شبکه تلویزیونی «العربیه» هوادار ولیعهد نیز در این زمینه اخباری منتشر کرد اما آنها را حذف کرد. همچنین برخی از افراد نزدیک به کاخ پادشاهی توئیت هایی را منتشر کردند که تأکید می کند کناره گیری پادشاه طی ساعت های آینده صورت می گیرد و ساعت ها و شب ها گذشت و این گمانه زنی ها عملی نشد و هیچ گونه اطلاعات یا بیانیه هایی صادر نشد و اطلاعاتی نیز به بیرون درز نکرد تا دلایل این تأخیر را تشریح کند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه رأی الیوم در سرمقاله این روزنامه نوشت: روایتی که می گوید نام «محمد بن سلمان» ولیعهد عربستان سعودی این روزها بیشترین نامی است که در موتورهای جستجوگر (گوگل و غیره)رواج دارد، ما را متعجب نمی کند زیرا اخبار وی تقریبا در صدر اخبار بیشتر روزنامه های جهانی به همه زبانهاست.

شاهزاده بن سلمان طی دو سال توانست نه فقط عربستان سعودی بلکه همه منطقه را  منفی یا مثبت تغییر دهد آن هم بر اساس موضعی که یک حکومت دارد و اردوگاهی که در آن ایستاده است.بن سلمان آتش جنگ ها را یکی پس از دیگری شعله ور کرده و پروژه های زیادی را پشت سر هم افتتاح کرده است. رقبا و دشمنانش را  داخل عربستان از شاهزاده ها و تاجران گرفته تا وزرا بازداشت کرد و به خارج منتقل شد تا یک رئیس عربی(محمود عباس) را فرابخواند و بر رهبر عربی دیگر (سعد حریری) حصر خانگی تحمیل کند. وی همچنین به بسیج کردن علیه ایران و همپیمانانش در یمن و لبنان نیز ادامه می دهد.آن چه در راه است نیز بزرگتر است.

برخی در غرب و شرق با هم هستند که تردیدی در این ندارند که نگرانی خود را نسبت به سرعت این تغییرات و بازتاب های منفی احتمالی آنها نشان دهند و این نگرانی کاملا مشروع است زیرا از خاستگاه آن تفاوت در مقیاس ها و معیارهایی است که در گذشته عربستان به مدت هشتاد سال به کار می برد. تغییرات در گذشته در عربستان کند بود و با احتیاط شدید صورت می گرفت و ترس از تغییر  و احتمال های غیرمنتظره بر امنیت و ثبات این کشور بر حاکمان حاکم بود؛ امنیت و ثبات در گذشته در صدر اولویت حاکمان عربستان بود.

سه ستون اساسی بر ثبات حاکمیت و معادله ها در کشور سوم عربستان حاکم بود: اول: انسجام و توازن در میان اعضای خاندان حاکم. دوم:تکیه بر موسسه دینی وهابی.سوم: تحکیم دولت رفاه و توجه به شهروند عربستانی و دوری از هر گونه مالیاتی در مقابل اطاعت از حاکم.

این سه ستون اکنون در حال لرزیدن  و تکه تکه شدن هستند.انسجام و توازن در خاندان حاکم  که عملکرد آن را کنترل می کرد و باعث تداوم آن می شد در پی «کودتای» شاهزاده بن سلمان  تغییر کرد ؛ کودتایی که در پی آن 11 شاهزاده از نوه های«عبدالعزیز آل سعود» پادشاه موسس از شاهزاده «محمد بن نایف» ولیعهد و وزیر کشور سابق گرفته تا شاهزاده «ولید بن طلال» میلیاردر و فعال اقتصادی مهم در عربستان (و نیز از نظر بسیاری در غرب)و  شاهزاده «متعب بن عبدالله» ستون شاخه ای که نام پادشاه درگذشته یعنی پدرش را دارد و فرمانده گارد ملی سرنگون شدند.گارد ملی قدرت نظامی موازی است که بیش از صدهزار نیرو با ادوات سنگین و بالگرد دارد و چتری برای شاهزاده های درجه دوم و برخی رهبران قبیله ای به شمار می رود.

 گذشت ده روز از  جدیدترین زنجیره از این کودتا یعنی بازداشت 200 نفر از شاهزاده ها و وزیران و تاجران تحت عنوان مبارزه با فساد و نیز مصادره بیش از 400 میلیارد دلار از حساب های بانکی و دارایی های آنها و بدون آن که محاکمه شوند یا از خود دفاع قانونی کنند، باعث شده است که بیشتر ناظران به این باور برسند که شیوه« شوک» که بن سلمان دنبال کرد نتیجه داده است.

تنها اقدام باقی مانده در چنته شاهزاده بن سلمان که هنوز به آن دست نزده است این است که روی کرسی پادشاهی بپرد و همه قدرت و اختیارات در این کشور را به شکل رسمی به عهده بگیرد البته اکنون در عمل همه قدرت و اختیارات را در اختیار دارد.

دو مکتب در این زمینه وجود دارند که دو دیدگاه متفاوت دارند:

اولی: می گوید که راه برای شاهزاده بن سلمان برای تکیه زدن بر کرسی پادشاهی هموار است و فقط مساله چند روز است و دستور پادشاهی برای کناره گیری ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان به نفع ولیعهدش ممکن است در هر لحظه صادر شود. شبکه تلویزیونی «العربیه» هوادار ولیعهد نیز در این زمینه اخباری منتشر کرد اما آنها را حذف کرد. همچنین برخی از افراد نزدیک به کاخ پادشاهی توئیت هایی را منتشر کردند که تأکید می کند کناره گیری پادشاه طی ساعت های آینده صورت می گیرد و ساعت ها و شب ها گذشت و این گمانه زنی ها عملی نشد و هیچ گونه اطلاعات یا بیانیه هایی صادر نشد و اطلاعاتی نیز به بیرون درز نکرد تا دلایل این تأخیر را تشریح کند.

دوم: بر این باور است که کناره گیری از سنت های خاندان حاکم بر عربستان نیست و فقط یک بار در دهه شصت قرن گذشته رخ داد آن زمان که ملک«سعود» پسر بزرگ موسس عربستان به نفع برادر کوچک و ولیعهدش یعنی «فیصل بن عبدالعزیز» برکنار شد و این اتفاق با حمایت موسسه دینی (هیأت علمای برجسته وهابی) و بیشتر اعضای خاندان حاکم صورت گرفت؛ اعضایی که در آن زمان و در مقایسه با امروز اندک بودند.

هواداران این مکتب برای تأکید بر دیدگاه شان ملک«فهد بن عبدالعزیز» را به عنوان نمونه ذکر می کنند که به مدت ده سال از سال 1995 تا 2005 بیماری زمین گیرش کرد ولی با وجود این کناره گیری نکرد و ولیعهد وقت خود یعنی شاهزاده عبدالله را به عنوان پادشاه کشور منصوب نکرد.ملک فهد از تخت بیماری اش و از دروازه پسرش عبدالعزیز بر کشور حکومت کرد.عبدالعزیزی که اکنون باور بر این است که در بازداشت یا حصر خانگی به سر می برد و چه بسا همین امر باعث شد که ملک عبدالله شورای بیعت را از نخبگانی از شاهزاده های خاندان حاکم برای تکرار نشدن این مساله تأسیس کند ولی بعدها به شیوه مستقیم یا غیر مستقیم کارش را «تعطیل» کرد.

برای ما بسیار دشوار است که یکی از مکتب ها را بر دیگری ترجیح دهیم لیکن فرصت های اولی را و تقدمش بر دومی بعید نمی دانیم زیرا عربستان تغییر کرده است و آن چه برای دهه شصت یا نود مناسب بود نمی تواند برای عربستان در حال حاضر مقیاس به شمار رود.علاوه بر آن که شاهزاده بن سلمان برای به دست گرفتن قدرت به طور کامل به رغم اختیارات مطلقه اش و نبود هر گونه نشانه ملموس برای وجود مخالفت قوی برای وی و جنگ هایش و چشم اندازهای اقتصادی و سیاسی اش چه داخل و چه خارج از خاندان حاکم حداقل تا کنون ، عجله دارد. با پذیرش این مساله توسط ما که سیاست مشت آهنین و تردید نکردن در بازداشت مخالفان و دشمنانش در هر جایگاهی که باشند نقش بزرگی در این زمینه بازی کرده است.

عربستان سعودی در برابر چندین دو راهی تاریخی و چندین گزینه قرار دارد و برخی از این گزینه در صورت وقوع اشتباه در محاسبه ها بسیار خطرناک هستند.ما هم در صدور حکم ها یا پیش بینی ها عجله نمی کنیم زیرا خواننده رحم نمی کند و ترجیح می دهیم که منتظر بمانیم و تحولات را دنبال بکنیم و برای حادثه ای حدیثی است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.