حادثه تیراندازی در دبیرستانی در ایالت فلوریدای آمریکا بار دیگر موجب راه اندازی موجی از انتقادات از سیاستمداران این کشور به دلیل بی توجهی به فروش اسلحه و افزایش تیراندازی ها شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «دیوید لئونهاردت» نویسنده نیویورک تایمز در مطلبی تحت عنوان «اجازه دهید کودکان آمریکایی بمیرند» نوشت: در سال 2012 و پس از تیراندازی «سندی هوک» در ایالت «کانکتیکات» که مدت کوتاهی پس از تیراندازی در مدرسه دیگری رخ داد، گروهی از والدین وحشت زده و مضطرب منتظر اخبار مربوط به کودکانشان بودند. «دن مولوی» فرماندار وقت کانکتیکات سپس وارد اتاق شد و به آرامی به آنها تسلیت گفت و اتاق در غم و اندوه فرو رفت.
این صحنه هنوز هم فراموش نشده است، زیرا به هر دو جنبه تیراندازی جمعی و غم و اندوه فراوان ناشی از آن اشاره دارد. کودکان هنوز هم کشته می شوند و کشور ما هیچ کاری در مورد آن انجام نخواهد داد.
ایالات متحده به این نکته اشاره کرده است که جان کودکان ارزش ندارد. البته، وقتی که اتفاقی می افتد، ما برای آنها به سوگ می نشینیم. اما این تنها یک عزاداری است، زیرا هیچ تلاشی برای جلوگیری از رنج بیشتر - از جمله گام های ساده ای که هر کشور ثروتمند دیگری آن را بر می دارد - صورت نمی گیرد.
اسلحه بخش بزرگی از این سختی ها است، اما تنها بخشی از آن است. براساس مطالعه وزارت بهداشت آمریکا، تیراندازی یکی از دلایل اصلی تبدیل شدن آمریکا به «خطرناک ترین کشور در میان کشورهای ثروتمند برای کودکی است که در آنجا به دنیا می آید. سانحه رانندگی و مرگ و میر نوزادان دو عامل دیگر است.
نمودار ارائه شده در اینجا نشان می دهد که آمریکا به چگونه کشوری تبدیل شده است. این کشور در هر سال از حدود 21 هزار «مرگ و میر اضافی» رنج می برد. این بدان معنی است که اگر آمریکا متوسط مرگ و میر یک کشور ثروتمند را داشته باشد، میزان مرگ کودکان و نوجوانان کاهش یابد.
در اینجا راه دیگری برای فکر کردن درباره این 21000 نفر وجود دارد: تصور کنید که جزئیات تیراندازی سندی هوک به خانواده 20 کودک قربانی داده می شود. حال دو تیراندازی سندی هوک دیگر را به آن اضافه کنید، که در هر یک 20 خانواده دیگر با بدترین اخبار ممکن روبرو می شوند. حال تصور کنید هر روز این قضیه تکرار شود، هر ساله، هر ساله و هر ساله به همین منوال.
خروجی ما نسبتا جدید است. در آمریکا در دهه 1960 نرخ مرگ و میر کودکان کمتر از سایر کشورهای ثروتمند بود. به همین دلیل است که این مسئله ناشی از یک ویژگی تغییرناپذیر آمریکایی نیست.
کشورهای دیگر سعی می کنند فرزندانشان را زنده نگه دارند. آنها علل عمده مرگ را مورد مطالعه قرار داده اند و سپس آنها را در یک روش اثبات شده مورد حمله قرار دادند.
چنین رویکردی در این کشور چگونه است؟
در مورد اسلحه، این رویکرد با بازنگری پس زمینه جهانی و محدودیت های نیمه اتوماتیک سخت تر شروع می شود. ایالات متحده همیشه با توجه به در اختیار داشتن میزان زیادی اسلحه، به احتمال زیاد با مرگ و میر زیادی ناشی از تیراندازی مواجه بوده است، اما ما می توانیم این تعداد را کاهش دهیم.
در مورد مرگ و میر ناشی از سوانح جاده ای، ما بیشتر می توانیم از آنچه که سایر کشورها انجام داده اند، کپی برداری کنیم: تقویت قوانین سرعت، جلوگیری از رانندگی در حالت مستی، ترویج استفاده از کمربند ایمنی. از آنجا که ما عقب مانده ایم، جاده های آمریکایی از امنیت متوسط به سمت خطرناک ترین جاده ها در دنیای ثروتمندان حرکت کرده است.
در مورد مرگ و میر نوزادان، راه حل پیچیده تر است. آنها احتمالا درگیر پاکسازی شبکه امنیتی ناقص هستند. مجله بهداشت عمومی آمریکا نوشته است مرگ و میر نوزادان به طور مشخص در ایالت هایی که طرح سلامت درمانی موسوم به «اوباما کر» در آنجا توسعه یافته، و در ایالاتی که این طرح توسعه نیافته افزایش یافته است.
هنگامی که شما به علل بزرگ مرگ و میر کودکان می پردازید، دشوار نیست که به یک الگوی سیاسی توجه کنید. یک حزب - حزب جمهوری خواه - قوانین اسلحه حساس را مسدود می کند. همان حزب تلاش کرده است تا بیمه بهداشتی مردم را از بین ببرد. و در حالی که ایمنی ترافیک یک مشکل دو حزبی است، دولت های آبی عموما سخت تر از دولت های قرمز تلاش می کنند.
همه این ها یک یادآوری خوب برای مشارکت سیاسی است. اگر تمرکز فعلی سیاستمداران محافظت از فرزندان ما از آسیب های موجود نباشد، بگذارید آنها را با سیاستمداران - از هر دو حزب - جایگزین کنیم.