گفتگوی اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

سید نادر نوربخش؛

مخالفت با مهاجران وجه اشتراک جریان‌های راست سیاسی اروپا/ مفهوم مرز در اروپا در حال احیاء شدن است

یک کارشناس مسائل اروپا ضمن اشاره به جریان شناسی سیاسی احزاب راست گرا گفت: موضوع مهاجران کانون توجه و وجه اشتراک همه جریان‌های دست راستی در اروپا است و این موضوع باعث شده مفهوم مرز بعد از چند دهه دوباره در اتحادیه اروپا احیاء شود.

به گزارش جماران، جریان شناسی سیاسی احزاب راست در اروپا بسیار پیچیده‌تر از تقلیل آن‌ها به یک واژه است. معمولا در رسانه‌های ایران، همه احزاب راست گرا به راست افراطی تعبیر می‌شوند که یک انگاره نادرست است.

در این رابطه سید نادر نوربخش؛ متخصص و مدرس تاریخ دیپلماسی و روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با جماران با تاکید بر لزوم شناخت مناسب جریان‌های احزاب راست در اروپا گفت: روندی که در اروپا شاهد آن هستیم، در رسانه‌های کشور به عنوان رشد جریان راست افراطی شناخته می‌شود و روندی است که از دهه 1980 میلادی آغاز شده است. با این حال در این رابطه باید چند نکته از ابتدا مطرح شود. یکی این‌که ما در زبان فارسی از این روند به عنوان راست افراطی یاد می‌کنیم، اما در زبان های دیگر از جمله انگلیسی ، معمولا چند واژه متفاوت و مختلف در رابطه با آن به کار گرفته می‌شود که هرکدام ناظر بر یک پدیده بوده و با یکدیگر متفاوت هستند.

وی افزود: برای مثال اگر منظور ما از این پدیده یک فرد نژاد پرست باشد که تفکر و فعالیت خشونت آمیز داشته و به مهاجران حمله فیریکی می‌کند راست افراطی محسوب میشود اما همین واژه در عین حال به شخصی مثل مارین لوپن سیاستمدار مشهور حزب اجتماع ملی در فرانسه هم اطلاق می‌شود که امر دقیقی نیست.

جریان‌های راست متفاوت هستند

این کارشناس بین‌الملل ضمن اشاره به تمایز موجود میان مفهوم راستگرایی در اروپا اظهار کرد: در زبان انگلیسی به دسته اول، اکستریم رایت که همان راست افراطی است گفته می‌شود. دسته دوم رادیکال رایت یا راست رادیکال است که در برخی موارد با عنوان کلی فار رایت هم شناخته میشود که فار به معنای بیشتر است و در این جا بار ارزشی منفی ندارد. از طرفی وجود پیشوند یا پسوند برای توصیف آن ضروری است چرا که راست رادیکال از نظر جایگاه و موقعیت طیف سیاسی با راست میانه هم تفاوت دارد.

نوربخش ادامه داد: در زبان فارسی از همه این جریان‌ها به عنوان راست افراطی یاد می‌شود که باعث خطا در شناخت مبنای هویتی و رفتاری آن‌ها می‌شود و تلقی یکسانی از این جریان‌ ایجاد می‌کند و اگر زمانی هم منظور واقعا یک فرد راست افراطی باشد، قبح واژه از میان رفته است.

راست رادیکال در چارچوب ساختار سیاسی

وی خاطر نشان کرد: امروز احزاب راست رادیکال برخلاف گروه‌های راست افراطی در انتخابات‌ها شرکت داشته و چارچوب دموکراسی را پذیرفته‌اند و از خشونت استفاده نمی‌کنند و حتی نژاد پرستی بیولوژیکی را کنار گذاشته و دغدغه‌های فرهنگی را جایگزین شکل سنتی نژاد پرستی (بر پایه خون و نژاد) کرده‌اند.

این کارشناس مسائل اروپا گفت: در مقابل اما گروه‌های راست افراطی خشونت را در دستور کار خود داشته و نژاد پرستی نیز ابزار کار آن‌ها است. برای مثال نئونازی‌ها و گروه‌های مشابه آن‌ها همچنان در دسته اکستریم رایت (راست افراطی) قرار می‌گیرند و علاقه‌ای به فعالیت حزبی و سیاسی نداشته، مخالف دموکراسی و علاقه‌مند به تغییر کامل نظام سیاسی هستند.

نوربخش تاکید کرد: بنابراین در تحلیل سیاسی و جریان شناسی وقتی که موضوع، انتخابات و رقابت دموکراتیک سیاسی باشد بیشتر منظور احزاب  رسمی راست رادیکال هستند و به ندرت پیش می‌آید که منظور راست افراطی باشد، مگر حادثه‌ای مثل حادثه سال 2011 در کشور نروژ که شخصی به نام برویک در یک اقدام تروریستی 70 نفر را کشت.

ضدیت با اتحادیه گرایی در اروپا

وی در ادامه گفت: احزاب راست رادیکال خصوصیاتی مثل ضدیت با اتحادیه اروپا، تاکید بر ملی گرایی مبتنی بر فرهنگ و هویت ملی و پوپولیسم دارند که در مورد آخر آن ها جامعه را به دو دسته مردم و نخبگان تقسیم می‌کنند و اصولا از واژه مردم پاک در برابر نخبگان فاسد یاد کرده که نگاه آن‌ها ضد نخبه گرایانه است و معتقد به ارائه راه حل‌های ساده برای مسائل پیچیده بوده، از رسانه‌ها بهره بسیار گسترده‌ای می‌برند و در فضای مجازی نیز بسیار فعال هستند. 

این کارشناس حوزه سیاست در اروپا به وجوه اشتراک میان احزاب راست اشاره کرد و گفت: مهم‌ترین ویژگی که در میان این احزاب مشترک است، موضوع ضدیت با مهاجران و ورود مهاجران خارجی است. به عبارتی تمام احزاب راست رادیکال این ویژگی را داشته و باید گفت که حزب راست رادیکالی وجود ندارد که حامی ورود مهاجران باشند. با این حال شدت این شدت این موضوع ممکن است در میان احزاب آن‌ها متفاوت باشد.

نوربخش افزود: برای مثال برخی معتقد هستند که باید همه مهاجران را از کشور اخراج کرد و برخی دیگر معتقد‌اند تنها باید مهاجران غیر قانونی را اخراج کرد. علاوه بر این موقعیت جغرافیایی کشورهای اروپایی در نوع نگاه جریان‌های راست رادیکال نقش بسیار مهمی دارد. برای مثال، کشورهایی مثل یونان و ایتالیا که بر سر راه مهاجران قرار دارند بسیار حساس‌تر از کشورهای دیگر هستند.

عوامل اصلی رشد جریان‌های راست گرا در اروپا

وی به موضوع رشد جریان‌های راست گرا در اروپا اشاره کرد و گفت: در اینکه احزاب و جریان‌های مورد اشاره چگونه با گذر زمان توانسته‌اند رشد کرده و فراگیر شوند، سه عامل نقش مهم دارد. یکی دغدغه‌های فرهنگی و هویتی است که ناشی از احساس هراس موجود میان رأی دهندگان اروپایی مبنی بر تضعیف فرهنگ ملی آن‌ها به علت ورود مهاجران است.

عامل دوم مربوط به مسائل اقتصادی است. در این عامل همچنان مهاجران در مرکز موضوع هستند، اما این بار مسائل و عوامل اقتصادی مطرح است. احزاب راست رادیکال معتقد هستند، حضور مهاجران باعث کاهش مشاغل و دستمزد‌ها در کشورهای‌شان شده است.

همچنین عامل سوم پدیده‌ای به عنوان رأی اعتراضی است و شامل افرادی می‌شود که حتی ممکن است از نظر ایدئولوژیک هیچ آگاهی از احزاب راست رادیکال نداشته باشند و صرفا برای ابراز نارضایتی به احزاب و جریان‌های اصلی حاکم، رأی می‌دهند تا در جایگاه ضد ساختار موجود قرار بگیرد. بنابراین هر شهروندی اگر احساس نارضایتی دارد، برای بیان نارضایتی خود به این احزاب رأی می‌دهد.

این کارشناس مسائل اروپا بیان داشت: مجموعه این عوامل باعث شده جریان‌های راست رادیکال در سال‌های اخیر رشد کنند و در برخی مقاطع این رشد شدت داشته است؛ برای مثال بعد از سال 2015 که بحران پناهجویی در اروپا به وجود آمد، شدت این موضوع بیشتر شد.

جریان‌های راست در کدام کشورها شاخص‌تر هستند

نوربخش به موضوع حضور و فعالیت این احزاب در عرصه سیاست داخلی اشاره کرد و گفت: امروز این احزاب در برخی از کشورها مثل ایتالیا و مجارستان در دولت حضور دارند و در برخی درگیر از کشورها مثل آلمان و فرانسه در دولت نیستند اما اپوزیسیونی قوی محسوب می‌شوند و در برخی دیگر از کشورها مثل بریتانیا اپوزیسیون اصلی نیستند اما اثر گذار هستند. برای مثال نایجل فاراژ در بریتانیا به خاطر نظام سیاسی این کشور، جایگاه قابل توجهی در پارلمان نمی‌تواند به خود اختصاص دهد اما توانست ماجرای برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) را رقم بزند. در مجموع می‌توان گفت که این احزاب در همه کشورهای اروپایی حضور دارند.

وی افزود: معروف‌ترین حزب راست رادیکال در کشور فرانسه مربوط به حزب خانم لوپن است؛ چراکه از سابقه‌ای نزدیک به نیم قرن برخوردار هستند. این حزب (اجتماع ملی) که قبلا به حزب جبهه ملی معروف بود و درحالی که در انتخابات پارلمانی اخیر نیز پیروز نشد و ائتلاف احزاب چپ گرا باعث شکست آن‌ها شد، با این حال هنوز بزرگ‌ترین حزب فرانسه است و حتی از حزب حاکم محبوبیت بیشتری دارد.

همچنین، در کشور آلمان نیز، حزب آلترناتیو برای آلمان، با اینکه حزب نسبتا جدیدی است و تنها نزدیک به یک دهه از فعالیت آن می‌گذرد و در شرق این کشور پایگاه محکمی دارد و از آنجا که آلمان نقش مهمی در اتحادیه اروپا دارد، در عرصه سیاسی اروپا بسیار اثرگذار است.

در اتریش نیز حزب آزادی اتریش از احزاب قدیمی راست گرا در اروپا محسوب می‌شود. حزب آزادی هلند در کشور هلند، در ایتالیا، حزب برادران ایتالیا و در کشور مجارستان حزب فیدز (حزب اوربان؛ نخست وزیر مجارستان) از احزاب مهم جریان راست گرا هستند. در نهایت در همه کشورهای اروپا ما شاهد حضور و فعالیت احزاب راست گرای رادیکال هستیم اما در کشورهایی که اشاره شد این احزاب هم نقش مهمی ایفا می‌کنند و هم در سیاست کشورهای اروپا اثرگذار هستند.

رویکرهای سیاست خارجی جریان‌های راست در اروپا

این کارشناس به نقش احزاب راست گرا در سیاست خارجی اروپا اشاره کرد و گفت: در بحث سیاست خارجی و نقش آن‌ها در سیاست اروپا، این احزاب شامل دو دسته هستند. دسته اول رویکرد مثبت به ایالات متحده دارند و دسته دوم نگاهشان کاملا به سمت روسیه است. برای مثال حزب خانم لوپن (حزب اجتماع ملی) در فرانسه، حزب آزادی اتریش در کشور اتریش و حزب فیدز در مجارستان کاملا به سمت روسیه متمایل هستند و نگاه مثبتی به ناتو ندارند و بر سر موضوع اوکراین نیز از این کشور حمایتی نکردند. اما دسته اول که نگاهشان به سمت آمریکا است شامل احزابی مثل حزب برادران ایتالیا (حزب خانم جورجا ملونی؛ نخست وزیر فعلی ایتالیا) و حزب قانون و عدالت لهستان است که بیشتر نگاهشان به سوی روابط فرا-آتلاتیک است.

 

از تضعیف اتحادیه تا بازگشت مفهوم مرز

نوربخش خاطرنشان کرد: در رابطه با اینکه این احزاب در سیاست اروپا چه تاثیری می‌گذارند، بیشتر نقش تضعیف اتحادیه اروپا است. زمانی این احزاب مانند ماجرای برگزیت به دنبال خروج کامل کشورهایسان از اتحادیه اروپا بودند. اما امروز به دنبال این هدف نیستند. یعنی به دنبال این هستند که همچنان در اتحادیه باقی بمانند اما اتحادیه را از درون تغییر دهند.

وی ادامه داد: برای مثال اتحادیه اروپا که یک مبنای لیبرالی داشته براساس اصولی همچون همگرایی و آزادی عبور و مرور در کشورهای عضو بنا شده، امروز سخت گیری بیش‌تری را بر روی مباحثی مثل مهاجرت و کنترل مرزی اعمال می‌کند و این مسئله، نتیجه غیر مستقیم چرخش به راست است. به بیان دیگر این احزاب لازم نیست که در سیاست اتحادیه مستقیما نقش ایفا کنند، اما احزاب دیگر برای جلب رضایت رأی دهندگان خود ناچار هستند که سختگیری‌های بیشتری در رابطه با بحث مهاجرت اعمال کنند. بنابراین این موضوع به صورت غیر مستقیم باعث شده که سیاست خارجی کشورهای اتحادیه به سمت برجسته شدن مفهوم مرز در میان این کشورها حرکت کند.

نوربخش افزود: این درحالی است که سه دسته نام برده، نگاه مطلوب و خوش بینانه‌ای به موضوع برداشته شدن مفهوم مرز میان کشورهای عضو اتحادیه وجود داشت اما امروز دوباره شاهد برجسته شدن مفهوم مرز و کنترل‌های مرزی در میان این کشورها در حوزه اتحادیه اروپا هستیم.  به طور کلی موضوع سیاست خارجی در اتحادیه اروپا موضوعی نیست که احزاب راست در رابطه با آن هم نظر باشند و اجماع وجود داشته باشد.

وی گفت: امروز در اتحادیه اروپا چند گروه بندی وجود دارد و دیدگاه آن‌ها در رابطه با مسائل خارجی با یکدیگر متفاوت است و این موضوع نیز طبیعی است. احزاب راست به خاطر نگاه ملی گرایانه، گاهی منافعشان حتی در تضاد با یکدیگر است. بنابراین اجماع فرا ملی در جناح راست به مراتب سخت‌تر از احزاب چپ است.

مهاجران در کانون توجه

این کارشناس حوزه دیپلماسی به موضوع مهاجران و دیدگاه‌های احزاب راست اشاره کرد و بیان داشت: احزاب راست گرا بیشتر بر روی مباحثی مثل مهاجرت با یکدیگر اتفاق نظر دارند و برنامه‌های دقیقی در رابطه با این موضوع ارائه می‌دهند. این احزاب معتقد‌اند که به خاطر موضوع نژاد یا رنگ پوست با مهاجران مخالف نیستند، بلکه  این امر به این علت است که مهاجران در حال از بین بردن هویت مستقل کشورهای‌شان هستند و مهاجران فرهنگ اروپایی را هم نمی‌پذیرند از سویی هم با روی آوردن به آمارهای جرم و جنایت خارجی ها و پر رنگ کردن آن در حال تعمیم دادن آن به همه مهاجران هستند.

وی با اشاره به موضوع اتفاقات اخیر در بریتانیا نیز اشاره کرد و گفت: در رابطه با تحولات اخیر در این کشور باید گفت که این وقایع ممکن است هر زمانی رخ دهد؛ چراکه آتش زیر خاکستر است و حس نفرت و بدبینی نسبت به مهاجران وجود دارد و با وقوع یک اتفاق این موضوع ممکن است تبدیل به آشوب شود و یکی از علل آن این است که در شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی اخباری که در رابطه با مهاجران وجود دارد اغلب منفی و با نفرت همراه است ، از طرفی کسانی که بیگانه هراس هستند ممکن است حتی مهاجران را از نزدیک ندیده باشند، اما تحت تاثیر این اخبار نگاهشان به خارجی ها همراه با هراس و نفرت خواهد بود.

نوربخش در پایان خاطرنشان کرد: با این حال در شهرهای بزرگِ کشورهای اروپایی مثل پایتخت‌ها، مقداری تسامح و چند فرهنگ‌گرایی حاکم است، اما در شهرهای کوچک این‌گونه نیست و هراس، بدبینی و نگرانی نسبت به مهاجران به ویژه در میان افرادی که خود را بازنده روند جهانی شدن میدانند وجود دارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.