سید حسن نصرالله وجود طرح عربستانی برای حمله به لبنان در سایه بحران داخلی که در آن به سر می برد و شامل بازداشت تعدادی از شاهزاده ها و وزرا و تاجران به اتهام فساد را نفی نکرد لیکن در امکان انجام چنین حمله ای تشکیک کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، عبدالباری عطوان نویسنده مشهور عرب و سردبیر روزنامه رأی الیوم در تحلیلی در این روزنامه نوشت: پرسش هایی که بر سر زبان لبنانی ها در این روزها جاری شده است آن هم پس از استعفای ناگهانی و غیرمنتظره «سعد حریری» نخست وزیر لبنان درباره این است که آیا جنگ علیه کشورشان در راه است؟چه کسی آتش آن را شعله ور می کند؟ نتایج چنین جنگی در صورت وقوعش چیست؟ چه تعداد بی گناه در آن شهید می شوند؟
اینها پرسش هایی است که بازتاب دهنده حالتی از نگرانی و ترس از آن چه در راه است، می باشد و دلیل اصلی ای بود که «سید حسن نصرالله» دبیر کل حزب الله لبنان شب گذشته در سخنرانی فوری خود لبنانی ها را آسوده خاطر کرده و ترس آنها را از بین ببرد و نیز در عین حال از تهییج و بسیج روانی و سیاسی آنها اجتناب کرد و این برخلاف سخنرانی های اخیرش بوده است.
آقای« ریاض سلامه» رئیس بانک مرکزی پیش از سخنرانی سید حسن نصرالله همین شیوه را در پیش گرفت یعنی آرامش بخشی و از بین بردن نگرانی ها ، زمانی که در بیانیه ای تأکید کرد که لیره لبنان باثبات است و هیچ گونه دلیلی برای بی ثباتی وجود ندارد.
سید حسن نصرالله وجود طرح عربستانی برای حمله به لبنان در سایه بحران داخلی که در آن به سر می برد و شامل بازداشت تعدادی از شاهزاده ها و وزرا و تاجران به اتهام فساد را نفی نکرد لیکن در امکان انجام چنین حمله ای تشکیک کرد زیرا مرزهای مشترک میان عربستان و لبنان وجود ندارد مگر آن که نیروهای عربستان از طریق اراضی اشغالی فلسطین بیایند. وی ادامه داد که اسرائیلی ها به درخواست عربستان هرگز علیه لبنان جنگ به راه نمی اندازند بلکه فقط به درخواست آمریکا و بر اساس منافعش این کار را می کند.
استقبال اسرائیلی ها به شکل آشکار از استعفای حریری چه بسا بازتاب دهنده تحلیل دیگری است و آن این است که زمانی که مساله به رویارویی با حزب الله و تلاش برای از بین بردن آن از وجود، باشد هماهنگی ممکن است چه مستقیم چه غیر مستقیم یا از طریق چتر مشترک آمریکایی و حمایت از دو طرف باشد و یادمان نرود که عربستان علنا از حمله اسرائیل به حزب الله لبنان در سال 2006 حمایت کرد و حزب الله را به دلیل ایجاد بهانه ها برای این حمله سرزنش کرد و از حزب الله خواست که نتایج را تحمل کند.
آقای حریری با تصمیم آمریکا و اجرای عربستان استعفا داد و به باور ما وی در برابر دو گزینه قرار داده شد و گزینه سومی در اختیارش قرار داده نشد.استعفا یا زندان ،مضاف بر اینکه بازگشت به لبنان بعید بود زیرا از آن جایی که وارد اراضی عربستان که ملیت آن را دارد شده است به او اجازه خروج از این کشور داده نمی شود مگر با اجازه شخص شاهزاده «محمد بن سلمان» حاکم کنونی بر کشور عربستان.حریری مهمتر از شاهزاده «متعب بن عبدالله» نیست که از فرماندهی گارد ملی عربستان برکنار و روانه زندان شد یا مهمتر از شاهزاده «الولید بن طلال» میلیاردر نیست که از وی نزدیکی و همخونی یا 26 میلیارد دلار دارایی اش از رویارویی با همان سرنوشت حمایت کند. آن چه در عربستان اکنون در حال رخ دادن است بی سابقه است.
به همین دلیل ما بر این باوریم که انتظار«میشل عون» رئیس جمهور لبنان برای بازگشت سعد حریری به بیروت برای آن که دلایل استعفایش را بشنود تا پس از آن این استعفا را بررسی و تأیید کند بسیار طولانی خواهد شد و اگر برایش سرنوشت رقم زده تا با حریری دیدار کند در دنیای دیگری است نه در این دنیا مگر آن که توفان قاطعیت عربستان علیه لبنان که اکنون حرف و حدیث درباره اش در جریان است به اهدافش برسد و نظام تغییر کند و حریری در کنار شاهزاده محمد بن سلمان با نشان دادن علامت پیروزی به بیروت باز گردد، که این خود امر دیگری است.
این را بعید نمی دانیم که آقای حریری را ملبس به لباس آبی زندان در دادگاه های عربستان سعودی به اتهام فساد ببینیم.بر اساس قوانین کمیته فساد هیچ کسی که در زد و بندها و کارهای تجاری در عربستان دست دارد از این اتهام مبرا نیست مگر عده اندکی. این علاوه بر این است که اختلاف های سیاسی میان وی و دولت عربستان وجود دارد. بیشتر کسانی که پول دریافت کردند یا مناقصه ها را بردند رشوه دادند چه شاهزاده باشند چه وزیر و چه مسئولان بلندپایه یا حتی برخی از قاضی ها یا نسبت بزرگی از آنها؛ مساله نیاز به هوش زیادی ندارد، علاوه بر آن که بخش قضایی در عربستان از استقلال کامل برخوردار نیست.
لبنان در مسیر چندین جنگ قرار دارد و نه یک جنگ؛ جنگ های اقتصادی، امنیتی و نظامی و نیز روانی. سید حسن نصرالله از سخن گفتن درباره آنها به دلیل حکمت آرام بخشی که دارد اجتناب کرد و این باعث نمی شود که ما و دیگران از این واقعیت ها جهش کنیم. آن چه می توان به قطع و یقین گفت این است که این جنگ ها به مصلحت طرف یا اطرافی که آتش آنها را شعله ور می کنند، نیست.
یک بانوی انگلیسی در پی مشارکتم در سخنرانی درباره خاورمیانه و مسائل آن در چارچوب «جشنواره کرانه جنوبی لندن »پرسشی بسیار مهم از من کرد و آن این بود که مصر در صورت وقوع جنگ سوم در لبنان علیه حزب الله یا ایران چه موضعی اتخاذ می کند؟
پرسش بسیار مهم بود و مرا سردرگم کرد زیرا من پاسخی قاطع و رسمی به آن نداشتم زیرا مصر بارها و از زبان مسئولان بلندپایه اش تأکید کرد که نیروهای نظامی خود را برای جنگ خارج از اراضی اش اعزام نمی کند زیرا ارتش مصر فقط برای دفاع از اراضی مصر و منافع آن است. چیزی که این مساله را مورد تأیید قرار می دهد موافقت نکردن«عبدالفتاح السیسی» با مشارکت در «توفان قاطعیت» علیه یمن به رغم فشار عربستان سعودی و امارات چه با فرستادن هواپیما و چه با اعزام نیرو است و بر این باور نیستیم که ورود به جنگ علیه حزب الله و ایران در خدمت منابع مصر باشد. لیکن این مخالفت مصر چه بسا در ورود به هر گونه جنگی توسط ائتلاف عربی چهارگانه به رهبری عربستان سعودی علیه قطر که مصر عضو برجسته ای در آن است،انطباق نداشته باشد زیرا شرایط و دلایل فرق می کند و این جا، جای شرحش نیست.
به باور عبدالباری عطوان، توفان قاطعیت جدید عربستان علیه حزب الله و ایران در مرحله پیدایش یا تأسیس است و تماس ها در این چارچوب با چندین طرف عربی و با فشار آمریکا مانند اردن ، مصر ، مراکش و سودان در جریان است این علاوه بر نمایندگان اصلی اش یعنی عربستان، امارات و بحرین است. چه بسا هنوز زودهنگام باشد که مواضع کشورهای عربی یاد شده و واکنش های منفی و مثبت شان به رغم وسوسه های مالی کلان سخن گفت.
عربستانی که امروز می شناسیم با عربستانی که طی 80 سال گذشته می شناخیتم بسیار تفاوت دارد، حال آیا شانس توفان قاطعیت علیه حزب الله و ایران و سوریه بهتر از همتای اش در یمن خواهد بود؟ تردید داریم ولی پاسخی نداریم. همه چیز در ابتدای خود است و بهتر این است که در چنین حالت هایی صبر کنیم که در همه احوال طولانی نخواهد بود.