حاکمان رژیم صیهونیستی تصور میکنند که گسترش میدان نبرد احتمال حضور و حمایت مستقیم از سوی آمریکا را تشدید میکند، اما در دهههای اخیر به وضوح شاهد آن هستیم که ایالات متحده از نبرد مستقیم اجتناب و به استراتژی تسلیح متحدان اکتفا و تمایلی به درگیری نظامی مستقیم ندارد.
به گزارش جماران؛ توماس فریدمن نوشت: امروز دو جنگ بزرگ در مرکز جهان در حال وقوع است. یکی، بین اوکراین و روسیه که بیش از دو سال و نیم است در جریان، اما تقریبا به اوکراین محدود شده است و دیگری، بین اسرائیل و حماس که تقریبا یک سال است ادامه دارد، اما به طور چشمگیری در حال گسترش در منطقه است.
نبرد میان حماس و اسرائیل، اخیرا از جبهه شمال به سمت لبنان گسترش یافته و اسرائیل تمام تلاش خود را میکند که این درگیری را به یک نزاع منطقهای بدل کند.
البته از دیدگاه مطالعات جنگ و ژئوپلیتیک، این در طبیعت جنگ است که رشد کند اما هنگامی که دو نیرو با هم برخورد میکنند، جنگ ایستا اغلب به جنگ مانور تبدیل میشود؛ چراکه هر یک از طرفین به دنبال کنار زدن دشمن، دفاع و گسترش نفوذ خود هستند.
البته جنگ در اوکراین و منطقه میانی اوراسیا تا امروز نسبتا مهار شده است و عمدتا به منطقه بین حمله روسیه و دفاع در حال توسعه اوکراین محدود شده است. با این حال، جنگ دوم، که در اکتبر سال گذشته میلادی با حمله حماس به اسرائیل آغاز شد، با اقدامات اخیر اسرائیل برای حمله به حزبالله لبنان تغییر شکل داده است و این یک درگیری متعارف و تحت رهبری پیاده نظام با خطوط مشخص درگیری نیست.
همانطور که این نزاع شروع شد در حال ادامه است. تلاش اسرائیل برای از بین بردن ساختار فرماندهی حزب الله، در حالی که حزب الله تلاش میکرد به عنوان یکی از حامیان ملت فلسطین، تمرکز درگیری را از غزه و فشار و نسل کشی اعمال شده از سوی رژیم صیهونیستی را کاهش دهد، در هفتههای اخیر لبنان شاهد عملیاتهای پیچیده تروریستی از سوی اسرائیل است. اقداماتی که حالت جنگ متعارف خارج شده و بدون هیچ خط قرمزی از سوی رژیم صیهونیستی در حال گسترش است.
برخی از تحلیلگران غربی معتقداند که ماشین جنگی اسرائیل با حمایت متحدان غربی خود، به احتمال زیاد تمایل دارد به سمت شمال و همچنین شرق به سمت ایران و آسیای مرکزی پیش روی کند. اما ژئوپلیتیک محدود اسرائیل توانایی گسترش درگیری در منطقه را به رژیم صیهونیستی نمیدهد.
در سوی دیگر، بی شک منافع استراتژیک روسیه فراتر از اوکراین است، که شامل نگرانی فزاینده در مورد تهدیدات در امتداد مرز جنوبی روسیه و حوزه قفقاز میشود. در همین حال، اندازه نیروی محدود اسرائیل و چالشهای لجستیکی توانایی آن را برای عملیات دوربرد محدود میکند.
ممکن است دور از ذهن به نظر برسد، اما تمایل بشر به دست بالا گرفتن توانایی خود برای کنترل خشونت جمعی کاملا مستند شده است. تجربه ایالات متحده در افغانستان و ویتنام تنها یک نمونه است و امروز اسرائیل توانایی خود در مقیاس میدان جنگ را بسیار دست بالا گرفته است.
با اینکه روسیه در حال حاضر درگیر یک درگیری بزرگ در مرزهای غربی خود است، اما تغییر جهت و گسترش جنگ از سوی اسرائیل به سمت شمال ممکن است ایران و روسیه و ترکیه را به سمت اقداماتی سوق دهد که پیشبینی نمیکرد.
حاکمان رژیم صیهونیستی تصور میکنند که گسترش میدان نبرد احتمال حضور و حمایت مستقیم از سوی آمریکا را تشدید میکند، اما در دهههای اخیر به وضوح شاهد آن هستیم که ایالات متحده از نبرد مستقیم اجتناب و به استراتژی تسلیح متحدان اکتفا و تمایلی به درگیری نظامی مستقیم ندارد.