در میان متفکران و استراتژیستهای چینی دیدگاههای متفاوتی نسبت به آینده روابط چین و ایالات متحده وجود دارد و به نظر میرسد نگاه حکومت چین، ترکیبی از این دیدگاههای متفاوت با توجه به شرایط باشد.
به گزارش جماران؛ روابط چین و آمریکا در سالهای اخیر بیشتر به سمت تقابل و رقابت فراگیر پیش رفته است. سیاست واشنگتن برای مهار چین از طریق اعمال محدودیت بر برخی کالاها، بازارها، محدودیت تکنولوژی صادراتی به چین و همچنین رکود اقتصادی خود چین، تنش میان این دو قدرت جهانی را افزایش داده است.
بی شک رقابت بین دو طرف بیشتر می شود؛ چراکه چین استقلال اقتصادی و علمی خود را دنبال کرده و در فکر گسترش نفوذ بینالمللی خود به ویژه در جنوب جهانی است.
ظهور رقابت جنجالیتر چین و آمریکا نتیجه استراتژی مهار چین واشنگتن و رکود اقتصادی خود چین است. رابطه بین این دو قدرت بزرگ که هر دو برای نفوذ جهانی در حال رقابت هستند، با پویاییهای پیچیده دو طرفه شکل میگیرد و تلاش مداوم چین برای اتکای اقتصادی و علمی به خود، احتمالا رقابت با ایالات متحده را بیشتر تشدید خواهد کرد؛ چراکه چین را در برابر تکانههای سیاسی و اقتصادی استوارتر میکند.
با این حال، سختتر شدن سیاست ایالات متحده در قبال چین در سالهای اخیر عمدتا توسط آمریکا و متحدانش به عنوان پاسخی به خیزش اقتصادی و سیاسی در پکن که توسط شی جینپینگ؛ رییسجمهوری چین و دبیر کل حزب حاکم کمونیست چین (CPC) اجرا شده است، شکل گرفته است.
اما رابطه این دو قدرت که برای نفوذ جهانی رقابت میکنند، بسیار پیچیدهتر است که با پویاییهای رفتاری دو طرف شکل میگیرد. در حالی که در محافل روابط بینالملل در مورد تغییر نگرش ایالات متحده از چین مطالب زیادی به رشته تحریر درآمده، تحلیلهای بسیار کمی از تغییر تفکر استراتژیک پکن به تحریر درآمده است.
در این میان، برخی از دانشگاهیان و کارشناسان بانفوذ چینی مدتهاست که انتظار داشته که یک رویارویی تعیینکننده با ایالات متحده به عرصه ظهور برسد. با این حال، حتی با تمرکز قدرت فزاینده حامیان شی جین پینگ، هنوز بحث گسترده و گفتمان فراگیری در جامعه استراتژیک چین در رابطه با رقابت میان این دو قدرت شکل نگرفته است.
تلاش برای نظم جهانی
در جامعه استراتژیک چین اتفاق نظر گستردهای وجود دارد که محرکهای اصلی روابط رو به وخامت میان پکن با واشنگتن را نمیتوان تشریح کرد. با این حال، دانشمندان با نفوذ و دست اندرکاران سیاست در مورد اینکه آیا ایالات متحده در حال افول نهایی است و آیا نظم جهانی به نفع چین در حال تغییر است یا خیر، اختلاف نظر بسیاری دارند. در رابطه با تغییر موقعیت نسبی چین و ایالات متحده در نظم جهانی، سه مکتب فکری اصلی وجود دارد.
بدبینها
اولین نوع تفکر را میتوان به عنوان «بدبینهای بینالمللی» طبقهبندی کرد، این شامل کسانی میشود که به طور منظم به غرب سفر میکنند و مکررا در مورد این موضوعات با همتایان غربی خود بحث میکنند. آنها به دنبال این هستند که رهبری چین را متقاعد کنند که باید رویکردی سنجیدهتر در قبال ایالات متحده بر اساس ارزیابی قدرت پایدار ایالات متحده اتخاذ کند. این گروه شامل برخی از برجستهترین دانشمندان روابط بین الملل چین میشود. آنها تمایل دارند استدلال کنند که زوال ایالات متحده احتمالا ماهیت بسیار تدریجی داشته، غیرخطی و کمتر قابل پیش بینی است؛ چراکه پتانسیلهای قدرت واشنگتن با دنیای چند قطبیتر سازگارتر است.
یان ژئوتونگ؛ استاد روابط بینالملل در دانشگاه تسینگهوا، به عنوان یکی از مؤسسات تحقیقاتی برجسته چین، و دبیر کل مجمع جهانی صلح، یکی از حامیان این مکتب فکری است. یان بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین متفکران استراتژیک چین، پیوسته استدلال میکند که «افول ایالات متحده فقط در شرایط نسبی است و چنین کاهشی ممکن است همیشه آنطور که چین انتظار دارد، رخ ندهد.»
خوش بینان محتاط
مکتب فکری دوم، کارشناسان اندیشکدههای وابسته به دولت چین هستند. آنها را می توان به عنوان «خوش بینان محتاط» طبقه بندی کرد. آنها تمایل دارند به صراحت ادعا کنند که ایالات متحده در حال افول مداوم است و این امر نه تنها ناشی از ظهور چین، بلکه به دلیل قطب بندی سیاسی فزاینده در داخل ایالات متحده است. آنها قبول دارند که رقابت به عنوان ویژگی دائمی روابط چین و آمریکا باقی خواهد ماند، اما به همان اندازه از دو طرف برای شکستن معضل امنیتی سنتی در جهت یافتن راهی برای همزیستی مسالمت آمیز حمایت میکنند.
فو منگزی؛ معاون مؤسسه روابط بینالملل معاصر چین (CICIR)، یک اندیشکده برجسته روابط خارجی مستقر در پکن و وابسته به دستگاه امنیتی دولت چین، در این دسته قرار میگیرد. او در مقالهای طولانی که اخیرا در مجله مطالعات امنیت ملی منتشر شد، استدلال محکمی ارائه کرد که اگرچه دو طرف ممکن است نتوانند معضل اساسی امنیتی خود را به این زودی حل کنند، پکن و واشنگتن میتوانند زمینه مشترکی برای تعقیب عناصر صلح جهانی مانند کمپینهای مبارزه با مواد مخدر، کمپینهای مبارزه با دزدی دریایی، و ابتکار برای مقابله با تغییرات آب و هوا و امنیت غذایی، پیدا کنند.
خوش بینها
سومین مکتب فکری را میتوان به عنوان «خوش بینان» طبقه بندی کرد. بیشتر آنها برخلاف دو گروه قبلی متخصص سیاست خارجی ایالات متحده نیستند، اما دیدگاهی پیروزمندانه به نقش جهانی چین دارند. آنها قاطعانه بر این باورند که پکن میتواند به دلیل افزایش قدرت اقتصادی چین، سیستم سیاسی منحصر به فرد، قدرت نظامی و مهارتهای تکنولوژیکی، از ایالات متحده پیشی بگیرد.
ژانگ وی وی؛ از دانشگاه فودان در شانگهای است که یکی از تاثیرگذارترین متخصصان سیاست خارجی چین در رسانههای اجتماعی با میلیونها دنبال کننده است. او معتقد است که ایالات متحده در حال انحطاط دائمی بوده و تغییر قدرت جهانی به سمت چین در حال حرکت است. او به صراحت نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما (یکی از بزرگترین اندیشمندان سیاست خارجی آمریکا و مدیر اندیشکده رَند در پنتاگون) را رد میکند و معتقد است جهان به سمت «دوران برتری پس از آمریکا» میرود.
علاوه بر ژانگ وی، متخصصان دیگری از جمله ژنرال دای زو؛ استاد دانشگاه دفاع ملی پکن هستند که معتقد است افول آمریکا در حال سرعت گرفتن و استدلال کرده: «پکن نباید از استراتژی جدید بترسد» به عقیده وی چین باید فشارهای آمریکا در نقاط و مناطق استراتژیک بحرانی و منطقهای را خنثی کرده و به صورت مقابله به مثل به آنها پاسخ دهد.
فرجام سخن
با نگاهی به این سه دیدگاه مختلف، نتیجهگیری مبنی بر اینکه کدام یک مکتب فکری حاکم و خط مشی حکومت چین را شکل میدهد و بر رهبری ارشد چین اثرگذار بوده، بسیار دشوار است. به نظر میرسد که سیاست فعلی پکن در قبال ایالات متحده تحت تاثیر هر سه دیدگاه باشد. رهبران چین در حال عبور از یک محیط خارجی ناآرام هستند که با رکود اقتصادی داخلی ترکیب شده و گاهی پکن را به دنبال کاهش روابط با واشنگتن و کشورهای همسایه میکشاند. با این حال، در مواقع دیگر، رهبران چین به دنبال افزایش لفاظی در مورد ایالات متحده هستند تا تقصیر مشکلات چین را به گردن واشنگتن بیاندازند.