این لبنان نیست که به عصر حجر بر می گردد همانطور که مسئولان اسرائیلی تهدید کردند بلکه این دولت اشغالگر اسرائیلی است که شهرک نشینانش برای نجات جان خود و فرار از ده ها هزار موشکی که بر سرشان مانند باران از چندین جبهه می بارد، نمی دانند کجا پنهان شوند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، عبدالباری عطوان نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم به تحولات جدید در لبنان پرداخت و نوشت: رهبران اسرائیل به شکل غیر عمد و سهوی بزرگترین دستاورد را محقق کردند و آن متحد کردن همه لبنانی ها با تمام مذاهب و نژاد های شان در رویارویی با تحریک های مرزی و زمینی و دریایی است که این روزها زیاد شده است و فاش کننده بلندپروازی های توسعه طلبانه و در عین حال مقاصد تجاوزکارنه این رژیم است.
مرزهای جنوبی لبنان با فلسطین اشغالی این روزها داغی بی سابقه ای را شاهد است که باعث شد بسیاری پیش بینی کنند که فتیله جنگ سوم در هر لحظه ای ممکن است شعله ور شود و آن جنگی است که ارتش، ملت و مقاومت لبنان به لحاظ روانی و نظامی آماده آن شده اند.
تحریک تجاوزکارانه اسرائیل اول از زبان«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ این رژیم صورت گرفت که مدعی شد بلوک گازی شمار»9» که در آب های منطقه ای لبنان واقع شده است یک میدان گازی اسرائیلی است و به «کنسرسیومی» از سه شرکت بین المللی ایتالیایی، روسی و فرانسوی نسبت به هر گونه اقدام برای اکتشاف و چاه زدن هشدار داد اما تحریک دوم که خطرش دست کمی از اولی ندارد با اقدام اسرائیل برای ایجاد دیوار در خط موسوم به خط آبی است که با خط آتش بس در تعارض است و این یعنی الحاق صدها کیلومتر مربع از اراضی لبنان به سرزمین های اشغالی است.
تهدیدهایی که توسط چندین مسئول اسرائیلی برای بازگرداندن لبنان به عصر حجر مطرح شد هیچ تأثیری بر ملت لبنان نگذاشت و لبنانی ها را نترساند بلکه عزم شان برای رویارویی با این تجاوز و دادن درسی جدید به این رژیم که از جنگ سال 2006 دردناک تر است، جزم کرد؛ این خود اسرائیل است که جنگ می خواهد و بنابراین باید نتایج و پیامدهایش را تحمل کند؛ نتایجی که در هر صورت وخیم است.
اسرائیل شروع به ارسال نیروهای تقویتی به سمت مرزهای لبنان کرده است و حزب الله نیز با اعزام نیروهای نخبه خود که از سوریه خارج کرد و در طول مرزهای جنوبی لبنان مستقر کرد و در حالت آماده باش کامل آنها را قرار داد، پاسخ اسرائیل را داد.ارتش لبنان نیز همین کار را کرد.
شورای عالی دفاع در لبنان که به ریاست ژنرال «میشل عون» رئیس جمهور لبنان در کاخ«بعبدا» و با حضور آقایان«سعد حریری» نخست وزیر و «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان و نیز فرمانده ارتش و فرماندهان نظامی بلندپایه برگزار شد تصمیمی روشن و صریح در جلوگیری از ایجاد دیوار مرزی روی اراضی لبنان توسط دولت اشغالگر اتخاذ کرد زیرا ساخت این دیوار تجاوز و نقض حاکمیت لبنان به شمار می رود و این شورا دستورات لازم برای مقابله با این تجاوز را بدون هیچ گونه تردیدی صادر کرد.
تحریک های زمینی و دریایی اسرائیل اعلان جنگ به لبنان و تعدی بی سابقه به حاکمیت و کرامت ملی لبنان است و لبنانی ها در بالاترین سطح رهبران سیاسی و نظامی اعلام کردند که به اندازه کافی به مسئولیت های خود عمل می کنند و در جلوگیری از ساخت این دیوار با قدرت نظامی تردیدی نمی کنند.
این لبنان نیست که به عصر حجر بر می گردد همانطور که مسئولان اسرائیلی تهدید کردند بلکه این دولت اشغالگر اسرائیلی است که شهرک نشینانش برای نجات جان خود و فرار از ده ها هزار موشکی که بر سرشان مانند باران از چندین جبهه می بارد، نمی دانند کجا پنهان شوند.
«سید حسن نصرالله» رهبر مقاومت اسلامی این طرح های تجاوزکارانه اسرائیلی را بسیار زود فهمید زمانی که در سخنرانی ای که در سال 2011 ایراد کرد، تهدید کرد«هر کسی که تأسیسات آینده نفت و گاز در آب های منطقه ای لبنان را مورد تعرض قرار دهد به تأسیسات اش تعرض می شود و دشمن می داند که ما می توانیم این کار را بکنیم».
زمانی که سید حسن نصرالله این تهدیدات را مطرح کرد توان موشکی«حزب الله»ده بار کمتر از الان بود و همین مساله درباره مهارت های نظامی که حزب الله در سوریه طی چهار سال گذشته و در جنگ جولای سال 2006 نیز به دست آورد،گفته می شود.
کارشناسان و ژنرال هایی که در ارتش اسرائیل خدمت کردند نسبت به این توان ها هشدار دادند و از 150 هزار موشکی سخن می گویند که زرادخانه نظامی«حزب الله»از آن لبریز شده و کوه های بلند و سر به فلک کشیده، آنها را در آغوش کشیده است و اگر به این زرادخانه دو زرادخانه سوریه و ایران که پر از این گونه موشک ها و چه بسا بسیار پیشرفته تر از آن را دارند اضافه کنیم می توانیم پایه های اصلی «نصیحت» سید نصرالله به یهودی ها را بفهیمم که چند ماه پیش در یکی از سخنانش آمد و بر ضرورت ترک فلسطین اشغالی در سریع ترین زمان ممکن تأکید کرد تا مبادا سوخت جنگ آینده شوند.
لبنان از ثروت های گازی و نفتی اش دست نمی کشد و از یک وجب خاکش نیز دست نمی کشد و از آن فراتر درخواست بازپس گیری هفت روستای غصب شده در کنار اراضی فلسطینی توسط دولت اشغالکر طی جنگ 1948 را مطرح می کند.
در جنگ جولای 2006 میان لبنانی ها شکاف وجود داشت برخی هوادار و برخی مخالف جنگ بودند اما در جنگ آینده و احتمالی این شکاف تبدیل به وحدت ملی می شود و نیز تبدیل به حمایت بی سابقه از ارتش و مقاومت می شود که در کنار هم و برای دفاع از لبنان و کرامت و حاکمیت اش و نیز ثروت های ملی اش وارد این جنگ می شوند.
دیوارهایی که نمی توانند از شهرک نشینان اسرائیلی در اراضی اشغالی فلسطین حمایت کنند در صورت ساختن آنها روی اراضی لبنان وبال گردن آنها می شود و نیز منشأ تهدید وجودی شان می شود؛ اگر گنبد آهنین نمی تواند از موشک های جنبش های«حماس» و «جهاد اسلامی» طی جنگ اخیر غزه از آنها حمایت کند آیا می تواند از آنها در برابر موشک های بسیار دقیق تر و پیشرفته تر شلیک شده از لبنان و چه بسا سوریه و ایران و نیز نوار غزه، حمایت کند؟
این چه دولتی است که نمی تواند از شهرک نشینانش جز با ساخت دیوار حمایت کند و این چه زندگی است پشت این دیوارها همه عمرشان را پشت آنها سپری می کنند؟این شنیع ترین و احمق ترین حالت های انکار است.
این دیوارها نشانه رعب و ترس از حال و آینده با هم است و خطرناک از آن این است که صاحبان آنها جهت نما را از گم کرده اند و به تحریک ادامه می دهند و یک مساله اساسی را نادیده می گیرند و آن اینکه زمانه تغییر کرده است و دشمن نیز تغییر کرده است و دیگر فرار نمی کند و پرچم های سفید را بالا نمی برد و لباس های نظامی اش را نمی کند آن هم در اولین بمباران همانطور که ارتش های عربی انجام می دادند. درس های جنگ 2006 و جنگ های غزه و ایستادگی اسطوره ای و عملیات اخیر مقاومت در کرانه باختری چیزی نیستند جز تأیید حرفی است که زدیم.