زمانی که آقای «عادل الجبیر» قطر را «کشور برادر» توصیف می کند آن هم پس از حملات رسانه ای که از حد و مرز گذشت و خاندان حاکم را هدف قرار داد این یعنی قواعد بازی به سرعت دارد تغییر می کند.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در  تحلیلی به آخرین تحولات و مسائل مربوط به بحران عربستان و متحدانش با قطر پرداخت و نوشت:«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا دو بار وارد خط بحران قطر شد اولی برای استقبال از تحرک شاخه« دشمنان» قطر بود که قطر را متهم به حمایت مالی از تروریسم و کمک به آن کرد و تأکید کرد که انزوایش آغازی برای پایان تروریسم است و دومی زمانی بود که روز گذشته تبدیل به میانجی گر شد آن هم با برقراری تماس با « تمیم بن حمد آل ثانی»امیر قطر بود که به وی پیشنهاد داد که در نشست سران دو کشور در واشنگتن شرکت کند.

تماس دوم ترامپ با امیر قطر پس از تماس دیگری صورت گرفت که با ملک «سلمان بن عبدالعزیز» برقرار کرد و تأکید کرد که کشورش« امیدوار است که امنیت و ثبات در منطقه برقرار شود» و این در وهله نخست یعنی شکست محاصره قطر هر چند به شکل جزئی است.

از مضمون کامل متن این گفت و گوی ترامپ با امیر قطر خبر نداریم ولی انتظار داریم که وی «هزینه مادی» هر گونه دخالت آمریکا برای پایان دادن به بحران یا به عبارتی دقیق تر برای حل آن را مورد بررسی قرار داده است این مرد یعنی ترامپ، در هر صورت پول برایش مهم است و به امور سیاسی با عینک «تاجر» نگاه میکند، نه کمتر نه بیشتر، و شاید نگران انتخاب گزینه های دیگر توسط قطر است.

سه تحول اصلی در ساعت های گذشته در صحنه سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس اتفاق افتاد که قاعده های بازی را تغییر داد و تا حدود اندکی کفه ترازو را به نفع کشور قطر تغییر داد:

اول: موافقت پارلمان ترکیه با اعزام نیروی زمینی و هوایی و به پایگاه نظامی ترکیه در قطر برای اجرای معاهده دفاع مشترک میان دو کشور.

دوم: سفر«محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران به آنکارا در سایه افزایش حرف و حدیث ها درباره تشکیل محور ترکیه، ایران و عراق برای رویارویی و مقابله با محور عربستان، امارات، بحرین و مصر.

سوم: انتشار اخبار و شایعه هایی است که ادعا می کند یگان هایی از سپاه پاسداران ایران با پوشش آموزش نیروهای قطری و تقویت حمایت از کاخ امیر قطر به دوحه رسیدند و این ادعاها را شبکه تلویزیونی «العربیه» عربستان مطرح کرده و به آنها دامن می زند.

این سه عامل ممکن است در در رویکرد احتمالی در بحران قطر بازتاب داشته باشند:

اول: باعث شود که دولت قطر درخواست های ده گانه ای که عربستان و هم پیمانانش بر قطر تحمیل می کنند و قطر آن را نقض حاکمیت و تحمیل دیکته کردن ها علیه خود می داند را رد کند.

دوم: اشاره ترکیه و ایران به ورود به بحران قطر باعث شود که طرف های عربستانی و اماراتی انعطاف به خرج داده و سقف خواسته های خود را پایین بیاورند امری که باعث موفقیت میانجی گری کویت و عمان شود.

بحران قطر روز به روز پیچیده تر می شود و اگر مدت میانجی گری ها طول بکشد و در یک دایره خالی دور خود بچرخد یعنی مقوله عدم التزام کشور قطر به توافقنامه های سال 2014 تکرار شود که مقوله ای هم درست است لیکن طی سال سال گذشته تحولات زیادی رخ داده است،پیچیده تر هم می شود.

ورود ترکیه و ایران به خط بحران آن را می تواند از بحران کشورهای حاشیه خلیج فارس به بحران منطقه ای و چه بسا بعدا بحران جهانی تبدیل کند همانطور که برای بحران های سوریه، لیبی و یمن رخ داد.

تلاش برای«منطقه ای کردن» بحران و خارج کردن آن از هویت خلیجی(خلیج فارس)  آن چه بسا باعث می شود که در صورت شکست راه حل سیاسی،راه حل نظامی در پیش گرفته شود. مزاج سعودی اماراتی به سمت تنش زایی و راه حل نظامی تمایل دارد و مدرک ما در این زمینه سخنان «انور قرقاش»وزیر دولت امارات در امور خارجی است.

دکتر قرقاش روز گذشته به خبرگزاری های جهانی دو اظهار نظر بسیار خطرناک را مطرح کرد اولی زمانی که تهدید به اقدامات و تدابیری کرد که دارای ماهیت مجازات اقتصادی جدید علیه قطر در روزهای آینده دارد اگر شروط مطرح شده را نپذیرد.دوم زمانی بود که تأکید کشورش و هم پیمانانش به دنبال تغییر سیاست ها هستند و نه تغییر نظام در دوحه.

بحران های عربی در عراق، لیبی، سوریه و یمن به ما تأکید کرد که تغییر سیاست ها بدون تغییر نظام ها بسیار دشوار است و همه این بحران ها با دخالت های نظامی منطقه ای و بین المللی منتهی شد و بی تردید این نظریه از ذهن قرقاش و رهبرانش به دور نبوده است و اگر در عمل غایب و به دور بوده است بر ما لازم است که به او یادآوری کنیم.

ما در حال حاضر وسط مسابقه میان میانجی گری سیاسی کشورهای حاشیه خلیج فارس و تنش زایی نظامی و «منطقه ای کردن» و «خلیجی کردن آن»(خلیج فارس) یا بین هر دو و بین المللی کردن هستیم و در همه احوال، مسابقه داغ و جنجال برانگیزی است.

عبدالباری عطوان در این تحلیل مدعی شد:حرکت سریع ایران و ترکیه برای کمک به قطر و مخالفت نکردن رهبران این دو کشور برای رسیدن نیروهای ترک و ایرانی به اراضی قطر معنایش این است که قطر آماده زانو زدن و قبول دیکته ها نیست و اشاره عربستان و امارات به مجازات های اقتصادی شدیدتر نیز  نشانه آن نیست که این دو کشور از تهدیدهای خود عقب نشینی می کنند.

آیا ما در برابر «توفان قاطعیت» جدیدی علیه کشور قطر هستیم؟بعید نمی دانیم زیرا قبلا دخالت های نظامی علیه این کشور صورت گرفته است که برخی موفق بود مانند جنگ الخفوس در سال 1992 و برخی نیز شکست خورد مانند کودتای سال 1996 ، حالا آیا سرنوشت این توفان در صورتی که سوت آن زده شود، متفاوت خواهد بود؟

پاسخی نداریم و تمام چیزی که می توانیم بگوییم این است که ادامه میانجی گری کویت وپیوستن سلطنت عمان به آن به رغم مشکلاتی که با آن رو به روست حکایت از وحشت و ترس از نتایج شکست آن است.

احتمال های دخالت نظامی عقب رفته است و دخالت های منطقه ای و «ترامپی» منجر به راه حل و پایین کشیدن فتیله انفجار می شود ولی منتهی به راه حل ریشه ای نمی شود همانطور که برای میانجی گری خارج کردن سفرا از قطر در سال 2014 رخ داد.

زمانی که آقای «عادل الجبیر» قطر را «کشور برادر» توصیف می کند آن هم پس از حملات رسانه ای که از حد و مرز گذشت و خاندان حاکم را هدف قرار داد این یعنی قواعد بازی به سرعت دارد تغییر می کند ...و خدا عالم تر است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.