جنگ غزه، پایان یک عصر طلایی پنج دههای برای اسرائیل است که طی آن از آزادی و برتری استراتژیک در برابر نیروهای رقیب (محور مقاومت) که امروز آن را احاطه کردهاند، برخوردار بود. همچنین تحولات یک سال اخیر، نشان دهنده پایان هشت دهه عصر طلایی آمریکایی ملقب به صلح آمریکایی است.
به گزارش جماران؛ از زمان پایان جنگ جهانی دوم تا امروز، منطقه جنوب غرب آسیا به ویژه غرب آسیا که به اصلاح آمریکایی خاورمیانه معروف است، آرامش، صلح و ثبات خود را فدای وجود دولتی تحمیلی به نام اسرائیل کرده است.
وقایعی که از 7 اکتبر پارسال (2023) در غزه در حال وقوع است، ماهیت تاریخی دارد، همتراز با سایر لحظات فاجعه بار در تاریخ فلسطین، مانند سال 1948 که طی آن حدود 800000 فلسطینی، (حدود دو-سوم از مردم فلسطین)، مجبور به ترک خانههای خود یا فرار و ممنوعیت بازگشت به سرزمینهای خود شده و جنگ شش روزه 1967، زمانی که اسرائیل بخشهای باقی مانده از فلسطین تاریخی، کرانه باختری و نوار غزه را تصرف کرد و 300000 فلسطینی دیگر از خانههای خود رانده شدند. اما جنگ فعلی در غزه احتمالا مسیر سیاست فلسطین را به گونهای تغییر خواهد داد که پیشبینی آن غیرممکن است.
حمله مداوم به غزه در حال حاضر مرگبارترین رویداد و بزرگترین آوارگی اجباری فلسطینیان در تاریخ است. همانطور که عملیات پیشدستانه 7 اکتبر توسط حماس برای سالیان متمادی توسط اسرائیل احساس خواهد شد، وسعت ویرانی و فجایع انسانی که اسرائیل بر غزه تحمیل کرده، برای نسلهای آینده اثری تاریخی بر آگاهی ملی فلسطینیان خواهد گذاشت.
تغییر ژئوپلیتیک منطقه
اما آنچه امروز در خاورمیانه رخ میدهد یک رویداد منفرد و یا صرفا دور جدیدی از خصومتها نیست. آنچه در اکتبر گذشته آغاز شد یک رویداد چند بعدی است که دامنه آن از هر چیزی که در قرن بیست و یکم اتفاق افتاده است بزرگتر است.
این جنگ، پایان یک عصر طلایی پنج دههای برای اسرائیل است که طی آن از آزادی و برتری استراتژیک در برابر نیروهای رقیب (محور مقاومت) که امروز آن را احاطه کردهاند، برخوردار بود. همچنین تحولات یک سال اخیر، نشان دهنده پایان هشت دهه عصر طلایی آمریکایی ملقب به صلح آمریکایی Pax Americana است.
امروز از بسیاری جهات، جهان در حال بازگشت به گذشته است. اسرائیلیها جنگی را به راه انداختهاند که از سال 1948 تا امروز چنین جنگی را انجام ندادهاند و آمریکاییها با چالشی مشابه با چالش فرانکلین روزولت و هری ترومن در دهه 1940 روبرو هستند.
برای اسرائیل، پیامدهای این موقعیت تاریخی جدید هنوز قابل پیش بینی نیست. امروز هویت ساختگی اسرائیلی بیش از گذشته در آستانه چالش و ابهام قرار دارد. از یک سال گذشته تا امروز حتی بسیاری از کشورهای اروپایی ملت فلسطین را به صورت رسمی پذیرفتند و این رخدادی بود که در دهههای گذشته لابی یهود از آن جلوگیری کرده بود.
در سوی دیگر، ائتلاف جناح راست نتانیاهو، دولت یهود را تقویت نکرده، بلکه آن را تضعیف، جامعه را تقسیم، ارتش را فرسوده و در عین حال مشروعیت بینالمللی صهیونیسم را از بین برده است.
حتی در پشت پرده صلح و راه حل دو کشوری مطرح شده، دست اسرائیل در کار است. برای یک رژیم و حکومت ساختگی، امروز در صورت تایید از سوی برخی کشورهای مسلمان منطقه به ویژه اعراب، راه حل دو کشوری در واقع به معنای به رسمیت شناخته شدن اسرائیل است.
در جغرافیای دیگری از جهان، ایالات متحده باید واقعیتهای امروز را بپذیرد، دوران برتری بخشیدن استراتژیک به اسرائیل به پایان رسیده، حاکمیت ملی، امنیت ملی و اقتدای نظامی ایران، اجازه زیاده روی به رژیم صیهونیستی را نمیدهد و در هفته گذشته با پاسخ موشکی ایران به اقدامات اخیر اسرائیل، افسانه شبکه شکست ناپذیر دفاعی این رژیم برای همیشه به پایان رسید.
امروز بیش از هر زمان دیگری نسبت به دهههای گذشته جغرافیای جنگ در منطقه متحول شده است. حضور شبکه نیروهای مقاومت در یمن، لبنان و عراق دست برتر اتحاد استراتژیک اسرائیل و غرب به ویژه ایالات متحده را با چالش اساسی روبرو و جنگ ترکیبی با اسرائیل از محورهای نظامی فراتر رفته و از سرزمینهای اشغالی به دریای سرخ گسترش یافته است.
امروز فراتر از سواحل شهر بندری حدیده که تحت کنترل انصارالله است، حوثیها اهداف خود (کشتیهایی که متعلق به اسرائیل و یا در تجارت با رژیم صیهونیستی هستند) در دریای سرخ را از نزدیک کانال سوئز در شمال تا نزدیکی تنگه باب المندب در جنوب، هدف قرار میدهند.
تلاش اسرائیل برای به چالش کشیدن ایران، با پاسخ موشکی کوبنده ایران روبرو شد و رژیم صیهونیستی به خوبی میداند که در صورت تحریک بیش از حد ایران، با وجود فاصله نزدیک به 2000 کیلومتری با ایران، در برابر پاسخهای نظامی جمهوری اسلامی مصون نخواهد ماند و در حال حاضر، به نظر میرسد که ایالات متحده این تغییر در ژئوپلیتیک منطقه را بهتر از اسرائیل درک کرده است.
دامنه نفوذ ژئوپلیتیکی ایران امروز در منطقه گسترش دارد و قرار نیست اسرائیل به عنوان دژ استراتژیک و نظامی غرب دست برتر نظامی را داشته باشد.
در سوی دیگر اسرائیل خود را وارد جنگی بی پایان کرده است. این رژیم نمیتواند به اهداف خود دست یابد، بدون اینکه آسیب بیشتر، جبرانناپذیرتر، به اعتبار بینالمللی به دلیل تخریب گسترده، نسل کشی فاجعه آمیز در جلوی چشمان همه مردن جهان در غزه وارد شود. ادامه پاسخ به اتهامات معتبر جنایات جنگی با صرف ادعای این که چنین اتهاماتی ناشی از یهودی ستیزی است کمک چندانی به جایگاه اسرائیل نخواهد کرد.
امروز دیگر کشورهای غربی هستند که به ترتیب در حال به رسمیت شناختن فلسطین و محکومیت اسرائیل هستند، این صداها از سوی غرب به گوش میرسد و این یعنی وجدان بیدار مردم کشورهای جهان، حکومتهای آنها را مجبور به واکنش در برابر رفتارهای ضد حقوق بشری اسرائیل کرده است. در سوی دیگر، حماس تا پیش از اکتبر، غالبترین نیرو در غزه بود و تا به امروز نیز علیرغم یک ویرانی فاجعه آمیز در غزه، همینطور است.
در نهایت در صورت تداوم چالش سازی رژیم صیهونیستی برای ایران، بی شک بین ایران از یک سو و اسرائیل و آمریکا از سوی دیگر، خطر جنگ وجود دارد. ایالات متحده از این جنگ چیزی برای بدست آوردن ندارد، اما بدون شک در منطقهای که به صورت ذاتی در حوزه نفوذ ژئوپلیتیکی ایران است، چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد.