همزمان با برگزاری اجلاس داووس، سوالی که برای بسیاری مطرح شد این است که آیا «دونالد ترامپِ پوپولیست» هنجار جدیدی در سیاست های آمریکا ارائه می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: هفته گذشته و همزمان با گردهمایی بزرگان و نخبگان دنیا در اجلاس «داووس» در سوئیس، به دلیل نگرانی برای مشکلات طبقه متوسط جامعه، سوالی که به ذهن هر فرد ثروتمندی خطور کرد این بود که آیا تحول پوپولیستی که ریاست جمهوری آمریکا را به یک فرد با نفوذ افراطی تحویل داده است، باید به انتها برسد.
اگر جهانی سازی، یا به طور دقیق تری شوک ناشی از واردات از چین، بود که باعث شد رای دهندگان ترامپ را با انتخاب خود راهی کاخ سفید کنند، آیا سیاستمداران می توانند به سمت حمایت از نظام بازار برگردند؛ زمانی که شوک ناشی از میزان واردات از چین برطرف شود؟
برای شفاف سازی های مطلوب، نخبگان جهانی می توانند خود را از ترس استبدادی رها کنند: به این معنا که چه اتفاقی می افتد اگر موج پوپولیستی که ترامپ را انتخاب کرد ادامه داشته باشد؟
ممکن است که شوک چین به سیاست های آمریکا به پایان رسیده باشد. ورود چین به اقتصاد بازار آمریکا در این قرن سبب زیان میلیونی ناشی از بین رفتن بسیاری از مشاغل تولیدی در آمریکا شد. در نتیجه کارگران و اتحادیه های مربوطه به شدت آسیب دیدند و موقعیت های سیاسی به سمت افراط گرایی ایدئولوژیکی حرکت کرد.
در پی این تحولات بسیاری از شغل های تولیدی از بین رفتند. افزایش دستمزدها در چین باعث شد برخی کمپانی ها از جابجایی صنعت تولیدی خود در کشورهای سرتاسر اقیانوس آرام دلسرد شوند. همچنین گسترش دستگاه های اتوماتیکی در میان تمام صنایع نشان داد که دوران برون سپاری شرکت ها برای یافتن نیروی کار ارزان خارجی ممکن است رو به پایان باشد.
فشارهای مهاجرتی ممکن است در سراسر اقیانوس اطلس ادامه داشته باشد و تداوم قیام های پوپولیستی در مقابل استقرار اقلیت نخبگان در اروپا را به دنبال داشته باشد. اما در آمریکا جمعیت مهاجران غیر قانونی در حال کاهش است و بنابراین یکی از ادعاهای ترامپ برای به قدرت رسیدن را نقض کرد.
اقتصاددانان در حال مطالعه تغییرات در ماهیت کاری هستند که باعث ایجاد چنان واکنش سیاسی می شود. با این حال موج اختلال دیگری در آستانه در برگرفتن همه اقتصاد دنیا است و باعث می شود که همه سطوح شغلی جدید دستخوش تغییر و نابودی شوند و آن پدیده «هوش مصنوعی» است. این پدیده به تنهایی می تواند برای دهه ها سوخت اعتراض و شورش را علیه نخبگان دنیا و مفاهیم مطرح شده از سوی آنها در مورد دموکراسی بازار را تامین کند.
«فرانک لِوی» از موسسه تکنولوژی ایالت «ماساچوست» این ماه در تحلیل خود درباره اثر بالقوه هوش مصنوعی بر سیاست های آمریکا خاطر نشان کرد که با توجه به اثرات جهانی سازی بر روی انتخابات ریاست جمهوری سال 2016، باید به جایگزینی زود هنگام هوش مصنوعی و جهانی سازی با بسیاری از شغل های معمول توجه کرد.
وی می گوید که انتظار می رود هوش مصنوعی چیزی در حدود 210 هزار شغل مونتاژی را از بین ببرد و نباید نگران یافتن کار در 25 سال آینده باشیم. این نگرانی مربوط به پنج یا شش سال اخیر خواهد بود.
به گفته کارشناسان موقعیت جغرافیایی می تواند در این زمینه تفاوت ایجاد کند. اگر جابجایی مشاغل با کمک هوش مصنوعی در شهرهای بزرگ متمرکز باشد کارگران گزینه های شغلی بیشتری پیش رو خواهند داشت. با این حال اختلافات اقتصادی لازم نیست که سیاست پوپولیستی تولید کنند.
به گفته کارشناسان، سیستم سیاسی به روش های مختلفی می تواند به شرایط نامناسب کارگران پاسخ دهد. رکود بزرگ اقتصادی نه تنها باعث ایجاد حکومت نازی شد، بلکه منجر به ایجاد نظام سوسیال دموکرات در سوئد شد.
از ابتدا کاملا مشخص نیست که هوش مصنوعی باعث ایجاد واکنش سیاسی یکسانی مشابه تجارت خواهد شد. ماشین های جدید، الهام بخش بسیاری از شورش های کارگری به یاد ماندنی در زمان انقلاب صنعتی شدند. در زمان انقلاب صنعتی لودیت ها (جنبش اجتماعی صنعتگران نساجی) دستگاه های بافندگی را که باعث شده بودند آنها شغلشان را از دست بدهند، شکستند. ریشه کلمه «خرابکاری» به کارگران فرانسوی برمی گردد که اقدام به تخریب ماشین آلات بافندگی در برابر تغییرات ناشی از انقلاب صنعتی کردند.
در آن زمان اتحادیه های کارگری نسبت به فناوری جدید تردید داشتند. در دهه 1960 میلادی در ایالت «کالیفرنیا» اتحادیه کارگران مزرعه در برابر به کارگیری ماشین های چیدن گوجه شدیدا اعتراض کردند. در نیویورک معدنکارانی که تونل های مربوط به مترو را حفر می کردند طی مذاکراتی قرارداد به مبلغ 450 هزار دلار برای حفر هر تونل منعقد کردند تا از این طریق بتوانند از بین رفتن شغل را به خاطر پیشرفت های فناوری جبران نمایند.
واردات از کشورهای با نیروی کار ارزان به خاطر شرایط حمایتی ضعیف تر و استانداردهای محیطی کمتر که برای آنها اعمال می شود، ناعادلانه به نظر می رسد. هوش مصنوعی می تواند جریان پوپولیستی را در مسیرهای مختلف به حرکت در آورد. با این حال، هر مسیری که انتخاب شود در هر صورت با اقتصاد لیبرال کلاسیک و جهانی سازی در تضاد است.