حمله آمریکا به ایران، بهویژه اگر در خدمت اسرائیل دیده شود، برای نظام سیاسی مستقر در ایران یک موهبت خواهد بود و از آمریکا یک صدام جدید در ذهن ایرانی ها می سازد.
جیمز دورسو، کارشناس آمریکایی مسائل سیاست خارجی و امنیت ملی است. او به مدت 20 سال در نیروی دریایی ایالات متحده خدمت کرده و در کویت، عربستان سعودی و عراق کار کرده است.
به گزارش جماران، او در تازه ترین نوشتار به بررسی تلاش های رژیم اسرائیل برای کشاندن پای ایران و ایالات متحده به جنگ پرداخته و نوشته است:
روزنامه اسرائیلی هاآرتص اخیراً اعلام کرده است: «اسرائیل ایران و آمریکا را به دام انداخته است.» اگر این درست باشد، شاید آمریکا و ایران باید برای رهایی از آن دام همکاری کنند. در پی آخرین تبادل آتش بین اسرائیل و ایران، منطقه در آستانه خشونت و بی ثباتی بیشتری قرار دارد، اما چه کسی از این هرج و مرج سود می برد؟ پیش از این، کشورهای عربی خلیج فارس ممکن بود از تماشای مشغول شدن ایران به جنگ با آمریکا خوشحال می شدند، اما این دیگر محتمل نیست. ابتدا توافق با میانجیگری چین در سال 2023 باعث شد که روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی از سر گرفته شود . سپس هفته گذشته اعضای شورای همکاری خلیج فارس بی طرفی خود را در دور جدید نبرد ایران و اسرائیل اعلام کردند و در نشست دوحه بین وزیر امور خارجه عربستان و رئیس جمهور ایران، وزیر خارجه ایران گفت: ما قصد داریم فصل مربوط به اختلاف خود را برای همیشه ببندیم و بر حل مسائل، توسعه روابط به عنوان دو کشور دوست و برادر تمرکز کنیم.
پس چه کسی باقی می ماند؟ ایالات متحده، اسرائیل و پیمانکاران دفاعی.پیمانکاران دفاعی همانطور که به آنها گفته شده است عمل خواهند کرد و به نظر می رسد که اسرائیل در مسیر تشدید تنش قفل شده است، تا حدی برای بازگرداندن بازدارندگی در برابر ایران و همچنین برای بیرون نگه داشتن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از زندان.
این امر باعث میشود که آمریکاییها دوباره به فکر حفظ ثبات در منطقه بیفتند، زیرا تنها بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل از تجزیه منطقه سود میبرد. هرج و مرج منطقه ای تل آویو را تشویق می کند تا از واشنگتن برای اعطای کمک های نقدی بیشتر و انتقال تسلیحات که مورد دوم ممکن است ذخایر ایالات متحده را به سطح خطرناکی پایین بیاورد، درخواست کند.
ناآرامیها در منطقه همچنین به اسرائیل انگیزه میدهد که واشنگتن را برای اعمال سیاستهایی که برای اسرائیل خوب است، اما نفوذ ایالات متحده در خارج را از بین میبرد، تحت فشار قرار دهند. نتانیاهو اخیراً به مردم ایران گفت: «ایران به زودی آزاد خواهد شد...» چنین صحبتهایی برای تغییر رژیم باید تمام چیزی باشد که واشنگتن با سرعت از آن فاصله بگیرد، زیرا قبلاً یک بار مرتکب این اشتباه شده است و تبعات آن هنوز هم ادامه دارد.
در سال 1953، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) و MI-6 بریتانیا از کودتا حمایت کردند تا محمد مصدق، نخست وزیر وقت ایران که سیاستمداری خاص بود را کنار بزنند. در ان مقطع آمریکایی ها احتمالا می خواستند به بریتانیا کمک کنند تا کنترل شرکت نفت انگلیس و ایران را حفظ و ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1951 را معکوس کند.
در مراحل بعدی آمریکاییها محمدرضا پهلوی را به عنوان شاه منصوب کردند. تحمیل خارجی یک پادشاه مطلقه نارضایتی مردمی را برانگیخت که به انقلاب موفقیتآمیز 1979 ایران (و بحران گروگانگیری 444 روزه) منتهی شد. بنابراین، واشنگتن تلاش کرد تا از نفوذ کمونیست ها در یک کشور تولیدکننده نفت در مرزهای اتحاد جماهیر شوروی جلوگیری کند و به متحد بریتانیایی خود که شاهد انحلال امپراتوری خود بود کمک کند و در نهایت دو بار شکست خورد: غرب کنترل منابع انرژی ایران را از دست داد و زمینه را برای سرنگونی شاه وقت ایران فراهم کرد.
آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران اعلام کرد که جمهوری اسلامی سلاحهای هستهای را غیراسلامی میداند، اما اگر اسرائیل تشدید تنش و تغییر رژیم را دنبال کند، ما تنها یک فتوای تجدیدنظر شده از سیاست جدید هسته ای در ایران فاصله داریم. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی اعلام کرد: «بدون شک، اگر ایران بمب هستهای بسازد، ما در اسرع وقت به دنبال آن خواهیم رفت.»
عربستان سعودی یک کشور بدون سلاح هستهای طرف معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای است و اقدام برای توسعه سلاحهای هستهای با تحریمهایی همراه خواهد بود، اگرچه این فرصت بزرگی برای جهان خواهد بود تا از واشنگتن بپرسد چرا در برابر سلاح هسته ای و کشورهای دارنده این توانایی استاندارد دو گانه دارد؟ مثلا اسرائیل و ایران .
جواد ظریف، معاون رئیسجمهور و وزیر امور خارجه پیشین ایران، با پیام مطلب هاآرتص موافق است و میگوید که «ایران در دام اسرائیل نمیافتد» و «اسرائیل در تنش و درگیری رشد میکند و ما آن را در اختیار آنها قرار نمیدهیم». ظریف همچنین میگوید که حماس شکست نخواهد خورد که در این موضع هم با ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل که اعلام کرده بود نابودی حماس «حاصل نمیشود» همسو و هم نظر است.
از سوی دیگر بی تفاوتی اسرائیل به تلفات غیرنظامیان در غزه و لبنان ممکن است به ضرر آمریکا تمام شود. وکلا و سخنگویان پنتاگون دو دهه از یازده سپتامبر را سپری کرده اند، اما همچنان تلاش می کنند تاکید کنند که بمباران آن جشن عروسی مایه شرمساری واقعی بوده، اما خسارت جانبی حاصل شده مطابق با قانون درگیری مسلحانه بوده است. در آینده ممکن است نادیده گرفتن حماقتهای غمانگیز مانند تلاش ایالات متحده برای کشتن قاری حسین، معاون فرمانده طالبان پاکستان، قبل از آنکه در ششمین بار این تلاش ها جان او گرفته شود سخت تر باشد؛ به خصوص که در آن روند هم 128 غیرنظامی که 13 نفر از آنها کودک بودند، کشته شدند.
قدرت غرب به آن اجازه داده است که از «استاندارد دوگانه تروریسم و خشونت دولتی» استفاده کند؛ جایی که تروریسم همان چیزی است که شما آن را سلاح انتخابی طرف مقابل مینامید. اما واکنش به هدفگیری بیدقت اسرائیل و سوابق غیرقابل رشکانگیز حامی آمریکایی آن در عراق و افغانستان (و اغماض آن از حملات عربستان سعودی به غیرنظامیان یمنی)، ممکن است «تمایز بین خشونت دولتی و تروریسم» را از بین ببرد.
اگر ایالات متحده تصمیم بگیرد که با ایران برای کاهش تنش ها همکاری کند، برای از سرگیری توافق هسته ای با تهران تحت فشار قرار خواهد گرفت. در این صورت، باید یک ترتیب کاملاً جدید (توافق جدید) ایجاد کند، زیرا ایران پس از اینکه واشنگتن تعهدات خود را نسبت به برنامه جامع اقدام مشترک در سال 2018 کنار گذاشت و اروپا اقدامات محدودکنندهای را که قرار بود در سال 2018 منقضی شده بود، حفظ کند، در تحقیق و توسعه هستهای پیش رفته است.
اگر آمریکا بتواند با ایران گفتوگو کند و از تشدید تنشهای اسرائیل جلوگیری کند، باید به ایفای نقش بیشتر روسیه عادت کند و همزمان چین علاقه خود را به حمایت از صلح در منطقه اعلام کرده است. در این فرآیند ایران به دنبال سیاست خارجی چندجانبه و روابط امتیازی با روسیه، چین و کشورهای بریکس خواهد بود و با مطالبه واشنگتن مبنی بر انتخاب یا من یا آنها سرباز خواهد زد.
آیا نیروهای آمریکایی آماده و قادر به حمله به ایران هستند؟ خیر. انتقال مهمات به اوکراین و اسرائیل و حملات به نیروهای حوثی در یمن، ذخایر ایالات متحده را کاهش داده است. تنها کشتی که می تواند سوخت هوانوردی را برای ناوهای هواپیمابر پر کند از خدمت خارج شد و نیروی دریایی ایالات متحده اخیراً 17 کشتی تدارکاتی را به دلیل کمبود خدمه کنار گذاشته است.
اعلام بی طرفی شورای همکاری خلیج فارس ممکن است به این معنی باشد که حریم هوایی آن به روی نیروهای آمریکایی که آماده حمله به ایران هستند بسته است (تهران استفاده از حریم هوایی شورای همکاری خلیج فارس یا پایگاه های نظامی علیه ایران را «غیرقابل قبول» خوانده است).
سال دیگری که باید به خاطر داشت، سال 1980 است، زمانی که عراق به ایران حمله کرد (عراق پس از سال 1982 از حمایت گسترده ایالات متحده برخوردار شد.) این حمله به عنوان یک تهدید مستقیم برای حاکمیت و تمامیت ارضی ایران تلقی شد و حس وحدت ملی و همبستگی را در بین ایرانیان رشد داد. جنگی که تا سال 1367 به طول انجامید، به محل تجمع مردم ایران تبدیل شد که برای دفاع از کشور و انقلاب اسلامی بسیج شدند. این درگیری همچنین به تحکیم قدرت رهبری روحانیت در ایران کمک کرد، زیرا آنها جنگ را دفاع از اسلام و انقلاب می دانستند.
حمله آمریکا به ایران، بهویژه اگر در خدمت اسرائیل دیده شود، برای نظام سیاسی مستقر در ایران یک موهبت خواهد بود و از امریکا یک صدام جدید در ذهن ایرانی ها می سازد. ویلیام برنز، مدیر سیا، این هفته گزارش داد: «ما امروز شاهدی نمیبینیم که رهبر معظم [آیتالله علی خامنهای] تصمیمی را که در پایان سال 2003 برای عدم انحراف برنامه هسته ای ایران به سمت تسلیحاتی شدن گرفته بود، لغو کرده باشد.» اگر اینطور باشد، نیازی نیست که آمریکا حمله به ایران را رهبری کند.
علاوه بر همه اینها، نظرسنجی اخیر شورای امور جهانی شیکاگو نشان دادکه اکثریت آمریکایی ها مخالف استفاده از نیروهای آمریکایی برای دفاع از اسرائیل هستند. در پی دو دهه جنگ، یک دوره ویرانگر تورم و دست و پنجه نرم کردن با بلایای طبیعی، آمریکاییها ممکن است در حال و هوای چیزی باشند که باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا آن را «ملتسازی در خانه» میخواند. براساس گزارش جروزالم پست، ایالات متحده به اسرائیل یک بسته تشویقی در صورت خودداری از حمله به برخی اهداف در ایران پیشنهاد داده است، که این اعتراف به ناتوانی واشنگتن در توقف تشدید تنش است. اگر درست باشد، تل آویو به درخواست غرامت یا بسته تشویقی بیشتر برای جلوگیری از حرکت بعدی خود ادامه خواهد داد.
بدون لحظه ای تأخیر، واشنگتن و تهران باید اختلافات خود را کنار گذاشته و امروز برای جلوگیری از آنچه ایهود اولمرت آن را «جنگی برای منافع شخصی نتانیاهو می خواند، تلاش کنند».