دولت ترامپ می خواهد سیاستی مخالف با سیاست اوباما در لیبی اتخاذ کند و در نهایت پشت دولت«وفاق ملی» را خالی کند و چه بسا طرح تجزیه این کشور را در پیش گیرد و راهی را برود که «جورج بوش » پسر در عراق در پیش گرفت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران،«عبدالباری عطوان» در تحلیلی نوشت: با روزنامه قدیمی انگلیسی«گاردین»رابطه ای خاصی داشتم که چندین سال طول کشید و در آن مقاله های زیادی درباره لیبی نوشتم و نسبت به دخالت نظامی ناتو در این کشور هشدار دادم و گفتم این دخالت لیبی را تبدیل به کشوری شکست خورده و بستری برای هرج و مرج خونین و گروه های تندرو و نقطه ای مناسب برای آغاز سفر هزاران مهاجر به اروپا به دلیل نزدیکی به خشکی ایتالیا و امتداد سواحل آن به بیش از دو هزار کیلومتر در دریای مدیترانه می شود.
روزنامه گاردین که من به اطلاعاتش اعتماد دارم روز گذشته-دوشنبه- یکی از طرح های دولت«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا را برای تجزیه لیبی به سه کشور کوچک بر اساس میراث دولت عثمانی یعنی یکی در ایالت «برقه» در شرق، دومی در طرابلس در غرب و سومی در «فزان» در جنوب فاش کرد و نوشت که «سباستین گروکا» یکی از مشاوران رئیس جمهور جدید آمریکا در امور خارجی و بارزترین کاندیدای به عهده گرفتن مقام فرستاده دولت آمریکا به لیبی پشت این طرح تجزیه است و نقشه آن را برای یک فرستاده اروپایی بلندپایه به عنوان بهترین راه حل برای بحران لیبی ارائه کرد زیرا به باور وی دولت وفاق ملی به نخست وزیری «فایز السراج»که مورد حمایت سازمان ملل هیچ فرصت موفقیتی ندارد.
این طرح تجزیه ای که سالهای گذشته در روزنامه های انگلیسی نسبت به آن هشدار دادیم و در این روزنامه رأی الیوم نیز هشدار دادیم زیرا بحران لیبی را حل نمی کند بلکه بر پیچیدگی اش می افزاید چون که اختلاف ها و نزاع ها را منفجر می کند و نیز جنگ های داخلی بسیار خونینی را بدتر از جنگ های خونین کنونی درباره ترسیم مرزها و توزیع ثروت های نفتی که بیشتر آن در هلال نفتی در اقلیم برقه در شرق است به راه می اندازد این در حالی است که چنین ثروت هایی در طرابلس و فزان وجود ندارد و جامعه لیبی جامعه ای قبیله ی منطقه ای است و طرف های دخالت کننده در کشور چه عربی باشند چه خارجی در دامن زدن به نزاع میان قبایل نقش بازی کردند.
جالب این جاست که آمریکایی ها با طرح های انگلیس و فرانسه برای تقسیم و تجزیه لیبی بر اساس نقشه عثمانی پس از جنگ جهانی دوم مخالفت کردند زیرا آنها به عنوان«وحدت گرا» و «فدرال گرا» م یخواستند که درآمدهای نفتی میان همه ملت لیبی به تساوی و بدون هیچ گونه تفرقه ای تقسیم شود.
هنگامی که با دخالت ناتو که بهانه های حمایت از ملت لیبی صورت گرفت مخالفت کردیم «درهای جهنم» به روی ما باز شد چه توس طدولت های عربی که همچنان از هرج و مرج خونین در این کشور حمایت میکنند و از «لابی» صهیونیستی که می خواستند «لیبی جدید» از کشورهای عادی سازی کننده با اسرائیل باشد و پیام«برنارد هنری لیوی»، «فیلسوف»فرانسوی، که در این زمینه به نام شورای ملی لیبی در ان زمان با خود به دولت اسغالگر اسرائیلی برد و در کتابش منتشر کرد، بارزترین مرجع در این زمینه است. نامه های هجومی سختی به زبان انگلیسی با نام های لیبیایی رسید که به مانند آنها حتی خود ویلیام شکسپیر هم نمی تواند بنویسد.نامه هایی که از ده ها نامه فراتر رفت و صدها نامه از آنها نیز به گاردین و شبکه تلویزیونی بی بی نیوز جهانی که به زبان انگلیسی برنامه پخش می کند، رسید که در صفحه های تلویزیونی خود در آن زمان به عنوان صدای مخالف ظاهر شد.
«باراک اوباما» رئیس جمهور سابق آمریکا به اشتباه خود اعتراف کرد و از حمایت دخالت نظامی در لیبی توسط ناتو ابراز ندامت کرد و گفت که این حمایت بزرگترین اشتباهی بود که در دو دوره ریاست جمهوری اش مرتکب شد و همپیمانان فرانسوی و انگلیسی خود را مسئول کامل آن چه در لیبی اتفاق افتاد و مسئول زیان هایی که در نتیجه این دخالت به بار آمد دانست.
دولت ترامپ می خواهد سیاستی مخالف با سیاست اوباما در لیبی اتخاذ کند و در نهایت پشت دولت«وفاق ملی» را خالی کند و چه بسا طرح تجزیه این کشور را در پیش گیرد و راهی را برود که «جورج بوش » پسر در عراق در پیش گرفت و چیزی که دولت ترامپ اکنون در راستای آن تلاش می کند ایجاد کشور کُرد در شمال سوریه است.
لیبی اکنون در بدترین دوران تاریخ خود به سر می برد. آری، بدتر از دوران اشغال توسط ایتالیایی ها؛ در این کشور سه دولت و سه پارلمان و ده ها گروه شبه نظامی وجود دارند که با هم درگیرند و هرج و مرج خونین سراسر این کشور را فراگرفته است و به طور کامل امنیت و ثباتش را از دست داده است.لیبی در فساد بی سابقه به سر می برد. طی شش سال گذشته از عمر«انقلاب» 200 میلیارد دلار ودیعه ها و ثروت این کشور که نظام سابق به جای گذاشت به غارت و سرقت رفت و حاکمان جدید و هواداران آنها به سرقت بردند و به بانک های خارجی منتقل کردند و نصف ملت لیبی در تونس و مصر و کشورهای اروپایی پناهنده شده است؛ این در حالی است که نصف دیگر در کشور مانده و با گرسنگی کلنجار می رود و حداقل خدمات اساسی را در سایه«دولتها»که حتی به کارمندان شان حقوق نمی دهند، نمی بیند. این در حالی است که این کشور روی دریاچه ای از نفت تکیه زده است.
همانطور که با حمله به لیبی توسط ناتو و کشته شدن 50 هزار نفر از مردم این کشور در بمباران های هواپیماهایش مخالفت کردیم و بسیار رنج بردیم، اکنون نیز با تجزیه این کشور هم مخالفیم. پرسشی که در این جا مطرح می کنیم این است که هواداران و تایید کنندگان حمله به لیبی و بمباران این کشور و دادن پوشش «قانونی» و اشغال تریبون ها برای چند سال و دادن مژده برای آینده روشن برای لیبی جدید، اینها کجا هستند؟ چرا هیچ صدایی از آنها نمی شنویم و آیا از ملت لیبی (ما عذرخواهی شان را نمی خواهیم) در حالی که به مانند کاری که باراک اوباما کرد،به اشتباه شان اذعان می کنند، عذرخواهی می کنند؟
ما بر این باور نیستیم که این کارها را بکنند زیرا برخی از آنها همچنان در طرح های تخریب لیبی دست دارند و خود را با ماسک های جدید پوشانده اند و برخی دیگر هم از نظرها پنهان شدند، چه بسا از ترس یا از شرم.خداوند به ملت نیک و دانای لیبی کمک کند که سریال دروغ ها و گمراه کردن ها را فهمید و چشمانش را به واقعیت باز کرد و اکنون حسرت زمان گذشته را می خورد.