وحدت داخلی حین اجلاس باید استمرار پیدا کند
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد، شنبه مورخ 11 شهریور ماه 1391 در تهران به کار خود پایان داد. این اجلاس که میزبان مسئولین مختلف بیش از 120 کشور عضو بود، انعکاس خبری و رسانه ای گسترده ای داشت اما گذشته از همه، دستاوردهای این اجلاس از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود.
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، در همین راستا، مصاحبهای با معاون پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک ترتیب داده است تا ارزیابی وی را از این اجلاس جویا شود. دکتر محمود واعظی سمتهایی چون مشاور وزیر امور خارجه، معاون سیاسی اروپا و آمریکای وزارت امور خارجه و مشاور وزیر و رئیس ستاد روابط اقتصادی خارجی را در کارنامه خود دارد.
اجلاس تهران را چگونه ارزیابی می کنید و فکر می کنید ما تا چه اندازه به خواسته های خود دست یافته ایم؟
ببینید، ما باید نخست مکانیسم تحقق چنین اجلاس چندجانبهای در ایران را مدنظر قرار دهیم. اجلاسی با این ابعاد که بعد از اجلاس سازمان ملل بزرگترین گردهمایی کشورهای جهان را به همراه دارد با نشستهای معمول و عادی کاملاً متفاوت است. در این چارچوب ارزیابی من نسبت به پانزده نشست قبلی روی هم رفته مثبت است. طبیعی است که هیچ میزبانی نمیتواند ادعا کند که تمام خواستههای او برآورده شده است، اما درمجموع درمقایسه با دورههای گذشته از نظر فنی و محتوایی، آنچه مربوط به اهداف اجلاس بود و آنچه در سند پیشنویس ما آماده و کار شده بود، بدون مشکل خاصی نهایی شد. بیانیه تهران در مجموع بیانیه خوبی بود. سخنرانی ها و مطالبی که مطرح شد خوب بود و در مجموع برآورد محتوایی این اجلاس مثبت به نظر میرسد. از لحاظ شکلی هم، سطح کمی و کیفی شرکت کنندهها در مقایسه با دورههای پیشین از معدل بالاتر بود.
آقای دکتر! آیا این اجلاس و ریاست چندساله میتواند در بهبود موقعیت ما در عرصه روابط بینالملل موثر واقع شود و یا از فشارهای خارجی مثل تحریمها و دیگر اهرمهای بینالمللی بکاهد؟
ببینید، اجلاس خود به خود توان انجام این کار را ندارد، بلکه فقط بستری را فراهم میکند؛ هم برای ما و هم برای دیگران. چه دیگرانی که عضو این جنبش هستند و چه دیگرانی که عضو نیستند. بستگی دارد کشورها بعد از اجلاس با چه تدابیری بتوانند از این بسترها استفاده کنند. خود اجلاس نمیتواند تحریمها را تغییر دهد. تحریم هایی که زیر نظر سازمان ملل تصویب شده است مکانیسم خاص خود را دارد. تحریمهای یکجانبه امریکا و اتحادیه اروپا هم ربط مستقیمی به اجلاس ندارند. پس اجلاس تنها بستری فراهم میکند که با توجه به تبلیغ زیادی که برای عدم شرکت کشورهای مختلف در این اجلاس شکل گرفته بود، این کشورها در اجلاس شرکت کردند و این حضور آنها در ایران را معنیدار نشان میدهد. اما نهایتاً این تدابیر ایران بعد از اجلاس است که میتواند راهگشا باشد؛ به ویژه که در این ایام ایران ریاست این اجلاس را بر عهده دارد. اما خود اجلاس فی نفسه اثری مستقیم در این خصوص نخواهد داشت.
مشخصا از چه بستری سخن میگویید؟
به هر حال باید طرحهایی را تعبیه کرد تا بتوان با تدابیر جدیدی وارد مذاکره های بینالمللی شد. برای مثال موضع گیریهای جدید میتواند در نشست 1+5 پیش رو تاثیر گذار باشد تا با دیدگاه جدیدی طرح را به پیش ببریم، و طبیعی است که طرف گفتگو هم در همین بستر ممکن است امکانات جدیدی را فراهم بیاورد و اگر بستری مناسب برای گفتگو شکل بگیرد، میتوان انتظار داشت که قدمهای موثری در این راه برداشته شود.
در حوزه سیاست داخلی چطور؟ آیا ریاست اجلاس و واگذاری این نقش بر عهده کشور ما میتواند بستری برای اجماع احزاب داخلی و پدید آمدن نوعی وفاق ملی و سیاسی گردد و سعی شود تا از همه پتانسیلهای داخلی استفاده شود؟ آیا این اجلاس امکان رفع مجادلات آسیب زای داخلی را به همراه خواهد داشت؟ !S1!
باید توجه داشت که خود این اجلاس به نوعی یک فعالیت و حرکت ملی است. یعنی ورای یک گروه و جناح خاص شکل گرفته و متعلق به کل نظام است. در کل دنیا هم همین رسم وجود دارد که در فعالیتهای بینالمللی کمتر شاهد گروهبندیها و جناح بندیهای داخلی هستیم. یعنی احزاب وقتی به مسائل خارجی میرسند اختلافات خود را کنار میگذارند درمورد اجرای اجلاس این اتفاق افتاد. اگر در ادامه هم این اتفاق بیفتد و گروههای مختلف بر طبل تفرقه نکوبند، میتوان انتظار داشت که شاهد شروع فصل جدیدی باشیم. البته ما در شرایط فعلی، با توجه به فشار تحریمها و مسائل منطقهای به نظر میرسد بیش از هر زمان دیگر نیازمند وحدت و همگرایی هستیم. طبیعی است کشوری که ریاست جنبش عدم تعهد را برعهده دارد اگر در داخل خود انسجام و وحدت داشته باشد، بهتر میتواند اهداف جنبش را پیش ببرد تا کشوری که در داخل خود با اختلافات جدی میان گروهها و نهادهای مختلف از جمله دولت، مجلس و قوه قضائیه مواجه است. لذا شاهد بودیم که در زمان ورود مقام معظم رهبری، رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجمع تشخیص همراه ایشان بودند. این اتفاق باید تسری پیدا کند در سایر اتفاقات درونی کشور ما.
به عنوان سوال آخر میخواستم نقش این اجلاس را در مهم ترین مسائل منطقهای ما ارزیابی کنید؛ به ویژه اکنون که ریاست آن را ایران عهدهدار است. در راس این امور در مورد فلسطین و سوریه، ریاست ایران چگونه میتواند در این مسائل راهگشا و موثر باشد؟
این اجلاس در رابطه با فلسطین تقریباً در همه جلسات خود فعال بوده است و درمجموع یک عزم مشخصی نسبت به این مسئله نشان داده است. در این اجلاس شاهد بودیم که هم در سخنرانیهای مختلف و هم در اسنادی که به تصویب رسید، مسئله فلسطین مسئلهای پررنگ بود. اما مسئله سوریه یک مسئله اختلافی بود و به همین دلیل خیلی از رهبران و سخنرانان یا اصلاً به آن اشاره نکردند و یا حداکثر به نحوی کمرنگ که باعث تفرقه نشود، به آن اشاره کردند. لذا طبیعی است که در سند اجلاس هم جای به خصوصی نداشته باشد. یعنی قصه سوریه با فلسطین متفاوت است. اما در مورد بیداری اسلامی، یعنی عدم تبعیض، مبارزه با فساد و فقر و مردم سالاری که در این کشورها به وجود آمده است، مسائل بسیاری مورد توجه قرار گرفت که به نوعی به مسائل منطقه ما هم مربوط و با مواضع ما سازگار بود.
آقای واعظی! به طور ملموس این اجلاس و یا حتی ریاست ما چگونه میتواند بر این مطالبات تاثیرگذار باشد؟
ببینید، قبل از اجلاس نخست وزیر رژیم صهیونیستی بسیار تلاش کرد آن را ضعیف و کم رونق جلوه دهد و سعی کرد سران مطرح کشورها حتیالمقدور در آن شرکت نکنند. این مسئله خود نشان دهنده این است که برگزاری اجلاس در ایران قطعاً به اهمیت بیشتر مسئله فلسطین ختم خواهد شد. اگر اخبار را دنبال کرده باشید بعد از اجلاس، نتانیاهو بسیار عصبانی بود؛ چه از خود اجلاس و چه از سخنان مقام معظم رهبری، که چرا هیچ کدام از سران اعتراض نکردند و همه تمام وقت داشتند به آن صحبتها گوش میدادند. پس خود اجلاس از طرفی و نفس تشکیل اجلاس در تهران و موضوع ریاست ایران از طرف دیگر تاثیرگذار است. البته روی هم رفته باز هم همه این مسائل بسته به سیاستهای بعدی است که ما در پیش خواهیم گرفت.