قاسم محبعلی، مدیرکل پیشین وزارت خارجه، گفت: اگرچه مناسبات داخلی هم هست و ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران هم هست، اما دیگر هیچ کشوری توسعه پیدا نمیکند مگر اینکه زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودش را با روابط خارجی هماهنگ کند و با مناسبات بینالملل در یک رابطه مثبت و سازنده قرار بگیرد.
مدیرکل پیشین وزارت خارجه با تأکید بر اینکه یکی از مأموریتهای اصلی هر دولت یا حکومتی این است که به دنبال صلح و امنیت حرکت کند، گفت: برای اینکه قدرت اقتصادی، علمی و تکنولوژی، فرهنگی و رسانهای، سیاسی و بینالمللی افزایش پیدا کند، ما نیازمند هستیم که شرایط خودمان را در مناسبات بینالملل تغییر بدهیم. یعنی آن چیزی که اینها را کاهش داده، اگرچه مناسبات داخلی هم هست و ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران هم هست، اما دیگر هیچ کشوری توسعه پیدا نمیکند مگر اینکه زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودش را با روابط خارجی هماهنگ کند و با مناسبات بینالملل در یک رابطه مثبت و سازنده قرار بگیرد.
به گزارش خبرنگار جماران، قاسم محبعلی در نشست «رویکرد جمهوری اسلامی ایران به غرب (ستیز یا تعامل)» که به صورت مجازی توسط دفتر سیاسی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها برگزار شد، گفت: مناسبات بین دولتها و کشورها بنا به مصالح، منافع و امنیت هر کشور در در چهارچوب متقابل شکل میگیرد. یعنی در مناسبات دیپلماتیک و مناسبات بین کشورها، هر اقدام، سیاست و رفتاری چهارچوب متقابل دارد و به عبارتی میتواند هم بر اساس احترام متقابل باشد و هم میتواند بر اساس واکنش متقابل باشد.
این دیپلمات پیشین تأکید کرد: هر سیاست یا راهبردی بر دو پایه عقلانی باید صورت بگیرد؛ که یکی سود و دیگری زیان است. به هر حال هر سیاستی هم هزینه و هم سود دارد. اگر حاصل جمع جبری آن سیاست به نفع کشور بود، قابل دفاع است و اگر نبود، حتما آن سیاست باید مورد بازنگری قرار بگیرد. به همین دلیل میتوانیم بگوییم که همه سیاستها به نوعی نسبی هستند و نمیتوانیم انتخاب مطلقی داشته باشیم.
وی با تأکید بر اینکه یک سیاست نمیتواند دائما دنبال شود، افزود: بنا به تناسب، منافع و شرایط زمانی و مکانی سیاستها باید منعطف و متناسب تنظیم شود و همان طور که اشاره کردم حاصل جمع آن باید به نفع منافع ملی کشور ما تعیین شود. اگر بخواهیم بد بینانه به روابط بینالمللی نگاه کنیم، دولتها و حکومتها همواره خودشان را برای جنگ آماده میکنند؛ حتی اگر قصدشان رسیدن به صلح باشد. در این چهارچوب هر جایی که خلأ قدرت به وجود بیاید یا نابرابری قوا و عدم توازن شکل بگیرد، باید منتظر جنگ بود؛ پس برای جلوگیری از جنگ باید دنبال توازن قوا گشت.
محبعلی یادآور شد: قوانین و حقوق بینالمللی هم بر روابط کشورها حاکم است و دولتها علاوه بر مناسبات ملی و منافع ملی یک تکالیف بیناللملی هم دارند. در همین نگاه واقعبینانه باید بگوییم که جنگ امری بسیار پرهزینه و خصوصا در دنیای فعلی بسیار خسارتبار است. لذا یکی از مأموریتهای اصلی هر دولت یا حکومتی این است که به دنبال صلح و امنیت حرکت کند و برای کشور و مردمش و حتی منطقه و جهان دنبال این باشد که صلح، ثبات، امنیت و استقرار را تأمین کند. اما باید به این نکته هم توجه داشت که حفظ صلح و امنیت به قدرت و موازنه قدرت وابسته است.
وی افزود: اختلافی که ما میتوانیم داشته باشیم، سر بحث مفهوم قدرت و عوامل قدرت است. یعنی در داخل کشور ما و شاید سایر کشورها بین ترقیخواهان و محافظهکاران بحث اصلی سر مفهوم قدرت است. محافظهکاران به طور کلی عوامل قدرت را به سه عامل محدود میکنند؛ قدرت نظامی، قدرت جمعیتی و قدرت سرزمینی. در اکثر جنگهای تاریخ اقتصاد مطرح بوده ولی جنگ عموما به خاطر دستیابی به منابع، ثروت و سرزمین صورت میگرفته است.
این کارشناس مسائل بینالمللی ادامه داد: مسأله جهانی شدن و وقوع انقلابهای صنعتی سوم و اخیرا چهارم، مفهوم قدرت را دچار تحول کیفی کرده و مؤلفههای قدرت را هم متکاثر کرده و هم در عوامل آن جا به جایی رخ داده و قدرت را به دو قدرت سخت و نرم تقسیم کرده است. یعنی برای حفظ امنیت و منافع ملی و جلوگیری از جنگ، هر کشوری به دو قدرت سخت و نرم نیازمند است. اما آیا برای همه 192 کشوری که در دنیای امروز حضور دارند، چنین امکانی وجود دارد که به تنهایی و فقط بر پایه قدرت ملی به دنبال صلح و امنیت بروند؟
وی با اشاره به اینکه حکمرانی کشورها در سطح بینالمللی و داخلی این روزها اهمیت زیادی پیدا کرده است، اظهار داشت: حکمرانی هم در امر توسعه ملی و هم در جایگاه بینالمللی و روابط بینالملل مهم است. یعنی کشورهایی که حکمرانی خوب دارند، در مناسبات بینالمللی هم در صلح زندگی میکنند و کشورهایی که در حکمرانی دچار مشکل هستند، در روابط بینالملل هم دچار تنش هستند.
محبعلی تأکید کرد: چیزی که موقعیت ما را افزایش بدهد، تنها «قدرت نظامی» نیست. اگرچه قدرت نظامی از جنبههایی در این سالها افزایش پیدا کرده و شاید از نظر تکنولوژی و سطح تکنولوژی مورد بحث باشد؛ اما در سایر حوزهها قدرت ما افزایش پیدا نکرده است. برای اینکه قدرت اقتصادی، علمی و تکنولوژی، فرهنگی و رسانهای، سیاسی و بینالمللی افزایش پیدا کند، ما نیازمند هستیم که شرایط خودمان را در مناسبات بینالملل تغییر بدهیم. یعنی آن چیزی که اینها را کاهش داده، اگرچه مناسبات داخلی هم هست و ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران هم هست، اما دیگر هیچ کشوری توسعه پیدا نمیکند مگر اینکه زیرساختهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خودش را با روابط خارجی هماهنگ کند و با مناسبات بینالملل در یک رابطه مثبت و سازنده قرار بگیرد.
وی افزود: تقریبا همه کشورهای آسیایی به خصوص در دورانی که روند جهانی شدن شکل گرفته توسعه پیدا کردهاند؛ یعنی وارد پروسه جهانی شدند و بعد قدرت پیدا کردند. اینها از فضای جدید جهانی برای قدرتمند شدن در جامعه بینالملل سود بردند؛ امری که ما کمتر از آن استفاده کردهایم و یا اساسا استفاده نکردهایم. از جمله مفاهیمی که با جهانی شدن شکل گرفته اقتصاد، امنیت دستهجمعی، محیط زیست، تجارت بینالملل و ارتباطات بینالملل است. شاید نزدیک در دنیا نزدیک 40 شهر داریم که با پیوندهای جهانی زندگی میکنند.