وجه مشترک همه این اعتراض گران شدن نان است که منطقه ممنوعه برای همه دولت های سابق به شمار می رفت. این همان چیزی است که در تونس، الجزایر و سودان رخ داد.اکنون زمان ساقط شدن حرمت ها و ممنوعیت هاست و بعید نمی دانیم که این سناریو به زودی در مصر ، اردن و مراکش و حتی در خود عربستان سعودی تکرار شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشتی در روزنامه رأی الیوم به اعتراض ها در کشورهای عربی پرداخت و نوشت: جمله ای ورد زبان بیشتر تونسی هایی بود که روز گذشته_یکشنبه_ هفتمین سالروز انقلاب شان را جشن گرفتند که می گوید:« آزادی را به دست آوردیم لیکن اوضاع معیشتی مان بدتر شد». جالب این جاست که این تظاهرات برای جشن گرفتن انقلاب تونس به موازات تظاهرات خشم در پایتخت و چندین شهر تونس در اعتراض به گرانی و افزایش قیمت ها و افزایش مالیات، برگزار شد که در آن شعارهای«انقلاب» تونس و « کار، آزادی و کرامت ملی» سر داده شد.
تونسی ها از بیشتر عرب های مانندشان خوش شانس تر هستند زیرا به خواسته های خود برای آزادی رسیدند و جامعه مدنی دموکرات و رسانه های آزاد را تقویت کردند این در حالی است که در شماری از کشورهای عربی از جمله کشورهایی که شاهد انقلاب بودند آزادی ها شاهد افول شد و اوضاع معیشتی نیز رو به وخامت رفت. این کشورهای عربی مانند مصر و لیبی و یمن برای آزادی و معیشت بهتر انقلاب کردند و به منظور رسیدن به آنها قربانی دادند.بیشتر این کشورهای عربی از جمله لیبی و یمن تبدیل به کشورهای شکست خورده ای شدند که هرج و مرج آنها را فرا گرفته است و با طرح های تجزیه آمریکایی رو به رو شده اند.
منطقه خاورمیانه اکنون به طور کامل و بدون استثنا در آستانه «انقلاب های گرسنگان» قرار دارد و در این حالت ثروتمندان و فقرا با هم مساوی می شوند زیرا حکومت های فاسد، ملت های سرکوب شده را مسئول اوضاع معیشتی وخیم می دانند و سوبسیدها را از کالاهای اساسی لغو کرده و مالیات های علنی و پنهان بر بیشتر خدمات و کالاهای ضروری اعمال می کنند تا کسری بودجه خود را تأمین کنند و قسط های وام ها و بهره های آنها را با توصیه صندوق بین المللی پول وام دهنده بزرگ و بزرگترین توطئه کننده ، بپردازند.
وجه مشترک همه این اعتراض گران شدن نان است که منطقه ممنوعه برای همه دولت های سابق به شمار می رفت. این همان چیزی است که در تونس، الجزایر و سودان رخ داد.اکنون زمان ساقط شدن حرمت هاست و بعید نمی دانیم که سناریو به زودی در مصر ، اردن و مراکش و حتی در خود عربستان سعودی تکرار شود.
عربستان سعودی اقدام به «حملات پیشگیرانه کرد و این کار را با اعلام جنگ علیه« ماهی های بزرگ فساد» و انداختن بیش از دویست نفر از آنها در زندان ها به شکل ناگهانی و بررسی نشده و پناه بردن به ذخایر مالی عمومی و اختصاص هزار ریال «جایگزین گرانی»به کارکنان دولت و به اندازه نصف این مبلغ برای بازنشسته ها و پنج هزار ریال به عنوان پرداخت یک جا به نظامیانی که در یمن می جنگند، انجام داد لیکن این راه حل ها موقت است یعنی به مدت یک سال است و جزئی است زیرا شامل کارکنان بخش خصوصی نمی شود این درحالی است که آنها اکثریت را شکل می دهند. علاوه بر اینکه میانگین بیکاری در میان قشر جوان در عربستان بیش از 34 درصد است و این عدد شامل زنان نمی شود. جالب اینجاست که دیگر کشورهای عربی ذخایر مالی و نفت و گاز ندارند اگر چه فساد و سوء مدیریت دارند.
اگر معترضان در تونس، مراکش،لیبی، مصر،یمن در چند سال پیش نخبگان سیاسی و طبقه متوسط بودند«انقلابیون گرسنگی» طبقه بیچاره و ضعیف است؛ امری که باعث می شود خطرشان بیشتر شود زیرا این انسان ها محروم چیزی برای از دست دادن ندارند در حالی که می بینند گربه های چاق و چله فساد غرق در نعمت هستند و خانوادها ی شان نیز در رفاه و کاخ های مجلل و خودروهای گران قیمت به سر می برند.
حالت نارضایتی که بیشتر ملت های عرب در آن به سر می برند فقط به دلیل وخامت اوضاع معیشتی و شکسته شدن کمر شهروندان زیر بار سنگین مالیات ها نیست بلکه به دلیل فسق و فجور ثروتمندان نزدیک به دایره های قدرت است که دردها و مشکلات شهروندان و شرایط سخت شان را نه درک می کنند و نه آماده درک کردن آن هستند و شهروند فقیر را به عنوان گوشت قربانی سیاست های شان و سیاست های حکومت های شان تقدیم می کنند و این البته حالت های غارت و آسیب زدن به دارایی های عمومی و خصوصی را نه تفسیر می کند و نه توجیه.
اگر اردن را به عنوان مثال ذکر کنیم که بدهی عمومی اش به 36 میلیارد دلار و بهره این بدهی دو میلیارد دلار در سال می رسد را مطرح کنیم می بینیم که طبقه متوسط ثروتمند حاضر نیست که یک دینار به بودجه دولت کمک کند یا میلیاردها و میلیون ها دینار دارایی اش را برای کمک به فقرا هزینه نمی کند این در حالی است که جمعیت های خیریه ای مانند «بیل گیتس» بیش از نیمی از ثروت پنجاه میلیارد دلاری خود را برای کمک به فقرا اختصاص می دهند و هر کسی به محله های ثروتمندان عرب برود منظورمان را به خوبی می فهمد.
شرکت خودروسازی «فراری » فاخر ایتالیا دو سال پیش فهمید که فروش اش در اسپانیا کم شده است و برخی از دارندگان این نوع خودروها آنها را به شرکت بازگرداندند تا در سریع ترین زمان ممکن به فروش برود، زمانی که این شرکت تحقیقاتی برای فهمیدن دلیل این اتفاق انجام داد فهمید که طبقه ثروتمند که این نوع از خودروها را می خرد به رغم بحران اقتصادی در کشور همچنان ثروتمند مانده است، نزد آنها رفته و درباره دلایل این پدیده پرسید که ثروتمندان به پژوهشگران گفتند که چگونه از ما می خواهید که خودروی فراری را با قیمت 250 هزار یورو ،بخریم و آن را در خیابان ها برانیم در حالی که فقرا و بیکارها در خیابان ها در اعتراض به اوضاع معیشتی بد تظاهرات می کنند و از فقر و بیکاری و تنگدستی رنج می برند.
انقلاب گرسنگان چه بسا در راه است و با سرعتی غیرقابل توقع در راه باشد زیرا دموکراسی و آزادی ها در حال حاضر در رأس اولویت های اکثریت قاطع فقیر نیست بلکه لقمه نان پخته با کرامت و عزت نفس در اولویت است پس از آن خواسته های مشروع دیگر می آید. دموکراسی«رفاه» برای گرسنگان و بیکاران در این کشورها که یک قرص نان برای کودکان شان پیدا نمی کنند،جدای از خدمات بهداشتی و آموزشی، به تأخیر افتاده است؛ کشورهایی که بر آنها فساد و دیکتاتوری و فاصله طبقاتی حاکم است.
انقلاب بهار عربی از تونسدموکراتیک آغاز شد و لهیب آتش آن به بیشتر مناطق جهان عرب رسید و امروز از همین کشور نیز انقلاب گرسنگی و گرسنگان آغاز شده است و بی تردید لهیب آتش آن به کشورهای همجوار نزدیک و کشورهای دور می رسد...و روزهای آینده می بینیم.