احتمال تشدید تنش در هفتهها و ماههای آینده به این معنی است که ریسکهای اقتصادی و مالی برای مدیریت وجود خواهد داشت. حمله گسترده اسرائیل به ایران می تواند تولید و صادرات انرژی از خلیج فارس را به شدت مختل کند. اگر ایران ناامید شود، می تواند تلاش کند از خلیج فارس به عنوان اهرم فشار استفاده و تنگه هرمز را مسدود کند و در عین حال تأسیسات نفتی عربستان را نیز هدف قرار دهد. در این سناریو، جهان شوک های رکود تورمی مشابه شوک های پس از جنگ یوم کیپور 1973 و انقلاب 1979 ایران را تجربه خواهد کرد.
پایگاه خبری جماران: « صرف نظر از اینکه آیا کسی با ارزیابی رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل از تهدید ناشی از ایران موافق است یا خیر، تشدید بیشتر درگیری بین تهران و تل آویو اکنون بسیار محتمل است. سیاست گذاران و ناظران ممکن است به بهترین سناریوها امیدوار باشند، اما باید برای بدترین ها آماده شوند.»
به گزارش جماران، پراجکت سیندیکت با این مقدمه درباره وضعیت تنش جاری در منطقه غرب آسیا می نویسد:
عقل متعارف پس از حملات اخیر اسرائیل به تأسیسات نظامی ایران در تلافی حمله موشکی بالستیک ایران به اسرائیل این است که خطر تشدید بیشتر درگیری ها مهار شده است. اظهارات اولیه رهبر جمهوری اسلامی حاکی از آن بود که ایران ممکن است بیشتر از این واکنش نشان ندهد، و به نظر میرسید که بازارهای مالی با کاهش 5 درصدی قیمت نفت بلافاصله پس از حملات اسرائیل با این تحلیل ها موافق بودند. اما این برآوردهای عقلانی احتمالاً اشتباه است. ارزیابی اسرائیل از تهدید ایران در چند ماه گذشته به طرز چشمگیری تغییر کرده است. این فقط بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و متحدان راستگرای او نیستند که نسبت به تهران سختگیرتر شده اند. رهبران کلیدی اپوزیسیون میانه و چپ میانه -مانند بنی گانتز و یایر لاپید- نیز استدلال می کنند که اسرائیل باید فراتر از آنچه در حملات اخیر خود انجام داد، پیش رود.
نویسنده این مطلب در ادامه با طرح برخی ادعاهای بی پایه و اساس درباره جمهوری اسلامی ایران می نویسد: چه کسی با ارزیابی اسراییل موافق باشد یا نباشد، اکنون اجماع وجود دارد که ایران یک خطر فوری، واضح و فعلی برای اسرائیل است. با ادامه حمله نیروهای نیابتی ایران - حماس، حزبالله، حوثیها و شبهنظامیان شیعه در عراق و سوریه - به اسرائیل، رهبران اسرائیل به این نتیجه رسیدهاند که باید مشکل را از سرچشمه خود حل کنند. این می تواند به معنای هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران و حذف رهبران ارشد نظامی و سیاسی این کشور باشد، همان کاری که اسرائیل قبلاً در برابر حماس و حزب الله انجام داده است. اسرائیلیها با حذف رهبری ارشد حزبالله و از بین بردن بسیاری از قابلیتهای تهاجمی آن، اهرم بازدارندگی ایران را بهطور قابل توجهی از بین بردهاند.
با توجه به این تغییر اساسی در موازنه نسبی قوا، ایران می تواند احساس کند که اکنون تنها یک گزینه موثر برای بازدارندگی در مقابل اسرائیل دارد: اقدامی برای توسعه قابلیت تسلیحات هسته ای خود. اما از آنجایی که اسرائیل ایران مجهز به سلاح هستهای را بهعنوان یک تهدید وجودی در نظر میگیرد، هیچ گزینه دیگری جز حمله به تأسیسات هستهای ایران قبل از اینکه ایران به پیشرفت غیرقابل بازگشتی دست یابد، نخواهد داشت.
حملات هوایی اضافی اسرائیل صرف نظر از میزان خویشتنداری ایران بسیار محتمل است. در حالی که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ممکن است به اسرائیل چراغ سبز روشن تری برای تعقیب ایران بدهد، پیروزی کامالا هریس ممکن است نتواند اسرائیل را از پرداختن به آنچه که به عنوان یک تهدید وجودی می بیند باز دارد.
اگر اسرائیل شروع به تشدید تدریجی حملات خود به ایران کند، احتمالاً پس از حملات جدید ایران علیه اسرائیل، هر دولت ایالات متحده ناگزیر به حمایت مستقیم یا غیرمستقیم از آن ادامه خواهد داد. اینکه اسرائیل توانایی نابودی بیشتر برنامه هستهای ایران یا تسریع در تغییر رژیم در ایران را داشته باشد، مهم نیست. حتی آسیب محدود به تأسیسات هستهای ایران میتواند برنامه های هستهای ایران را چند سال عقب بیاندازد و بازدارندگی مورد نظر اسرائیل را ایجاد کند.
احتمال تشدید تنش در هفتهها و ماههای آینده به این معنی است که ریسکهای اقتصادی و مالی برای مدیریت وجود خواهد داشت. حمله گسترده اسرائیل به ایران می تواند تولید و صادرات انرژی از خلیج فارس را به شدت مختل کند. اگر ایران ناامید شود، می تواند تلاش کند از خلیج فارس به عنوان اهرم فشار استفاده و تنگه هرمز را مسدود کند و در عین حال تأسیسات نفتی عربستان را نیز هدف قرار دهد. در این سناریو، جهان شوک های رکود تورمی مشابه شوک های پس از جنگ یوم کیپور 1973 و انقلاب 1979 ایران را تجربه خواهد کرد.
افزایش قیمت نفت یک فاجعه برای اقتصاد جهانی و رفاه میلیاردها نفر خواهد بود و سیاستگذاران باید به فکر تدابیری برای کاهش این ضربه باشند. اگر یک درگیری بزرگ تا حد امکان کوتاه مدت باشد کمک خواهد کرد.
علاوه بر این، ایالات متحده باید فناوریهای دفاعی پیشرفتهای مانند سیستمهای ضد موشکی پاتریوت اضافی را در اختیار عربستان سعودی قرار دهد تا خطر تخریب تاسیسات تولید و تحویل نفت عربستان را به حداقل برساند. عربستان باید تولید نفت و صادرات ظرفیت مازاد خود را به شدت افزایش دهد تا هرگونه افزایش بالقوه قیمت جهانی را کاهش دهد، در حالی که ایالات متحده و سایر قدرتها باید از ذخایر استراتژیک نفت خود برای کاهش بیشتر این تأثیر استفاده کنند.
دولتها در اقتصادهای پیشرفته و بازارهای نوظهور نیز میتوانند یارانههای مالی موقتی را برای مصرفکنندگان انرژی در نظر بگیرند – مانند آنهایی که پس از افزایش قیمتها پس از حمله روسیه به اوکراین در سال 2022 اعمال شد.
البته، از آنجایی که یک حمله تمام عیار اسرائیل به ایران بسیار خطرناک خواهد بود، دولت هریس احتمالاً اکیداً در مورد آن توصیه نمی کند. علاوه بر پیامدهای اقتصادی و مالی جهانی، شکست در تخریب تأسیسات هستهای ایران تنها تصمیم نظام سیاسی در ایران را برای تلاش برای ساخت سلاح تقویت میکند.
نویسنده این مطلب در پایان ادعا می کند که حمله اسرائیل به ایران یک استراتژی پرخطر است که می تواند منجر به یک فاجعه اقتصادی جهانی یا تغییر شکل خاورمیانه به سمت بهتر شود. صرف نظر از اینکه آیا کسی با ارزیابی آنها موافق است یا خیر، تشدید درگیری بسیار محتمل است.
توضیح جماران : ترجمه و انتشار این مطلب به معنای تایید محتوای آن توسط پایگاه خبری جماران نیست و برای آشنایی مخاطب ایرانی با رویکرد تحلیلی در رسانه های غربی پیرامون وضعیت جاری در منطقه غرب آسیا منتشر می شود.