اینکه وزارت خارجه عربستان سعودی از شهروندان این کشور چه مقیم ها و چه مسافران بخواهد فورا لبنان را ترک کنند و امارات و کویت و بحرین نیز دست به این اقدام بزنند این نشانه خطرناک است که حکایت از آن دارد عربستان برای«کار خاصی» در لبنان برنامه ریزی می کند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، عبدالباری عطوان در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم به آخرین تحولات خاورمیانه پرداخت و نوشت: هر کسی تصمیم ها و بازداشت ها و سیاست مشت آهنین را که شاهزاده محمد بن سلمان چه داخل عربستان سعودی چه در همسایه منطقه ای اش در پیش گرفته دنبال کرده باشد این تصور برایش پیش می اید که وی روی خط دو مکتب سیاسی حرکت می کند؛ اولی مکتب «جورج بوش» پسر و پدر که بر رویکرد«شوک» و «ترساندن» یا « Shock and Awe » تمرکز دارد و هر کسی با ما نیست علیه ماست و دومی مکتب «ماکیاولی» است که به «شاهزاده» توصیه می کند هیچ رحم و شفقتی درباره دشمنان و رقبای سیاسی اش حتی افراد ملتش نشان ندهد زیرا احترام و ترساندن بهتر از محبت و عشق است.
بازداشت شمار زیادی از شاهزاده ها به اتهام فساد اقدام بی سابقه ای در تاریخ خاندان حاکم سعودی در سه دهه هایش بی سابقه بود و همین مساله درباره وزرا و تاجرانی که میلیارد ها دلار در حساب های شخصی شان از طریق رشوه و پولشویی طی هشتاد سال انبار کردند، گفته می شود ولیکن مشکل اصلی این اتفاق ها «گزینشی» بودن این بازداشت هاست مگر آن که این بازداشت«نخستین بخش» باشد که پس از آن بخش های دیگر و وسیع تر صورت گیرد که هم پیمانان را در بر گیرد و فقط شامل دشمانان نشود و این بعید نیست.
اینکه وزارت خارجه عربستان سعودی از شهروندان این کشور چه مقیم ها و چه مسافران بخواهد فورا لبنان را ترک کنند و امارات و کویت و بحرین نیز دست به این اقدام بزنند این نشانه خطرناک است که حکایت از آن دارد عربستان برای«کار خاصی» در لبنان برنامه ریزی می کند که یا محاصره اقتصادی است یا دخالت نظامی.این را می توان از سخنان آقای «ثامر السبهان» وزیر دولت عربستان در امور خلیج فارس نتیجه گرفت که گفت «کشورش تدابیر تندتر و شدیدتری را علیه لبنان اتخاذ می کند تا همه چیز به روال طبیعی برگردد» و در توئیتی دیگر افزود:« عربستان سعودی با دولت لبنان به عنوان دولت اعلام جنگ علیه عربستان تعامل می کند و هر شخصی که به کشورمان تعدی کند را سر جایش می نشاند».
نمی دانیم منظور آقای السبهان که به شاهزاده بن سلمان بسیار نزدیک است و پرونده لبنان در حکومت عربستان سعودی در اختیارش است، از این گفته اش که« تدابیر تندتر و شدیدتری را علیه لبنان اتخاذ می کنیم تا همه چیز به روال طبیعی برگردد»، چیست؟آیا وضع طبیعی در نظر خودش و حکومتش «شکستن» قدرت حزب الله و خلع سلاح کردن آن و تضعیف توان نظامی اش است؟ از سوی دیگر، چگونه حزب که به عربستان تعدی می کند، سر جایش نشانده می شود!؟ آیا چنین ماموریتی با وجود 25 هزار مبارز آموزش دیده و آماده جنگ و 150 هزار موشکی که دارد و نیز تعلق اش به مجموعه سیاسی و نظامی منطقه ای قوی، ممکن است؟
برادران در لبنان اکنون مشغول بازگشت حریری و زمان آن و هواپیمای خصوصی اش هستند که روز پنج شنبه بدون وی بازگشت تا بفهمیم که هواپیما در پاریس بود و نه در ریاض و حریری به ریاض فراخوانده شد و با یک هواپیمای معمولی و نه با هواپیمای خصوصی اش به ریاض رفت.این اندک باری است که برادران لبنانی به دورتر یعنی به آن چه ممکن است در لبنان در هفته ها یا ماه های آینده و حجم خطراتی که در انتظار آنها و کشورشان است و نیز چگونگی رویارویی با آن به عنوان کشور، احزاب، گروه ها و طوایف نگاه کردند.
محاصر نوار غزه توسط دولت اشغالگر اسرائیلی منجر به وقوع سه جنگ شد که اسرائیل در کمتر از هفت سال به راه انداخت و اشغال لبنان توسط اسرائیل بود که بذرهای قوی را کاشت و زمینه و بستر را در لبنان و جنوب این کشور برای«حزب الله» و مقاومت اسلامی لبنان مهیا کرد که منجر به درهم شکستن این اشغالگر و تحقیرش شد، به همین دلیل این سووال در اینجا پیش می آید که پیامدها و نتایج محاصره یا تحریم های اقتصادی علیه لبنان در آینده نزدیک چیست؟آیا سناریوی نوار غزه تکرار می شود؟
نمی دانیم شاهزاده بن سلمان چه طرح هایی برای داخل عربستان یا خارج از آن در منطقه عربی و خاورمیانه در چنته دارد؛ این جوان و در سایه تجربه های هفته ها ماه ها و سه سال گذشته در انجام تغییرات فراگیر و راه اندازی جنگ ها و تشکیل ائتلاف ها تردیدی نمی کند زیرا می خواهد که عربستان را از «خواب عمیق» اش خارج کرده و مدرنش کند و به لحاظ سیاسی و نظامی تحت عنوان(به بهانه)مواجهه با «خطر ایران» و بازوهای نظامی اش در یمن، عراق، لبنان و سوریه بسیج کند.
شاهزاده بن سلمان همانطور که به گوش های ما رسید و شنیدیم، احساس می کند که خلأ رهبری سیاسی و اسلامی در منطقه وجود دارد و وی و کشورش کاندید برای پر کردن آن هستند و می خواهد کشور چهارم عربستان را بر اساس معیارهای ایدئولوژی ملی گرای عربی به عنوان جایگزین وهابیت دینی و سیاسی که نقش بزرگی در تأسیس سه کشور عربستان نقش داشتند،ایجاد کند.
به معنای دیگر به نظر می رسد که تحول بزرگی در باور و عقیده جدید بن سلمان و ارکان حاکمیت و مشاورانش از وهابیت طایفه گرا به ملی گرایی نژادی عربی که بر اساس مدرنیسم و مدرن سازی اقتصادی و سیاسی و اجتماعی به سبک غربی و گشودن درها به روی سکولاریسم قرار دارد، به وجود آمده است؛ مگر تهدید نکرد که سرهای علمای برجسته این جنبش را به نفع اسلام معتدل می شکند؟
پرسش این است: آیا این ملی گرایی جدید غیرمنتظره برای محیط عربستان که با سکولاریسم دشمن است، می تواند باور و عقیده جنگی بسیج کردن در هر گونه جنگی در آینده باشد که عربستان سعودی زیر پرچم پادشاه جدید عربستان(شاهزاده بن سلمان)که طی ساعت ها یا روزهای آینده حداکثر پادشاه می شود؛باشد؟
باور و عقیده وهابی که دارای ویژگی طایفه ای است و بر جنگ با شیعیان در ایران و بخش هایی از لبنان ، عراق ، پاکستان و افغانستان تمرکز دارد، حالا باور ملی گرایی جایگزین اگر در پیش گرفته شود عربستان سعودی را در برابر دو ملی گرایی اصلی یعنی ملی گرایی ترکیه ای و ملی گرایی ایرانی قرارمی دهد و چندان عجیب نیست که این دو ملی گرایی علیه ملی گرایی جدید عربستان متحد شوند آن هم در سایه مرحله اردوکشی بی سابقه در منطقه و در سایه حمایت آمریکا و چه بسا اسرائیل از رویکرد ملی گرایی احتمالی عربستان امری که باعث می شود برخی از قدرت های عربی در پیوستن به ائتلاف عربی جدید تردید کنند به ویژه آن که بن سلمان دایره ائتلاف هایش را به لحاظ عربی در سطح نخبگان یا نیروهای تأثیر گذار، دارد گسترش می دهد؟
نمی دانیم که موضع مصر همپیمان اصلی عربستان سعودی در ائتلاف چهارگانه علیه کشور قطر چیست؟ آیا این ائتلاف جدید با حضور مصر گسترش پیدا می کند به طوری که شامل گشودن جبهه های اقتصادی یا نظامی علیه ایران، سوریه، لبنان(حزب الله) و عراق(الحشد الشعبی) می شود، از سوی دیگر، جایگاه شیعیان عرب کجاست؟
«عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر دو روز پیش اعلام کرد ک کشورش در لبنان علیه حزب الله دخالت نمی کند و آهنگ سنتی خود را در عین حال تکرار کرد که اجازه نمی دهد ایران در امور داخلی کشورهای حاشیه خلیج فارس دخالت کند!ما احتمال می دهیم که السیسی که در برابر فشارهای عربستان برای اعزام نیرو در چارچوب ائتلاف عربی و جنگش در یمن مخالفت کرد چه بسا همین کار را در مقابل فشارهای احتمالی برای پیوستن به هر گونه جبهه ای علیه ایران بکند و اگر در آن مشارکت کند سمبلیک خواهد بود همانند مشارکت در جنگ«توفان صحرا» در سال 1991 آن هم برای خاکستر پاشیدن در چشم ها.
مصر پر از بحران ها و جنگ هاست و جایی برای جنگ و بحران جدید ندارد.مصر اکنون علیه داعش در شبه جزیره سینا وارد جنگ شده است و جنگ دیگری در صحرای غربی در مرزهای خود با لیبی به راه انداخته است و جنگ سومی نیز علیه اتیوپی در بستر سد النهضه به راه انداخته است حالا آیا دست به ماجراجویی می زند و نیروها یا هواپیماهای خود را می فرستد و جبهه جدیدی علیه لبنان و حزب الله می گشاید؟
امیدواریم که شاهزاده بن سلمان با کتاب «پل آلن» اندیشمند آمریکایی درباره صعود و فروپاشی امپراتوری ها آشنا شود. در این کتاب سه دلیل برای فروپاشی امپراتوری ها آمده است که بارزترین آنها گسترش آنها به شیوه ای بزرگتر از توان و قدرت شان و جنگ در چندین جبهه در آن واحد است، مگر آن که بن سلمان اطلاعاتی دارد که ما نداریم و این نظریه را بشکند.
در پایان می گوییم که عربستان سعودی دارای بازوهای اقتصادی قوی است که می تواند برای«چلاندن» لبنان از آنها استفاده کند اگر بخواهد می تواند این کشور را به لحاظ مالی و اقتصادی به محاصره خود در آورد لیکن چه بسا هم پیمانان سنی و مسیحی عربستان بیشترین ضرر را خواهند دید زیرا اینها طبقه متوسط لبنان هستند که تاجران و سرمایه داران را شامل می شود و نه شیعیان که بستر حزب الله هستند و 40 درصد از جمعیت لبنان را شکل می دهند زیرا بیشتر اینها کشاور و طبقه کارگر هستند و روستا نشین و اهل زمین اند و چه بسا این محاصره اقتصادی منجر به متحد شدن آنها(لبنانی ها) و نه تقسیم آنها می شود...و خدا عالم تر است.