اردن تکیه گاه کشورهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه تکیه گاه عربستان سعودی بود زیرا مرزهای غربی اش را مورد حمایت قرار داد و از هر گونه نفوذ تروریست ها یا تخریب کارها از طریق اردن به مرزهای غربی عربستان جلوگیری کرد. هنگامی که انقلاب های «بهار عربی» تهدید به گسترش به سمت کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال 2011 کرد به اردن وعده هایی درباره الحاقش به کشورهای شورای همکاری حاشیه خلیج فارس در کنار کشور مراکش داده شد، لیکن پس از زوال این خطر این وعده ها بخار شد.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به اوضاع بحرانی اردن و احتمال پیوستن این کشور به اردوگاه ایران و کشورهای مقاومت پرداخت و نوشت:هنگامی که شیخ« احمد هلیل» امام جماعت هاشمی و قاضی القضات اردن خطبه آتشین و بی سابقه از روی منبر  مسجد ملک«حسین بن طلال» ایراد می کند و در آن به پادشاهان و امیران کشورهای خلیج فارس  نسبت به فروپاشی کشور  هشدار می دهد و دو بار گریه می کند در حالی که او مردی با وقار است و طی این هشدار می گوید:»هشدار...هشدار...از اینکه اردن ضعیف شود.»و اضافه کند که «کاسه صبر لبریز شد...خطرات حلقه را بر برادران تان در اردن تنگ کرده است.» این یعنی امری اتفاق افتاده و آشکار شده است.

این خطبه ما را به یاد سخنرانی مشابهی می اندازد که پادشاه اردن در برابر رهبران عرب در نشست سران عربی در بغداد در ماه می 1990 می اندازد که همین هشدار را به عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس داد و آن را « شهرهای نمک» توصیف کردن زیرا این کشورها به درخواست های کمکی که قبلا از آنها کرد پاسخ مثبت ندادند و اخباری درباره خالی بودن خزانه اردن در آن زمان و توانایی اش برای پرداخت این حقوق کارکنان دولتی فقط برای مدت دو ماه، منتشر شد.

کشورهای حاشیه خلیج فارس و عربستان به سخنرانی پادشاه سابق و درگذشته اردن پاسخ مثبت ندادند.گفته می شود که دکتر«خالد الکرکی»که در آن زمان رئیس دیوان پادشاهی بود همان کسی است که جمله های قوی سرزنش کننده این کشورها را تدوین کرد.این کشورها هرگز به هشدارهای پادشاه سابق اردن توجهی نکردند و صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق(رئیس جمهور معدوم عراق) اقدام به ارائه کمک فوری به اردن و نیز به سازمان آزادیبخش فلسطین کرد و «یاسر عرفات» به من گفت که صدام به این سازمان 50 میلیون دلار برای حمایت از انتفاضه کمک کرد.

بی توجهی کشورهای حاشیه خلیج فارس به بحران مالی عراق و نیز دست داشتن برخی از این کشورها در غرق کردن بازارهای جهانی نفت با کمیت های بسیار زیاد نفت مازاد که برخی از کارشناسان این مازاد را بیش از دو میلیون بشکه تخمین زده اند ، در آن زمان باعث شد که بهای نفت به کمتر از ده دلار در هر بشکه برسد و سه ماه پس از آن اتفاقی که رخ داد این بود که صدام به کویت حمله کرد و آن را اشغال کرد و بقیه داستان را هم که همه می دانند.

دولت اردن تا پایان سال گذشته صبر کرد به امید آن که کشورهای حاشیه خلیج فارس کمک پنج میلیارد دلاری را تمدید کنند و به این کشور پنج میلیارد دلار دیگر طی پنج سال کمک ارائه کنند اما امید اردن بر باد رفت و این کشور اکنون در حال سپری کردن شرایط مالی سختی است به طوری که بدهی هایش به 37 میلیارد دلار رسید و کسری بودجه سال جدید نیز نزدیک به 1.1 میلیارد دلار رسید؛ امری که باعث شد دولت« هانی الملقی» مالیات های تصاعدی بر نزدیک به 95 کالا را به منظور از بین بردن کسری بودجه اعمال کند.

مالیات های جدید بر دوش شهروند اردنی سنگینی کرده و باعث افزایش قیمت ها شده است که به شکل اعتراض ها و اعتصاب ها و تحصن ها و حالتی از خشم در میان بازنشستگان و در برخی از استان های جنوبی و شمالی اردن که انبار بارز وابستگی به حاکمیت هاشمی ها به شمار می رود، بازتاب پیدا کرد. این همان چیزی است که هشدار شیخ هلیل را در خطبه اش تفسیر می کند که گفت:« تظاهرات و راهپیمایی ها در خیابان های اردن منجر به ویرانی می شود.» و از اردنی ها خواست که به حوادث عراق،سوریه و لیبی پس از اعتراض های مردم نگاه کنند،وی همچنین نسبت به سقوط مسجد الاقصی هشدار داد.

اردن همانطور که شیخ هلیل گفت تکیه گاه کشورهای حاشیه خلیج فارس و به ویژه تکیه گاه عربستان سعودی بود زیرا مرزهای غربی اش را مورد حمایت قرار داد و از هر گونه نفوذ تروریست ها یا تخریب کارها از طریق اردن به مرزهای غربی عربستان جلوگیری کرد و مستحق این همه تحقیر نیست. هنگامی که انقلاب های «بهار عربی» تهدید به گسترش به سمت کشورهای حاشیه خلیج فارس در سال 2011 کرد به اردن همچنین وعده هایی درباره الحاقش به کشورهای شورای همکاری حاشیه خلیج فارس در کنار کشور مراکش داده شد، لیکن پس از زوال این خطر این وعده ها بخار شد.

کشورهای حاشیه خلیج فارس بهانه می آورند که اوضاع مالی شان به دلیل کاهش بهای نفت سخت است و ذخایر مالی بعضی از این کشورها کم شده است لیکن اردن به گفته برخی کارشناسان و نخست وزیران سابق  چیز زیادی نمی خواهد.

در بحران مالی اردن در سال 1990 پادشاه اردن به اردوگاه «ضد» که با نابودی عراق پس از حمله مخالف می کرد، پیوست و در طی محاصره این کشور که به مدت 13 سال تحمیل شد و منجر به کشته شدن یک میلیون عراقی در اثر گرسنگی و بیماری شد، در کنار ملت عراق ایستاد.

پرسشی که در این این جا خودش را مطرح می کند درباره طبیعت واکنش ملک«عبدالله دوم»پادشاه کنونی اردن است اگر این هشدارها هیچ نتیجه ای ندهد...آیا به ایران می رود و با نظان حاکم بر سوریه آشتی می کند و به اردوگاه «کشورهای مقاومت» ملحق می شود و درهای کشورش را به روی گردشگری مذهبی و شیعیان باز می کند؟

مصر به سرعت در این راه رفت و برای جبران کمک نفتی عربستان که توسط ریاض قطع شد به عراق رفت و به یک دو میلیون بشکه نفت در ماه برای برآورده کردن یک میلیون بشکه  نیازش و یک میلیون بشکه دیگر برای پالایش در پالایشگاه هایش و صادرات دوباره آن به عراق با بهره ای که بهای یک میلیون بشکه اولی مخصوص به خودش را بپردازد دست یافت، حالا آیا پادشاه اردن، نخست وزیرش را به عراق می فرستد تا از طریق این کشور به ایران وارد شود؟

هیچ پاسخی در اختیار نداریم لیکن اوضاع مالی بحران زده اردن و نارضایتی افکار عمومی باعث می شود که حکومت اردن به این سمت روی بیاورد دقیقا همانطور که ملک حسین 27 سال پیش کرد.به نظر می رسد که کاسه صبر لبریز شده و از مرزهای صبر فراتر رفته است...و ملک عبدالله دوم بهتر می داند!

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.