یک کارشناس مسایل خاورمیانه معتقد است: هدف پنهان ارتش مصر از برکناری مرسی، محقق شدن یک حاکمیت سکولار است. این اتفاق کودتا بود یا تکمیل انقلاب 25ژانویه، به هر صورت اختلافات بسیار عمیق، در طول ماه ها بحران نتوانست به نقطه‌ای برسد که نیروهای سیاسی و دولت مرسی به توافق برسند؛ استعفای بخشی از دولت و جدی شدن درگیری های خیابانی و کشته شدن تعدادی از مردم نیز مسئله را پیچیده تر می کرد. مجموع این اتفاقات، پاسخ به این سوال که آیا کودتایی صورت گرفته یا پیگیری مطالبات مردم بوده است را با هاله ای از ابهام مواجه ساخته است.

برکناری مرسی قابل پیش بینی بود

به گزارش جماران به نقل از شفقنا، محمدعلی سبحانی اتفاق رخ داده در مصر یعنی برکناری مرسی توسط ارتش را کاملا قابل پیش بینی دانست و گفت: شکاف عمیق موجود در جامعه مصر دیده می‌شود؛ یک طرف آن بخش قابل توجهی از اسلام گراها با محوریت اخوان المسلمین قرار دارد و در طرف مقابل نیز بخش گسترده تری از جامعه سیاسی مصر یعنی دموکراسی خواهان، سکولارها، لیبرال ها و قومیین که همه این گروه‌ها از عملکرد دولت مرسی و اخوان المسلمین به شدت نگران هستند؛ این نگرانی، آنها را به این نقطه می‌رساند که تقاضایی را مطرح کنند. به نظر نمی‌رسید که این تقاضا از ابتدا برای کنار زدن مرسی باشد اما به دلیل اینکه دو طرف، هیچ انعطافی نشان ندادند، کار به این مرحله رسید.

هدف نهفته ارتش مصر، محقق شدن یک جمهوری سکولار است

او با بیان اینکه البته مرسی در آخرین لحظات که بیانیه عزلش نیز در حال آماده شدن در شورای نظامی بود، انعطاف هایی نشان داد، توضیح داد: مرسی در این آخرین لحظات تلاش کرد به مخالفان نزدیک شود و به این صورت اجازه دخالت ارتش را ندهد اما زمان آن گذشته بود. ارتش نیز -صرف نظر از گرایشی که دارد و اینکه از نظر ما کار آنها تایید شده هست یا خیر- شرایط را در بحرانی تر شدن اوضاع و خونریزی بیشتر ارزیابی می کرد و بیانیه آنها نیز هدف خود از این اقدام را جلوگیری از خونریزی بیشتر اعلام می کند. هدف اصلی آنها، انتخابات زودرس و به قدرت رسیدن دولتی است که همه گرایش‌های مختلف مصر را دربربگیرد و بتوانند در آن زندگی کنند و از حقوق مساوی برخوردار باشند. آنچه در پشت این اقدام نهفته، این است که ارتش مصر در پی محقق شدن یک جمهوری سکولار است و از اینکه اسلام‌گراها حتی با به دست آوردن اکثریت بتوانند دولتی مبتنی بر قوانین اسلامی داشته باشند و با توجه به تفاسیری هم که در زمینه این قوانین وجود دارد، فضا را برای سایر گروه‌ها و طوایف و مذاهب تنگ تر کنند، خرسند نیست.

برکناری مرسی، کودتا بود یا تکمیل انقلاب 25ژانویه؟

این کارشناس مسایل خاورمیانه تصریح کرد: البته در این دولت سکولار، اسلام گراها نیز می توانند نقش داشته باشند، تنها باید بحث آنها، نادیده گرفتن بقیه مذاهب و گرایش ها نباشد و ارتش، این هدف را در تشکیل یک دولت و حاکمیت سکولار درک می کنند. به نظر می‌رسد ماهیت درگیری های رخ داده، این موضوع بوده است اما سوالی جدی که در حال حاضر در مصر و خارج از آن مطرح می شود مبنی بر اینکه آیا این یک کودتاست یا ادامه پی گیری مطالبات مردم یا به قول البرادعی، تکمیل انقلاب 25ژانویه؟ به هر صورت هر چه بود، اختلافات بسیار عمیق بود و در طول ماه‌ها بحران نتوانست به نقطه‌ای برسد که نیروهای سیاسی و دولت مرسی بتوانند با هم توافق کنند. به ویژه اینکه بخشی از دولت نیز استعفا دادند و مسایل، مقداری پیچیده تر شد. در خیابان ها نیز موضوع درگیری ها به شدت جدی می شد و تعدادی کشته شدند.

او با بیان اینکه به طور طبیعی با ادامه چنین وضعیتی، آسیب‌ها بیشتر می‌شد، اظهار کرد: مجموع این اتفاقات، پاسخ به این سوال که آیا کودتایی صورت گرفته یا پیگیری مطالبات مردم و تکمیل انقلاب 25 ژانویه بوده است را با هاله‌ای از ابهام و اما و اگرهای فراوان مواجه ساخته است. ارتش در طول 2سال و نیم گذشته به هیچ وجه صحنه را ترک نکرده، به عنوان مرکز توازن قوا حقوقی را برای خود در نظر گرفته، کنار ایستاده و هر جا لازم بود، دخالت کرده است. در حال حاضر نیز نقشه راهی را مطرح کرده اند که نیروهای سیاسی، قبطی ها و حتی بخش قابل توجهی از اسلامی ها در کنار جبهه نجات و الازهر وارد صحنه شدند.

سبحانی با تاکید بر اینکه درست است که کاری غیرقانونی صورت گرفته است، گفت: در رابطه با همه حرکت‌های اجتماعی، به ویژه هنگامی که حالت جنبش پیدا می کنند و در این مورد، انصافا بخش بسیار گسترده‌ای از جامعه را در برگرفته بود، شرایط سیاسی را به بن بست رسانده بود، اجازه نمی داد مسایل اقتصادی زندگی مردم پی گیری شود و مسایل امنیتی نیز گسترش پیدا می‌کرد، در چنین شرایطی یا باید برای برون رفت از این شرایط، پایان این جنبش یا محقق شدن خواسته‌های آن، راهی قانونی به وجود آید یا اینکه کارهای ویژه‌ای صورت گیرد. در اینجا ارتش این طور تشخیص داد که انتخابات زودرس انجام دهد. این نمونه در دموکراسی‌های نوپا و جهان سومی مشاهده می‌شود که برای حل بحران یا توافق می‌کنند یا انتخابات زودرس انجام می‌دهند تا این که شرایط از حالت انقلابی و خشن خارج شود.

او با اعتقاد بر اینکه موضوع، پایان نیافته است، گفت: قطعا نیروهای اخوان المسلمین نیز امکانات گسترده ای دارند که یا باید دیدگاه خود را تعدیل کنند و به گفت وگوها و نقشه راه جدید بپیوندند یا اینکه درگیری ها، چالش و بحران در سراسر مصر پایان پیدا نخواهد کرد.

محمدعلی سبحانی با بیان اینکه دموکراسی، موضوعی خاص در منطقه است و تفاوت‌های خاص خود را دارد، تصریح کرد: دموکراسی به معنای حکومت اکثریت است اما اگر آن را عمق ببخشیم، سوالی ایجاد می شود مانند سوالی که در ماه‌های اخیر در مصر مطرح بوده است که بر فرض اگر مجموعه ای اسلام گرا اکثریتی را به دست آوردند، آیا حق دارند قوانین اسلامی و حتی تفسیر خود از اسلام و آنچه خود فکر می کنند را در کشور پیاده کنند؟ جمعیت مصر گروه های متفاوتی مانند مسیحیان قبطی، لیبرال ها، قوم گراها و حتی افرادی را داراست که قرائت متفاوتی از اسلام نسبت به اخوانی‌ها دارند. آیا این قوانین باید تامین کننده خواسته ها و نیازهای این گروه‌ها نیز باشد یا خیر؟به عبارت دیگر در جوامعی که سکولاریسم و لیبرالیسم به فرهنگی جدی تبدیل شده است، این موارد می‌تواند پشتوانه این دموکراسی باشد یا خیر، یک ایدئولوژی باید پشتوانه این دموکراسی باشد؟

او ادامه داد: دعوای موجود در مصر و سایر کشورهای عربی این است که همه خواهان دموکراسی هستند اما کدام یک از اینها مبنای دموکراسی است؟ سکولاریسم است یا یک ایدئولوژی دیگر؟ به طور مثال در حال حاضر اسلام گراها در آنجا غالب هستند؛ شاید در آینده، گروه دیگری حاکم شدند و توانستند رای مردم را بگیرند، آیا آنها هم حق دارند مبانی خود را بر قانون، حاکم و دیگران را به پیروی از آن مجبور کنند؟ در طول ماه‌های گذشته، بحث هایی جدی حول بحرانی که بعد از تدوین قانون اساسی پیش آمد، در مصر مطرح شد و توانست به سرتاسر جامعه مصر کشیده شود.

این کارشناس مسایل خاورمیانه با اشاره به ائتلاف کردن اخوانی ها با سلفی ها که اعتقاد چندانی به رای و این مسایل ندارند، تصریح کرد: در اینجا دو اتفاق افتاد، یکی اینکه اخوانی‌ها که یک گروه دموکراسی‌خواه و عضوی از جامعه سیاسی مصر به شمار می‌رفتند، با گروه های افراطی و تندرو متحد شدند که خود این موضوع، نگرانی بسیار شدیدی را نسبت به آینده مصر در جامعه سیاسی آن ایجاد کرد. در عین حال این گروه‌های سلفی نیز از همان ابتدا شروع کردند به پافشاری برای اجرای شدن قوانین اسلامی از نظر آنها. در بسیاری از گروه های اسلامی موجود در کشورهای عربی که سلفی ها بخشی از آنها هستند، دیدگاه های بسیار سخت گیرانه ای نیز وجود دارد.

بحران فعلی مصر از زمان تدوین قانون اساسی و تحریم آن توسط گروه های دیگر آغاز شد

او با بیان اینکه در ارزیابی اسلام سیاسی سلفی می‌توان گفت پدیده‌ای شبیه به طالبان در افغانستان که عمری کوتاه نیز داشت و منسوخ شد، گفت: طالبان، تفکر غیر قابل باوری است که به ویژه در زمان ورود آن به صحنه سیاسی، حتی مسلمان ها با آن مشکل دارند، چه رسد به مسیحی ها و سایر گروه ها و جناح های سیاسی. مشکل دیگر نیز این بود که تحت تاثیر این مجموعه ائتلافی، قانونی اساسی با آن شرایط خاص و فرصت بسیار کم شکل گرفت که اصلا مورد قبول گروه های دیگر نبود. دعوایی از همان روز اول آغاز شد و اکثر این گروه‌های سیاسی، آن قانون و مشارکت در آن را تحریم کردند یعنی بحران کنونی که امروز به این نقطه رسیده است، ابتدا از آنجا شروع شد.

باید در ارزیابی این اتفاق به عنوان یک کودتا تجدید نظر کرد

سبحانی با تاکید بر اینکه باید در ارزیابی این اتفاق به عنوان یک کودتا تجدید نظر کرد، توضیح داد: این یک بحران اجتماعی طولانی مدت بود که امروز به این نقطه رسید و ارتش به این ترتیب در آن دخالت می‌کند که این بحران منجر به یک خشونت گسترده در مصر نشود. البته اصلا نمی خواهم اظهار نظری در این مورد که این گروه ها اعم از ارتش، نیروهای سیاسی و اخوانی ها صداقت دارند یا خیر، داشته باشم، تلاش من این است که عمق مشکل درک شود که از کجا آغاز شد. این گروه ها قانون اساسی را قبول نداشتند و ندارند، تقاضای بسیاری نیز برای اصلاح آن دادند اما مرسی در این مسئله نیز هیچ انعطافی نشان نداد، در این اواخر پذیرفت اما دیگر زمان آن گذشته بود.

جامعه مصر، امروز به دو دیدگاه کاملا متفاوت رسیده است

او با بیان اینکه جامعه مصر، امروز به دو دیدگاه کاملا متفاوت رسیده است، اظهار کرد: نگاهی که اخوانی‌ها مطرح می‌کنند که این جریان یک کودتاست به این دلیل کودتاست که مرسی در یک انتخابات قانونی، رییس جمهور شده و امروز ارتش او را از قدرت ساقط می‌کند. نگاه دیگر در مقابل آن قرار دارد و نگاه گسترده ای نیز هست. این نگاه می گوید مرسی، در یک انتخابات کاملا قطبی با 48درصد مخالف و 52درصد رای به پیروزی رسید. این انتخابات قطبی که مرسی در آن به پیروزی رسید، در مساله قانون اساسی به تحریم کشیده شد و قانون اساسی تدوین شده با رای بسایر نازلی تصویب شد در حالی که قانون اساسی، سند و منشور ملی یک کشور است و باید با عالی ترین و بالاترین رای روی کار آید.

یک کارشناس بین‌الملل افزود: مشاهده می شود که طرف مقابل مرسی نیز حرفی برای گفتن دارد و عنوان می کند این قانون اساسی را یک قلیت ایدئولوژیک تهیه کرده و حقوق سایر طوایف و گروه‌ها و مذاهب را در نظر نگرفته است بنابراین اتفاق رخ داده به مباحثی جدی در آن چارچوب باز می گردد. یعنی این گروه ها نیز دموکراسی می خواهند اما می گویند این دموکراسی باید بر یک مبنای فرهنگی و جدی قانونی که سکولاریسم در آن به رسمیت شناخته شده باشد و هر گروه و ایدئولوژی و گرایشی نتواند هنگای که پیروز شدن، در مرحله‌ای از این پیروزی برای حاکم کردن اندیشه های خود استفاده کند. این دعوایی جدی است که در مصر وجود داشت و پایان آن به وضعیت فعلی منجر شد.

او هر کدام از انقلاب های منطقه را دارای یک ویژگی دانست و گفت: در سوریه به دلیل وجود شرایطی خاص یعنی یک ارتش حزبی و یک دولت با گرایش طایفی، ارتش، یکپارچه از آن شخص و نظام حمایت کرد. به دلیل این حمایت یکپارچه، ارتش، جایگاه ایجاد موازنه خود را از دست داد و تبدیل به نظام و حامی نظام شد. در طرف دیگر بخش های گسترده ای از مردم هستند و در طرف دیگر نیز دولت، ارتش و مجموعه‌های موجود دیگر؛ مسایل منطقه‌ای و شکاف‌های طایفه‌ای و امثال ان نیز بر آن اثر گذاشته و اتفاقات ناگواری را موجب شد که در آنها حدود 100هزار نفر کشته شدند، کشور انها نیز به نوعی نابود شد و می‌توان گفت به آن مفهوم، سوریه ای باقی نمانده است.

غیرمنتظره بودن موضع بشار اسد در قبال اتفاق رخ داده در مصر

سبحانی ادامه داد: شاید در چنین موقعیتی موضع بشار اسد در قبال اتفاق رخ داده در مصر، برای بسیاری غیرمنتظره باشد. او دخالت ارتش را در مصر تایید کرد و گفت «هر دولتی که بخواهد ایدئولوژی را حاکم کند، محکوم به شکست است» و این مسئله اشاره دارد به اخوان المسلمین و اسلام گراها که در حال مبارزه علیه حکومت بشار اسد در سوریه هستند در حالی که ایشان نمی گوید که ایدئولوژی حزب بعث که بشار اسد، تنها بازمانده آن است و هنوز به هر صورت در همان چارچوب حزبی و طایفه ای علوی و با آن شرایط خود عمل می کند. تایید سکولارهای مصر که در برابر مرسی و اخوان المسلمین ایستاده اند، یک تاثیر است و اینها می توانند از آن بهره برداری کنند که اسلام گراها راستگو نیستند، می آیند با شعار اسلام حاکم می شوند و بعد به وعده های آزادی و دموکراسی و رعایت حقوق همه گروه ها و مردم توجه نمی کنند.

او با بیان اینکه در کشورهای دیگر منطقه مانند تونس، لیبی و احیانا یمن که ارتش حضور دارد و باقی مانده است، چیزی عوض نمی‌شود، گفت: در این کشورها و به به طور مشخص تونس و یمن، ارتش همین وضعیت را داشته و به عنوان سنگر ثبات بوده است، اگر در جایی مشکل سیاسی پیش می‌آمد، دخالت می‌کرده‌اند. این دخالت بدون این که مقابل مردم بایستند صورت می‌گرفت یعنی همیشه اصرار این گونه ارتش‌ها این است که مقابل مردم نایستند، سعی کنند در کنار مردم باشند و روند مسالمت‌آمیز سیاسی را حمایت کنند. حرف من این نیست که در این ارتشی‌ها هم هیچ گونه سوءنیتی نیست اما به هر حال پشتوانه‌ای است برای این که این کشورها از هم نپاشند، اتفاقاتی شبیه سوریه در آنها رخ ندهد و وحدت ملی کشورها حفظ شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.