به نظر می رسد که این شروط بسیار سختگیرانه و خشن باشد و برای دولت قطر بسیار سخت است که آنها یا بیشترشان را بپذیرد زیرا پذیرش آنها به معنای چشم پوشی کلی از حاکمیت اش و تبدیل شدن اش به یک کشور بی سلاح است که دیگر هیچ گونه اراده سیاسی مستقلی ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم بار دیگر به بحران قطر با عربستان و متحدانش پرداخت و نوشت: در ابتدا« شرط ها» بود سپس تبدیل به «خواسته ها» شد و اکنون همه چیز بر سر«شکایت ها» توسط چهار کشوری که روابط شان را به کشور قطر قطع کردند یعنی عربستان،امارات، بحرین و مصر ثابت شد.
اتفاق جدیدی که در این بحران رخ داده است گفتن این است که این شرط ها یا خواسته ها یا شکایت ها به «واشنگتن» ارائه می شود و این را آقای«یوسف العتیبه» سفیر امارات متحده عربی در پایتخت آمریکا در کنفرانسی مطبوعاتی بیان کرد؛ امری که نشان می دهد واشنگتن وارد خط میانجی گری شده است و چه بسا جای کویت را در میانجی گری گرفته است.
یک هفته پیش و بلکه از زمان آغاز بحران حرف و حدیث رایج در رسانه ها و سر زبان مسئولان کشورهای چهارگانه محاصره کننده (با کسره صاد) قطر حول محور ده شرطی بود که باید قطر آنها را پیش از ورود به هر گونه مذاکره ای برای آشتی برآورده کند اما این ده شرط به شکل رسمی منتشر نشد؛ امری که باعث شد شیخ«محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر بگوید که کشورش آماده بررسی هر گونه درخواستی است البته اگر«وجود داشته باشد» ولی قطر تا کنون در هر صورت هیچ گونه شرطی را دریافت نکرده است و چه بسا همین امر باعث شد که آقای «عادل الجبیر» وزیر خارجه عربستان سعودی پس از دیدارش با «بوریس جانسون» وزیر خارجه انگلیس در لندن بگوید که کشورش در حال تهیه فهرستی از«شکایت ها» علیه قطر طی دو روز آینده است.
برخی منابع خلیجی(خلیج فارس) به روزنامه رأی الیوم این درخواست ها یا شکایت ها یا شرط ها(هر گونه که دل تان بخواهد آنها را بنامید) اطلاع دادند که می توان آنها را در این نقاط خلاصه کرد:
اول: عذرخواهی رسمی قطر و از زبان امیرش یعنی شیخ« تمیم بن حمد آل ثانی» از همه کشورهای حاشیه خلیج فارس به دلیل توهین های شبکه تلویزیونی «الجزیره» و بستن فوری این شبکه.
دوم: قطع همه روابط و توقف حمایت مالی از جنبش «اخوان المسلمین» مصر و اخراج همه عناصر آن از دوحه و قطع همه حمایت مالی مستقمی یا غیرمستقیم از شاخه های سیاسی و رسانه ای آن در خارج به ویژه در استانبول و لندن.
سوم: بستن همه شبکه ها و پایگاه های اینترنتی و روزنامه هایی که قطر به نام شرکت ها یا اشخاص تاسیس کرده است تا ویترین های جایگزین رسانه های رسمی قطر شوند از جمله چندین شبکه تلویزیونی و فهرست کاملی با نام آنها وجود دارد.
چهارم: قطع روابط سیاسی با ایران و دستور دادن به رسانه های قطری برای پرداختن به ایران به عنوان کشور حامی تروریسم با الگو گرفتن از همه شبکه های حاشیه خلیج فارس دیگر به ویژه «العربیه » و «اسکای نیوز».
پنجم: قطع روابط به طور کلی با حزب الله و جنبش حماس و تروریستی خواندن آنها. اگر چه درباره حماس پس از میانجی گری «عبدالفتاح السیسی» رئیس جمهور مصر عقب نشینی هایی شده است.
ششم: نپذیرفتن هر گونه مخالف با حکومت های کشورهای حاشیه خلیج فارس در اراضی قطر و ندادن ملیت به آنها و تحویل فوری شان به کشورهای شان. قطر دو هفته پیش «محمد العتیبی» مخالف عربستانی و خانواده اش را به دولت عربستان تحویل داد.
هفتم: بستن مراکز و پژوهشکده های تحقیقاتی که قطر از آنها حمایت مالی می کند و دوحه مقر آنهاست و نیز بستن مراکز و پژوهشکده های مشابه در خارج.
هشتم: تعهد قطر مبنی بر اینکه قطر دیگر موضع گیری سیاسی مخالف با کشورهای حاشیه خلیج فارس دیگر یا موضع گیری که به آنها ضرر وارد می کند را اتخاذ نمی کند.
نهم: وارد نشدن به هر گونه ائتلاف سیاسی یا نظامی با کشورهای منطقه ای که ممکن است با منافع استراتژیک کشورهای حاشیه خلیج فارس در تعارض باشد و اشاره این شرط به ترکیه و ایران است.
دهم: عادی سازی روابط با دولت مصر و توقف هر گونه حملات رسانه ای علیه این کشور.
به نظر می رسد که این شروط بسیار سختگیرانه و خشن باشد و برای دولت قطر بسیار سخت است که آنها یا بیشترشان را بپذیرد زیرا پذیرش آنها به معنای چشم پوشی کلی از حاکمیت اش و تبدیل شدن اش به یک کشور بی سلاح است که دیگر هیچ گونه اراده سیاسی مستقلی ندارد. برخی این مساله را مطرح کرده اند که آمریکایی ها هم چنین شروطی را بر صدام حسین رئیس جمهور (معدوم) عراق طی مذاکرات «خیمه صفوان» در مرزهای کویت و عراق پس از بیرون کردن نیروهای عراقی از کویت با استفاده از زور تحمیل نکردند. آمریکایی ها به طرف عراقی تغییر ایدئولوژی را تحمیل نکردند. هر کسی که باور می کند یا مخالف است تا این حد پیش رفت که بگوید این شروط ده گانه یعنی تغییر نظام است اما به شیوه دور زدن.
اکنون چیزی که مطلوب عربستان و متحدانش است تغییر نظام در قطر است چه با تغییر سر آن چه با تغییر مواضع و سیاست هایش.«انور قرقاش» وزیر دولت امارات در امور خارجی این را در یکی از توئیت هایش رک و پوست کنده گفت:« ما تغییر نظام را نمی خواهیم بلکه تغییر سیاست ها را می خواهیم» و نمی توان میان این دو جدایی افکند نظام قطر بدون سیاست های کنونی«آشوبگرانه اش» به مانند «مترسک» می شود.
کسانی که برای این شرط ها تبلیغ می کنند بر این باورند که اینها سقف بالایی از خواسته ها هستند که در سایه از بین رفتن اعتماد به نظام قطر نمی توان از آنها کوتاه آمد لیکن از آن جایی که مربع عربستان، امارات، بحرین و مصر میانجی گری و راه حل سیاسی بحران را پس از انقلاب در موضع گیری آمریکا به نفع دفاع از قطر پس از امضای قراداد هواپیماهای جنگی توسط وزیر دفاعش پذیرفته است این یعنی چه بسا آنها آمادگی کاهش سقف این شرط ها و درخواست ها در هر گونه گفت و گویی در آینده را دارند.
چهار کشور چه بسا بهانه قوی برای اصرارشان بر بی اعتمادی به دولت قطر به دلیل عدم اجرای بندهای توافقنامه سال 2014 دارند اما به نظر ما زمانی که با بستن مرزهای زمینی و بنادرشان محاصره غذایی را بر قطر تحمیل کردند، اشتباه کردند زیرا 80 درصد از واردات غذایی قطر از این گذرگاه ها عبور می کند به رغم آنکه می پذیریم قطر می تواند این محاصره را بشکند زیرا ناوگانی بزرگ از هواپیماهای غول پیکر باربری و مسافربری دارد که تعدادشان از 300 هواپیما فراتر می رود. همه محاصره هایی که در تاریج جدید تحمیل شد جنبه غذایی را مستثنی کرد به استثنای دو محاصره، اولی در غزه و دومی در یمن و این دردناک است که قطر به حکم عضویت اش در ائتلاف عربی و «توفان قاطعیت» در دومین محاصره شرکت کرده است.
تحول مهم و قابل توجه در این بحران این است که کشورهای چهارگانه و به طور مشخص عربستان سعودی بخش عمده ای از قدرت نرم خود را از دست دادند و این به وضوح در عدم پاسخ بسیاری از دولت ها به خواست این چهار دولت در ایستادن پشت شان و قطع روابط با قطر خود را نشان داد و این همراهی و قطع روابط فقط به چهار کشور خلاصه شد که عبارتند از موریتانی، اریتره، جزایر کومور و یمن(نصف یمن)این در حالی است که برخی از کشور از سر تعارف فقط سطح دیپلماتیک را کاهش دادند مانند اردن و جیبوتی.
بی تردید قطر بازنده بزرگ این بحران خواهد بود زیرا دشمنانش تا حدودی جزئی یا کلی موفق شدند اتهام تروریسم را به این کشور بچسبانند و به لحاظ سیاسی و اقتصادی محاصره اش کردند و در موضع دفاع از خود قرارش دادند لیکن طرف دیگر هم به پیروزی که چشم داشت و آن تسلیم شدن کامل قطر و تن دادن به طور کامل به خواسته های اش، حداقل تا کنون، نمی رسد.
در هر صورت بحران ادامه دارد و بسیار دشوار است که حکم های نهایی و قاطع در این زمینه داد و در همه احوال احتمال سورپراز وجود دارد و ما هم به پیگیری و انتظار ادامه می دهیم.