پر واضح است که تفاهم هایی سری وجود دارد که اعلام نشده است و بارزترین آنها تقسیم قدرت و توزیع پست ها و اختیارات میان سراج و ژنرال حفتر واست زیرا اولی از حمایت بین المللی برخوردار است و دومی از حمایت منطقه ای(مصر و امارات) و پارلمان منتخب و دولت موقت در «البیضاء» و ارتش قوی دارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه رأی الیوم به آخرین تحولات لیبی پرداخت و نوشت: به لحاظ نظری آشتی ای که «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه میان دو قطب معادله سیاسی لیبی یعنی آقای «فایز السراج» رئیس دولت وفاق ملی و ژنرال «خلیفه حفتر»مرد قدرتمند و فرمانده ارتش لیبی که بر شرق این کشور سیطره دارد، بر آن اشراف داشت، به نظر اتفاق جذابی است و شامل ده تکیه گاه اساسی برای راه حل موفقیت آمیز است که می تواند لیبی را از حالت هرج و مرج خونین و بی ثباتی که اکنون در آن به سر می برد، نجات می دهد.
لیکن مشکل اولا در پایبندی به توافقنامه و امکان عملی کردن آن روی زمین و دوما«کنار زدن» قدرت نظامی دیگری که دارای شبه نظامیان با نفوذ است و سوما جلوگیری از تضعیف آشتی توسط این قدرت نظامی است.
نقاط اساسی در این توافقنامه که بارزترین آنها تحقق آشتی ملی ، بازگشت امن مهاجران و آوارگان ، تکیه بر تدابیر عدالت انتقالی ، عفو عمومی و برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری هستند و همه اینها در توافقنامه های مشابه در گذشته آمده است که آخرین آنها نیز توافقنامه «الصخیرات» است که از دل آن دولت السراج با نظارت سازمان ملل و حمایت منطقه ای بیرون آمد اما این توافقنامه متزلزل بود و اهدافش را در نهایت برای پایان از هم پاشیدگی و تقسیم های منطقه ای و سیاسی و قبیله ای که لیبی اکنون در آن به سر می برد، محقق نکرد.
نمی دانیم که موضع قدرت ها و دولت های دیگر که در مذاکرت و دیدارهایی که منجر به این توافقنامه شد، شرکت نکردند، چیست مانند دولت «نجات» که پارلمانی دارد که صلاحیت آن رو به پایان است و به رسمیت شناخته شده نیست لیکن از حمایت شبه نظامیان «فجر لیبیا» یا گردان های« مصراته» و جنبش « اخوان المسلمین» به طور مشخص و نیز دولت قطر برخوردار است.
سخن گفتن از آتش بس و انحلال شبه نظامیان و ادغام برخی از افراد مسلح آنها در نیروهای نظامی و فرمانبرداری ارتش لیبی از رهبران سیاسی همه اینها عناوین پر زرق و برقی است. اشراف فرانسه و رئیس جمهور آن نیز مهم است زیرا این فرانسه « سارکوزی» بود انقلاب در لیبی را «جعل» کرد و سرهنگ«معمر قذافی» رهبر سابق لیبی را به شیوه شنیع کشت لیکن این به معنای آن نیست که فرصت های موفقیت برای این توافقنامه تضمین شده است و روی صخره اختلاف ها و شبه نظامیان به مانند دیگر آشتی ها و طرح های سابق از هم نمی پاشد.
پر واضح است که تفاهم هایی سری وجود دارد که اعلام نشده است و بارزترین آنها تقسیم قدرت و توزیع پست ها و اختیارات میان سراج و ژنرال حفتر واست زیرا اولی از حمایت بین المللی برخوردار است و دومی از حمایت منطقه ای(مصر و امارات) و پارلمان منتخب و دولت موقت در «البیضاء» و ارتش قوی دارد.
پرسش هایی که همه یا بیشتر مردم لیبی به دنبال پاسخی روشن و رک برای آنها هستند از جمله رئیس جمهور آینده لیبی کیست،سراج یا حفتر؟ اگر بر اساس توافق ارتش لیبی فرمانبردار رهبران سیاسی است آیا این معنایش آن است که فرمانده پیشنهادی آن یعنی ژنرال حفتر زیر دست السراج می شود؟ چه کسی بر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی نظارت می کند؟ آیا آقایان السراج و حفتر به عنوان فرد یا فراکسیون سیاسی در این انتخابات کاندید می شوند؟ موضع گیری قدرت های دیگر چیست؟ از سوی دیگر سهم«قذافی ها» از بیسکویت قدرت چیست و نقش آقای «سیف الاسلام قذافی به طور مشخص در مرحله آینده چیست؟
بیانیه پایانی دیدار آقایان حفتر و سراج به هیچ کدام از این پرسش ها پاسخی نداده است و تشنگی کنجکاوها یا افراد مربوطه با هم را از بین ببرد و بیانیه ای عمومی بود؛ امری که درباره فرصت های موفقیت آن شک و تردید های زیادی به وجود می آورد. با وجود این، تا حدودی فضا برای خوش بینی وجود دارد.
ملت لیبی در معرض بزرگترین فریب در تاریخش قرار گرفت که شامل انقلابی است که فرانسه با تبانی اتحادیه عرب و «عمرو موسی » دبیر کل اش و کشورهای عربی مانند قطر ، عربستان سعودی ، امارات و مصر جعل کرد. همین طرف های عربی بودند که پوشش«قانونی» عربی برای این توطئه که لیبی را به این وضع فجیع و مصیبت بار و غارت بیش از 300 میلیارد دلار از ذخایر مالی و طلایش که از نظام سابق به جا ماند،تامین کردند .
در این روزنامه «رأی الیوم» برای این توافقنامه آتش بس آرزوی موفقیت می کنیم زیرا با ملت لیبی نیک و اصیل همبستگی می کنیم و چشم به این داریم که به رنج هایش پایان داده شود و بیش از سه میلیون آواره و مهاجرش که در کشورهای همجوار و نقاط دیگر جهان زندگی می کنند برگردند در عین حال امیدواریم که فرانسه فقط بر این توافقنامه نظارت نداشته باشد بلکه به لیبی به دلیل آسیب ها و خسارت های مادی و معنوی به دلیل دست داشتن این کشور و پیمان ناتو در ایجاد مصیبت در لیبی، غرامت دهد.