واشنگتن باید چشم انداز روسیه در مورد یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه را روشن کند. مسکو هیچ علاقه ای به دیپلماسی ایالات متحده برای دستیابی به آرامش و ثبات ندارد، اما همچنین خواهان آتش سوزی منطقه ای نیست.
به گزارش جماران، فارن افرز در تحلیلی درباره سیاست فدراسیون روسیه در منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) می نویسد: از زمان حمله حماس در 7 اکتبر به سرزمین های اشغالی، روسیه از تماشای وخامت اوضاع در خاورمیانه که دشمن اصلی خود، ایالات متحده را به خود مشغول کرده، لذت برده است. با این حال، در 13 آوریل، زمانی که تهران در تلافی حمله به کنسولگری ایران در دمشق، بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، مسکو نگران شد. فارن افرز مدعی شد: اگرچه این حمله عملاً با دفاع ضد موشکی و پشتیبانی هماهنگ ایالات متحده و شرکای عرب و غربی خنثی شد، اما اسرائیل شش روز بعد با حمله به سامانه دفاع هوایی دوربرد اس-300 در اصفهان، شهری در قلب ایران، پاسخ داد. اسرائیل و ایران هنگام تنظیم واکنش های خود نشان دادند که مایلند از لغزش به سمت جنگ اجتناب کنند. با این حال، با هدف قرار دادن مستقیم یکدیگر در خاک خود، این دو دشمن دیرینه نشان دادند که قوانین نانوشته تعامل بین آنها تغییر کرده که ارزیابی اقدامات و مقاصد یکدیگر را برای دیگری دشوارتر و خطر تشدید تنش را محدود می کند. این امر روسیه را نگران کرده است، که در خط باریکی بین تضعیف قدرت ایالات متحده در منطقه و سیاست خود که متعهد نشدن بیش از حد به خاورمیانه است قرار گرفته و همزمان نمیخواهد شاهد جنگ گستردهتری در خاورمیانه باشد.
البته افزایش تنش بین ایران و اسرائیل می تواند برای مسکو مزایایی داشته باشد. تشدید بیشتر در خاورمیانه تقریباً به طور قطع توجه و تدارکات واشنگتن را از اوکراین، جایی که روسیه در حال حاضر در حال حمله است، منحرف خواهد کرد. این پویایی بلافاصله پس از 7 اکتبر، زمانی که دولت بایدن تجهیزات جدیدی را که تا پیش از این برای اوکراین می فرستاد راهی خاورمیانه کرد، مشخص بود. در ماه آوریل، با پیش بینی حمله تلافی جویانه ایران به اسرائیل، ایالات متحده تجهیزات نظامی بیشتری را برای کمک به دفاع اسرائیل به منطقه منتقل کرد. سپس، در ماه ژوئن، در میان تنش های فزاینده بین اسرائیل و حزب الله، واشنگتن کشتی ها و تفنگداران دریایی آمریکا را به منطقه اعزام کرد. تشدید بیشتر تنش در این حوزه مستلزم تعهد به منابع اضافی ایالات متحده است که کرملین فقط می تواند از آن استقبال کند. علاوه بر این، یک جنگ در خاورمیانه احتمالاً قیمت نفت را افزایش میدهد و تلاشهای دولت بایدن برای کاهش هزینههای سوخت برای مصرفکنندگان عادی آمریکایی، ماهها قبل از انتخابات ایالات متحده، را پیچیده میکند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، مطمئناً از شکل گیری چنین شرایطی هیجان زده می شود.
با این وجود، یک جنگ گسترده تر در منطقه خطرات بزرگی را برای مسکو به همراه خواهد داشت. اگر اسرائیل شروع به جنگ با حزب الله یا ایران کند، کرملین باید با سه نتیجه خطرناک مبارزه کند: درگیر شدن متحدش سوریه، تضعیف ظرفیت ایران برای تامین تسلیحات روسیه و پیچیده شدن روابطش با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایران. در یک جنگ گسترده تر، ایالات متحده باید از مسکو این انتظار را داشته باشد که حمایت محدودی از دشمنان اسرائیل داشته و با صدای بلند واشنگتن را به دلیل تشدید تنش ها مقصر بداند، در حالی که از دخالت مستقیم نظامی خودداری کند. بنابراین، ایالات متحده باید از ابزارهای دیپلماتیک و نظامی در اختیار خود استفاده کند تا اطمینان حاصل کند که تنش ها در منطقه افزایش نمی یابد.
روسیه نمی خواهد جبهه سوریه را از دست بدهد
حتی اگر ایران و اسرائیل از رویارویی مستقیم اجتناب کنند، تشدید درگیری فعلی اسرائیل با حزبالله برای روسیه خطرناک خواهد بود. اگر اسرائیل تصمیم به حمله به لبنان بگیرد، احتمالاً منجر به ویرانی گسترده و همچنین حمله موشکی حزب الله به اسرائیل خواهد شد. سوریه، جایی که روسیه پایگاههای دریایی و هوایی خود را در اختیار دارد، میتواند به سرعت به عرصه ثانویه تبدیل شود، زیرا این کشور محل استقرار بسیاری از مواضع حزبالله و مسیرهای تدارکاتی است که اسرائیل به آنها حمله خواهد کرد. اسرائیل همزمان با حمله به کنسولگری ایران در دمشق، حملاتی را به زیرساختهای سوریه، از جمله انبارهای مهمات، پستهای بازرسی، و مقرهایی انجام داده که گفته می شود مورد استفاده ایران برای ارسال سلاح به حزب الله لبنان و دیگر متحدانش در منطقه بوده است.
در اوایل ماه ژوئیه، حمله پهپادهای اسرائیلی در سوریه دو نیروی حزب الله را ( شهید کرد ) و این گروه را بر آن داشت تا به بلندی های جولان موشک شلیک کند. اخیراً گزارشهایی در رسانههای اسرائیل منتشر شده است مبنی بر اینکه اسرائیل به بشار اسد، رئیسجمهور سوریه برای شرکت در جنگ کنونی غزه هشدار داده و حتی تهدید کرده که در صورت انجام حملات بیشتر از خاک سوریه به سمت اسرائیل، حکومت او را نابود خواهدکرد.
حملات اسرائیل به سوریه پس از آغاز جنگ تمام عیار با حزب الله احتمالا افزایش خواهد یافت. اگرچه این تاثیر به اندازه آنچه لبنان انتظار دارد ویرانگر نخواهد بود، اما همچنان میتواند روسیه را عصبی کند. اوکراین ممکن است اولویت سیاست خارجی روسیه در طبقه خودش باشد، اما سوریه برای کرملین به عنوان نمونه ای از درگیری که در آن روسیه با ایستادگی در کنار متحد خود در صدر قرار گرفت، همچنان مهم است. سوریه همچنین برای روسیه دارای ارزش استراتژیک است زیرا به عنوان سکویی برای نمایش قدرت مسکو در شرق مدیترانه از پایگاه دریایی در طرطوس و پایگاه هوایی در حمیمیم عمل می کند که روسیه قبل از حمله به اوکراین آن را ارتقا و گسترش داد. این کشور همچنین مرکزی برای انتقال منابع نظامی به لیبی و ساحل در آفریقا است، جایی که حضور روسیه در حال گسترش است.
اهداف سوری احتمالی زیادی وجود دارد. فرودگاه های حلب و دمشق هم اکنون در تیررس اسرائیل قرار دارند. اما در صورت جنگ اسرائیل با حزب الله، پایگاه هوایی حمیمیم در غرب سوریه که توسط روسیه اداره می شود و می تواند به عنوان گذرگاه تسلیحات ایرانی مورد استفاده قرار گیرد نیز می تواند به هدف تبدیل شود. اسرائیل احتمالاً قبل از هر گونه حملاتی به مسکو هشدار می دهد زیرا آسیب رساندن به پرسنل روسیه می تواند درگیری را تشدید کند.
با این حال، روسیه ممکن است شاهد آسیب دیدن برخی از دارایی های خود باشد. تصمیم مسکو در ژانویه برای افزایش گشتزنیهای هوایی خود در امتداد خط جدایی بین سوریه و بلندیهای جولان احتمالاً به عنوان هشداری به ایران و اسرائیل بود که اجازه ندهند سوریه در یک گرداب منطقهای درگیر شود. در صورت افزایش حملات اسرائیل به سوریه، مسکو احتمالاً پارازیت الکترونیکی خود را از حمیمیم گرفته تا عملیات اسرائیل را مختل کند و به سوریها اجازه دهد از سامانههای دفاع هوایی روسیه برای درگیری با جتهای جنگنده اسرائیلی استفاده کنند. مسکو احتمالاً میخواهد از ایجاد این تصور که نیروهایش مستقیماً با اسرائیل میجنگند، اجتناب کند، مگر اینکه معتقد باشد حضورش در سوریه تهدید میشود.
آتشی که محدود نمی ماند
اگر خاورمیانه منفجر شود، پای ایران نیز ممکن است به درگیری کشیده شود. کابینه جنگ اسرائیل پیش از حمله تلافی جویانه خود به ایران در 19 آوریل، بنا بر گزارشها، گزینههای مختلفی از جمله حمله به تأسیسات استراتژیک از جمله پایگاههای سپاه پاسداران یا تأسیسات تحقیقات هستهای را مورد بررسی قرار داد. در عوض، اسرائیل به پاسخی معتدل رضایت داد. مقام های اسرائیلی به ادعای فارن افرز مطمئناً در صورت تشدید تنشها کمتر مهار میشوند و این ظرفیت را دارند که آسیب جدی به ایران وارد کنند. نمی توان شک داشت که حملات آینده می تواند فلج کننده باشد.
نویسنده این مطلب برای فارن پالیسی در ادامه ادعا می کند که حملات اسرائیل میتواند تأسیسات تولید پهپادهای ایران در مناطق تهران و اصفهان، موشکهای بالستیک در تهران، خجیر و شاهرود یا مهمات در پارچین و اصفهان را هدف قرار دهد. تأسیساتی که اجزای حیاتی برای تولید تسلیحات تولید می کنند، مانند موتورهای پهپاد در تهران و قم و موتورهای موشک های بالستیک جامد در خجیر و شاهرود نیز ممکن است مورد حمله قرار گیرند. اگرچه چنین تأسیساتی در سراسر کشور پراکنده شده است، حملات گسترده حداقل در کوتاه مدت می تواند بر انتقال تسلیحات ایران به روسیه در این دسته ها تأثیر بگذارد.
بسته به اینکه اسرائیل ، یا ایالات متحده، در صورتی که به آن بپیوندد ، تصمیم به حمله در شرایط تشدید شده بگیرد، صنعت دفاعی ایران ممکن است تحت فشار جدی قرار گیرد. این عواقبی برای روسیه خواهد داشت که برای دامن زدن به جنگ خود در اوکراین به ایران برای پهپادها و سایر تسلیحات متکی است. در واقع، از زمان تهاجم به اوکراین در سال 2022، مسکو و تهران همکاریهای نظامی-فنی خود را به میزان قابل توجهی گسترش دادهاند و روسیه انواع مختلف پهپادهای رزمی، گلولههای توپخانه، مهمات سلاحهای سبک و بمبهای گلاید را دریافت کرده است. روسیه با به رسمیت شناختن این وابستگی، تولید داخلی پهپادهای شاهد ایرانی را آغاز کرده و تدارکات نظامی بیشتری را از کره شمالی تامین کرده است. اگرچه این تغییرات ممکن است تا حدودی اتکای روسیه به انتقال سیستم های تسلیحاتی ایران را کاهش داده باشد، مسکو مطمئناً مایل نیست صنعت دفاعی شریک خود را از بین ببرد. تا زمانی که روسیه با اوکراین میجنگد، روسیه میخواهد اطمینان حاصل کند که تهران میتواند به تکمیل ذخایر خود کمک کند و در عین حال با مسکو در توسعه انواع جدید پهپادها شریک شود.( جماران : جمهوری اسلامی ایران هرگونه کمک نظامی به روسیه در جنگ اوکراین را رد کرده است.)
ورود ایران به جنگ مشکلات دیگری را برای مسکو ایجاد خواهد کرد. اگر اسرائیل حمله به ایران را انتخاب کند، تهران باید تمام ظرفیت نظامی خود را برای ضربه زدن به آن بسیج کند. ایران با نداشتن نیروی هوایی یا پدافند هوایی مؤثر، باید به ناوگان موشکی و پهپادهای خود تکیه کند و آنچه را که می تواند به روسیه تحویل دهد، به شدت محدود می کند. حتی اگر تشدید تنش در خاورمیانه به درگیری شدید بین اسرائیل و نیروهای نیابتی ایران محدود شود، تهران باید زرادخانههای شرکای خود را دوباره پر کند و باز هم آزادی عمل کمتری برای حمایت از مسکو به او میدهد.
کمپین تحت رهبری اسرائیل علیه ایران نیز می تواند خطرات اعتباری برای روسیه ایجاد کند. با توجه به اولویت اصلی جنگ در اوکراین، مسکو نه توانایی کافی را دارد و نه تمایلی برای کمک به ایران در صورت درگیری نظامی جدی. در واقع، روسیه همیشه می خواست از وارد شدن به جنگ با اسرائیل، چه رسد به نیروهای ایالات متحده، در خاورمیانه اجتناب کند. در صورت مارپیچ تنش ها، روسیه به عنوان شوالیه ایران در زره درخشان ظاهر نمی شود. با صدای بلند در مورد تجاوز ایالات متحده صحبت می کند و حتی ممکن است حمایت نظامی خود از ایران را پس از حمله افزایش دهد، اما از درگیری به نفع ایران پرهیز می کند. این انفعال می تواند به اعتبار خود روسیه در منطقه و فراتر از آن لطمه بزند. در میان مدت، یک جنگ ایران و اسرائیل نیز ممکن است تهران را، پس از پایان تنش، به سمت دستیابی به سلاح هستهای سوق دهد ، نتیجهای که روسیه نمیخواهد شاهد آن باشد.
تاثیر تنش بر رابطه ایران و اعراب
تشدید تنش منطقه ای ممکن است روابط روسیه با ایران و کشورهای عربی خلیج فارس را نیز پیچیده کند. در سالهای اخیر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی به دنبال برقراری روابط نزدیک با ایران بودهاند و محاسبه کردهاند که گفتوگوی مستقیم و روابط اقتصادی بهترین راه برای حفظ ثبات منطقه است. اگرچه این نزدیکی بدون دخالت روسیه تنظیم شده است، اما به نفع مسکو بوده است. این کار کرملین را برای همسویی نزدیک با ایران و شرکا و نیروهای نیابتی آن که نیروهای اصلی ضدغربی منطقه هستند و در عین حال روابط خود را با کشورهای عربی حفظ میکند، آسانتر کرده است. در همین حال، هماهنگی با کشورهای حاشیه خلیج فارس در اوپک پلاس به روسیه اهرمی در بازار نفت داده است و امارات متحده عربی به عنوان مجرای حیاتی برای تلاشهای روسیه برای دور زدن تحریمهای اعمال شده در پاسخ به تهاجم این کشور به اوکراین ظاهر شده است.
روابط روسیه با کشورهای عربی خلیج فارس و با ایران به مسکو کمک کرده تا عضویت کشورها در بریکس را گسترش دهد، بلوکی که توسط برزیل، روسیه، هند و چین در سال 2009 تأسیس شد و آفریقای جنوبی در سال بعد به آن پیوست. در سال 2023، این گروه به ایران و امارات متحده عربی به همراه مصر و اتیوپی گسترش یافت و تلاشهای کرملین برای جمعآوری صف رو به رشد قدرتهای غیرغربی را بیشتر کرد. حفظ این روابط برای روسیه در زمانی که خلیج فارس هماهنگ است، بسیار آسان تر است، به جای اینکه وارد یک بازی حاصل جمع صفر شود که در آن معاملاتش با یک طرف در مناقشه ، طرف دیگر را آزار می دهد. پس جای تعجب نیست که دیپلماتهای روس از زمانی که حمد بن عیسی آل خلیفه، پادشاه بحرین، در ماه مه در جریان سفر به مسکو قول داد که کشورش رابطه خود با ایران را عادی کند، خوشحال هستند.
تشدید تنش نظامی بین اسرائیل و ایران می تواند برنامه های روسیه را پیچیده کند. اگرچه چندین کشور عربی به اسرائیل برای دفع حمله هوایی ایران در 13 آوریل کمک کردند، اما نقش خود را کمرنگ کردند و نشان داده اند که علاقه آشکاری به حفظ روابط خود با ایران دارند. آنها با هر گونه اقدام تهاجمی بیشتر اسرائیل علیه ایران یا گروه های نیابتی آن مخالفند، زیرا می ترسند جنگ منطقه ای برنامه های اقتصادی آنها را به خطر بیندازد و باعث خشم بیشتر نیروهای داخلی شود که ویرانی در غزه را محکوم کرده اند. اما به همان اندازه که کشورهای عربی خلیج فارس نمی خواهند شاهد فروپاشی تنش زدایی خود با ایران باشند، تشدید تنش بین اسرائیل و ایران یا نیروهای نیابتی آن می تواند حملاتی را به خاک آنها وارد کند. اهداف ممکن است شامل تأسیسات نظامی ایالات متحده یا دارایی های استراتژیک مانند تأسیسات نفتی باشد که حوثی ها قبلاً آنها را در عربستان سعودی و امارات هدف قرار داده بودند. مهم نیست که چه کسی اولین گلوله را شلیک کرده است، کشورهای عربی خلیج فارس احتمالا دولت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را مسئول هر گونه تشدید تنش می دانند. فرسایش حاصل از عدم تحقق نزدیکی اسرائیل به امارات متحده عربی و سایر دولت های خلیج فارس، کرملین را خوشحال می کند، زیرا با نگرانی به تشکیل یک بلوک ضد ایرانی که اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس را تحت حمایت ایالات متحده متحد می کند، نگاه کرده است. با این حال، تشدید تنش منطقهای خطراتی را برای تنش زدایی عربی-ایرانی و در نتیجه برای روسیه نیز به همراه دارد.
در ماه آوریل، ایران و اسرائیل به نظر می رسید که به سمت لبه پرتگاه حرکت می کنند، اما پس از آن توانستند خود را مهار کنند. اگر دفعه بعد جلوتر بروند - یا اگر اسرائیل تصمیم بگیرد که زمان مقابله با حزب الله فرا رسیده است - تشدید تنش های بعدی همه طرف ها از جمله مسکو را تهدید می کند که مجبور خواهد شد تصمیم بگیرد که آیا پاسخ دهد یا در حاشیه بماند. با این حال، توانایی روسیه برای شکل دادن به نتایج، محدودتر از ایالات متحده خواهد بود. وقتی فشار وارد میشود، روسیه احتمالاً از ایران یا حزبالله از طریق جنگ الکترونیک یا با ارسال سلاحهایی به شرکای خود که برای کمپین اوکراین مورد نیاز نیستند، حمایت میکند.
بعید است که مسکو مستقیماً درگیر نظامی شود. بدون شک واشنگتن را مسئول هر گونه تشدید تنش می داند. اما با توجه به آنچه روسیه در سوریه، ایران و سایر نقاط منطقه از دست خواهد داد، نمی توان تضمین کرد که مسکو از چنین جنگی پیروز شود. اگر خاورمیانه منفجر شود، به دشمنان روسیه آسیب می رساند – اما به روسیه نیز آسیب می رساند.
از آنجایی که اولویت اصلی روسیه رویارویی جهانی با ایالات متحده بر سر اوکراین است، پوتین نباید علاقه ای به وارد شدن به یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه داشته باشد که نمی تواند آن را کنترل کند. تنشها در منطقه به روسیه کمک میکند تا نظم جهانی را تضعیف کند، اما فقط تا زمانی که بتوان آن را مدیریت کرد.
مسکو از جنگ کنونی غزه سود می برد و خوشحال است که شهرت ایالات متحده را به دلیل آنچه که به طور گسترده به عنوان حمایت ناعادلانه از اسرائیل تلقی می شود، کاهش می دهد. همچنین به همین دلیل است که روسیه علاقه چندانی به کاهش تنش های کنونی نشان نداده است.
اگر خاورمیانه منفجر شود، به دشمنان روسیه آسیب می رساند اما به روسیه نیز آسیب می رساند.در طول 9 ماه گذشته - مسلماً مهمترین ماه برای خاورمیانه در دهههای اخیر - روسیه در حاشیههای دیپلماتیک قرار داشته است. در حالی که بلندپایه ترین مقامات ایالات متحده به طور خستگی ناپذیری بین پایتخت های منطقه رفت و آمد کرده اند، روسیه تلاش های خود را بر شورای امنیت سازمان ملل متمرکز کرده است. در آنجا، مسکو بارها از واشنگتن به دلیل عدم حمایت از قطعنامه های آتش بس انتقاد کرده است. زمانی که ایالات متحده اخیراً قطعنامه خود را برای آتش بس سه مرحله ای پیشنهاد کرد، روسیه با استناد به فقدان جزئیات از رأی ممتنع خودداری کرد، اما همزمان از وتو کردن متنی که از حمایت جهان عرب برخوردار بود، خودداری کرد. روسیه از تماشای ایالات متحده با مخمصه دوگانه منفورترین بازیگر منطقه و بازیگری که بسیاری از قدرتها برای نجات به آن چشم دوختهاند لذت میبرد. تا زمانی که سیاست ایالات متحده در این آشفتگی غوطه ور است، روسیه هیچ دلیلی برای به خطر انداختن منافع خود با دامن زدن به مشکلات منطقه ای بیشتر ندارد.
اگر جنگ بین اسرائیل و حزبالله آغاز شود، روسیه دو گزینه قابل قبول دارد: نمیتواند کاری انجام دهد یا میتواند حمایت خود از دشمنان اسرائیل را افزایش دهد و در عین حال از درگیری مستقیم نظامی اجتناب کند. نشستن در حاشیه باورپذیر نیست، به این معنی که محتمل ترین نتیجه این است که مسکو از نمایندگان ایران از طریق ترکیبی از تدارکات تسلیحاتی و حمایت غیرنظامی حمایت کند. روسیه با تواناییهای پیشرفتهتر خود، میتواند جنگ الکترونیکی خود را از سوریه با مسدود کردن سیستمهای هدایت تسلیحات اسرائیل افزایش دهد. همچنین میتواند سلاحهای بیشتری را به حزبالله لبنان یا حوثیها در یمن ارسال کند که با استراتژی کنونی آن همخوانی دارد. در ژانویه، حزبالله با موشکهای ضدتانک هدایتشونده ساخت روسیه به پایگاه کنترل ترافیک هوایی ماونت مرون اسرائیل حمله کرد. به گفته مقامات آمریکایی، مسکو اخیرا به فکر انتقال موشک های کروز به حوثی ها افتاده است. محدودیتهای نظامی ناشی از کمپین روسیه در اوکراین و احتیاط سیاسی ناشی از روابط این کشور با کشورهای عربی خلیج فارس باید کرملین را از درگیر شدن بیش از حد عمیق با نمایندگان ایران باز دارد.
واشنگتن باید چشم انداز روسیه در مورد یک جنگ گسترده تر در خاورمیانه را روشن کند. مسکو هیچ علاقه ای به دیپلماسی ایالات متحده برای دستیابی به آرامش و ثبات ندارد، اما همچنین خواهان آتش سوزی منطقه ای نیست. بنابراین، اگرچه روسیه نیروی سازنده ای نخواهد بود که به ایالات متحده کمک کند تا تنش ها را کاهش دهد، اما ایران یا گروه های نیابتی آن را برای به راه انداختن جنگی تمام عیار علیه اسرائیل تحریک نخواهد کرد. اگر جنگی رخ دهد، واشنگتن باید انتظار حمایت محدود روسیه از دشمنان اسرائیل را داشته باشد و باید در جهت تضعیف یا خنثی کردن آن تا جایی که می تواند تلاش کند. اخطارهای واشنگتن مبنی بر اینکه مسکو نباید خودش را درگیر کند بعید است موفق شود.
در عوض، ایالات متحده باید شرکای عرب خود در خلیج فارس را تشویق کند تا فشار بی سر و صدایی بر روسیه اعمال کنند تا موشک ها و سایر تسلیحات را به نیابتی های ایران منتقل نکند و خطرات انجام این کار را روشن کند. ایالات متحده همچنین باید دفاع خود را تقویت کند، شرکای اسرائیلی خود را تشویق کند که به خطوط قرمز روسیه در سوریه احترام بگذارند، و مهمتر از همه، تلاش های دیپلماتیک خود را افزایش دهد تا اطمینان حاصل شود که در صورت وقوع جنگ حزب الله و اسرائیل، می توان به سرعت آن را مهار کرد.