ایالات متحده نقش مهمی در شکل دادن به اقدامات اسرائیل، هم از طریق کمک نظامی و هم از طریق حمایت دیپلماتیک، ایفا می کند. استقرار اخیر نیروهای آمریکایی و سامانههای دفاع موشکی در اسرائیل بر نگرانی دولت بایدن تأکید میکند که اگر ایران به طور کامل در برابر اسرائیل متوقف نشود و مستقیمتر درگیر شود، درگیری میتواند به یک جنگ منطقهای بزرگتر تبدیل شود.
پایگاه خبری جماران: «ترور یحیی سنوار، یکی از رهبران ارشد حماس که مسئول سازماندهی حملات 7 اکتبر به اسرائیل بود، لحظه مهم و در عین حال پیچیده ای را در درگیری جاری رقم زد. در حالی که اسرائیل مرگ(شهادت) سنوار را به عنوان نوعی پیروزی عدالت جشن میگرفت، اما این حذف برای حل چالشهای عمیقتری که اسرائیل را در غزه گرفتار کرده، فایده ای نداشته است. حذف سنوار از صحنه یک نقطه عطف نیست، بلکه قطعهای از یک پازل بسیار بزرگتر است؛ پازلی که شامل ابعاد نظامی، سیاسی و بشردوستانه است.»
به گزارش جماران، Geopoliticalmonitor با این مقدمه می نویسد:
یحیی سنوار فقط یکی دیگر از رهبران حماس نبود. او مظهر مقاومت بی امان و عمدتا خشن این گروه بود. نقش اصلی او در سازماندهی حملات 7 اکتبر، که منجر به کشته شدن بیش از 1200 اسرائیلی و گروگان گیری صدها نفر شد، او را به تحت تعقیب ترین مرد در لیست اسرائیل تبدیل کرد. هنگامی که او ترور شد، به عنوان یک پیروزی بزرگ برای کسانی تلقی شد که به دنبال عدالت برای اقدام حماس در هفت اکتبر بودند.
اما در حالی که ممکن است مرگ(شهادت) سنوار به میل فوری اسرائیل برای قصاص او پایان داده باشد، اما این امر اساساً مسیر درگیری را تغییر نمی دهد. حماس به یک چهره واحد یا حلقه تنگ رهبران متکی نیست، بلکه غیرمتمرکز است، با فرماندهان محلی و یک خط جانشینی تا حدودی روشن.
این ساختار به گروه اجازه می دهد حتی پس از از دست دادن چهره های برجسته ای مانند سنوار به فعالیت خود ادامه دهد. هر کسی که پا به جای او بگذارد، احتمالاً همان موضع تندرو را ادامه خواهد داد و به مقاومت حماس در برابر اسرائیل و هدف گستردهتر آنها برای بازپس گیری آنچه به عنوان فلسطین تاریخی میداند، ادامه میدهد. از این نظر، کشتن سنوار بیشتر یک پیروزی نمادین است تا یک پیروزی استراتژیک، ممکن است روحیه اسرائیل را تقویت کند، اما حماس را از بین نخواهد برد یا به چرخه خشونت پایان نخواهد داد.
در واقع، مرگ(شهادت) سنوار می تواند تأثیر معکوس در میان فلسطینی ها داشته باشد. برای بسیاری، او نماینده سرپیچی علیه اشغالگری اسرائیل بود و ترور او ممکن است او را به مقام یک «شهید» برساند. در جامعه فلسطینی، کسانی که در جنگ با اسرائیل جان خود را از دست می دهند، اغلب به عنوان قهرمان در نظر گرفته می شوند و این می تواند علیرغم ویرانی های ناشی از درگیری، حمایت بیشتری را از حماس جلب کند. به جای تضعیف این گروه، مرگ او، همراه با ویرانی های به جا مانده از اسرائیل، ممکن است الهام بخش فلسطینی های بیشتری باشد که پشت حماس بایستند، مقاومت آنها را زنده نگه دارند و به مبارزه طولانی مدت آنها علیه اسرائیل دامن بزنند.
گسترش حمله نظامی اسرائیل به غزه
مرگ(شهادت) سنوار در پس زمینه یک لشکرکشی گسترده تر و شدیدتر اسرائیلی در غزه رخ می دهد. در طول سال گذشته، اسرائیل چندین حمله بزرگ را با هدف تخریب زیرساختهای نظامی و سیاسی حماس انجام داده است، اما این تلاشها به طور کامل این گروه را خنثی نکرده است. حماس همواره نشان داده است که پس از خروج موقت اسراییل، توانایی سازماندهی مجدد، تشکیل مجدد نیروها و ساختارهای اداری خود را دارد. این استقامت اسرائیل را در یک بن بست استراتژیک قرار داده است، جایی که پیروزی های نظامی با ظهور مجدد حماس به عنوان یک نیروی حاکم و مبارز دنبال می شود.
در آخرین کارزار، اسرائیل عملیات نظامی خود را در شمال غزه تشدید کرده است که نشان دهنده تغییر به سمت رویکرد تهاجمی تر است. به صدها هزار فلسطینی دستور تخلیه داده شده است و محدودیت های سختی را بر جریان غذا، آب، سوخت و تجهیزات پزشکی اعمال کرده است. این اقدامات برای تضعیف حماس از طریق قطع دسترسی حماس به منابع طراحی شده، اما به بحران های انسانی شدید نیز منجر شده است. بسیاری از غیرنظامیان که در مناطقی مانند اردوگاه آوارگان جبالیا گیر افتاده اند، به دلیل خطرات موجود یا به این دلیل که معتقدند هیچ مکانی در غزه واقعاً امن نیست، نتوانسته اند به جای دیگری نقل مکان کنند.
تلفات انسانی قابل توجه است. جنوب غزه که اکنون بیش از یک میلیون آواره فلسطینی در آن زندگی می کنند، با ازدحام بیش از حد، دسترسی محدود به خدمات اولیه و بدتر شدن شرایط زندگی دست و پنجه نرم می کند. اسرائیل مناطق خاصی مانند «المواسی» را به عنوان «مناطق بشردوستانه» تعیین کرده است، اما این مناطق همچنان در معرض تهدید حملات اسرائیل به شبه نظامیان حماس قرار دارند. این محو شدن اهداف نظامی و حفاظت از غیرنظامیان با محکومیت گسترده بین المللی مواجه شده است؛ به طوری که بسیاری از سازمان ها اسرائیل را به حملات بی رویه متهم می کنند که به طور نامتناسبی بر غیر جنگجویان تأثیر می گذارد.
عدم وجود یک سناریو واضح برای پایان جنگ توسط اسرائیل
در حالی که عملیات نظامی علیه حماس ادامه دارد، نگرانی وجود دارد که اسرائیل استراتژی بلندمدت روشنی برای غزه ندارد. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، همواره از رویکردی تندرو دفاع میکند و برای نابودی کامل حماس بهعنوان یک نیروی نظامی و حکومتی فشار میآورد. با این حال، فراتر از این اهداف فوری، دولت اسراییل چشم انداز دقیقی برای آنچه در آینده خواهد آمد بیان نکرده است.
این عدم شفافیت به گمانه زنی ها در مورد اقدامات شدیدتری که می تواند روی میز باشد دامن زده است. یکی از این پیشنهادها طرح موسوم به «طرح ژنرال ها» است که شامل محاصره کامل شمال غزه است. بر اساس این طرح، به ساکنان زمان محدودی برای تخلیه داده میشود و پس از آن ارتش اسرائیل محاصره کامل را اعمال میکند و تمام منابع را برای وادار کردن حماس به تسلیم قطع میکند. این طرح همچنین ایجاد یک ساختار حکومت محلی جدید در غزه را پیش بینی می کند، اگرچه مشخص نیست که اگر هم حماس و هم تشکیلات خودگردان فلسطین از معادله خارج شوند، چه کسی این نقش را بر عهده می گیرد.
«طرح ژنرالها» این احتمال را افزایش میدهد که غزه میتواند شبیه کرانه باختری در شکل تکهتکهشدهاش شود، جایی که مناطق فلسطینی توسط شهرکها و مناطق نظامی اسرائیل در کنج هایی محصور قرار گرفتهاند و فلسطینیها با کنترل محدودی بر سرزمینهای خود زندگی میکنند.
نتانیاهو رسماً «طرح ژنرال ها» را تأیید نکرده، اما آن را نیز رد نکرده است. دولت او دچار دودستگی است و برخی از وزرا برای اقدامات تهاجمی تر و برخی دیگر به احتیاط اصرار می کنند. این تقسیم داخلی منعکس کننده چالش گسترده تری است که نتانیاهو با آن مواجه است: ایجاد توازن بین خواسته های ائتلاف جناح راست خود که به نفع تسلط نظامی و احتمالاً حتی اشغال مجدد بخش هایی از غزه است با فشار بین المللی برای جلوگیری از تشدید تنش بیشتر.
نقش دو سویه ایالات متحده
ایالات متحده نقش مهمی در شکل دادن به اقدامات اسرائیل، هم از طریق کمک نظامی و هم از طریق حمایت دیپلماتیک، ایفا می کند. استقرار اخیر نیروهای آمریکایی و سامانههای دفاع موشکی در اسرائیل بر نگرانی دولت بایدن تأکید میکند که اگر ایران به طور کامل در برابر اسرائیل متوقف نشود و مستقیمتر درگیر شود، درگیری میتواند به یک جنگ منطقهای بزرگتر تبدیل شود. با این حال، در حالی که ایالات متحده از اسرائیل حمایت قوی کرده، این پویایی تمایل به ایجاد انگیزه های انحرافی دارد.
در اصل، حمایت ایالات متحده از اسرائیل در برابر برخی از عواقب فوری اقدامات نظامی اش محافظت می کند و به نتانیاهو اجازه می دهد تا بدون ترس از ضربه مهم، درگیری را تشدید کند. این وضعیتی را ایجاد میکند که اسرائیل میتواند استراتژیهای پرمخاطرهتری را دنبال کند، زیرا مطمئن است که واشنگتن برای کاهش پیامدها وارد عمل خواهد شد. دولت بایدن استدلال کرده که روابط نزدیکش با اسرائیل به آن اجازه می دهد تا بر تصمیمات اسرائیل تأثیر بگذارد و برخی از اقدامات شدیدتر را مهار کند. با این حال، این حمایت بی قید و شرط، با توجه به اینکه وقتی تل آویو بر خلاف میل واشنگتن عمل می کند با هیچ پیامد واقعی روبه رو نمی شود، اسرائیل را قادر می سازد تا اقداماتی را انجام دهد که درگیری را طولانی تر کند.
این پویایی اخیراً زمانی که مقامات آمریکایی بنا به گزارشها نتانیاهو را متقاعد کردند که از حمله به اهداف حساس ایران مانند تأسیسات هستهای یا پالایشگاههای نفت اجتناب کند، نمایان شد. در حالی که این نشان دهنده سطحی از خویشتن داری است، اما نگرانی گسترده تر همچنان پابرجاست: تا زمانی که اسرائیل احساس کند که شبکه ایمنی ارائه شده توسط ایالات متحده دارد، احتمال ادامه و حتی تشدید عملیات نظامی بیشتر است.
درگیری بدون پایان
علیرغم موفقیت تاکتیکی در حذف یحیی سنوار، اسرائیل عمیقاً در درگیری گرفتار است که هیچ نشانه ای از پایان به زودی نشان نمی دهد. حماس، در حالی که ضعیف شده، هنوز شکست نخورده است و تلفات انسانی در غزه همچنان در حال افزایش است. دولت نتانیاهو برای یافتن راهی برای خروج از مناقشه، چه در داخل و چه در خارج، با فشار فزاینده ای مواجه است، اما بدون یک برنامه روشن و عملی، امید چندانی برای راه حلی پایدار وجود ندارد.
در حال حاضر، استراتژی اسرائیل بر تسلط نظامی متمرکز است، با این امید که ادامه فشار، حماس را مجبور به فروپاشی کند. با این حال، تاریخ نشان می دهد که پیروزی های نظامی به تنهایی برای تامین صلح بلندمدت کافی نیست. تا زمانی که اسرائیل نتواند یک استراتژی سیاسی جامع را بیان و اجرا کند، این درگیری به احتمال زیاد ادامه خواهد یافت و هیچ پایان روشنی در چشم اندار روبه رو نیست.
در پایان، مرگ(شهادت) یحیی سنوار، اگرچه مهم است، اما تنها یک فصل از یک داستان بسیار بزرگتر و پیچیده تر است.