عربستان سعودی به شکل خطرناکی در حال گسترش ایدئولوژی های رادیکال در سراسر جهان است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، ماهنامه آمریکایی «امریکن کانزروتیو» در گزارشی نوشت: هیچ کشوری برای گسترش اسلام افراطی همچون عربستان سعودی فعالیت نداشته است. چهار دهه است که این کشور غنی از لحاظ نفتی از طریق موسسات دولتی و خصوصی در حال گسترش افراطی ترین تفاسیر از اسلام است.
به طور خلاصه، استفاده از اسلام به عنوان اسلحه بخش مهمی از سیاست خارجی عربستان سعودی است. این ابزار اصلی است که این کشور از آن برای کسب قدرت و نفوذ در کشورهای خاورمیانه و به شکل گسترده تر در جهان اسلام استفاده می کند. تاکنون این استراتژی با همکاری آمریکا از موفقیت های زیادی برخوردار بوده است.
عربستان سعودی و به میزان کمتری کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس، در نوعی ترقی گرایی فرهنگی مشغول هستند. قرن ها سنت های متنوع مذهبی در اسلام - در کشورهایی مانند یمن، سومالی، مصر، سوریه و عراق - توسط جریان روحانیون آموزش دیده توسط عربستان کنار زده شده است.
«محمد بن سعود» در سال 1744 با «محمد عبد الوهاب» معامله ای کرد: الوهاب از آل سعود حمایت می کند اگر که به وهابیت وفادار بماند. این تفسیر از اسلام، که از اعتقادات سلفی ها متمایز است، به عنوان وهابیت شناخته می شود.
سعودی ها به روحانیون خانواده الوهاب برای مشروعیت مذهبی متکی بودند. معامله سال 1744 سریع انجام شد. در سال 1926 ابن سعود حجاز را گرفت و در سال 1932 کشور عربستان سعودی ایجاد شد.
« عبد العزیز بن عبد الله بن محمد بن عبد اللطیف آل الشیخ» مفتی کنونی، فتواهایی صادر کرده است که خواستار نابودی کلیساها در شبه جزیره عربستان شده است، حقوق مردان را برای ازدواج با عروس های 10 ساله به رسمیت می شناسد، بازی شطرنج را ممنوع کرده است، و کل جمعیت ایران را به عنوان متهم معرفی کرده است.
باورهایی مانند این ها به یک کشورِ حتی فوق العاده ثروتمند، برای مدرن سازی و تقویت اوضاع شهروندان خود به ویژه زنان، کمک چندانی نمی کند. عربستان سعودی علی رغم ثروت زیاد خود، با افزایش سطح فقر و بیکاری و تقسیمات فرقه ای خونین دست و پنجه نرم می کند. این کشور مانند همسایگان اش در حوزه خلیج فارس وابسته به کارگران خارجی است. این وابستگی به ویژه در شغل هایی است که نیاز به سطح بالایی از تخصص فنی دارند. تولید در عربستان سعودی محدود است و اقتصاد تقریبا به طور کامل وابسته به صادرات نفت است.
این مسائل داخلی به ترس عربستان سعودی از نفوذ رو به رشد ایران در منطقه برمی گردد. این ترس ها بی دلیل نیستند. ایران برخلاف عربستان سعودی دارای یک ارتش قدرتمند و یک اقتصاد نسبتا متنوع با بخش تولیدی فعال و یک طبقه متوسط تحصیلکرده است. شاید مهمتر از همه این باشد که عراق به خاطر تجاوز آمریکا به این کشور، اکنون به شدت در عرصه نفوذ ایران قرار دارد.
مشکلات داخلی واقعی عربستان سعودی، که به طور گسترده ای با ترس نفوذ ایران همراه شده است، سیاست خارجی این کشور را شکل داده است که در حال تبدیل شدن به حالت ارتجاعی تر و تهاجمی تر است. در پاسخ، عربستان سعودی تلاش های خود را در زمینه ترویج وهابیت دو برابر می کند.
این استراتژی در سراسر دنیا مسلم است اما در خاورمیانه و شاخ آفریقا قابل توجه است. در مکان هایی مانند سومالی و یمن، سنت های قرون وسطایی که شامل زیارت مقبره های مقدسین صوفی می شوند، دیگر ناپدید شده اند. در بسیاری از موارد، زیارتگاه های خود توسط اسلامگرایان رادیکال نابود شده اند.
شکل های گوناگون لباس زنان در بسیاری از نقاط سومالی و یمن به شدت با برقع و نقابِ الهام گرفته از عربستان جایگزین شده است.
این تغییرات ممکن است سطحی به نظر برسد، اما اینها نتیجه تلاش های بی رحمانه «سازمان های خیریه» و سازمان های مذهبی مستقر در عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس هستند. روش های آنها شامل ارائه ابزار مذهبی رایگان و با تخفیف و ارائه کمک هزینه تحصیلی برای دانشجویان و ائمه جماعت مساجد برای تحصیل در مدرسه ها در عربستان سعودی؛ و حتی ارائه وام های کوچک به مردانی که به دنبال پیروانی با نام تجاری عربستان سعودی است.
این روش های نسبتا نرم برای گسترش ایدئولوژی های رادیکال به خوبی به دولت عربستان سعودی کمک کرده است. با این حال، در پاسخ به نفوذ رو به رشد ایران و ناامنی های ریشه دار خود، آل سعود تلاش می کند تا این روش های مرتبط با قدرت نرم را با قدرت سخت جایگزین کند.
عربستان سعودی در عراق، سوریه و یمن به صورت آشکارا و مخفیانه از بسیاری از گروه های مسلح حمایت می کند که اگر به طور آشکارا با گروه هایی مانند القاعده متحد نباشند، عمدتا اهداف مشابهی یعنی ایجاد یک نوع دولت تحت حکومت افراطیون اسلامی را دنبال می کنند. با وجود این که 15 نفر از 16 هواپیماربای حادثه 11 سپتامبر 2001 پاسپورت های سعودی داشتند و احتمالا توسط مقامات سعودی مورد حمایت قرار می گرفتند، دولت آمریکا تا حد زیادی نقش عربستان سعودی در پیشرفت ایدئولوژی های رادیکال را نادیده گرفت. این همان ایدئولوژی است - که با چند تفاوت ظریف - در قلب گروه های تروریستی مانند داعش است. آمریکا نه تنها نقش عربستان سعودی را در ارتقاء ایدئولوژی های رادیکال در سراسر جهان اسلام نادیده می گیرد، بلکه در حال حاضر به ماجراجویی بی پروا در کشورهایی مانند یمن و سوریه کمک می کند.
در یمن، عربستان سعودی درگیر جنگی است که این کشور را به ویرانه تبدیل کرده و بدترین بحران انسانی در جهان را به وجود آورده است. القاعده در شبه جزیره عربستان برنده اصلی جنگ عربستان سعودی در یمن است. در حالی که جنگنده های عربستان همه چیز را از بیمارستان ها و مزارع گرفته تا اردوگاه های پناهندگان در یمن بمباران کرده اند، اما به ندرت پایگاه های القاعده در شبه جزیره عربستان را هدف قرار می دهند. القاعده در شبه جزیره عربستان به مدت یک سال است که شهر بندری «مکلا» یمن را اشغال کرده و آن را اداره می کند و نگرانی از هدف قرار گرفته شدن توسط نیروهای سعودی ندارد. القاعده در شبه جزیره عربستان و عربستان سعودی همزمان با یک طرف می جنگند: حوثی ها.
جنگ در یمن محدودیت های سیاست خارجی عربستان سعودی و بحرانی ترین نقاط ضعف نیروهای مسلح آن را نشان می دهد که به طور مداوم در دفاع از مرز این کشور در برابر حملات حوثی ها ناکام مانده است. مهمتر از همه، جنگ در یمن باید هشدار بزرگی به سیاست گذاران آمریکایی در مورد خطراتی باشد که اجازه می دهد عربستان سعودی از قدرت نرم به قدرت سخت انتقال یابد. این انتقال در حال حاضر به توانمند سازی القاعده شبه جزیره عربستان و سایر سازمان های تروریستی منجر شده است. این به تنهایی باید علت خوبی برای نگرانی باشد.
از همه خطرناک تر، این انتقال قدرت است که اثبات در کشورهای خاورمیانه را به خطر می اندازد. عربستان سعودی و متحد آن امارات متحده عربی اکنون قطر را تحریم کرده اند. به طرز وحشیانه ای، دلیل محاصره قطر، طرح ادعای حمایت از گروه های تروریستی است. چنین سیاست هایی می تواند حتی پرهزینه تر از تامین مالی و پشتیبانی اسلام گراهای رادیکالی در جهان اسلام باشد.