کشورهایی که تحریک به انتقال جنگ به مناطق امن سوریه از طریق انجام عملیات انتحاری کردند و ادوات رسانه ای غول پیکر خود را در این خصوص به کار گرفتند قطعا روزی با اتهام تروریسم مواجه می شوند و بهای این موضع گیری خود را از خزانه ها یا امنیت و ثبات شان می دهد و باید قانون«جاستا» برای محاکمه کشورهای حامی تروریسم که 15 سال پس از انفجارهای یازدهم سپتامبر صادر شد را یادآوری کنیم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشتی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به پیامدهای انفجارهای تروریستی دمشق پرداخت و نوشت:ما تردیدی در این نداریم که اکثریت قاطع مردم سوریه و پس از گذشت شش سال از آغاز اعتراض ها، پیش بینی نمی کردند که اوضاع در کشورشان تا این درجه بد شود و به مانند حال حاضر شود که خونریزی به این گستردگی رخ دهد ، نیمی از این ملت مهاجرت کرده و آواره شود ، بیشتر شهرهای اصلی ویران شود و نظام حاکم نیز باقی بماند و به کارش ادامه دهد.
ملت سوریه در معرض فریب و خدعه بزرگی قرار گرفت زمانی که کشورهای عربی و غربی سناریوهای دروغ و گمراه کننده ای به خوردش دادند و از عامل طایفه ای به عنوان عنصر تحریک کننده و تکه تکه کردن و دور کردن ها در این کشور استفاده کردند و میلیارد ها دلار و هزاران تن سلاح و تجهیزات نظامی به منظور رسیدن به هدف واقعی یعنی تجزیه و چند تکه کردن سوریه و تبدیل آن به کشوری شکست خورده و انحلال ارتش آن که وارد چهار جنگ علیه طرح رژیم اسرائیل شد،تزریق کردند؛ همانطور که برای عراق، لیبی و یمن رخ داد.
ما قصد نداریم که نظام را از هر گونه اشتباهی مبرا کنیم زیرا خود «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به برخی از این اشتباه ها اذعان کرد و گفت که مسئولیت برخی اقدامات و برخی قتل ها سوری را به عهده می گیرد و «بثنیه شعبان» مشاور رئیس جمهور در ابتدای بحران از نیت دولت سوریه برای اصلاحات سیاسی ریشه ای از جمله انتخابات آزاد و قانون اساسی جدید و احترام به حقوق بشر و دادن آزادی ها و پایان حاکمیت یک حزب تاکید کرد لیکن توطئه قوی تر از همه بود زیرا کشورهای بزرگی به رهبری ایالات متحده آمریکا پشت آن بودند و کشورهای منطقه ای که پول و بلکه پول زیادی دارند و باور داشتند که این ماموریت آسان است و زود به نتیجه می رسد،به این توطئه کمک کردند.
جالب اینجاست که بیشتر گروه های مسلح معارض هرگز به اشتباه های خود اذعان نمی کنند و مسئولیت قتل هیچ سوری را نمی پذیرند و هیچ گونه بازنگری در سیاست ها یا برنامه های نظامی خود نمی کنند، گویی منزه از هر گونه اشتباهی هستند این در حالی است که آنها بر این باورند که اعتراض های خود را برای برکناری حاکمیت و ایجاد جایگزین دموکراتیک شفاف آغاز کردند.
انفجارهایی که روز گذشته-چهارشنبه- دمشق را به لرزه درآورد و کاخ دادگستری (32 کشته و 100 زخمی) یا یک غذاخوری در منطقه «الرابیه»(25 زخمی) را هدف قرار داد و با ورود بحران سوریه به سال هفتم آن همزمان شد به میلیون ها سوری پایان فاجعه باری را یادآوری کند که کشورشان به آن رسید و شکست امیدهای شان برای رسیدن به ساحل امنیت و ثبات و پایان خونریزی در آینده نزدیک است.
کسانی که بدن های شان در انفجار جلیقه انفجاری که یک عامل انتحاری که عملیات را انجام داد بر تن کرد، تکه تکه شد سربازان ارتش سوریه یا اعضای دستگاه امنیتی سوریه نبودند بلکه شهروندانی بودند که به کاخ دادگستری برای پیگیری کارها و مسائل حقوقی شان رفته بودند و در میان آنها قضات و وکلای مدافع بودند و اکثریت قاطع آنها از طایفه اهل تسنن بودند و ما عذر می خواهیم که از این عبارت طایفه ای که از آن (طایفه گرایی) متنفریم استفاده می کنیم و لیکن بر ما واجب بود که برای پاسخ به صاحبان طرح طایفه ای تجزیه ای که برخی برای سوریه آن را می خواهند و به منظور تحمیل آن می جنگند، به کار ببریم.
هر کسی پشت این انفجارهاست می خواهد که حمام های خون را به پایتخت سوریه منتقل کند و ثبات نظام را به لرزه در آورده و اعتماد به آن را کم کند تا خسارت و شکست اش در «حلب» را جبران کند و این کار را نیز با تحریک قدرت های منطقه ای و بین المللی انجام می دهد که از شکست طرح شان که محور و هدفش براندازی نظام و فرسایش ارتش سوریه و کودتای فرماندهانش علیه آن، احساس تلخی و مرارت می کنند.
دولت سوریه دمشق را امن و یک واحه از ثبات در سوریه ملتهب نگه داشت و حتما از این انفجارها خشمگین می شود به ویژه آن که طی روزهای اخیر بیشتر شده است و این امری است که از هر دولتی که جای آن باشد نیز قابل توقع است که امنیت پایتخش را در رأس اولویت های خود قرار دهد.
چیزی که کسانی که این انفجارها را تایید می کنند و از کشته شدن بی گناه ها خوشحال می شوند، آن را نمی فهمند این است که چه بسا این انفجارها نتایج برعکسی بدهد زیرا آنها را به شیوه های مختلف از برگه برنده شان که با تاثیرگذاری علیه نظام سوریه استفاده می کردند، محروم می کند؛ آنها طی سال های گذشته دولت را متهم به قتل غیرنظامیان با بشکه های انفجاری می کردند و در تبلیغات رسانه ای خود مدعی بودند که نظام سوریه این گونه غیرنظامیان را می کشد، این در حالی است که خودشان اکنون یا برخی از آنها در حال انجام اقداماتی هستند که نظام را متهم به انجام آن می کردند و تلاش می کردند که چهره نظام را با این گونه اتهام ها تخریب کنند.
این انفجارها چه بسا پوشش لازم برای حمله قریب الوقوع به شهر«ادلب» را می دهد؛ همان جایی که گروه ها و سازمان های مسلحی که با این انفجارها همبستگی می کنند یا پشت آنها هستند، قرار دارند از جمله گروه«هیأت تحریر الشام» یا همان جبهه النصره سابق است که مسئولیت حمله به زائران عراقی شیعه در مناطق قدیمی دمشق را به عهده گرفت؛ حمله ای که منجر به کشته شدن (شهادت)75 نفر از آنها و زخمی شدن دویست نفر دیگر شد.
کشورهایی که تحریک به انتقال جنگ به مناطق امن سوریه از طریق انجام عملیات انتحاری کردند و ادوات رسانه ای غول پیکر خود را در این خصوص به کار گرفتند قطعا روزی با اتهام تروریسم مواجه می شوند و بهای این موضع گیری خود را از خزانه ها یا امنیت و ثبات شان می دهد و باید قانون«جاستا» برای محاکمه کشورهای حامی تروریسم که 15 سال پس از انفجارهای یازدهم سپتامبر صادر شد را یادآوری کنیم.
سوریه به راه حل سیاسی و آتش بس و پایان خونرزیزی به طور نهایی با ضمانت های قوی بین المللی و منطقه ای نزدیک تر شده است لیکن کسانی که پشت فتنه در سوریه، عراق، لیبی و یمن هستند این راه حل را می خواهند همانطور که با هر گونه گفت و گویی میان خود سوری ها مخالف هستند به همین دلیل به این انفجارهای انتحاری روی آوردند و صاحبان این انفجارها را مورد حمایت قرار داند و از رفتن نمایندگان گروه های مسلح به مذاکرات آستانه در دور پایانی آن جلوگیری کردند.
ما بر این باور نیستیم که ملت سوریه که نیمی از آن آواره شد و نزدیک به 350 هزار نفر از بهترین فرزندان خود را از دست داد و بر ویرانه های شهرهای و وحدت ملی و دیمگرافی اش اشک می ریزد، این گونه انفجارهای خونین چه طایفه ای باشد چه مذهبی را تایید می کند. ملت سوریه چشم به این دارد که بحران در این کشور هر چه زودتر و سریعتر به پایان برسد و آشتی ملی بر بستر عدالت و دموکراسی و برابری برقرار شود و همزیستی و تسامح به شکل بهتری به دور از به حاشیه راندن و دور کردن برگردد زیرا این ملت از شش سال خونین درس ها و عبرت های زیادی گرفته است و میان دشمن و دوست می تواند تمایز قائل شود و ابعاد توطئه ای که کشورش را هدف قرار داد و به این وضعیت کشتار و ویرانی رسانده را به خوبی فهمیده است.
انفجارهای سابق و کنونی و چه بسا انفجارهای آینده به توجه به پیامدهایی که در آینده نزدیک دارد،نقطه تحول اصلی در بحران سوریه را شکل می دهد و زنگ خطری برای ملت و دولت سوریه و نیز معارضان است.