کره شمالی و چالش های موجود مانند جنگ در افغانستان و سرنوشت توافق هسته ای ایران مواجه خواهند شد. و به این ترتیب، این نکته را در ذهن داشته باشید: در بسیاری از این اختلافات منطقه ای، آمریکا دارای اهرم های محدودی است و یا در محاصره نیروهایی خارج از کنترل قرار دارد.
این بدان معنا نیست که آمریکا قدرت ندارد یا افرادی مانند بولتون و ترامپ مهم نیستند. اما کارشناسان بین المللی به خوبی می دانند که نیروهای بین المللی و منافع دیگر کشورها و سیاست های داخلی می تواند مانع بزرگی ایجاد کند تا آمریکا نتواند به اهداف خود در شکل گیری حوادث، به ویژه درگیری های منطقه ای دست یابد.
تازه ترین تحولات جهانی، این محدویت ها را تایید می کند:
1. چین در مورد آنچه که در آینده با کره شمالی اتفاق می افتد، حرف اول را خواهد زد
پس از اینکه ترامپ اعلام کرد که قصد دیدار با «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی را دارد، چین و کره شمالی هم شگفتی های خود را داشتند: کیم سفر مخفیانه ای به پکن داشت. «این دیدار، یک نتیجه گیری داشت: پکن انگیزه های قوی ای برای حضور کامل در مذاکرات آینده را دارد. دیپلماسی در عاری سازی هسته ای کره شمالی همچنان بی ثبات است، اما یک چیز همچنان روشن است: «شی جینپینگ» اجازه نخواهد داد به حاشیه کشیده شود.»
چین خودش با کره شمالی روابط پیچیده و ناپایداری دارد. اما در تمامی برنامه های بولتون و در نهایت دولت ترامپ برای کره شمالی، آنها باید نقش فعال و فزاینده چین را در نظر بگیرند.
2. درگیری های منطقه ای، دلایل داخلی خود را دارند که در برابر دخالت آمریکا مقاومت می کنند
به تازگی، بحث های تازه ای در مورد گفت و گوهای صلح در افغانستان شکل گرفته، اما توافق صلح چگونه خواهد بود؟
پویایی درونی و سیاست داخلی در افغانستان می تواند صلح را در هر مرحله ای از بین ببرد: در طی مذاکرات، تعریف دقیق جزئیات قرارداد در هر مرحله ای، تعامل با کارشکنان، اجرا کردن توافق و در نهایت بازگشت احتمالی به جنگ داخلی. آمریکا قدرت کمی برای تغییر هر یک از این عوامل دارد. در واقع، همانطور که «گرگ جیف» اخیرا در واشنگتن پست نوشت، مقامات ارشد نظامی اکنون در مورد «برنده شدن» در منازعات مانند افغانستان، نه به لحاظ پیروزی مستقیم، بلکه برای حفظ حضور دائمی، در «جنگ های بی پایان» صحبت می کنند.
بسیاری از نکاتی که در مورد افغانستان به آنها اشاره داشت، به احتمال زیاد سوریه را هم در بر می گیرد؛ جایی که گزینه های نظامی واقع بینانه به سختی قابل شناسایی هستند. سال گذشته، پس از یک حمله شیمیایی دیگر، آمریکا را با یک موشک کروز هدف قرار داد. «مارک لینچ» در این روزنامه می نویسد که این حمله به تنهایی نمی تواند معادله استراتژیک در سوریه را تغییر دهد. دلیلی ندارد که گمان کنیم این بار قضیه با دفعه قبل فرق دارد.
3. دیدگاه های جنگ طلبانه بولتون از بطن دوران قدرت بدون قید و شرط آمریکا پس از جنگ سرد - که به پایان خود نزدیک می شود - بر می آید
بولتون بیشتر برای خدمت در دولت جورج دبلیو بوش شناخته شده است؛ یعنی زمانی که قدرت نظامی آمریکا به شدت غیر چالشی بود. همانطور که «جاشوا شیفرینسون» در این روزنامه استدلال کرده بود: «در عصر غیبت سلطه آمریکا، هیچ کشوری زمانی که آمریکا تهاجمی می شود دیگر عقب نشینی نمی کند. در نتیجه، دیدگاه های ستیزه جویانه قدرت بیشتری برای شکل دادن به سیاست وجود دارد.» دیدگاه های جنگ طلبانه بولتون باقیمانده دیدگاه های مربوط به سلطه آمریکا بر جهان پس از جنگ سرد است.
شیفرینسون نتیجه گیری می کند که کشورهای دیگر مانند چین ممکن است قدرت اقتصادی آمریکا را به چالش بکشند، اما آمریکا هنوز دارای مزیت نظامی مشخصی است. این امر ممکن است نیروی نظامی را برای بسیاری در کاخ سفید جذاب کند، زیرا «این همان جایی است که ایالات متحده در آن از دیگر کشورها پیشی می گیرد.» بنابراین، «با توجه به اینکه قدرت آمریکا، قدرت غالب اما در حال کاهش است، ترفیع سمت بولتون به ما یادآوری می کند که در نظامی سازی احتمالی سیاست خارجی آمریکا محدودیت هایی وجود دارد.
ترامپ و بولتون هر دو به نظر می رسد مخل اتحاد ها و بسیاری از اشکال دیپلماسی باشند. اما چالش های پیش روی آمریکا نشان می دهد که این ابزار (اتحاد و دیپلماسی) تا چه حد مهم هستند.
به عنوان مثال، «استفان هاگارد» در مطلبی در این روزنامه توضیح داد که چگونه تحریم ها واقعا کره شمالی را به چنین نقطه ای رساند. هماهنگی های چند جانبه، همیشه با در کنار تحریم های سخت، بسیار مهم هستند. همانطور که هاگارد می گوید «اکنون این نگرانی وجود دارد که آمریکا با چین هماهنگ باشد یا خیر.»
اگر چه «دیوید بوسکو» روزنامه نگار واشنگتن پست اخیرا در این باره بحث کرده است که بولتون شخصیت چندجانبه ای دارد، اما نه بولتون و نه ترامپ هیچ یک دیپلماسی مدنظر او را که به گفته هاگارد برای مذاکرات موفقیت آمیز کره شمالی بسیار مهم است، ندارند. در واقع، تهدیدات ترامپ علیه کره شمالی اغلب به جای اینکه بخواهد رویکرد کیم را تغییر دهد، به اتحاد آمریکا با دیگران آسیب رسانده است.
در مجموع، این استدلال ها پیامی محکمی برای رئیس جمهور و مشاور جدید امنیتی ملی او دارد. ترامپ و بولتون مطمئنا در چند ماه آینده دیدگاه های خود را بر روی سیاست آمریکا پیاده خواهند کرد. اما آنها مجبور خواهند شد با نیروهای پیچیده ای در خارج از کنترل خود مبارزه کنند و قدرت کمتری برای شکل گیری درگیری های دیگر مناطق خواهند داشت. آمریکا بارها - و اکثرا به شکل دردناکی - از جنگ ها در ویتنام، افغانستان و عراق باید درس عبرت گرفته باشد.