پهپادها نمیتوانند به اندازه یک B-52 برد یا قدرت شلیک زیادی داشته باشند، و میتوان آنها را خیلی راحتتر سرنگون کرد، اما آنها یک مزیت مهم دارند: اگر سرنگون شوند، هیچ کس نمیمیرد، بنابراین هزینه انسانی هر ماموریت هواپیمای بدون سرنشین بسیار قابل تحملتر است.
به گزارش جماران؛ جورج فریدمن؛ تحلیلگر و استراتژیست معروف آمریکایی در یادداشتی در سایت شخصی خود نوشت: به نظر میرسد که جنگ زمینی در اوکراین متوقف شده است. البته حرکت در سطح تاکتیکی ادامه دارد، اما نتیجه قطعی در راه نیست و بن بست در پیش روی زمینی، جنگ هوایی را بیش از پیش مهم کرده است.
از برخی جهات، این یک تحول منطقی است. جنگ به عنوان یک جنگ زمینی آغاز شد اما روسیه نتوانست نیروهای اوکراینی را مغلوب سازد. کیف با عملیات زمینی که برای برهم زدن تحرکات روسیه طراحی شده بود، پاسخ داد و استراتژی روسیه را از تعادل خارج کرد. در ذهن بسیاری تردیدی وجود نداشت که روسیه نیروی انسانی و توانایی تصرف شهرهای کلیدی را دارد و به مرور زمان در جنگ پیروز خواهد شد. اما در جنگ، تردید اندک یک پایه مشکوک است. برای بیش از یک سال، نیروهای اوکراینی در برابر پیشروی روسیه مقاومت کردند. با وجود همه اینها و بدون ذکر بحران سیاسی و شبه کودتای واگنر در مسکو، تلفات فزاینده و کاهش اشتیاق در روسیه برای جنگ، هنوز فرض بر این بود که روسیه در نهایت برنده مناقشه خواهد بود.
در بسیاری از جنگها، اغلب اوقات، کشوری که پیروز میشد، کشوری بود که نیروی انسانی بیشتری داشت. در جنگ جهانی دوم، جنگ زمینی واقعا خونین بود، اما با مفهوم نسبتا جدید نیروی هوایی مکانیزه مواجه شد. نیروی هوایی سه هدف استراتژیک داشت: افزودن قدرت آتش به عملیات تهاجمی، حمله مستقیم به تأسیسات نظامی حیاتی بدون نیروی زمینی و تضعیف روحیه مردم غیرنظامی از طریق از دست دادن غیر نظامیان و زیرساختها. اما به جز یک بار که در هیروشیما و ناکازاکی تعیین کننده بود، نیروهای هوایی، واقعا نتیجه یک جنگ را تعیین نکردهاند.
با این حال، انتظار میرود که جنگ هوایی در اوکراین تشدید شود. سلاحهای انتخابی دیگر بمب افکنهای سرنشین دار نیستند، بلکه هواپیماهای بدون سرنشین هستند. پهپادها نمیتوانند به اندازه یک B-52 برد یا قدرت شلیک زیادی داشته باشند، و میتوان آنها را خیلی راحتتر سرنگون کرد، اما آنها یک مزیت مهم دارند: اگر سرنگون شوند، هیچ کس نمیمیرد، بنابراین هزینه انسانی هر ماموریت هواپیمای بدون سرنشین بسیار قابل تحملتر است.
البته پهپادها جدید نیستند. آنها به طور گسترده در درگیریها در خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده شدهاند. اگرچه آنها حتی کمتر از یک B-52 قادر به تغییر جزر و مد یک نبرد هستند، اما برای حملات، به ویژه در مناطق بسیار متمرکز، ارزشمندتر هستند. این بمبافکنها علیه غیرنظامیان مورد استفاده قرار گرفتهاند، البته نه در سطحی که در جنگ جهانی دوم از بمبافکنها استفاده شد، و ما انتظار داریم که در اوکراین نیز همینطور باشد؛ چراکه هزینه پهپادها کاهش مییابد و قدرت انفجاری آنها در حال افزایش است و منطق مرگبار جنگ هواپیماهای بدون سرنشین چنین است.
باید اعتراف کرد که همانند جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی در اوکراین نمیتواند کلید پیروزی باشد. اما زمانی که برنامهریزی برای نسل بعدی پهپادها انجام شود، تاثیر حملات هوایی مورد بحث قرار خواهد گرفت.