در حال حاضر ریاست جمهوری ترامپ در معرض خطر قرار دارد. وی آن چنان منفور شده است که حتی با وجودی که کنترل کنگره در دست حزب او و جمهوری خواهان است، احتمال برکناری وی بعید به نظر نمی رسد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: نکته قابل تمرکز در ریاست جمهوری دونالد ترامپ تاکنون و شاید برای همیشه، قبل از اینکه او پست ریاست جمهوری را تحویل بگیرد، اتفاق افتاد. این اتفاق زمانی رخ داد که «کریر» به عنوان بزرگترین تولید کننده تاسیسات تهویه مطبوع و سرمایشی - گرمایشی در جهان در ایالت «ایندیانا» اجازه یافت کارخانه خود را باز نگاه دارد و نیروهای خود را در آمریکا حفظ کند. ترامپ از معامله ای پشتیبانی کرد که با جلوگیری از انتقال این شرکت به مکزیک، امکان ماندن فرصت های شغلی این کارخانه در آمریکا را فراهم می سازد. لحظه ای پیروزمندانه تر از آن برای ترامپ وجود نداشت و از آن زمان هیچ رویدادی به این خوبی برای وی اتفاق نیافتاد.
آیا این معامله یک سیاست اقتصادی، استفاده هوشیارانه و محدود از قدرت ریاست جمهوری بود؟ دقیقا. اما این خصیصه ترامپ، اصلی ترین تعهد وی در کارزار انتخاباتی اش بود (وعده سیاسی ترامپیسم): این تعهد در تمامی کارزارهای وی در سراسر آمریکا مطرح شد که وی بر ایجاد فرصت شغلی با درآمد خوب برای هر دو حزب که فراموش شده، تمرکز خواهد کرد.
این پیامی است که باعث موفقیت وی در شهر «مید وست» و همزمان در انتخابات الکترال شد. و این پیامی بود که اساسا کنار گذاشته شد.
اما در حال حاضر ریاست جمهوری ترامپ در معرض خطر قرار دارد. وی آن چنان منفور و متمرد شده است که حتی با وجودی که کنترل کنگره در دست حزب او و جمهوری خواهان است، احتمال برکناری وی بعید به نظر نمی رسد. جنگ با لیبرال ها و رسانه ها ممکن است پایگاه وفاداران به وی و محبوبیت او را در بدترین جایگاه قرار دهد.
به وضوح می توان حس کرد با رئیس جمهوری که فقط عاشق توئیت کردن است، دولت جدید بدون برنامه ریزی دقیق آغاز به کار کرد. اما نقش «استیو بانون» مشاور ترامپ در این چند هفته اول که از پر هرج و مرج بود، مشکلات کاخ سفید را کمتر کرد.
وی که قبلا سردبیر سایت خبری «بریت بارت» بوده است، درک واضح تری از وعده سیاسی ترامپیسم دارد - قدرت یک پوپولیسم راستگرایی که برای رای دهندگان خسته از لیبرالیسم فرهنگی و اقتصاد آزاد صحبت می کند. اما بانون به جای متمرکز کردن دستور کار داخلی بر این بینش ها، و به جای درخواست برای ارائه یک لایحه زیربنایی و کاهش مالیات طبقه کارگر، ظاهرا تلاش کرد با توسل به سیاست ملی امنیتی به تحکیم قدرت بپردازد.
در واقع بانون در تلاش است تا هم «دیک چنی» باشد و هم «کارل روو» - استراتژیست حزب جمهوری خواه که گفته می شود معمار قدرت این حزب است.
اما این استراتژی نتیجه بخش نخواهد بود. (همان طور که در پایان برای چنی و روو نیز نتیجه نداد.) لیبرال ها می توانند در مورد طرح مورد نظر بانون برای یک کودتای آرام نگران باشند و طرفداران ترامپ می توانند به خود بگویند که «اختلال» تنها چیزی که یک مجموعه متحجر نیاز دارد. اما عملکرد کاخ سفید به این شکل، قبل از آن که به اولین میان دوره خود برسد از لحاظ سیاسی نقص خواهد داشت.
آیا سناریوی دیگری امکان پذیر است؟
رئیس جمهور همچنان از آزادی عمل برخوردار است. او به اعتبار خود، یک کابینه از لحاظ منطقی «ذی صلاح» را معرفی کرده است. او همچنین با اعتبار خود بر دستورکار سیاسی از لحاظ منطقی «محبوبی» متمرکز شده است. او با هیچ سیاست خارجی و یا بحران فوری اقتصادی مواجه نیست و هیچ تهدیدی او را ملزم به عمل سریع نکرده است.
بنابراین هیچ دلیلی ندارد که او نتواند فردا صبح از خواب بیدار شود و تصمیم بگیرد و در مورد سیاست خارجی با «رکس تیلرسون» و «جیمز ماتیس» به شدت مخالفت کند؛ در حالی که اجازه دهد «جف سشنز» و «جیمز کلی» یک دستورکار در مورد مهاجرت را بررسی کنند. زمان برای تغییر شکل نظم جهانی تنها در صورتی وجود خواهد داشت که محبوبیت ترامپ از 45 درصد بالاتر رود.
ما به یک لایحه واقعی در بخش زیرساخت ها، کاهش مالیات بر طبقه متوسط، و اصلاحات مالیاتی شرکت های بزرگ نیاز داریم. جنگ با قوه قضائیه چه مشکلی از کشور را حل می کند. فرضیه بافی های بانون در مورد اسلام و بحران در غرب چه تاثیری می تواند بر اوضاع داشته باشد. اوضاع اصلا پیچیده نیست.