شکست محاصره شهر دیرالزور و بیرون کردن عناصر داعش از بیشتر بخش های شهر و مناطق اطراف آن یعنی بازگشایی جاده امدادرسانی استراتژیک از ایران به حزب الله در لبنان از طریق سوریه و عراق است؛ خطی که طی سه سال گذشته بسته شده بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، « عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه رأی الیوم نوشت: اگر بخواهیم که نتیجه جنگ در سوریه را پس از هفت سال جنگ خونین سخت بدانیم هیچ کاری نباید بکنیم جز اینکه به واکنش های اسرائیلی ها به لحاظ سیاسی و میدانی و اظهارنظرهای مسئولان بلندپایه این رژیم توجه کنیم.
گزافه گویی نکرده ایم اگر بگوییم که دولت اشغالگر اسرائیل در حالتی از رعب و وحشت به سر می برد به ویژه پس از آن که ارتش سوریه توانست محاصره شهر« دیرالزور» را در نبردی سرنوشت ساز که چه بسا آخرین نبرد بزرگ در این کشور باشد، بشکند و به بازپس گیری کامل چاه های نفت و گاز در آن نزدیک شود؛ امری که باعث می شود دولت سوریه بتواند 300 هزار بشکه نفت در سال به مانند قبل از بحران صادر کند و بیشتر نیازهای گازی خود را نیز تأمین کند.
وحشت اسرائیلی ها به چهار دلیل مهم مرتبط است:
اول: شکست محاصره شهر دیرالزور و بیرون کردن عناصر داعش از بیشتر بخش های شهر و مناطق اطراف آن یعنی بازگشایی جاده امدادرسانی استراتژیک از ایران به حزب الله در لبنان از طریق سوریه و عراق است؛ خطی که طی سه سال گذشته بسته شده بود.
دوم: نزدیک شدن به پایان جنگ در سوریه به معنای بازگشت حزب الله که مهارت های میدانی جنگی گسترده ای در جنگ های کلاسیک و شهری به دست آورده به جنوب لبنان است و تمرکز دوباره بر دشمن استراتژیک یعنی اسرائیل است.
سوم: تأثیر نپذیرفتن شش سال جنگ بر ارتش سوریه و ادامه پایداری اش و بیشتر شدن مهارت هایش و شکست همه امیدها برای انحلال یا فروپاشی آن به رغم جنگ فرسایشی سختی که در معرض آن قرار داشت؛ امری که باعث می شود که تبدیل به قدرت نظامی منطقه ای شود که نمی توان آن را نادیده گرفت.
چهارم: تقویت حضور سیاسی و نظامی ایران در سوریه و منطقه که در کنار روس ها نقش بزرگی در بقای دولت سوریه و تبیت آن ایفا کرد.
پایگاه اینترنتی اطلاعاتی «استراتفورد» آمریکا دو روز پیش گزارشی منتشر کرد که در آن تأکید کرد که اسرائیل خود را برای ورود به یک جنگ جدید آماده می کند و این کار را پیش از پایان جنگ در سوریه انجام می دهد به دلیل آن که از قدرت ارتش سوریه نگران است و رزمایش نظامی بزرگی که دارای دو ویژگی دفاعی و هجومی است را نیز که در آن 10 هزار نیرو شرکت کردند آغاز کرد؛ رزمایشی که در نوع خود از بیست سال پیش تا کنون بزرگترین رزمایش به شمار می رود.
چیزی که باعث می شود این گزارش درست تر از آب در بیاید و نگرانی روز افزون و وحشت اسرائیلی ها را مورد تأیید قرار می دهد،سخنانی است که «ایالیت شاکید» وزیر دادگستری اسرائیل در کنفرانسی بین المللی به زبان آورد که گفت « اگر اسد می خواهد باقی بماند باید ایران را خارج از مرزهای کشورش باقی بگذارد و اسرائیل فشارهای زیادی بر کشورهای بزرگ برای جلوگیری از ایجاد زیرساخت های نظامی(تولید موشک) در سوریه و لبنان توسط ایران، وارد می آورد و اگر جوابی نگرفت اسرائیل می داند که چه کار باید بکند».
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل با وحشت به سمت مسکو پرواز کرد و از «ولادیمیر پوتین» درخواست کرد که حضور ایران در سوریه را پایان دهد و آماده رایزنی درباره همین وحشت با «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا طی دیدار با وی در چند روز آینده در حاشیه برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل است.
پوتین رئیس جمهور روسیه به حرف های نتانیاهو گوش داد ولی به وی پاسخ داد که مسکو بر اساس منافع روسیه عمل می کند و نه بر اساس منافع اسرائیل و ایران همپیمان قوی روسیه است بنابراین نتانیاهو به نیروی هوایی اش چراغ سبز داد تا مرکز پژوش های سوریه در نزدیکی حمص را از حریم هوایی لبنان به منظور تحریک روسیه و در تنگنا قرار دادن رئیس جمهور اش بمباران کنند.
سردی روسیه در قبال این تحریک از یخبندان سیبری هم سردتر بود؛ سردی ای که از شعله ور شدن رویارویی جدید و کشاندن روسیه و سوریه و ایران به جنگ جلوگیری کرد.
نمی دانیم نتانیاهو حال و روزش با ترامپ رهبر قدرت بزرگ دیگر در جهان بهتر خواهد بود یا نه ولی در سایه بحران با روسیه و اختلافات میان هم پیمانان در خلیج فارس و شدت گرفتن چالش بحران هسته ای کره شمالی و توفان ویرانگر «ایرما»و هزینه های بسیار سرسام آور آن در موفقیت نتانیاهو شک داریم به ویژه آن که ارزش استراتژی اسرائیل در برنامه ریزی ها و طرح های آمریکا کم شده و کمتر خواهد شد.
اسرائیل از زمان جنگ اکتبر سال 1973 در همه جنگ هایش در منطقه شکست خورد و ارتش اش حتی در یک جنگ در لبنان یا نوار غزه پیروز نشد و هر گونه جنگ جدیدی علیه سوریه یا ایران یا حزب الله چه بسا برایش شکست سنگین تری را به بار بیاورد.
سال های شکست های عربی چه بسا در راه انقراض است آن هم به دلایلی که در بالا ذکر شد و همانطور که آرزو داریم بازگشت رهبران کشورهای مرکزی عربی پس از بیست سال گم شدن در جنگل های نفت و دارایی های آن شروع به سرعت گرفتن کرده است.حال و روز پس از رسیدن به قعر با حال و روز پس از صعود به بالا فرق می کند.