شکاف بر سر جنگ غزه، تلاش برای یک سیاست خارجی متحد اروپا را بسیار دشوارتر کرده است.
به گزارش جماران، در 28 مه، ایرلند، نروژ و اسپانیا به منظور تسریع در مسیر آتش بس در جنگ غزه و تشویق سایر کشورها برای پیوستن به آنها در عادی سازی دولت فلسطین، به رسمیت شناختن فلسطین را با هم هماهنگ کردند. یک ماه بعد از این تاریخ، آتش بس مثل همیشه دور از دسترس است و ترس فزاینده ای از گسترش جنگ در لبنان وجود دارد. همچنین مهر تایید این سه کشور به کشور مستقل فلسطین باعث هجوم تقلید در سراسر اروپا نشد.
نشنال اینترست در گزارشی در این باره می نویسد: درست است که اسلوونی از این روند پیروی کرد، همانطور که ارمنستان (عضو اتحادیه اروپا نیست) کمی بعد. با این حال، نه آلمان، فرانسه، هلند، ایتالیا، و نه هیچ یک از کشورهای بزرگ اروپایی دیگر وارد این گعده نشده اند. عجله ایرلند، نروژ و اسپانیا نیز آنها را در تضاد با سیاست آمریکا قرار داده که مذاکره بین اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین را به رسمیت شناختن اجباری که معتقد است مذاکرات را دشوارتر می کند، ترجیح می دهد.
جای سوال دارد که چرا این سه کشور دست به این اقدام دیپلماتیک زدند. پیامدهای آن برای سیاست داخلی اروپا و اتحاد فراآتلانتیک چیست؟ البته تصمیم هر کشور با توجه به پس زمینه های محلی گرفته شد. انتخاب ارمنستان برای به رسمیت شناختن فلسطین مطمئناً به همکاری اسرائیل با آذربایجان به عنوان بخشی از استراتژی ضدایرانی آن پاسخ می دهد. با این حال، در مورد سه گانه 28 می چطور؟ یک مخرج مشترک به سختی پیدا می شود. نروژ و اسپانیا، پادشاهی مشروطه هستند، اما ایرلند یک جمهوری است. اسپانیا و ایرلند به گروهی از کشورهای اروپایی تعلق دارند که زمانی عمیقاً کاتولیک بودند، اما در سکولاریسم هژمونیک غوطهور شدهاند ، هنوز هیچ پیوند مشترکی بین هر سه این کشورها وجود ندارد.
با این حال، این سه در یک چیز اشتراک دارند؛ ائتلاف های حکومتی پیچیده ای که به سمت چپ متمایل می شوند: در نروژ، حزب کارگر به عنوان یک دولت اقلیت حکومت می کند که توسط حزب چپ سوسیالیست تحمل می شود. پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا، رئیس انترناسیونال سوسیالیست نیز هست. ائتلاف ایرلندی شامل حزب سبز است. همین امر در اسلوونی، جایی که وزیر امور خارجه سوسیال دموکرات است، صادق است. این الگو به اندازه کافی روشن است: دولت های ائتلافی با گرایش چپ درگیر سیاست های نمادین در مورد خاورمیانه هستند، جایی که تأثیر آنها بی اهمیت است. با این حال، آنها موفق شدهاند که در اروپا به مواردی نادر تبدیل و برای دیپلماسی آمریکا دردسرساز شوند.
شایان ذکر است که این سه نفر اولین اروپایی ها نبودند که فلسطین را به رسمیت شناختند. پس از صدور اعلامیه استقلال توسط سازمان آزادیبخش فلسطین در سال 1988، موجی از به رسمیت شناختن بین المللی از جمله در بسیاری از کشورهای بلوک شوروی به وجود آمد. این یک زمینه سیاسی بسیار متفاوت بود، اما کشورهای «اروپا جدید» مانند لهستان، مجارستان و رومانی، به رسمیت شناختن فلسطین را از گذشته کمونیستی خود به ارث بردهاند. در سال 2014، دولت چپگرای سوئد فلسطین را به رسمیت شناخت، اما دولت محافظهکار فعلی در استکهلم حمایت قاطع خود را از اسرائیل ابراز کرده است. بنابراین، در دوران پس از جنگ سرد، و با کنار گذاشتن استثناء سوئد، به رسمیت شناختن سه گانه اخیر نشان دهنده چیز جدیدی است. آیا این سه کشور غیر از ائتلافهای چپگرای خود وجه اشتراک دیگری دارند؟
هر سه در حاشیه اروپای غربی قرار دارند. البته ایرلند از جبهه شرقی اروپا که در معرض خطر انقراض است فاصله دارد، همانطور که اسپانیا، از نظر ژئواستراتژیک، تقریباً به همان اندازه از سایه تهاجم روسیه دور است. نروژ به شکلی دیگر، به عنوان بخشی از شمال اروپا، که آسیب پذیری آن در قطب شمال است، پیرامونی است.
این مکانها در محیط اروپا ممکن است یک معیار مشترک را به حساب آورند که کاملاً قابل اندازهگیری است: هزینههای دفاعی بسیار پایین. هدف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) تعیین شده در به اصطلاح «تعهد ولز» شامل اختصاص 2 درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) به دفاع تا سال 2024 است. هیچ یک از این کشورها حتی نزدیک به این رقم هم نیستند.
اما ممکن است داستان چیزی بیش از دولتهای چپگرا باشد. در سرتاسر اروپا، احزاب سیاسی به عنوان بخشی از دموکراسی انتخاباتی در شرایطی که جمعیت مسلمانان بسیار بیشتر از یهودیان است، به شمارش آرا می پردازند. تبدیل آن اعداد به خط مشی می تواند مشکل باشد. در حالی که بسیاری از رای دهندگان مسلمان احتمالاً به غزه اهمیت می دهند، بسیاری به مسائل دیگر مانند آنچه در سوریه می گذرد، توجه دارند. با این حال، برخی احزاب، مانند حزب کارگر تحت رهبری جرمی کوربین ، سعی می کنند در آب های یهودی ستیز ماهی بگیرند، با این فرض که دیدگاه های یهودی ستیز در میان رای دهندگان مسلمان برجسته تر از جمعیت عمومی است. بنابراین، شاید این نه تنها چپ گرایی، بلکه یهودی ستیزی چپ است که پشتوانه سه شناسایی اعطا شده به فلسطین است. آیا این کشورها مشکل یهودستیزی دارند؟ بر اساس آخرین نظرسنجی ها، میانگین اروپا 24 درصد است. نروژ با 15 درصد بسیار پایین تر از آن است، ایرلند نیز با 20 درصد پایین تر است، در حالی که اسپانیا با 26 درصد، بیشتر از هنجارهای اروپایی یهودی ستیز است. با این حال، این سه کشور دارای یک ویژگی خاص هستند که شایسته توجه بیشتر است: هر یک به طور قطعی یهودی ستیزتر از کشورهای همسایه هستند که ممکن است فرض کنیم ویژگی های فرهنگی مشابهی دارند.
نیوزویک در انتهای این مطلب نتیجه گیری می کند که این به رسمیت شناختن نابسامان فلسطین به شکاف های سیاسی موجود در اروپا به ویژه در زمانی که روسیه و چین در تلاش برای تقسیم غرب هستند، کمک می کند.